"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : بَصِيرٌ إِذْ لاَ مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لاَ سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لاَ يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ بيناست حتّى در آن هنگام كه پديده‌اى وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا كسى نبوده تا با او انس گيرد، و يا از فقدانش وحشت كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: در جملۀ بعد مى‌افزايد: «او بينا بود در آن زمان كه حتّى موجود قابل رؤيتى از خلقش وجود نداشت». درست است كه «بصير» به معناى بينا، از مادّۀ «بصر» به معناى چشم گرفته شده است، ولى در مورد خداوند هرگز به معناى حقيقى به كار نمى‌رود. يا به تعبير ديگر مجازى‌ست بالاتر از حقيقت. بصير بودن خداوند به معناى آگاهى او از تمام اشيايى است كه قابل رؤيت است و حتّى قبل از آن كه اشياى قابل رؤيت آفريده شوند، بصير بود. بنا بر اين بصير بودنش بازگشت به علم بى‌پايان او مى‌كند و مى‌دانيم علم خدا ازلى است. ‮در آخرين جمله از فراز مورد بحث، اشاره به وحدانيّت ذات پاك او در برابر داشتن انيس و مونس مى‌كند و مى‌فرمايد: «او تنها است زيرا كسى وجود ندارد تا با او انس گيرد و از فقدانش متوحّش و ناراحت گردد». توضيح اين كه انسانها و همچنين موجودات زندۀ ديگر، به حكم اين كه قدرتشان براى جلب منافع و دفع ضررها و زيانها محدود است، ناچارند از همنوعان خود و احيانا از غير همنوع، كمك بگيرند تا در برابر خطراتى كه آنها را تهديد مى‌كند احساس امنيّت كنند. اين جاست كه تنهايى براى انسان وحشتناك است و بودن افراد ديگر در كنارش آرامبخش، مخصوصا به هنگام هجوم خطرات و آفات و بلاها و بيماريها. و گاه اين انسان كوته فكر خدا را با خود قياس مى‌كند و تعجّب مى‌كند چگونه قبل از آفرينش مخلوقات تنها بود، چگونه انيس و مونسى ندارد و چگونه در عين تنهايى احساس آرامش مى‌كند؟! بى‌خبر از اين كه او وجودى است بى‌نهايت، نه نياز به چيزى دارد كه از كسى كمك بگيرد و نه از دشمنى هراسان است كه از ديگرى در برابر او مدد بجويد، نه شبيه و مانندى كه با او انس گيرد. به همين دليل هميشه متوحّد (بى‌همدم) بوده و همچنان هست و خواهد بود، از آنچه گفته شد معلوم مى‌شود كه واژۀ «متوّحد» در اين جا مفهومى غير از «واحد» و «احد» دارد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir