"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۱۵۴[و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها فضائل أهل البيت] : وَ قَدْ قَالَ اَلرَّسُولُ اَلصَّادِقُ صلى‌الله‌عليه‌وآله إِنَّ اَللَّهَ يُحِبُّ اَلْعَبْدَ وَ يُبْغِضُ عَمَلَهُ وَ يُحِبُّ اَلْعَمَلَ وَ يُبْغِضُ بَدَنَهُ و پيامبر راستگو صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: همانا خداوند بنده‌اى را دوست دارد امّا كردار او را دشمن، و كردار بنده‌اى را دوست مى‌دارد امّا شخص او را ناخوش 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: همان گونه كه اشاره شد اين قاعدۀ كلى مانند ساير قواعد بدون استثنا نيست؛ زيرا افرادى هستند بسيار پيچيده و به تعبير عاميانه «تودار» كه به آسانى نمى‌توان آن‌ها را از اعمالشان شناخت؛ چنان ريا كار و متظاهر و مردم فريبند كه گاه افراد عاقل و هوشيار را نيز به خطا مى‌افكنند و به همين جهت امام عليه السّلام در ادامۀ سخن چنين مى‌فرمايد: «پيامبر راستگو صلّى اللّه عليه و آله فرمود: گاه خداوند بنده‌اى را دوست دارد ولى عملش را مبغوض مى‌شمرد و گاه عملش را دوست دارد و شخصش را مبغوض مى‌داند». دليل جدايى ظاهر از باطن و عمل از عقيده در اين گونه موارد، عوامل فوق العاده‌اى است كه رخ مى‌دهد و شخص را از آن اصل كلى دور مى‌سازد؛ مثلا همنشينى با بدان و خوبان و قرار گرفتن در محيطهاى سالم يا فاسد و همچنين تعصب‌ها، كينه‌ها، حسادت‌ها، هوس‌هاى شديد و تبليغات مسموم يا سالم و فقر و تنگدستى فوق العاده و مانند آن، اين‌هاست كه گاهى هماهنگى ظاهر و باطن را بر هم مى‌زند و از كوزه چيزى برون مى‌تراود كه در آن نيست. مرحوم علامه خويى در شرح اين جمله، مطلب ديگرى دارد. او بعد از آن اشاره به تناقض صورى صدر و ذيل اين بخش از خطبه مى‌گويد: من بعد از تدبّر و تفكر بسيار در چند روز و توسّل به جدم امير مؤمنان، به اين نتيجه رسيدم كه حضرت به استناد كلام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‌خواهد اشاره به اين نكته كند كه اگر كسى بر خلاف آن اصل كلى، ظاهر و باطن خود را هماهنگ نديد بايد كوشش كند آن را در جهت صلاح، هماهنگ سازد؛ يعنى اگر باطن خوب بود و عمل بد، سعى در اعمال صالحه كند و اگر عمل، خوب بود و باطن بد، تلاش در اصلاح باطن نمايد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir