eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
308 دنبال‌کننده
21هزار عکس
8.9هزار ویدیو
71 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
@MaddahionlinYEKNET.IR - monajat - shabe 4 ramezan 1401 - taheri.mp3
زمان: حجم: 4.07M
🌴💎🌴 ویژه دل شب آمدم سویت الهی صدایت می زنم با روسیاهی 🌴💎🌹💎🌴
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آنقدر در می‎زنم این خانه را تا ببینم روی صاحبخانه را 🎙حاج مهدی رسولی 🔸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@MaddahionlinYEKNET.IR - monajat - shabe 5 ramezan 1401 - taheri.mp3
زمان: حجم: 2.96M
ویژه 🌴💎🌴یا ربّ گرفتارم عبد گنهکارم 👌بسیار دلنشین 🌴💎🌹💎🌴
@babolharam_net14000211-taheri-zemzemeh.mp3
زمان: حجم: 1.26M
خدایا من‌علی را دوست‌دارم.. و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام به نفس حاج محمد طاهری 🌴🥀🌴🥀🌴
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ... به ﺭﺳﻢ ﺁﻥ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ‌ی ﺗﺎ بیکران در کوچ مرا هم مست باران کن ﻣﺮﺍ هم روشنایی بخش... ✨الهی... چون اقاقی‌های بی‌تابِ شب باران مرا بی‌تاب خود گردان... ✨خدایا... ﭼﻮﻥ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺎ که از ﺷﺒﻨﻢ، ﻫﻮﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ که ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻣﯽ‌ﻣﯿﺮﻧﺪ به ﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺁﻣﻮﺯ... 🌴💎🌹💎🌴 ✨ﺍﻟﻬﯽ... ﭼﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ که می‌شوید ﭘﺮ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ را ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻩ، از پندار، از گفتار، از کردار، تمام آنچه نازیباست... 💚 🌴💎🥀💎🌴
@MaddahionlinYEKNET.IR - monajat - shabe 4 ramezan 1401 - rasouli.mp3
زمان: حجم: 1.88M
ویژه 🍃قلب مرا نرم کرد دیده‌ی بارانی‌ام تر شده سجاده‌ از اشک پشیمانی‌ام حاج 🌴💎🌾💎🌴
@Maddahionlinمداحی آنلاین - خراب آمدم - حاج منصور ارضی.mp3
زمان: حجم: 7.57M
🌙 ویژه 🍃خراب آمدم تا کنی آبادم 🌴🥀🌴هزار شکر نگفتند ز چشمت افتادم حاج 🌴💎🌾💎🌴
از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت...