eitaa logo
کانال سیدمحمد خردمند
282 دنبال‌کننده
1هزار عکس
111 ویدیو
162 فایل
سیدمحمد خردمند
مشاهده در ایتا
دانلود
سمینار «روانشناسی مثبت نگر» بحثی تقریبا دو ساعتی که در دو روز پایانی خرداد 1403 شنیدم. حرف های خوب در میان اعتقادات سست و راهنمایی های فکری غلط!! که البته در میان آن ها که محبوبیتی هم در جمع جوانان دانشجو می جویند کم نیست! اخیراً ترجمه ای هم از این گوینده ی روانشناس دیدم که کتابش را تقدیم به فردی از منحرفان اعتقادی کرده بود! فهمیدم برخی حرف هایش فقط از روی نادانی و جهل نیست! ... خدای متعال عاقبت ما را ختم به خیر نماید. https://eitaa.com/s_m_kheradmand
(1) • در نگاه روانشناختي، تفاوت رفتارهاي جنسي بهنجار و نابهنجار در گستره‌ي زمان و مكان قابل بررسی و توجه است. با وجود تنوع امروزين روابط جنسي ميان مردان و زنان، نظم جنسي گسترش يافته و كژكاري جنسي محدود شده است. • تحقيقات متعدد (7 تحقيق از 1953 تا 1993) مي‌گويد: رفتارهاي جنسي به هيچ وجه به آميزش جنسي در طول زندگي زناشوئي محدود نمي‌شود. تحقيقات مي‌گويد: شايد به جهت قرص هاي كنترل مواليد و آسان گيري‌هاي جامعه، رفتاي جنسي از دهه‌ي 1960 افزايش يافته، اما كنترل بي پروائي‌هاي جنسي از اواخر دهه 1980 به جهت بیماری ايدز چشم گیر بوده است. • در تحقیقی که در سال 1993میلادی صورت پذیرفت، 40% مردان و 18% زنان ابراز داشتند که: ‌اگر به خاطر ايدز نبود، شهامت جنسي بيشتري داشتيم! البته تحقيقات مي‌گويد: ايدز به جاي ايجاد تغييرات عمده در رفتارهاي جنسي، نگرش هاي جنسي را محافظه كارانه تر كرده است (2 تحقيق در دهه‌ي 1990). • امروزه بخش عمده‌اي از رفتارهاي جنسي – در نگاه روانشناسان و روان پزشکان- بهنجار شمرده مي‌شوند؛ مانند: استمنا یا خود ارضایی، رابطه ی جنسی قبل از ازدواج، همجنس گرایی، دوگانگی جنسی. (این نکته برای خانواده های معتقد به مبانی دینی و یا حتی پایبند به اصول حیا و سلامت رفتاری، در مراجعه ی نا آگاهانه به روان شناسان، روانپزشکان و مشاوران خانواده و نوجوان قابل توجه است! چه بسا خانواده هایی که سرنوشت خود یا فرزند خود را به حساب اعتماد به فردی که خود را در جایگاه مشاور و راهنما قرار داده و با چند اصطلاح و کارگاه مورد مراجعه قرار گرفته، دچار مشکل و انحراف و انحطاط کرده اند!) * برگرفته از کتاب: روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین ای.(1389). روانشناسی نابهنجاری، آسیب شناسی روانی (جلد دوم). تهران: ارسباران. ترجمه سیدمحمدی، یحیی. بخش 6: اختلال هاي اجتماعي و ميان فردي؛ فضل سیزدهم: كژكاري جنسي و اختلال جنسي. توجه: روشن است که نقل مطالب از یک کتاب روانشناسی به معنی تایید محتوا و نویسنده ی کتاب نیست. https://t.me/Kheradmand_S_M
(2) • اختلال هاي جنسي عبارتند از: • 1. مشكلات هويّت جنسي مهمترين: نارضايتي جنسي یا Transsexualism؛ مرد باورد دارد زني است كه در قالب مرد گرفتار شده و یا زنی بر این باور است که مردی است گرفتار شده در قالب زن. • 2. مشكلات در جهت گيري جنس مثل: هم جنس گرائي خود ناهمخوان • 3. مشكلات در تمايل جنسي مثل: يادگار خواهي، آزار طبي و عورت نمائي. • كژكاري‌هاي جنسي عبارتند از: • 1. كم ميلي • 2. كم انگيختگي • 3. مشكلات در ارگاسم • اختلال هاي جنسي و كژكاري‌هاي جنسي، تأثير شديدی بر روابط جنسي محبت آميز بين زوجین دارد. * برگرفته از کتاب: روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین ای.(1389). روانشناسی نابهنجاری، آسیب شناسی روانی (جلد دوم). تهران: ارسباران. ترجمه سیدمحمدی، یحیی. بخش 6: اختلال هاي اجتماعي و ميان فردي؛ فضل سیزدهم: كژكاري جنسي و اختلال جنسي. توجه: روشن است که نقل مطالب از یک کتاب روانشناسی به معنی تایید محتوا و نویسنده ی کتاب نیست. https://t.me/Kheradmand_S_M
(3) • لايه‌هاي زندگي جنسي: • زندگي جنس ما انسان ها، در 5 لايه سامان يافته که پرورش هر يك پيرامون لايه‌ي پيشين رخ می دهد؛ اختلافات و مشكلات جنسي مي‌توانند در هر لايه‌اي روي دهند. • لايه‌ي 1: هويت جنسي (كه در مغز لايه‌ها وجود دارد) • لايه‌ي 2: جهت گيري جنسي • لايه‌ي 3: تمايل جنسي • لايه‌ي 4: نقش جنسي • لايه‌ي 5: عملكرد جنسي. * برگرفته از کتاب: روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین ای.(1389). روانشناسی نابهنجاری، آسیب شناسی روانی (جلد دوم). تهران: ارسباران. ترجمه سیدمحمدی، یحیی. بخش 6: اختلال هاي اجتماعي و ميان فردي؛ فضل سیزدهم: كژكاري جنسي و اختلال جنسي. توجه: روشن است که نقل مطالب از یک کتاب روانشناسی به معنی تایید محتوا و نویسنده ی کتاب نیست. https://t.me/Kheradmand_S_M
(4) * هويت جنسي: • هویت جنسی تقريباً هميشه مطابق اندام هاي تناسلي است. • درمان اغلب اختلال هاي جنسي مبناي روانشناختي دارد، ولي درمان نارضايتي جنسي (اختلال در هويت جنسي) نیازمند تغيير در بدن، براي سازگاري با هويت آشفته است. • کسانی که ناراضيان جنسي دارند، از همان ابتداي زندگي فكر مي‌كنند كه بدن عوضي به آن ها داده شده است؛ تصور ماندن اجباري در اين بدن آن ها را نا اميد و افسرده مي‌كند و گاه دست به خودكشي می زنند؛ گاهي آسيب به اندام هاي تناسلي خود زده و بسياري از آن ها براي پذيرفته شدن نزد جنس مخالف در حدود سن بیست سالگي لباس جنس مخالف را می پوشند؛ البته اين ها با مدل پوشان جنسي فرق دارند. مدل پوشان از فكر تغيير جنسيتشان به وحشت مي‌افتند. • ناراضيان جنسي تا قبل از قرن حاضر در همان بدن که داشتند زندگی می کردند؛ «آلن» كه مي‌خواست «آلیسون» شود، تا سن 15 سالگي در رنج بود؛ در 15 سالگي تنها دگرجنس خواهان مردي او را ارضا مي‌كردند كه او را به عنوان يك زن پذيرفته بودند و الا همجنس گرائي او را راضي نمي‌كرد! • ناراضيان جنسي مرد يا به مردان، يا به زنان یا به هر دو يا به هيچكدام متمايلند. • اين بيماري مزمن است و خود به خود ناپديد نمي‌شود و شايد براي همه‌ي عمر – مثل بسیاری بیماری های مزمن دیگر – باقی بماند. البته نادر است و 1 در 100.000 نفر؛ 5/2 در مردان به 1 در زنان. • ناراضيان جنسيِ غير جنسي (asexual) انکار اميال جنسي نيرومند را دارند و ميل به زندگي به صورت زنان؛ به دنبال خلاص شدن شر اندام تناسلي بدون هر نوع تجربه‌ي جنسي هستند. • حاشیه ای به قلم سیدمحمد خردمند: 1) ما هیچ گاه از رنج فردی، خوشحال نمی شویم و البته 2) باور داریم که بیماری ها و مشکلات دنیا و حتی سلامتی و بهره مندی ها همه، زمینه هایی برای آزمون افراد است؛ 3) تلاش برای رفع مشکلات و پاسخ به نیاز های طبیعی انسان ها را هم محترم می شمریم و باعث افتخار خود می دانیم که گِرهی از زندگی فردی بگشائیم. اما نکته ی مهم آن است که 4) ما به عنوان آفریده ها و بندگان فرمانبر حق متعال اجازه ی هر عملی را برای رفع نیازهای خود و یا خروج از برخی محدودیت ها نداریم. مثلاً ما اجازه نداریم برای آسایش و آرامش خود به حقوق دیگران تعدی کرده و یا آن ها را از داشته ای محروم کنیم تا برای خود آرامشی – لا اقل ظاهری – فراهم نمائیم. همچنین احترام به حقی که خدای متعال و خیر خواه حکیم و عادل مخلوقات بر گردن ما دارد ایجاب می کند که دستورات او را که از طریق انبیا و اولیای الهی به ما رسیده است پاس بداریم. از این جهت مسلمانان – به ویژه شیعیان اثنی عشری – می کوشند تا در زمان غیبت وجود مقدس امام عصر علیه السلام با مراجعه به عالمان با تقوا و خداترس، تا جای ممکن وظیفه ی خود را بیابند و نسبت به آن عامل باشند. بنا بر این در این جا نظر فقهی یکی از عالمان مورد مراجعه ی زمان کنونی را برای تذکر به امر و نهی الهی در این موضوع ذکر می کنیم: • پرسش از آیت الله سیدعلی سیستانی: آیا تغییر جنسیت اشکال دارد؟ • پاسخ: اگر مقصود از تغییر جنسیت این باشد که با عمل جراحی آلت تناسلی مرد را قطع کنند و به جای آن برای او مجرای ادرار و آلت تناسلی مصنوعی بسازند و با تزریق هورمون علامات زنانگی از قبیل ریختن موهای صورت و برآمدگی سینه در او ایجاد کنند، یا در مورد زنی که تغییر جنسیت می دهد مقصود این باشد که برای او آلت تناسلی مردانه مصنوعی قرار دهند و با تزریق هورمون علامات مردی از قبیل کوچک شدن سینه و روییدن موی صورت ایجاد کنند، این امر موجب تغییر واقعی جنسیت نیست و احکام شرعی او تغییر نمی کند و از جهتی چون مستلزم کشف عورت و لمس آن است جایز نیست. و اما اگر مقصود تغییر دستگاه تناسلی داخلی و خارجی باشد که معیار اختلاف زن ومرد است، پس این امر فی حد ذاته با قطع نظر از لوازمی که ممکن است حرام باشد اشکال ندارد، ولی تا به حال این امر محقق نشده است و آن چه تا به حال صورت پذیرفته همان تغییر ظاهری است که تاثیری در تغییر احکام ندارد. البته ممکن است در مورد کسانی که دچار ناهنجاری در دستگاه تناسلی شده اند با عمل جراحی آلت تناسلی مردانه را که مخفی شده است در مردی که ظاهری زنانه دارد ولی دستگاه تناسلی داخلی را ندارد نمایان سازند یا به عکس، آلت تناسلی ظاهری مردانه را از زنی که دستگاه تناسلی زنانه داخلی دارد قطع کنند. و این کار فی حد ذاته اشکالی ندارد و ارتباطی با تغییر جنسیت ندارد و البته اگر مستلزم نگاه یا لمس حرام باشد در صورتی جایز است که ضرورت داشته باشد یا ترک آن مستلزم حرج و مشقت شدید باشد.
(5) • سبب شناسي نارضائي جنسي • هويت جنسي هر فرد در 2 تا 4 ماهگی جنيني و با فعالیت هورموني ناشناخته شکل می گیرد. در ابتدا استعداد مردي و زني وجود دارد؛ در مرحله‌اي مهم، در مردان ترشحات بيضه‌ها آغاز شده و اندام دروني زنانه پلاسيده می شود؛ سپس اندام دروني مردانه رشد نموده و اندام هاي بيروني ايجاد می شود. در اين مرحله اگر هورمون هاي نرینه ساز ترشح نشوند، اندام هاي دروني مردانه، پلاسيده شده و اندام هاي دروني زنانه ايجاد و سپس اندام هاي بيروني زنانه شکل می گیرد. كل اين فرايند تقريباً در سه ماه اول حاملگي روانشناختی می دهد. • آثار روانشناختي هورمون هاي جنيني: • هورمون هاي نرينه ساز در مغز، ايجاد هويت جنسي مردانه و در عدم حضورشان، ايجاد هويت زنانه می کنند. در ناراضيان جنسي، این مرحله ی هويت جنسي با عدم هماهنگي در ترشح هورمون هاي اندام ساز و هويت ساز مغز روانشناختی می دهد؛ سلیگمن می گیود: پزوهش گران حدس مي‌زنند منشأ هويت جنسي بهنجار و نابهنجار وابسته به فرايند ترشح هورمون هاي مذكور باشد. • با وجود تأثيرات بارآوري، هورمون هاي مربوط به بلوغ، اندام هاي جنسي و برچسب زدن ها، بر هويت جنسي، منشأ زيستي هويت جنسي همان نيروئي است كه روان درماني را براي ناراضيان بي ثمر مي‌كند؛ یعنی ترشح با عدم ترشح هماهنگ هورمون های اندام ساز و هویت ساز. * برگرفته از کتاب: روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین ای.(1389). روانشناسی نابهنجاری، آسیب شناسی روانی (جلد دوم). تهران: ارسباران. ترجمه سیدمحمدی، یحیی. بخش 6: اختلال هاي اجتماعي و ميان فردي؛ فضل سیزدهم: كژكاري جنسي و اختلال جنسي. توجه: روشن است که نقل مطالب از یک کتاب روانشناسی به معنی تایید محتوا و نویسنده ی کتاب نیست. https://t.me/Kheradmand_S_M
(6) • درمان هاي نارضائي جنسي: • عمل هاي جراحي تعيين جنسيت دوباره، يك فرايند طولاني است و تغيير جسمي از طريق جراحي و هورمون ها نیازمند پشتيباني توسط عوامل اجتماعي، شغلي، خانوادگي و حصول تغيرات بدني ثانويه است. • اختلالات اسكيزوفرنيك، هذياني يا از نظر هيجاني آشفته، نبايد تحت اين جراحي قرار گيرند. • در تغييرات جنسي مرد به زن، درمان هورموني براي بزرگ كردن سينه‌ها، تجزيه‌ي الكتريكي براي برطرف كردن موي صورت، جراحي آلت مردانه لازم است که از پوست آلت مردانه براي آلت زنانه استفاده مي‌شود تا نزديكي جنس را لذت بخش نماید و این به درصد موفقيت آميز بودن عمل جراحي بستگی دارد. ارگاسم اين افراد می تواند همراه با احساس لذتي گرم و گاهي اسپاسم گونه، در سراسر بدن بدن باشد. • در تغييرات جنسي زن به مرد، جراحي‌هاي بسيار پيچيده و متعددی در طي چند سال لازم است؛ ابتدا با توقف هورمون هاي قاعدگي، صدا بم‌تر مي‌شود، رشد موي صورت و بدن آغاز می شود و با برداشتن پستان ها و تخمدان ها و ساخت آلت مردي، قابليت ارگاسم، بدون نعوظ رخ می دهد. • پيگيري‌هاي بعد از عمل نتايج متفاوتی در بر داشته است: • بعضي تحقیقات مي‌گويد: اگر دوره‌ي دو ساله‌ي نقش جنسي، قبل از عمل جنس طي شده باشد، احساس بهزيستي حاصل می شود. ك مجموعه‌ي نتايج بر خی تحقیقات مي‌گويد: جراحي، ايده آل نيست ولي اميد را در ناراضي زنده مي‌كند؛ اما مشكلات سازگاري جديد همچنان وجود دارد؛ حتی برای این افراد اندام هاي توليد مثل دروني را نمي‌توان ايجاد كرد، پس فرزند دار نمي‌شوند. • در بعضي تحقيقات گفته شده: نيمه از این افراد به ارگاسم رسيده اند؛ گروهي سازگاري متوسط و خوبی داشتند و تنها يك سوم فعال جنسي مانده اند. * برگرفته از کتاب: روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین ای.(1389). روانشناسی نابهنجاری، آسیب شناسی روانی (جلد دوم). تهران: ارسباران. ترجمه سیدمحمدی، یحیی. بخش 6: اختلال هاي اجتماعي و ميان فردي؛ فضل سیزدهم: كژكاري جنسي و اختلال جنسي. توجه: روشن است که نقل مطالب از یک کتاب روانشناسی به معنی تایید محتوا و نویسنده ی کتاب نیست. https://t.me/Kheradmand_S_M
- 1403 * چهارشنبه – 19 دی 1403 – 7 رجب 1446 – 8 ژانویه 2025 • در فرصت های پیش آمده در خلال برنامه ها و مشاوره های دو روز گذشته، موفق شدم که فایل صوتی یک جلسه ی «تربیت درمانگر» را که توسط یکی از اساتید دانشگاهی برگزار شده بود بشنوم؛ یادداشت های مفیدی از آن ثبت نمودم و امیدوارم بتوانم این مجموعه ی 200 ساعتی را به طور کامل بشنوم. هم مروری بر دانسته ها و مطالعات قبلی است و هم تذکری به برخی نکات مغفول و هم به جهت سوالات دانشجویان و پاسخ های استاد، آموزه های تحلیلی و جانبی هم دارد. و اما نکته هایی که از این 5 ساعت فایل نوشتم: • هدف مرور مباحثی هست که می تواند در کلنیک و کارهای مشاوره ای به ما کمک کند. • چرا مصاحبه ی بالینی (Clinical interview) اهمیت زیادی دارد؟ • انواع مختلفی از مصاحبه های بالینی وجود دارد. • مصاحبه ی انگیزشی در عین داشتن مشخصات مصاحبه، نوعی مداخله هم هست؛ در روانشناسی سلامت هم یکی از مصاحبه های پر کاربرد، مصاحبه ی انگیزشی است. • مصاحبه ی بالینی را می تواند از جهت ساختار به سه نوع اصلی تقسیم بندی نمود: ساختارمند یا ساختار یافته، نیمه ساختار یافته و بدون ساختار. • مصاحبه ها را از جهت رویکرد هم می توان تقسیم بندی نمود؛ روانپویشی، شناختی – رفتاری، فرد محور یا شخص محور. که مدل ساختاری مصاحبه را بر اساس رویکردها انتخاب می کنیم. مثلا در روانپویشی و راجرزی معمولاً مصاحبه ی بالینی ساختارنایافته هستند ولی در رویکرد شناختی رفتاری یا علامت محور از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده می کنیم. • یکی از مهمترین ویژگی های مصاحبه ی بالینی طبیعی بودن آن است؛ تصنعی نیست. مُراجع هم مشاور و درمانگرش را مورد ارزیابی قرار می دهد. • گاهی مُراجع می آید تا از گیر انداختن مشاور لذت ببرد! • یکی از ویژگی های مهم درمانگر، خوداگاهی اوست. • یکی از نکته های مهم در مصاحبه ی بالینی نشانه های غیرکلامی (sign) هستند. مشاور باید از ساین ها به سیمپتوم (symptom) برسد و از ان به سندرم (syndrome). • گاهی استفاده از لفظ «بیمار» نوعی برچسب زدن به «مُراجع» محسوب می شود. • بخش بزرگی از مصاحبه ی بالینی در رابطه ی درمانی است. • در مصاحبه ی بالینی برخی سوالات در مُراجع ایجاد مقاومت می کنند و برخی او را به مشارکت و ارائه ی اطلاعات تشویق می کند. • مصاحبه ی بینش گرا مبتنی بر کشف تعارض های عمیق است؛ فرض روان پویشی آن است که آوردن تعارض های نا خودآگاه می تواند با ایجاد بینش نسبت به آن ها، به حل آن ها کمک کند. در مصاحبه ی علامت گرا یا توصیفی، تمرکزش بر اختلالات است که آن ها را مجموعه ای از علامت، نشانه ها و نشانگان می بیند. • آغاز مصاحبه ی بالینی با سوالات عادی آغاز می شود؛ مثلاً: «این جا را راحت پیدا کردید؟» سوالی که کمک به رابطه کند. • باید با اصطلاحات معتادان و برخی اصطلاحات قومیّت های مختلف آشنا بود. • از عوامل مؤثر در رابطه، 70% زبان بدن و 30% زبان گفتاری مؤثر است. • ما به عنوان درمانگر باید تشخیص دهیم که وقتی کسی خُلق پائینی دارد ولی ناگهان خُلقش تغییر می کند و می رود کارهای جدیدی می کند، دارد خود را برای مردن آماده می کند! نا همخوانی در خُلق و رفتار، یک علامت خطر است. • مشاهده ی وضع جسمانی فرد: طرز پوشش او، شکل راه رفتنش، عکس العمل های عاطفی (خیلی زیاد یا نامتناسب یا خنثی)، سکوت ها و مکث ها. • یک مصاحبه 4 رکن دارد: 1) رابطه ی درمانی. 2) تکنیک ها. 3) ارزیابی وضعیت روانی. 4) تشخیص. • روانشناسان سلامت باید بر بیماری های مزمن تسلط خوبی داشته باشند؛ البته روی سیاست گزاری های حوزه ی سلامت و ارتقای سلامت هم روبرو هستند. • دائم باید در حین طی مدارج، دانشمان را تکمیل کنیم. • سطوح یادگیری بلوم: 1) دانش. 2) فهمیدن. 3) کاربستن. 4) تحلیل. 5) ترکیب. 6) ارزشیابی. • گشاده رو بودن و هیجانات مثبت داشتن درمانگر در فرایند درمان اثر مهمی دارد. • گوش دادن فعال پنج جزء دارد: 1) تماس چشمی. 2) توجه کردن. 3) تصدیق کردن. 4) خلاصه کردن. 5) واکنش. (البته در منابع دیگر، عنوان های دیگری هم بیان شده است) • درمانگر باید قابلیت چند حسی داشته باشد. • در رابطه ی درمانی باید از درک و فهم به سوی تعامل و اعتماد پیش رفت. http://sm-kheradmand.com
- 1403 * شنبه – 22 دی 1403 – 10 رجب 1446 – 11 ژانویه 2025 • «درمانگری» و مشاوره ی تخصصی کار پر زحمت و انرژی بری است؛ فردی که مورد مراجعه و سوال واقع می شود باید دائم در پی تکمیل دانش و افزودن اطلاعات پیشینش باشد؛ و البته که در این عرصه حتماً مطالب نو و جدید هم برای تأمل و بکار بستن، می آموزد. این ها انگیزه های خوبی برای وقتگذاری های بیشتر در این جهت است. در این جا نکته هایی از سومین پنج ساعت مجموعه ی دویست ساعتی «تربیت درمانگر» را تقدیم می کنم: • اساساً در رویکر روان تحلیلی به «انتقال» و «انتقال متقابل» به عنون یک امر اتفاق افتادنی و بخشی از پروسه ی درمان می دانند؛ ولی درمانگر باید مراقب باشد رابطه ی درمانی به مُراجع لطمه ای نزند. • درمانگر باید مهارت حرفه ای خودش را نشان دهد و روشن کند که صلاحیّت حرفه ای ورود به مسئله را دارد. • معمولاً مراجعان گمان می کنند که مشکلشان ویژه است. این که مُراجع بداند که تنها او نیست که درگیر این شرایط شده می تواند به کاسته شدن اضطراب او کمک کند. • درمانگر باید نقش هدایتگری جلسه را ایفا کند. • درمانگر باید بتواند با سوالات خوب، مُراجع را به توضیح بیشتر در موضوعات لازم ترغیب کند. • درمانگر باید نقش ها را متعادل کند؛ نقش حاکم، نقش همدل، نقش متخصص، نقش مقتدر. البته باید این نقش ها را متناسب موقعیت استفاده کنیم؛ از همدلی آغاز کنیم و بعد به سمت اقتدار رویم. • مُراجع هم نقش های مخنلفی دارد: نقش یک بیمار، نقش یک قربانی، نقش یک حمایت طلب (در معیار روایی MMPI، شکل 8 را پیدا می کند)، نقش یک فرد مهم و ویژه. • در متعادل سازی نقش ها: • وقتی مُراجع در باره ی شرایط خودش اطلاعات ندارد، نقش یک آگاهی بخش را ایفا می کنیم. • وقتی مُراجع نقش یک تصمیمات خوبی گرفته و در اجرای آن تردید دارد می توان نقش یک راهنما و انگیزه بخش را ایفا نمود. • از رویکرد اریک برن هم می تواند در تعدیل نقش ها استفاده نمود. • ما معمولاً شکایات مُراجع را با سه دسته تکنیک ارزیابی می کنیم: • 1) تکنیک های گشاینده: • الف) سوال های باز پاسخ استفاده می شود؛ از موضوعی که برای فرد بیشترین اذیت و آسیب را دارد آغاز می کنیم، و بهتر است در این مرحله او را هدایت نکنیم؛ سوالات باز کمک می کند به بروز حالات هیجانی. • ب) سوال های بسته هم در جای خود برای ارزیابی علائم و آگاهی دقیق تر به مشکلات کمک می کند. دسته ی سوم سوال ها، • ج) سوالات بینابینی هستند که مُراجع می تواند بسته و یا باز پاسخ دهد و این به میل اوست و به حال و Mood او و میزان ارتباط برقرار شده با درمانگرش بستگی دارد. • د) گروه چهارم سوالات را با عنوان «پرسش ضمنی» می شناسیم! مثلا می گوئیم: «نمی دانم در باره ی سر کار رفتن فکری کرده ای؟ احتمالاً درباره ی جدایی والدینتان از هم هیجانی داشته باشید!» البته سوالات ضمنی مثل «سوال چرا» دقیق و حساس است، مگر آن که رابطه ی درمانی عمیقی شکل گرفته باشد. سوال های غیر مستقیم برای کاوش احساسات کمک می کند. • ه) پرسش های فرافکن؛ پرسش هایی که کمک می کنند تا تعارضات درونی، ارزش ها یا احساساتی که بیان نشده اند یا مبهم است توسط خود فرد و درمانگر شناخته شود. مثلا: «چه می شد اگر الان 5 میلیاد پول داشتید؟» «چه می شد اگر ...». این سوالات حتی قضاوت فرد را هم می سنجد؛ مهمترین آرزوهای او یا مهمترین گره های ذهنی او را آشکار می کند. • ی) سوالات هدایت گر؛ سوالاتی است که در حالی که فرد به موردی اشاره نمی کند و یا از کنار آن عبور می کند ما با طرح آن، مطلبی را روشن می کنیم. مثلاً به کسی که علائم افسردگی را دارد ولی به این مطلب اشاره نکرده می گوئیم: «اگر چه که شما به فکر خودکشی نیفتاده اید ولی احساس غم زیادی را تجربه می کنید!» یا در موارد دیگر: «هیچ وقت صداهایی نشنیده ای! شنیده ای؟» • 2) تکنیک های روشن کننده؛ برای رفع ابهامات از او می خواهیم که برخی مسائل را روشن کند. تصریح کردن یکی از راه های روشن کننده است. همچنین Summarize (خلاصه کردن) هم از تکنیک های مفید در سامان دادن به جلسه ی مشاوره است. • تدابیر یا چهارچوب مکتوب سازی مصاحبه ی بالینی (SOAP) اهمیّت دارد ولی درج مطالب اساسی اهمیّت بیشتری دارد. در ثبت مطالب (1) نباید استنباط های شخصی را دخیل نمود بلکه باید یادداشت های دقیقی داشت تا در مراحل بعدی به تشخیص های صحیح تری برسیم؛ همچنین (2) باید مختصر و مفید و (3) واضح نوشت. • در برخی رویکردها خیلی قائل به یادداشت برداری نیستند و برخی یادداشت بعد از پایان مصاحبه ی بالینی را پیشنهاد می کنند. • گام بعدی در مصاحبه ی بالینی «وارسی نشانه یا Check the symptom» است. • گاهی مُراجع مطالب غیر منطقی را به هم مربوط می کند؛ ما باید افکار هذیانی و بیمارگون مُراجع را مورد بررسی قرار دهیم.
- 1403 * پنجشنبه – 4 بهمن 1403 – 22 رجب 1446 – 23 ژانویه 2025 • امروز صبح، در مراسم زیارت عاشورای مدرسه ی آقا سیدطه شرکت کردم؛ امید که حضور در جمع این نوجوانان موجب جلب عنایت حق متعال بر این بنده ی روسیاه گردد. • برای برگزاری بیستمین جلسه از مجموعه جلسات «» راهی منطقه ی پنج تهران شدم. وقتی رسیدم مقداری زمان داشتم که در ماشین خوابیدم و به لطف خدای متعال به موقع بیدار و سر وقت در محل برنامه حاضر شدم. • همچنین امروز در میان برنامه ها، شنیدن پنجمین پنج ساعت، از مجموعه فایل های «تربیت درمانگر» را که چند روزی هست آغاز کرده ام، به پایان رساندم و به امید مفید بودن برای درمانگران و گره گشایان از زندگی دوستداران امیرالمؤمنین علی علیه السلام به اشتراک می گذارم: • (آغاز یادداشت های بخش پنجم) سطوح هشیاری: 1) سطح آگاهی و هشیاری کامل. 2) سطح لتارژی: (Lethargy) نوعی حالت گیجی و خواب‌آلودگی است؛ به همراه اختلال توجه به زمان و مکان، هشیاری بیمار کاهش یافته‌است ولی بیمار در کما نیست. افراد پانیک یا افراد معمولی که دو سه روز نخوابیده باشد. 3) استوپُر یا بُهت (stupor) حالتی در مرز هوشیاری و ناهوشیاری همراه با عدم فعالیت روانی آشکار و کاهش توانایی در پاسخ دادن به تحریک می‌باشد. این وضعیت شدیدتر از لتارژی است و گویی که فرد در حالت نیمه کما قرار دارد. این حالت را در افراد افسرده ی خیلی شدید می شود مشاهده کرد. 4) حالت کُما که دیگر فرد به محرک های حسی پاسخی نمی دهد؛ مثل افرادی که دچار غش های صرعی شده اند. گاهی در افرادی که مشکلات مغزی دارند هم ممکن است در این حالت قرار بگیرند. • انواع عاطفه یا affect: غم – سرخوشی (شاد شدت یافته، لبخند دوشین) - خشم – تنفر یا خصومت – اضطراب – سردرگمی یا تعجب – گناه – بدگمانی – رضایت مندی. • عاطفه ها می تواند خود را در حرکت، رفتار، گفتار، وضعیت بدنی، ژست های بدنی، نوع مکالمه، یا چهره نشان دهد. • دیرش توجه: مقدار ماندن در حالت توجه؛ تمرکز. کسانی که قدرت تمرکز خوبی دارند در همه ی موضوعات می تواند تمرکز کنند ولی ممکن است به خاطر علاقه شان در برخی موضوعات تمرکز خوبی از خود نشان ندهند. • اختلالات در تکلم و تفکّر و عاطفه هم می باید در مصاحبه ی بالینی مورد بررسی قرار گیرد. • سطوح حافظه: 1) حافظه ی دور. 2) حافظه ی نزدیک یا اخیر. 3) حافظه ی فوری. • در حافظه ی کاذب فرد، چیزهایی به یاد می آورد که اصلاً اتفاق نیفتاده است. ن کنش پریشی: کنش‌پریشی یا آپراکسی (Apraxia) اختلالی حرکتی است که در اثر آسیب به مغز (به‌ویژه کورتکس آهیانه ی خلفی یا جسم پینه‌ای) ایجاد می‌شود که باعث مشکل در برنامه‌ریزی حرکتی برای اجرای وظایف یا حرکات می‌شود. • تفاوت خُلق (mood) و عاطفه (affect) : خلق پایدارتر است ولی عاطفه لحظه ایست. مثلاً ممکن است ما با وجود شنیدن یک خبر خوب، همچنان خلق پائینی داشته باشیم. • خلق پنج بعد دارد: کیفیت (پائین یا بالا یا خنثی)؛ ثباتش؛ واکش پذیری (میزان واکنش به اتفاقات)؛ مدت استمرار؛ علائم (هر چه بیشتر باشد شدت را نشان می دهد). • خلق می تواند خود به خود هم تغییر کند، گر چه معمولاً تحت تأثیر عواملی قرار می گیرد. • درمان جو باید خُلق خود را توضیح دهد ولی عاطفه را می توان در ظاهر او دید. • خُلق معمولاً مجموعه ای از رفتارها و پیچیده تر از عاطفه است. • ادراک بدون محرّک، توهم است. در مبتلایان به اختلالات روانپریشی، ادراک ممکن است به شدت مختل شود. • سال هاست در ارزیابی ها، توان یادگیری و توان انطباق و سازگاری فرد جایگزین IQ شده است. • نوروفیدبک نوعی شرطی سازی مغز است که در برخی تحقیقات اثر دارونماها بیشتر از نوروفیدبک است!! • در بزرگسالانی کهADHD دارند، به جای محرک ها، فکرهای مزاحم است که تمرکزشان را آشفته می کند. • معمولاً وقت ارزیابی، از هوشیاری و توجه و حافظه و جهت یابی و زبان آغاز می کنیم و به همین ترتیب مسائل پیچیده تر را مثل تفکر و هوش، مورد بررسی قرار می دهیم. • تأکید زیاد بر مصاحبه ی بالینی آن است که درمانگران نسبت به درمان جو و مشکلاتش حساس باشند. • در اواخر مصاحبه ی بالینی باید سه فهرست برای ما حاصل شود: 1) اختلالات مشمول. فرضی هایی که ما درست کرده ایم. 2) اختلالات رد شده. 3) اختلالات بررسی نشده. • بعد از این فهرست باید نشانه ها، شدت آن ها و طول زمان اختلالات را بررسی نمود. همچنین باید اختلالات را در سازگاری ها، عملکرد و ارتباطات بین فردی تحلیل نمود. • ملاک های محوری را باید برای تشخیص پیدا کرد؛ 80% درمان تشخیص است. این جا مرحله ی «قضاوت بالینی،Clinical judgment » است. • بررسی سوابق خانواگی، ارتباطات و شرایط محیط زندگی هم از بخش های مصاحبه ی بالینی است.