خداوند در عرفان سرخپوستی جزء وهم خیال نیست 🔻
قسمت (پایانی) 3️⃣
♦️ عرفان ساحری به گونهای وحشتناک به استفاده از گیاهان روانگردان و تجربه دنیای وهم تشویق نموده است.
🔷 تخریب جسم و اختلالات روانی و روحی و اختلال سیستم عصبی و تغییر در عمل مغز، کمترین پیامد منفی استفاده از این گیاهان است به طوری که در موارد زیادی رویاها و کابوسهای آزار دهنده بر زندگی فرد سایه انداخته و آن را به جهنمی تبدیل میکند.
🔶 براستی اگر قرار باشد با توسل به داروهای توهمزا تجربه عرفانی محقق شود چه نیازی به شعار « بازگشت به طبیعت و اتحاد با طبیعت » وجود دارد❓
🔷 نکند هدف از تقدس طبیعت و مدح آن، فقط وجود همین گیاهان در طبیعت است❓
🔶 باید پذیرفت که سالک در عرفان ساحری با ورود به فضای وهم، جهان را و در نتیجه غایت هستی و در نهایت خالق هستی را جز « وهم » نمیبیند و چند صباحی با صورتهای خیالی خود ساخته سرگرم میشود و « بازی گرفتن همه چیز » و « بازی دادن خود » تنها ثمری است که عاید سالک در مرام ساحری میشود.
🔷 روشن است که اینگونه حالات توهم آمیز، کمترین قرابتی با شهود عارفانه و معرفت حقیقی و مکاشفه رحمانی ندارد.
🔶 در عرفان ساحری خدا، یا وجود ندارد و یا چنان نقش ضعیفی در نظام اعتقادی این مکتب دارد که سالک کمترین توجهی به خدا و نیروهای او و قدرت او نمیکند.
🔷 درکتابهای کاستاندا به ندرت با نام « خدا » برخورد میکنیم و هیچ یادی از پیامبران الهی نمیشود و تبعا سهمی برای ادیان الهی و برنامه وحیانی اداره زندگی بشر لحاظ نمیشود.
🔶 در نگاه دون خوان خدا در حوزه تونال قرار میگیرد نه حوزه ناوال؛ حوزه تونال همان بخشی از هستی است که ناشی از خیال پردازیهای ماست و بهرهای از حقیقت ندارد. « خداوند بخشی از تونال ماست، تونال همه آن چیزهایی است که فکر میکنیم دنیا از آن چیزها تشکیل شده است از جمله خداوند ». [5]
🔷 دون خوان به صراحت میگوید که تونال نمیتواند چیزی را خلق کند. ناوال خدا نیست چون خداوند بخشی از تونال شخصی و تونال زمانهاست. خدا بخشی از تونال عصر ماست و بیش از این مفهومی ندارد. [6]
🔶 دون خوان ترجیح میدهد ریشه نیروهای عالم را موجودی نمادین به نام « عقاب » معرفی کند اما اسمی از خدا نبرد. وی و شاگردش از اینکه برای خدا در تاثیر و تاثرات طبیعت سهمی قائل شوند به جد اجتناب میکنند.
🔷 علت روشن است زیرا در عرفان ساحری منجی ساحر و جادوگر است نه رسولان الهی؛ نمایندگان خدا جای خود را به شمنها میدهند و جادوگر بر مسند نبوت تکیه میزند و تمام کارکردهای رسالت ( که همان قدرت نجات انسانها و وعده فلاح و رستگاری به آدمیان است ) به ساحران نسبت داده میشود.
🔶 مرام ساحری از این جهت به آیین شیطانگرایی بسیار شبیه است چرا که در هر دو شکست نیروهای خیر به تصویر کشیده میشود و غلبه با نیروهای شر و قدرتهای شیطانی است و جهان مملو از نیروهایی معرفی میشود که بدون تبعیت از اراده خداوندی، قادر به تصرف در تار و پود هستیاند و یکهتازی و خودمختاری این قدرتها چنان است که گویا خدا هم به گوشهای خزیده و به تماشای هنرنمایی این قدرتها بسنده نموده است.
♦️ کوتاه سخن آن که عرفان ساحری را باید عرفان ضد خدا دانست یا دستکم عرفان بیخدا. [7]
🔻پینوشت:
[1]. قدرت سکوت، ص 14
[2]. همان، ص 17
[3]. چرخ زمان، ص 196. لازم به توضیح است که منظور از عقاب همان نیروی طبیعت است نه عقاب مشهور.
[4]. آموزشهای دون کارلوس، کندری، ص 54
[5]. کاستاندا، قدرت سکوت، ص 132
[6]. همان، ص 134
[7]. کاوشی در معنویتهای نوظهور، ص 454
#شمنیسم #عرفان_های_کاذب #عرفان_های_نوظهور #خلسه_نشئگی_توهم #جادوگری #سحر_جادو #احضار_ارواح #احضار_جن #مراسم_های_پاگانیستی #جاهلیت #اومانیسم #تناسخ #مدعیان_دروغین #پرستش_جن_شیطان #بت_پرستی #پرستش_حیوانات #تناسخ #فرقه_های_ضاله #فرقه_های_انحرافی #فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2