🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
#شهیدی_از_جنس_شجاعت
#شهید_اسارت
#شهید_والامقام
#محمد_رضائی
#قسمت_هشتم
محمد دوست نداشت کسی اذیت شود و روزهای سخت را با تنهایی و درد تحمل می کرد بعد از چند روز شکنجه های سخت باعث شد که عراقی ها خسته شوند و دیگر توان ادامه نداشتند و برای جبران شکست تصمیم به
#شهادت_محمد گرفتند.
روز
#آخر شیشه های داخل حمام را شکستند و
#محمد را که تمام بدنش زخم و خون و جراحت بود بر روی شیشه ها کشیدند ولی باز هم جز ناله از
#محمد چیزی بیرون نیامد تنها حرفهای که از
#محمد توانستند اعتراف بگیرند
#نام_خدا و
#ائمه_اطهار بود و عدنان که خشمگین از این همه مقاومت با فرو کردن یک عدد صابون عراقی که نوعی خاص از صابون بود که به رنگ سبز و بسیار بد بو بود در دهان
#محمد باعث خفه شدن
#محمد شد و برای جبران سریعا در خواست کمک کردند ولی
#محمد دیگر نفس نمی کشید .
پیکر پاک این
#شهید عزیز را بر روی
#سیم_خاردار انداختند و عکس گرفتند که بگویند در حال فرار بوده و مجبور شدیم با گلوله بزنیم.
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀