🔸صفحه ٦)
🔸🔸 مهمترین حرکت سیاسی سید نورالدین در شیراز تاسیس حزب برادران بود.
این حرکت اقدامی مذهبی - سیاسی با هدف ایجاد خط دفاعی دینی در برابر توده ایها و ملیون بود. طرح اولیه این #حزب در سال ۱۳۱۳ش ریخته شد و کار توسعه آن به صورت محرمانه در زمان رضاشاه انجام گرفت و بیشتر جلساتش هم محرمانه برگزار میشد. افرادی که وارد حزب برادران میشدند، با سوگند «والله من در حفظ استقلال ایران در ظل لوای مذهب جعفری با شما همراهم» شروع به فعالیت میکردند.
#حزب_برادران پس از سال ۱۳۲۰ش فعالیت خود را به طور جدی شروع و در سال ۱۳۲۴ش کار رسمی اش را آغاز کرد.
اصل اول اصول مرامنامه حزب: حفظ وحدت ملی ایران و توسعه مذهب جعفری.
اصل دوم: اجرای قانون اساسی بالاخص با نظارت علمای طراز اول.
اصل سوم: تحول فکری در شئون اجتماعی و مبارزه با خرافات.
اصل چهارم: الغای امتیازات جاهلانه و اثبات امتیازات موافق با عقل .
اصل پنجم: تشدید مبانی روحانیت و ضابطه مند نمودن آن.
اصل ششم: تعلیم عمومی نظام و تقویت نیروی دفاع و مبارزه با هرج و مرج.
اصل هفتم: به کار انداختن منابع ثروت کشور.
اصل هشتم: تعمیم فرهنگ به وسیله تعلیمات عمومی آموزش و پرورش .
اصل نهم: حفظ مرکزیت ایران با رعایت برخورداری همه قطعات مملکت.
اصل دهم: ایجاد بهداشت عمومی، تامین مسکن و تسهیل امر ازدواج .
اصل یازدهم: تحکیم روابط حسنه بین ملل و دول اسلامی.
اصل دوازدهم: مبارزه با استبداد در جمیع شئون.
در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سازمان سیاسی بهائیت که تحت نفوذ آمریکا قرار داشت، با زمینه سازی آمریکاییها برنامه علنی شدن خود را در ایران آغاز کرد و این حرکت تا آغاز سال ۱۳۳۴ بی وقفه ادامه یافت.
آیت الله بروجردی که به اهداف این جریان شوم آگاهی یافته بود، اقدامات جدی برای برخورد با تثبیت سلطه دولتی بهائیت بر مملکت را در اردیبهشت این سال، مقارن با ماه رمضان ـ شروع کرد. نتیجه اقدامات ایشان و سخنرانیهای مرحوم محمدتقی فلسفی و ایجاد شور مذهبی در مردم، این شد که فرماندار نظامی تهران دستور تخریب و تصرف «حظیرة القدس تهران» را صادر کند. سپس دولت وقت با صدور بخشنامهای نمایشی و فرمایشی به استانداران سراسر کشور، آنان را مامور جلوگیری از تشکیل جمعیتهایی که به نام بهائیت موجب اخلال در نظم و امنیت کشور میشدند، نمود.
دولت در پی این عقب نشینی تحت فشار آمریکاییان قرار گرفت تا به بهائیت رسمیت ببخشد. به این ترتیب حکومت برای هویت بخشیدن به بهائیت، اماکن به اصطلاح تاریخی منسوب به «باب و بها» را تجدید بنا کرد و نقشه رسمیت بخشیدن به آنان را در یک روند دراز مدت پیگیری نمود. در این میان شهر شیراز که پس از «عکا» در فلسطین اشغالی، دومین مکان مذهبی مورد توجه بهائیان و نخستین و اصلیترین مکان مورد احترام بابیان است، در کانون توجه حکومت قرار گرفت و سرلشکر همت -استاندار نظامی و بهائی - که از قبل به شیرازفرستاده شده بود، مامور اجرای این نقشه خائنانه شد. سید نورالدین که مقابله با این توطئه را وظیفه دینی خود میدانست، همان روزی که شاه به شیراز سفر میکند (چهارم خرداد ۱۳۳۴) به پیروان فداکار خود دستور تخریب اصلیترین مرکز بهائیت را داد و خود بر انجام آن نظارت کرد. در پی این رویداد شاه سفر خود را ناتمام گذاشت و به تهران برگشت و به استاندار نظامی فارس دستور تجدید بنای اماکن بهائیان را داد و این توطئه با سرپرستی وی آغاز شد.
🔸آیت الله شیرازی دوبار به استاندار هشدار داد و بار سوم استاندار در جواب گفت: «فرمان است که بازسازی شود! و من مامورم! »
سید هم دستور داد شهر شیراز را تعطیل کنند و مردم برای ویران کردن مجدد اماکن بهائیان به پاخیزند. خودش هم مستقیما در مراسم تخریب حضور یافت و برای تقویت روحیه مردم و جلوگیری از تعرض نیروهای نظامی و انتظامی به مردم در وسط خیابان مقابل مراکز فرقه بهائیت روی صندلی نشست و به این اقدام مقدس نظارت کرد. آن روز در شهر شیراز غوغا به پا شد و اکثر قریب به اتفاق مردم به خصوص فعالان هیئتهای مذهبی و اعضای حزب برادران در حوادث این روز فداکارانه شرکت کردند. در نتیجه درگیریها چند نفر از مردم زخمی شدند و در شیراز حکومت نظامی اعلام شد. بعد از این اقدام بزرگ که به پیروزی مردم و محو آثار بهائیت در شیراز انجامید، سید نورالدین به تهران رفت و پی گیر امور شد. او با محمد رضاشاه ملاقات و وی را تحقیر کرد و خواستار تعویض استاندار و فرماندار شیراز شد و کار را تا آنجا پیش برد که دولت مجبور به عزل آنان شد و سید پیروزمندانه به شیراز برگشت.
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇
🔸صفحه ٧)
🔸🔸 آیت الله شیرازی محور اصلی کار فرهنگی در هیئتهای مذهبی را سه موضوع قرار داده بود:
۱. آشنایی و انس با قرآن مجید (کلام الهی) که اصلیترین تکیه گاه حیات مذهبی است.
۲. افزایش آگاهی از احکام اسلامی که در حقیقت اساس و پیکره حیات دینی و چهارچوب اصلی زندگی بر اساس آن استوار است.
۳. ارتقای شناخت و اعتلای عشق به اولیاء مکرم معصومین -علیهالسّلام- که واسطه فیض و عهده داران رشدند و معرفت و محبت آنان گرانقدرترین سرمایه نجات انسانها است.
جلسات هیئت مذهبی برادران در زمان سید نورالدین تقریبا در تمام ایام سال سطح شهر و حومه را به گونهای اعجاب انگیز پوشش داده بود و فرهنگ دینی مردم را بر اساس محورهای یاد شده، توسعه میداد.
آموزش قرآن از درست خوانی و قرائت صحیح شروع میشد و در تمام جلسات مذهبی شیراز، بدون استثناء و بر اساس برنامههای او، یک نفر روحانی مسئول قرائت قرآن، تجوید ، ترتیل ، ترجمه و تفسیر قرآن بود. مسائل شرعی هم در این هیئتها تدریس میشد. و در توسل و تولی نیز افزایش آگاهی و پرهیز از انحرافات رایج رفتاری و عقیدتی در دستور کار قرار داشت]
سید نورالدین در برابر اعدامهایی که گروه #فدائیان_اسلام و پیروان #شهید_نواب_صفوی انجام میدادند، واکنش منفی نداشت و ایرادی بر آنها نمیگرفت.
در ماجرای ترور حسین علا که گلوله یاران شهید #نواب به وی اصابت نکرد، سراج، از یاران #نواب، به شیراز رفت و سید نورالدین از وی استقبال کرد. دولت هم در آن جا متعرض وی نشد. شهید #نواب نیز در حالی که تحت تعقیب بود، به شیراز و دفتر کار سید نورالدین رفت و تا زمانی که در شیراز بود، دولت جرات نکرد به وی تعرض کند. سید نورالدین احترام خاصی برای شهید #نواب قائل بود و وی را در کنار خود مینشاند، با اینکه کمتر کسی را در کنار خود مینشاند. او به شهید گفته بود هر وقت که دوست داشته باشد میتواند در شیراز و در منزل ایشان بماند و کسی حق تعرض به او را ندارد و بعد از اینکه نواب از شیراز رفت، در تهران دستگیر و به اعدام محکوم شد.
▪️سید نورالدین از شنیدن خبر اعدام شهید نواب چنان متاثر و عصبانی شد که اعضای #حزب_برادران را فراخواند و در مجلس ختمی که برای #نواب گرفت، به سخنرانی پرداخت و در آن به دولت حمله شدید اللحنی کرد و خطاب به آزموده -دادستان ارتش- گفت:
«آقای آزموده نیامرزیده! آیا کارت به جایی رسیده که اولاد پیغمبر را به بهانه واهی به قتل میرسانی؟»
بعد از مجلس ختم باشکوه در مسجد وکیل ، دو سناتور از طرف شاه به منزل وی آمدند و به صورت محترمانه تهدیدش کردند و گفتند: «چرا در ماجرای #نواب، دولت را زیر سؤال بردهاید؟
#فداییان_اسلام ، در مسایل داخلی و خارجی، دخالت غیر قانونی میکردند، درحالی که شما در مرامنامه خود مخالف هرج و مرج هستید! »
آن دو نفر اصرار داشتند در همان جلسه پاسخ خود را بگیرند، ولی سید نورالدین جواب را به مسجد محول کرد و در مسجد خطاب به شاه فریاد زد:
«آهای مردک! من از شیر نترسیدم از اردشیر بترسم! من همان کسی هستم که در دو سالگی لولو را شکستم. آیا مرا از مرگ میترسانی؟ در نظر نورالدین هیچ چیز بهتر از مرگ نیست. من آرزوی مرگ در راه دین جدم را دارم.... در دفاع از یک سید گفته میشود که نظم را رعایت نمیکند. نظمی که از نظر دین ارزشی نداشته باشد، برای ما محترم نیست. قیام! قیام! قیام! من قیام را بر شما واجب میدانم.»
▪️سید نورالدین از مدتها پیش اندیشه تشکیل #جمهوری_اسلامی را در ذهن خود میپروراند و معتقد بود که اگر جامعه به درصدی از رشد و بلوغ برسد که جمهوری اسلامی را بپذیرد، این روش بهتر از مشروطه است.
او میگفت دیگر شیوههای حکومت داری چون جمهوری دموکراتیک تا زمانی که نورالدین زنده است، در این سامان پا نخواهد گرفت و میگفت: «باید مرا بالای دار ببینند و بعد این کار را انجام دهند.» و میافزود: «خون مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری برای متمم قانون اساسی ریخته شده است و من حافظ این خون هستم.»
وی در برنامههای درسی اش حکومت را به پنج دسته تقسیم میکردند:
۱. حکومت خداوند
۲. حکومت پیغمبر (قدس سره)
۳. حکومت ائمه علیهالسّلام
۴. حکومت ولی فقیه
۵. حکومت عدول مؤمنین (اگر مرحله چهارم امکان نداشت)
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇