⭕️استاد وکیلی؛فقه جامع(4) 💠کاستی های نظام فقاهت موجود و خصوصیات فقه جامع 📜پاسخ دادن به امور حقیقی(هست ها و نیست ها) 🔰چهارمین دسته از مباحثی که بسیار مهم هستند اما فقه متعارف بــه آن نمیپــردازد، پاســخ دادن به امور حقیقی اســت. فقه همیشــه وظیفــه خود را پاسخ دادن به احکام میداند. به این معنا که حکم افعال مکلفین را اعم از حکم تکلیفــی یا وضعی تشــریح میکنــد؛ و میدانیم که حکم عبارت اســت از اعتبار و اعتبار اعم اســت از این که از جانب شــارع جعل شــده باشــد و یــا از طریق بنای عقلاء شکل گرفته و شارع به نحوی آن را امضاء کرده باشد. 🖇بــرای اجرایــی شــدن دیــن در جامعــه بایــد پاســخ دهها ســؤال از نوع (هســت و نیست)ها کــه امور واقعی هســتند، داده شــود. اما فقه گذشته از ابتدا در تعریف خود به((العلم بالاحکام الشرعیه الفرعیه، عــن ادلتها التفصیلیه))، موضوع خود را مضیق به ((احکام شرعیه فرعیه)) که همان امور اعتباری است،قرار می دهد و لذا جایی را برای بحث از هست و نیستها قرار نمیدهد. 🌐آنچه که در فقه گذشته بود،عمدتا یک هویت دستوری داشت. آنها به مجموعه ای از کارها(باید و نباید)می گفتند،اما در اجرای احکام شرعی در جامعه اسلامی علاوه بر اینکه لازم است که ((باید و نباید))ها را تبیین کنیم،باید بگوئیــم کــه ایــن چیــزی که باید انجــام شــود، »چگونه« باید انجام شــود؟ پاســخ به چگونگیها و فرآیند تحقّق و اجرا شدن بایدها و نبایدها مسئله ای اساسی است. ♻️فقیه در فقه گذشته فقط اکتفا میکرد به اینکه بگوید: (ربا حرام است) ربا در جامعه نباید باشد. اما هیچ گاه توضیح نمی داد که اگر بخواهیم ربا را جامعه از بین ببریم،باید چه مراحل و مقدماتی را طی کنیم؟باید دستگاه اقتصادی را با چه تربیت و چینشی پیش ببریم که از جامعه حذف شود و مشکلات اقتصادی ناشی از حذف ربا نیز به وجود نیاید؟ سر مسئله هم این است که جوامع گذشته بسیط بودند و انجام دادن با ندادن کاری به اراده مکلف بیشتر مربوط می شد و لذا دستور به ممنوعیت ربا برای اجرا شدن آن می توانست کافی باشد. اما جوامع امروزی بسیار پیچیده است و برتر از اراده افراد،ساختارها بر جامعه حکومت می نماید و برای اجرای احکام نیازً به بررسی ساختارها و چگونگی فرآیندهای اجرائی است. 📖اگر فقیه خود را موظف به پاسخ دادن به حوزه هست و نیست ها نداند،طبیعتا نمی تواند یک نظام تربیتی کامل ارائه دهد.چرا که بسیاری از سوالاتی را که در مباحث تربیتی با آن مواجه هستیم،سوالاتی است که مربوط به حوزه هست و نیست ها است و نظام تربیتی منحصر در بایدها و نبایدها نیست.فقیه در فقه گذشته،حداکثر به عنوان یک تکلیف بر پدر و مادر می گفت شما باید فرزندان را به گونه ای تربیت کنید که یک تقوای نسبی داشته باشند یا باید راه خبر را به آن ها نشان بدهید.اما او تبیین نمی کرد که برای تربیت چنین فرزند چه باید کرد؟ در واقع چگونگی تحقق تربیت را بیان نمی کرد. 📝چگونگی اجرای یک فرایند از جنس حکم و قانون نیست.بلکه هست و نیست هایی به عنوان توصیه ها و روش هایی برای تحقق غرض شارع است که نمی شود آن ها را در قالب گزاره های باید و نباید بیان کرد . فقه متعارف خودش را موظف به ارائه این چگونگی ها و روش ها یا ارائه اوصاف و توضیحاتی که در مورد موضوع می باشد،نمی داند.در حالی که مسلما بدون این ها،فقه توان ورود در عرصه اجتماع را نخواهد داشت. 📚الگوی دینی راهبردی تربیت کودک و نوجوان و جوان (بخش اول:کلیات و مقدمات ) https://eitaa.com/taraef110