eitaa logo
فدائیان اسلام
121 دنبال‌کننده
601 عکس
72 ویدیو
9 فایل
بزرگداشت نام و یاد همه شهداء بویژه شهداء فدائی اسلام و رهبر‌عالیقدرش حضرت سید مجتبی نواب صفوی ارتباط با مدیر : @AGHAYEZIA
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰كيهان: گفت وگويي متفاوت باشهيد 🔰🔰🔰🔰 🚩◾️گفت وگوي امروز ما از جنسي ديگر است... اينك «» اين منادي پرشور حق طلبي در عصر اريكه نشيني ديوان و ددان، پس از نيم قرن خاموشي براي ما و شما لب به سخناني ناشنيده مي گشايد كه از قضاي روزگار همچنان تازه است. ◾️ آنان كه او را در نيمه شب ظلماني بيست و هفتم ديماه 34 به جوخه اعدام سپردند هرگز گمان نمي بردند كه عمري دارد به درازاي ايمان و انگيزه پاكباختگان پرشوري كه تا هميشه تاريخ سر بر ستيغ كرامت و عزت برخواهند افراشت. ◾️ صلابت و استواري اين پيشاهنگ جهاد و شهادت در آنچه از نظر خواهيد گذراند، كمتر خواننده اي را به اين گمان خواهد رساند كه وي در اتاقي تاريك و در احاطه تمامي لوازم ارعاب به اظهار چنين گفته هايي مبادرت نموده باشد، چه اين سخنان به شعارهايي مي ماند كه در يك همايش سياسي و در جمع هواداراني پرشور سر داده شده است. ◾️ اين مدعا هنگامي اهميت دوچندان مي يابد كه به ياد آوريم در فضاي پليسي و رعب افزاي پس از 28 مرداد بسياري از داعيه داران مبارزه و ملي گرائي ره به پستوي سكوت و خاموشي بردند و يا در هنگام دستگيري نگاشتن «توبه نامه» را برگزيدند. ◾️از زاويه اي ديگر انتشار اين سند ارزشمند تاريخي در شرايطي كه پاره اي از عناصر و جريانات سياسي در چند ساله اخير، به فضاسازي منفي عليه كاركرد مؤثر و همرزمانش در نهضت نفت، دست يازيده اند، روشنگر و درس آموز است. تأكيد بر انگيزه خالص و محض ديني در تصميمات و اقدامات اصرار بر اتخاذ اقدام عملي به مثابه آخرين و اضطراري ترين راهكار و نيز عدم نوميدي آنان از هدايت طلايه داران انحطاط حتي درحال بازجويي توسط عوامل آنها و اقدام به ارشاد و نصيحت در چنان شرايطي، از جمله ويژگي هاي انتشار اين گفت وشنود خواندني است. ◾️درپايان اين اشارت مجمل، تذكار به نكاتي چند عاري از لطف نيست: 1) اين 3 بازجوئي در آغازين ايام دستگيري شهيد نواب صفوي و يارانش پس از ترور حسين علاء نخست وزير وقت و در روزهاي اول و دوم آذرماه 34 انجام پذيرفته است. 2) متن بازجوئي توسط فردي ثالث و ناظر بر گفت وگو تهيه شده و به احتمالاتي كه از جمله آن مي توان به سرعت پرسش و پاسخ و يا ناتواني نويسنده در ثبت دقيق مفاد آن اشاره نمود: اين متن در پاره اي از مواضع چندان گويا نيست. دراين موارد با دقت فراوان در حفظ مفهوم متن و در راستاي فهم بيشتر مقصود، ويرايشي مختصر به عمل آمده است. 👇👇👇 ............................................................. @sayyedmojtabanavvabesafavi
🔸صفحه ٧) 🔸🔸 آیت الله شیرازی محور اصلی کار فرهنگی در هیئت‌های مذهبی را سه موضوع قرار داده بود: ۱. آشنایی و انس با قرآن مجید (کلام الهی) که اصلی‌ترین تکیه گاه حیات مذهبی است. ۲. افزایش آگاهی از احکام اسلامی که در حقیقت اساس و پیکره حیات دینی و چهارچوب اصلی زندگی بر اساس آن استوار است. ۳. ارتقای شناخت و اعتلای عشق به اولیاء مکرم معصومین -علیه‌السّلام- که واسطه فیض و عهده داران رشدند و معرفت و محبت آنان گرانقدرترین سرمایه نجات انسانها است. جلسات هیئت مذهبی برادران در زمان سید نورالدین تقریبا در تمام ایام سال سطح شهر و حومه را به گونه‌ای اعجاب انگیز پوشش داده بود و فرهنگ دینی مردم را بر اساس محورهای یاد شده، توسعه می‌داد. آموزش قرآن از درست خوانی و قرائت صحیح شروع می‌شد و در تمام جلسات مذهبی شیراز، بدون استثناء و بر اساس برنامه‌های او، یک نفر روحانی مسئول قرائت قرآن، تجوید ، ترتیل ، ترجمه و تفسیر قرآن بود. مسائل شرعی هم در این هیئتها تدریس می‌شد. و در توسل و تولی نیز افزایش آگاهی و پرهیز از انحرافات رایج رفتاری و عقیدتی در دستور کار قرار داشت] سید نورالدین در برابر اعدامهایی که گروه  و پیروان  انجام می‌دادند، واکنش منفی نداشت و ایرادی بر آنها نمی‌گرفت. در ماجرای ترور حسین علا که گلوله یاران شهید به وی اصابت نکرد، سراج، از یاران ، به شیراز رفت و سید نورالدین از وی استقبال کرد. دولت هم در آن جا متعرض وی نشد. شهید نیز در حالی که تحت تعقیب بود، به شیراز و دفتر کار سید نورالدین رفت و تا زمانی که در شیراز بود، دولت جرات نکرد به وی تعرض کند. سید نورالدین احترام خاصی برای شهید قائل بود و وی را در کنار خود می‌نشاند، با اینکه کمتر کسی را در کنار خود می‌نشاند. او به شهید گفته بود هر وقت که دوست داشته باشد می‌تواند در شیراز و در منزل ایشان بماند و کسی حق تعرض به او را ندارد و بعد از اینکه نواب از شیراز رفت، در تهران دستگیر و به اعدام محکوم شد. ▪️سید نورالدین از شنیدن خبر اعدام شهید نواب چنان متاثر و عصبانی شد که اعضای را فراخواند و در مجلس ختمی که برای گرفت، به سخنرانی پرداخت و در آن به دولت حمله شدید اللحنی کرد و خطاب به آزموده -دادستان ارتش- گفت: «آقای آزموده نیامرزیده! آیا کارت به جایی رسیده که اولاد پیغمبر را به بهانه واهی به قتل می‌رسانی؟» بعد از مجلس ختم باشکوه در مسجد وکیل ، دو سناتور از طرف شاه به منزل وی آمدند و به صورت محترمانه تهدیدش کردند و گفتند: «چرا در ماجرای ، دولت را زیر سؤال برده‌اید؟   ، در مسایل داخلی و خارجی، دخالت غیر قانونی می‌کردند، درحالی که شما در مرامنامه خود مخالف هرج و مرج هستید! » آن دو نفر اصرار داشتند در همان جلسه پاسخ خود را بگیرند، ولی سید نورالدین جواب را به مسجد محول کرد و در مسجد خطاب به شاه فریاد زد: «آهای مردک! من از شیر نترسیدم از اردشیر بترسم! من همان کسی هستم که در دو سالگی لولو را شکستم. آیا مرا از مرگ می‌ترسانی؟ در نظر نورالدین هیچ چیز بهتر از مرگ نیست. من آرزوی مرگ در راه دین جدم را دارم.... در دفاع از یک سید گفته می‌شود که نظم را رعایت نمی‌کند. نظمی که از نظر دین ارزشی نداشته باشد، برای ما محترم نیست. قیام! قیام! قیام! من قیام را بر شما واجب می‌دانم.»  ▪️سید نورالدین از مدتها پیش اندیشه تشکیل را در ذهن خود می‌پروراند و معتقد بود که اگر جامعه به درصدی از رشد و بلوغ برسد که جمهوری اسلامی را بپذیرد، این روش بهتر از مشروطه است. او می‌گفت دیگر شیوه‌های حکومت داری چون جمهوری دموکراتیک تا زمانی که نورالدین زنده است، در این سامان پا نخواهد گرفت و می‌گفت: «باید مرا بالای دار ببینند و بعد این کار را انجام دهند.» و می‌افزود: «خون مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری برای متمم قانون اساسی ریخته شده است و من حافظ این خون هستم.»   وی در برنامه‌های درسی اش حکومت را به پنج دسته تقسیم می‌کردند: ۱. حکومت خداوند ۲. حکومت پیغمبر (قدس سره) ۳. حکومت ائمه علیه‌السّلام ۴. حکومت ولی فقیه ۵. حکومت عدول مؤمنین (اگر مرحله چهارم امکان نداشت) @sayyedmojtabanavvabesafavi ادامه👇
🔰 شرح دیدار با آیت الله العظمی الهاشمی شیرازی نواب صفوی خطاب به سیدنورالدین شیرازی: انگلیسی‌ها را از ریشه می‌کنیم و دور می‌اندازیم 🔸حجت‌الاسلام فیروزیان که از نزدیکان و دوستان شهید بود درباره دیدار آیت‌الله سیدنوردالدین شیرازی با شهید می‌گوید: به آیت‌الله سید نورالدین شیرازی گفت: « انگلیسی‌ها بوته هرزه‌ای هستند که خود را چنار معرفی کرده‌اند . این‌ها را از ریشه می‌کنیم و دور می‌اندازیم.» 📔تاریخ انتشار: ۱۰:۰۹ - ۳۰ دی ۱۳۹۶ ؛ ▪️ سید مجتبی نواب صفوی رهبر برای تحقق آرمان‌های خود سفرها و ملاقات‌های متعددی به شهرها و حتی کشورهای مختلف داشت. یکی از دیدارهای وی با آیت‌الله سید نورالدین شیرازی بود که را اداره می‌کرد.  ▪️حجت‌الاسلام فیروزیان که از نزدیکان و دوستان بود در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره دیدار نواب با آیت‌الله سیدنورالدین شیرازی می‌نویسد: « بالاخره قبل از نماز مغرب به شیراز رسیدیم و من بلافاصله به طرف مسجدی که آقای نواب قصد ملاقات و صحبت با آیت‌الله حاج سید نورالدین را داشت حرکت کردم. وقتی به آنجا رسیدم آیت‌الله حاج سید نورالدین مشغول خواندن نماز عشا بود و آقای در صف اول پشت سر ایشان ایستاده بود. بعداً معلوم شد که آقای بعد از تکبیر رسیده و هنوز با آیت‌الله حاج سید نورالدین روبه‌رو نشده است. ▪️آیت‌الله حاج سید نورالدین چنان که مشهور و مشهود بود از نظر علمی مرتبه اجتهاد داشت. وی شاعری توانا، خوشنویسی کم‌نظیر، سیاستمداری مدیر و مدبر بود که با تأسیس حزب برادران، همیشه در انتخابات مجلس شورای ملی کاندیداهای طرفدار او در شیراز برنده بودند. او از نظر جسمی، بلند قامت و در سنین پیری بسیار خوش‌قیافه و جذاب بود که با همین ویژگی‌ها در بین دولت و دولتمردان نفوذ کامل و در بین مریدان محبوبیتی خاصی داشت. ▪️آن هنگام، فصل تابستان بود و نماز جماعت در صحن مسجد اقامه می‌شد و با اینکه صحن مسجد بسیار وسیع بود جمعیت چشمگیری در نماز حضور می‌یافتند و به او اقتدا می‌کردند. نماز تمام شد و حاج آقا به هنگام رفتن از محراب نواب را دید. بلافاصله خود را معرفی کرد. آیت‌الله، را بغل کرد و با یکدیگر معانقه گرمی کردند. حاج آقا نورالدین گفت: « آقای نواب! خوش آمدید. منظور از تشریف‌فرمایی را بفرمایید تا در خدمت باشیم». گفت: «اول مریدان‌تان را مرخص کنید تا عرض کنم». ایشان رو به جمعیت کردند و فرمودند: «تشریف ببرید!» وقتی غیر از آیت‌الله و و من کسی نماند گفت‌ پسرعمو! آمدم ببینم «مرد» هستی یا نه! حاج سید نورالدین با آن ابهت و چهل سال فاصله سنی ! از که تا آن زمان چنین سخنی را از کسی نشنیده بود و چون را به هر جهت شخصیتی فوق‌العاده می‌شناخت، بدون ناراحتی گفت: بله، مرد هستم! سپس آیت‌الله به راه افتاد. قدم زنان به کنار دیوار مسجد رسیدیم. در این مسیر سکوت برقرار بود. آیت‌الله ایستاد و گفت: «حالا مطلب تان را بفرمایید». سؤال کرد و گفت: «پسر عمو آیا امروز شراب بیشتر خورده می‌شود یا زمان یزید؟» گفت: «این زمان». تعدادی از مفاسد اخلاقی و ظلم و ستم‌ها را یک یک شمرد و پرسید: « این مفاسد در این زمان بیشتر است یا زمان یزید؟» گفت: «این زمان». نواب گفت: «اکنون تکلیف من و شما، پسران حسین (ع) چیست؟» گفت: «می‌گویی چه کنیم؟» گفت: 🚩 «قیام علیه ظلم و فساد تا شهادت».🚩 ▪️حاج سید نورالدین فرمود: «آقای ! من حاضرم در صورت اجبار با کلید دزدی از در وارد شوم ولی از دیوار بالا نروم. پیشنهاد شما برای رسیدن به هدف، صحیح نیست». مرحوم با آن جثه لاغر و کوچک ضمن قیافه زیبا و جذاب، صدای بلند و رعدآسایی داشت که غالباً در سخنرانی‌ها در مقابل جمعیت انبوه، آنجا که احتیاج به بلندگو بود، بدون بلندگو سخنان او به گوش همه می‌رسید. وی با عصبانیت، بی‌اختیار و رعدآسا فریاد زد: «من نگفتم از دیوار بالا برویم، من نگفتم کلید بدزدیم، نگفتم از بیراهه و بی‌مطالعه قیام کنیم تا به مقامی برسیم. گفتم مثل جدمان حسین (ع) قیام کنیم و شهید شویم. آیا شهادت در راه خدا در مسیر اهداف الهی رسیدن به هدف نیست؟» ▪️آیت‌الله حاج سید نورالدین که در عمرش همیشه مورد احترام مردم بود و عادت به آرام گفتن و آرام شنیدن داشت و هرگز با چنین شخصی روبه‌رو نشده بود، آرام گفت: «آقای ! انگلیسی‌ها نمی‌گذارند و از شروع شدن انقلاب جلوگیری می‌کنند». گفت: «انگلیسی‌ها بوته هرزه‌ای هستند که خود را چنار معرفی کرده‌اند. این‌ها را از ریشه می‌کنیم و دور می‌اندازیم @sayyedmojtabanavvabesafavi ادامه👇
🔰ادامه شرح دیدار.... آیت‌الله گفت: آخوندهای فاسد مانع می‌شوند و اخلال می‌کنند نواب گفت: آخوندهای فاسد و اخلالگر آدم‌های سستی هستند، آن‌ها را به هر طریق ممکن آرام می‌کنیم ایشان چون پاسخی نداشت گفت: «حاضرم !»  سپس با آقای دست داد و گفت: «امشب را مهمان من باشید بیشتر صحبت می‌کنیم». آهسته به من گفت: «شما امشب بروید منزل حاج سید صدرالدین برادر ایشان. شاید ایشان در حضور شما آنچه می‌خواهد به من بگوید احتیاط کند در حالی که من باید در جهت هدفی که دارم یکدیگر را بیشتر بشناسیم». آن دو با هم رفتند و من هم به منزل حاج آقا صدرالدین رفتم و دو مأمور آگاهی تا صبح دور و بر آن منزل مراقب بودند. صبح آقای به منزل حاج سید صدرالدین آمد و از آنجا با هم به گاراژ رفتیم. سوار اتوبوس شدیم و به طرف اصفهان حرکت کردیم. آقای عادتش این بود که در اتوبوس اگرچه جا داشت ولی در صندلی آخر می‌نشست تا اشراف بر مسافرین داشته باشد. چون در مسیر راه بیکار نمی نشست و با فواصلی کوتاه برمی خاست و سخنرانی می کرد. گرچه صحبت های او در اطراف اخلاقیات و عبادات بود ولی موضوع سخن هر چه بود به نحوی به فساد و ظلم حکومت می‌رسید و مردم را در مقابل ستم‌ها و ستمگران متوجه مسئولیت خودشان می‌کرد و همیشه خودداری از قیام جهت براندازی ظالم را از ترس جان یا مال و یا احتمال شکست محکوم می‌کرد و می‌گفت: الناس من مخافة الذل فی الذل مردم با کناره‌گیری از مبارزه با ستمگران از ترس شکست، عملاً تن به ذلت داده و راه را برای تسلط بیشتر ظالم باز گذاشته‌اند. به هر حال به اصفهان رسیدیم. به منزل من وارد شدیم و پس از استراحت شب و صرف صبحانه گفت: «می‌خواهم بروم ابوالقاسم بختیار را ببینم». پرسیدم: «آیت‌الله سید نورالدین را چگونه یافتی؟» گفت: «وعده همکاری داد. با شناختی که از افکار من پیدا کرد، وقتی ما به یاری خدا قیام کردیم دستگاه‌های حکومتی نمی‌توانند ایشان را علیه ما تحریک کنند، شاید هم به نوعی با ما همکاری کند». نویسنده جریان این ملاقات را به صورت شعر درآورده که تقدیمتان می‌کنم: آیت الله سید نورالدین / عالمی بود مجتهد به یقین  که وکيلان آن محل ز آنجا / بودشان ره به مجلس شورا داشت قد رسا و رخ نیکو / لهجه شیرین و دستخط الگو بود مرد سیاست و قدرت / هم که صاحب نفوذ در دولت زندگی با جلالت و حشمت / بودش او را میانه ملت  در ملاقات او عرب و عجم / بودشان نزد او کمرها خم لیک نواب آن فدایی دین / بی‌توجه به آن چنان و چنین گفت با جرأت تمام به او / ای پسر عم، جواب من برگو ظلم و جور و فساد روزافزون / که شده رایج هر کجا اکنون چیست تکلیف شرعی تو و من /  جز قیام به حق، کفن بر تن این حکومت ز بن براندازیم  / کشوری مذهبی ز نو سازیم این عجب شخص سید نورالدین / که به خود کس نمی شناخت قرین آن سخن را شنید و ارج نهاد / گشت مجذوب و دست بیعت داد آخرالامر گفته ی نواب / چون به حق بود و محکم و جذاب گشت تسلیم رأی او مردی/ که نبود آن زمان چون او فردی @sayyedmojtabanavvabesafavi پایان
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تاریخ شفاهی » عناوین تاریخ شفاهی 3⃣┄┄┅┅✿🍃🍃❀🍃❀🍃🍃✿┅┅┄┄ 🗒برگی از خاطرات آیت‌‎الله خزعلی 💠روحیه بلند و عزم راسخ یاران نواب كه از هواداران سرسخت بود هنگامى كه دستگير شد به شدت تحت شكنجه قرار گرفت گاه نصف شب در دى ماه وى را در آب يخ قرار مى‌دادند و شلاق مى‌زدند. هدف رژيم آن بود كه او هنگام روبه‌رو شدن با نواب اظهار برائت و به ايشان توهين كند. حتى به واحدى گفتند هنگام روبه‌رو شدن با نواب يك سيلى محكم به او بزن. واحدى به هنگام روبه‌رو شدن با نواب على‌رغم آن همه شكنجه، خم شد و دست او را بوسيد. چنان روحيه بلندى داشتند كه انسان را به ياد مجاهدان صدر اسلام مثل و ديگر صحابى مى‌انداختند. آنان مسائل اسلام را بيان مى‌كردند و با تفكر «دين از سياست جداست» مخالف بودند. آن‌ها به دنبال سد كردن انحرافات بودند و به‌دليل داشتن ايمان توأم با عمل خود مردم را تحت تأثير قرار دادند. ▪️روز غمبار شهادت نواب بعد از شهادت نواب موجى از تأثر در حوزه به‌وجود آمد. بخصوص فضلايى كه ايشان را مى‌شناختند بيشتر تحت تأثير قرار گرفتند. روز شهادت ايشان روز غمبارى بود، چون فرد برجسته و مسلمان راستينى از دست رفته بود او به جوانان مسلمان حرارت و دشمن‌شناسى را ياد داد. او ضمن دعا و توسل و حرف زدن مرد عمل و كشتن و از بين بردن دشمنان براى عملى كردن دستورهاى دين نيز بود. او كسى نبود كه فقط در گوشه‌اى بنشيند و كتاب بخواند. او با عمل خود به حوزه علميه بصيرت داد. پس از اين كه نواب و دوستانش به تهران آمدند به دليل سكونت اين‌جانب در قم، روابط مستقيم ما كم شد، اما با ارسال پيام و از اين قبيل روابط ما هم‌چنان حفظ شد. پس از شهادت فداييان من با خانواده‌هاى آن‌ها بخصوص خانواده واحدى روابطم را حفظ كردم. @sayyedmojtabanavvabesafavi 👇
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تاریخ شفاهی » عناوین تاریخ شفاهی 4⃣┄┄┅┅✿🍃🍃❀🍃❀🍃🍃✿┅┅┄┄ 🗒برگی از خاطرات آیت‌‎الله خزعلی ♻️نقش شهید نواب صفوی در مبارزات اسلامی من بر اين عقيده‌ام كه حركت اسلامى ما هم پايه‌گذارش مرحوم نواب‌صفوى بود. افرادى مانند ايشان و شهيد مدرس اين توفيق را به دست آوردند تا فكر خود را انتقال دهند. هر وقت امام(ره) از سيدحسن مدرس ياد مى‌كردند به‌شدت تحت تأثير قرار مى‌گرفتند. اين افكار اسباب زحمت دربار پهلوى گرديد، گرچه براى مدتى پيام افرادى چون و بى‌جواب ماند، اما هيچ گاه فراموش نگرديد. توانسته بود در دل دولت رعب و هراس بيفكند. چند نفر از سران حكومت به دست فداييان از بين رفته بودند، به همين علت دستگاه پهلوى از دست اين افراد معدود به تنگى نفس مبتلا شده بود. شاه يك‌بار درصدد بود با نمايش قدرتى نواب را مرعوب كند. روزى شاه ايشان را احضار كرد. در اطراف محل ملاقات عده زيادى نظامى مستقر شده بودند تا ديدن آن‌ها نواب را تحت تأثير قرار دهد؛ اما نواب به اين نظامى‌ها هيچ وقعى ننهاد و با ديدن شاه به او گفت اين ضعيف‌الرأى‌ها را از خود دور كن. اين سخن در شاه تأثير فراوان نهاد. شاه كه نقشه كشيده بود تا نواب را به لكنت بيندازد خود ضربه سختى خورد و براى نخستين بار ديد كه مردى در مقابلش قد علم كرده است. @sayyedmojtabanavvabesafavi
ا🌿🔹༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀🔹🌿 مصاحبه با آیت الله 🔰منبع: حوزه سال 1370 شماره 43 و 44 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 2⃣0⃣ ...در جریان مرحوم چون مى بایست حکم دادگاه را شاه امضاء کند و سپس اجرا شود. کسانى که با شاه رابطه داشتند و آن وقت براى همین موضوع به بیت احضار مى شدند قول دادند:از شاه خواهند خواست که حکم اعدام راامضاء نکند وامضاء نمى کند. 🟠ما در جریان محاکمات بودیم. در زمان آخرین محاکمه در بیت آقاى بروجردى بودیم که در آن جا در جریان لحظه به لحظه جلسه قرار مى گرفتیم تا پاسى از شب جلسه محاکمه ادامه داشت. خبر دادند: 🗳به خاطر خستگى اکثریت اعضاء ادامه جلسات در روز بعد است. من آمدم منزل صبح بین طلوعین با خبر شدیم که : آقایان را اعدام کرده اند و آن جلسه محاکمه پس از تنفس ادامه پیدا کرده و حکم نهائى قتل را داده است و همان شب موافقت شاه را هم به دست آورده اند! در صورتى که شاه تهران نبوده است به سرعت خود را به شاه مى رسانند وامضا مى گیرند. 🗳آیه الله بروجردى پس از شنیدن خبر شهادت این آقایان بسیار متاثر شدند. به طورى که ملاقاتى را که روزانه با ایشان به خاطر کارمان داشتیم آن روز تعطیل کردند و فرمودند :[ از ناراحتى حال هیچ کارى را ندارم]. @sayyedmojtabanavvabesafavi
ا🌿🔹༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀🔹🌿 مصاحبه با آیت الله 🔰منبع: حوزه سال 1370 شماره 43 و 44 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 2⃣1⃣ 🌄امااز نظر مادى : برخى از طلبه هاى مانند سایر طلاب شهریه مى گرفتند ولى برخى دیگر را آیه الله بروجردى به صورت خصوصى شهریه مى دادند. مانند: خانواده واحدیها که از جانب آقاى بروجردى شهریه اى مقرر شده بود و خود من هم واسطه پرداخت آن بودم.این پول تا زمان حیات ایشان ادامه داشت. پس از شهادت واحدیها نیزاین پول داده مى شداما پس از آمدن سیدمحمدتقى واحدى به قم این شهریه به نام ایشان داده مى شد. 🗳برخى کمکهاى ایشان عنوان شهریه نداشت و بیشتراز حد شهریه بود که گاهى اوقات خود من واسطه بودم که آن را به مرحوم تحویل بدهم. مى آمدم تهران و چون مرحوم مخفى بودند با زحمت ایشان را مى جستم و پول را تحویل مى دادم. در یکى از آن موارد آقاى عبدخدائى هم شاهد بود.اتفاقا من این مطلب را در یک مصاحبه اى از طرف صدا و سیما ترتیب داده شده بود گفتم ایشان نیز تایید کردند. ولى نمى دانم چرا برخى نمى خواهنداین حقیقت گفته شود. @sayyedmojtabanavvabesafavi
ا🌿🔹༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀🔹🌿 مصاحبه با آیت الله 🔰منبع: حوزه سال 1370 شماره 43 و 44 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 2⃣2⃣ ❓حوزه : زد و خوردهایى را که گاه بین واطرافیان پیش مى آمد چگونه تحلیل مى کنید. ✅ استاد: البته هم در بین طرفداران فدائیان اسلام افراد مشکوکى بودند که در قضیه تبعید آقاى عده اى از همین طرفداران در منزل آیه الله بروجردى متحصن شدند. دراین براى خیلى ها روشن شد که برخى از این به اصطلاح طرفداران مشکوک هستند. هم در بین مخالفان فدائیان اسلام نیز افراد مشکوکى بودند که بعضى ازاین افراد به بیت آیه الله بروجردى منتسب بودند. درگیریها به نظر من با تحریک همین بود که طبعا افراد ناآگاه را نیز به میدان مى آورد. ❌افراد مخالف نواب سعى مى کردند: کار خودشان را خوب جلوه دهند و براى این منظور خود را وابسته به بیت آقاى بروجردى و طرفدار آقا معرفى مى کردند. وجود برخى از منتسبین به بیت آیه الله بروجردى دراین برخوردها امر را براى برخى مشتبه مى کرد. ❓حوزه : آیا مخالفان نواب از روحانیون بودند. ✅ استاد بله. یکى از آنان فردى بود به نام که در جنبه زورآزمایى با طرفداران ازاو تعبیر مى کردند به : شجاع ! این فرد بعداز رحلت آیه الله بروجردى به دستگاه پیوست و شریعتمدارى هم ازاو خیلى حمایت مى کرد! من جدا نگران بودم از رفت و آمداین فرد به بیت آیه الله بروجردى. شیخ على لر متاسفانه با برخى از منتسبین به بیت آیه الله بروجردى رابطه شدید داشت. یادم هست : در یکى از تابستانها که با آیه الله بروجردى به وشنوه رفته بودم واسطه اى آمد خدمت آقاى بروجردى تا براى این آقا شیخ على لر کارى راانجام دهد و رضایت آقاى بروجردى را بگیرد.ارتباط تااین حد بود. @sayyedmojtabanavvabesafavi