سفرنامه یا گزارش سفر، مسئله این است. کتاب الی با توجه به مؤلفه های سفرنامه و گزارش سفر، بیشتر به گزارش سفر شباهت دارد تا سفرنامه. توانایی ستودنی نویسنده در همراه کردن مخاطب از ایران تا لبنان و ضاحیه و بعبلک و گلزار شهداء، کتاب را بسیار جذاب و خواندنی کرده است. شوخی های غالبا به جای نویسنده هم هر از چندی لبخند به لب مخاطب می آورد. سه نکته اگر در کتاب نبود، کتاب را خواندنی تر می‌کرد. اولی تکرار مکرر عدم وقت کافی و استرس از اتمام سفر است که نویسنده دائما به آن اشاره می‌کند و به قدری در این کار پافشاری می‌کند که لذت خواندن را به شدت کاهش می‌دهد. دیگری اشاره ی چند باره ی نویسنده به زیبایی مردان و زنان است. ترسیم و اشاره به زیبایی زنان و دختران برای مردی چون من، و اشاره به زیبائی مردان و پسران برای نویسنده و مخاطبان هم جنس نویسنده نفعی ندارد و این اشارات و توصیفات از وقار و اصالت کار کم کرده است. سوم هم ابراز احساسات نویسنده با سرهاست. آنجا که می‌گوید سربه سر سرها بگذارم. با توجه به جملات قبل و بعد به نظر می‌آید منظور نویسنده از این عبارت، نزدیک شدن و درد و دل کردن و سبک شدن است نه شوخی و مزاح، با این وجود جا داشت این‌ جمله یا حذف شود یا به گونه ای تصحیح شود که مخاطب برداشت شوخی با سرهای متبرک را نداشته باشد. با همه این ها، خانم نویسنده به گونه ای هنرمندانه توانسته فضای حاکم بر لبنان را برای خواننده لبنان ندیده ترسیم کند. اگر قرار بود دفاع مقدس ما در خطه سرسبز شمال و درون جنگل های هیرکانی اتفاق می‌افتاد، چیزی شبیه لبنان از آب در می‌آمد. منطقه ای سرسبز و باصفا که وجب به وجبش خون شهدایی ریخته شده است که تا سر حد جان برای آرمان شان مبارزه کرده اند. به علاوه اینکه گاهی خواندن سفرنامه یا گزارش سفری احساس نیاز شدید پیدا می‌کنیم که به آن منطقه سفر کنیم و اگر به مرادمان نرسیم خود را خسرالدنیا و الاخره می‌پنداریم. کتاب الی از آن دست کتاب هایی ست که اگر هم به مرادمان که سفر به لبنان و دیدن موزه ملیتا و زیارت قبر شیث نبی و شهدای مقاومت است نرسیم باز هم احساس خسران نداریم. چرا که نویسنده توانسته شیرینی سفر ناکرده را به کام مخاطب بریزد. کتاب الی، چه سفرنامه باشد و چه گزارش سفر، به حداقل یکبار بار خواندنش می ارزد. ✍️ 🌸 📚 @hamkhaniketab