eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
223 ویدیو
94 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال همخوانی کتاب
📚کتاب: 📝نویسنده: 🔸️درباره کتاب: پیشتر محمد، ابزار سفر خود را در کیسه ای چرمین نهاده بود : دو گونه جامه. یکی ساده برای میانه راه، آن دیگر مرغوبتر، تا در شهرها بپوشد. نیز، شانه ای از چوب، سرمه دانی کوچک با سرمه سنگ، مشکدانی مفرغی، تایی چند مسواک چوبی، جامی کوچک از برنج برای آشامیدن آب، روغندانی با روغن بنفشه، سوزنی با نخ و یک قیچی. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 قصه های ظهر جمعه با صدای سحر انگیز استاد سرشار را، دهه شصتی ها به یاد دارند. قصه هایی که هر هفته ، ما را پای رادیو می نشاند و با ترس و نگرانی و خنده و امید و بیم و یأس با شخصیت های داستان همراه می‌کرد . استاد سرشارِ دست به قلم، سحر کلامش را در قلم جاری کرده و رمانی خواندنی و جذاب خلق نموده است . رمان آنک آن یتیم نظر کرده، رمانی در مورد زندگانی پیامبر مهربانی هاست. رمانی با فضای شاعرانه و جزئیات بسیار که خواننده را به چهارده قرن پیش و به شهر مکه می‌برد. آنک آن یتیم نظر کرده رمانی تصویری ست که نگاه شما را نسبت به شخصیت ها، وقایع و اوضاع و احوال صدر اسلام تغییر می‌دهد. کتاب بر مهربانی و دلسوزی پیامبر و تلاش های ایشان برای هدایت مردم و نقش انکار ناپذیر افرادی چون حمزه، ابوطالب و خدیجه ( سلام الله علیهم) در پیشبرد اهداف پیامبر و گسترش اسلام تکیه دارد. رمان به قدری روایت جذابی دارد که در چندین مورد (مانند حمایت های حمزه سیدالشهداء از حضرت رسول) خواننده از جا جهیده و به افتخار قهرمانان داستان کف می‌زند. مانند توهینی که یکی از مشرکین به پیامبر روا داشت : - چه بگویم ای حمزه که عمرو امروز با محمّد چه کرد ... - چه کرد...؟ در کجا...؟ - آنچه از سخنان زشت و دشنامها که می دانست، امین را و آیین او را گفت... و با سنگی بر سر او کوفت، تا خون آن جاری شد. - ... و برادرزاده ام در پاسخش چه کرد؟ - هیچ...! آشکار بود که عظیم رنجیده بود. لیک... - اینک این عمرو در کجاست؟ - با یارانش روانه حرم شد، ای جهان پهلوان!... حمزه چون به رواق رسید یکسر سوی عمرو رفت و پیشتر تا به خود آییم یا مجال برخاستن از جای یابیم؛ به ناگاه کمان را از دوش برگرفت و فراز برد و تند بر سر عمرو فرو آورد... عمرو را دیدیم که سیمایش از درد به هم برآمد و از شکافی بزرگ که در پیشانی او پدیدار گشته خون بر چهره اش سرازیر شد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 کتاب در دو نسخه نگارش یافته است. نسخه ای مفصل برای مخاطب بزرگسال و نسخه ای مختصر تر برای مخاطب نوجوان که در هر دو نسخه تلاش شده است مخاطب را با زوایای کمتر دیده شده از زندگی پیامبر اسلام آشنا کند. از نظر مثبت رهبری نسبت به کتاب و جوایز متعددی که نویسنده دریافت کرده است و ترجمه های کتاب به زبان های عربی، انگلیسی، اردو و ترکی که بگذریم، روایت زندگی حضرت خاتم کشش لازم جهت مطالعه را دارد. نیازی نیست کتاب خوار یا کتاب خوان باشید تا بتوانید کتابی بااين حجم را به اتمام برسانید. همین که کتاب را باز کنید، خود را در محضر بهترین خلق خدا حاضر می‌بینید و کیست که بتواند به راحتی از همنشینی با رسول خدا دل بکند؟ 🌱 🌸 @hamkhaniketab
سفرنامه یا گزارش سفر، مسئله این است. کتاب الی با توجه به مؤلفه های سفرنامه و گزارش سفر، بیشتر به گزارش سفر شباهت دارد تا سفرنامه. توانایی ستودنی نویسنده در همراه کردن مخاطب از ایران تا لبنان و ضاحیه و بعبلک و گلزار شهداء، کتاب را بسیار جذاب و خواندنی کرده است. شوخی های غالبا به جای نویسنده هم هر از چندی لبخند به لب مخاطب می آورد. سه نکته اگر در کتاب نبود، کتاب را خواندنی تر می‌کرد. اولی تکرار مکرر عدم وقت کافی و استرس از اتمام سفر است که نویسنده دائما به آن اشاره می‌کند و به قدری در این کار پافشاری می‌کند که لذت خواندن را به شدت کاهش می‌دهد. دیگری اشاره ی چند باره ی نویسنده به زیبایی مردان و زنان است. ترسیم و اشاره به زیبایی زنان و دختران برای مردی چون من، و اشاره به زیبائی مردان و پسران برای نویسنده و مخاطبان هم جنس نویسنده نفعی ندارد و این اشارات و توصیفات از وقار و اصالت کار کم کرده است. سوم هم ابراز احساسات نویسنده با سرهاست. آنجا که می‌گوید سربه سر سرها بگذارم. با توجه به جملات قبل و بعد به نظر می‌آید منظور نویسنده از این عبارت، نزدیک شدن و درد و دل کردن و سبک شدن است نه شوخی و مزاح، با این وجود جا داشت این‌ جمله یا حذف شود یا به گونه ای تصحیح شود که مخاطب برداشت شوخی با سرهای متبرک را نداشته باشد. با همه این ها، خانم نویسنده به گونه ای هنرمندانه توانسته فضای حاکم بر لبنان را برای خواننده لبنان ندیده ترسیم کند. اگر قرار بود دفاع مقدس ما در خطه سرسبز شمال و درون جنگل های هیرکانی اتفاق می‌افتاد، چیزی شبیه لبنان از آب در می‌آمد. منطقه ای سرسبز و باصفا که وجب به وجبش خون شهدایی ریخته شده است که تا سر حد جان برای آرمان شان مبارزه کرده اند. به علاوه اینکه گاهی خواندن سفرنامه یا گزارش سفری احساس نیاز شدید پیدا می‌کنیم که به آن منطقه سفر کنیم و اگر به مرادمان نرسیم خود را خسرالدنیا و الاخره می‌پنداریم. کتاب الی از آن دست کتاب هایی ست که اگر هم به مرادمان که سفر به لبنان و دیدن موزه ملیتا و زیارت قبر شیث نبی و شهدای مقاومت است نرسیم باز هم احساس خسران نداریم. چرا که نویسنده توانسته شیرینی سفر ناکرده را به کام مخاطب بریزد. کتاب الی، چه سفرنامه باشد و چه گزارش سفر، به حداقل یکبار بار خواندنش می ارزد. ✍️ 🌸 📚 @hamkhaniketab
هوشنگ ،جومانجی و دیگر هیچ وقتی کتاب بچه های قالی باف خانه را در کتابخانه دیدم و به امانت گرفتم، تصور نمیکردم بلایی که جومانجی بر سر شهر آورد این کتاب نیز بر سر روح و روان من آورد. اگر با خواندن داستانی در مورد کودکان کار و کار در قالی باف خانه، نوک انگشتانتان را نگاه کردید که مبادا زخمی شده باشد، با داد و بیداد خلیفه از جایتان پریدید، از در گونی خوابیدن بر زمین سفت و سرد و نمور بدنتان کوفته شد ، از سوزش زنجیری که خلیفه بر کتف نمکو زد دردتان آمد، بدانید و آگاه باشید که نویسنده کتاب هوشنگ مرادی کرمانی ست. هوشنگی که انگار با قالی پدرکشتگی دارد و نیت کرده خواننده از نشستن بر قالی دچار عذاب وجدان شود. هوشنگی که انتقام تمام مرارت ها و سختی های کودکان قالی باف خانه را یک‌ جا و بی رحمانه از مخاطب می‌گیرد. اگر نمی‌دانید چرا دو واژه فقر و فلاکت همیشه جفت هم می‌آیند حتما این‌ کتاب‌ را بخوانید. بخوانید اگر اعصاب فولادین دارید و میتوانید خودتان را کنترل کنید که به زمین و زمان بد و بیراه نگویید. نویسنده به خوبی توانسته مفاهیمی چون فقر و فلاکت و یأس و شکست و نومیدی و درماندگی و زور و ظلم و جور و اجبار و مرگ در١٢٨ صفحه بگنجاند. هضم این حجم از تلخی کار سختی ست. قصه از جدایی نمکو از یدالله چوپان و زنش لیلا و راهی شدنش به قالی باف خانه ای مخوف آغاز و به فراق اسدو و خدیجه ختم می‌شود. اگر از آن هایی هستید که تصور می‌کنید دنیای کودکان همیشه بر همین پاشنه میچرخیده، خواندن این‌ کتاب‌ را از دست ندهید. بخوانید ولی توقع نداشته باشید آخر کار مثل جومانجی همه چیز به حالت اول برگردد. ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
اهل فن در معنی نام شهابِ نجوم فرموده اند : خطی نورانی و درخشنده در آسمان یا همان ستاره دنباله دار، ستاره ای درخشان با زیبایی خیره کننده و عمری کوتاه. شهابِ دین اما مرحوم آیت الله مرعشی نجفی ست که چون ستاره ای در آسمان دین درخشید و نورش، طریق وصل را به جویندگان راه حق نشان داد. کتاب شهاب دین ،اثری مؤثر از نویسنده ای توانمند است. نویسنده ای که دست خواننده را در دست شهاب ٩۶ ساله گذاشته و با مفهوم عرض وبرکت عمر به خوبی آشنا می‌کند. مرور زندگی شخصیت بزرگی چون آیت الله مرعشی نجفی از قبل از تولد تا زمان وفات و گنجاندن وصیت نامه مرحوم در لابلاي کتاب در کنار روان بودن متن و تکیه بر مستندات، خواندن شهاب دین را بر هر طالب معرفتی واجب کرده است. با خواندن بخش هایی از کتاب، مانند شدت فقر و گرسنگی مرحوم مرعشی، عرق شرم بر پیشانی خواننده می‌نشیند و اطراف را می‌پاید که مبادا رندی مچش را بگیرد و بگوید : فلانی! چگونه ای؟ شهاب دین ، بااینکه داستان است اما می‌توان از آن به عنوان کتاب تاريخ، اخلاق، زندگی، راهنمای زناشویی، تربیتی و اعتقادی هم بهره برد. دیدن ستاره ی دنباله دار هر آدمی را به وجد می‌آورد. و بیننده چنان مجذوب زیبایی آن می‌شود که تا به خود بیاید عمر ستاره تمام شده است و تازه بعد از آن است که می‌تواند از زیبایی آن برای بقیه تعریف کند. و خواننده ای که در طول خواندن کتاب چنان مجذوب شخصیت گیرای مرحوم مرعشی می‌شود که گذر زمان را احساس نمی‌کند و تازه بعد از اتمام کتاب است که می‌تواند آن را به بقیه معرفی کند.  شاید بتوان در کارنامه نویسنده، شهاب دین را شهاب باقری نام نهاد. کاش ما هم، در آسمان دین ، شهابی شویم. ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab