┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه7️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
اين #خاطره دوباره تکرار شد. آنروزي كه جنازه شهيد را آوردند، #وقتی وارد سردخانه شدم، چند لحظه بعد خودم رو با شهيد توي سردخانه تنها ديدم، #رفتم بالاي سرش و به صورتش نگاه كردم و به ياد آنروزي افتادم كه محمدآقا خواست عکسالعمل من را بعد از شهادت اش ببيند، #همان جمله اي كه آن روز گفتم را تكرار كردم: #محمد عزیزم! #شهادتت 🕊🌹مبارك، بالاخره به آرزويت رسيدي!
از شهید یک #فرزند چندساله به نام #محمدطاها به یادگار مانده است، محمدطاها را زياد نمي ديد. وقتي هم كه به مرخصي مي آمد زياد در آغوشش نميگرفت. مي ترسيد #وابستگي و تعلق ايجاد شود. #شهيد محمد منتظر قائم زندگي و بچه اش را دوست داشت اما هدفش را بیشتر دوست داشت و به خاطر هدفش كه #رضاي خدا و حفظ دين و وطن و ناموسش بود به #شهادت رسيد.🕊🌹
#آخرين باري كه به مرخصي آمد قرار بود يك هفته پيش ما بماند #امايك روز بيشتر از مرخصي اش نگذشته بود كه ديدم روي مبل نشسته و دارد لباس مي پوشد #گفتم: كجا ميخواي بري؟
#گفت:بايد برم. گفتم: تو كه تازه اومدي ؟
#گفت: دشمن يك درگيري سختي در منطقه ايجاد كرده دعا كن به خير بگذره.
یكي از همرزم هاي محمدآقا بعد از شهادت ايشان مي گفت:
#زماني كه به منطقه آمد به ايشان گفتيم: براي چي اينقدر زود آمدي؟
#مگر مرخصي نداشتي؟ گفت: من #بايد توي اين عمليات حضور داشته باشم.
وقتي داشت مي رفت لحظه آخر برگشت بهم گفت: #شايد توي اين عمليات شهيد بشم اگر برگشتم با هم ميريم تهران زندگيمان را شروع ميكنيم. اگر برنگشتم #توكل به خدا را فراموش نكن، مواظب #حجابت باش، محمدطاها را #خوب تربيت كن. مرگ حقه، همه ما يك روزي از اين دنيا ميرويم.ما توي اين دنيا #مسافريم، #دستهايش را رو به آسمان دراز كرد و گفت:
#خدايا توي اين عمليات قسمت من را شهادت قرار بده.
چند روزي گوشيش خاموش بود يك روز ديدم گوشيم داره زنگ ميخوره بهش گفتم قطع كن من زنگ ميزنم. گفت:نه، اين جايي كه من هستم به سختي آنتن ميده. #صداي تيراندازي به خوبي از پشت تلفن مشخص بود. #گفتم: محمدآقا چيه؟ چه خبره؟ #خنديد و گفت:
#بچه ها اينجا درگيري سختي داشتند. بعضي از اونها هم #شهيد شدند. گفت: اگه شهيد شدم و برنگشتم #توكلت به خدا باشه. مواظب خودت و محمد طاها باش. منم گفتم:
#شما را به خدا ميسپارم هرچه خدا #بخواهد همان مي شود.
ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#سیدمحمودموسوی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت_۵
ادامه وصیت نامه شهید #موسوی🌹⏬
#سفارشی به #همسر مهربانم:
شما واقعا برای من همسری کردید، اما من #نتوانستم همسری شایسته برای شما باشم، #عذرم را پذیرا باش. از خداوند می خواهم که به شما صبر عطا فرماید.
#همسر مهربانم!همیشه پشت سر #رهبر قدم بردارید، چون سخنان رهبر #بدون تردید حق است، پس بعد از من، همه هم و غم شما #ولایت باشد. به #دخترم بگوئید همواره در خط رهبری باشد و هیچگاه پشت #ولایت را خالی نکند. 😭
همسر مهربانم! #دوست دارم دخترم در شمال معلم #قرآن شود و به بچه ها درس قرآن بدهد. از شما خواهش می کنم در این باره #کوتاهی نکنید.
در مراسم #تشییع من گریه نکن، چون دوست دارم با #استقامتت، دشمنان را به گریه اندازی.
#سخنانی چند با #دخترم: 😭
1- دخترم! باید با دیگران #فرق داشته باشی، یعنی از نظر ادب، شخصیّت، متانت، معنویت و از نظر علمی به درجات #عالی برسی.
2- #قرآن را از مادرت بیاموز.
3- از همه مهم تر اینکه به مادرت #احترام بگذار، #زیرا مادرت در تمام سختی ها با تو بوده است؛ با گریه ات گریه و با خنده ات خنده می کرد. #مواظب مادرت باش، من هم برای شما #دعا می کنم.😭
#وصیّتم به دوستان و آشنایان:
همه ما روزی به دنیا آمده ایم و روزی هم از این دنیا می رویم. #خوشا به حال آن کس که #پاک آمد و پا ک می رود. در این دنیای فانی اگرشما فردی #خوب باشید حتما خوب از این دنیا می روید،⏯
اما من با این کوله بار،،،
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#سیدمحمودموسوی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت_۶
ادامه وصیت نامه ⏬
#امامن مانده ام با این کوله بار گناه نمی دانم #چگونه از دنیا #خواهم رفت.😭😭 امیدوارم انشاءالله با #دعای شما، سبک بال به عالم دیگر رفته و از عذاب قبر نجات یابم.😭
#ای_دوستان ! ‼️
فریب دنیا را نخورید، #زیرا این امر،مانع #خیر اخروی می شود. پس در همه حال سعیتان به دست آوردن خیر #اخروی باشد.
کلامتان کلام #رهبر باشد و از زبان او #بشنوید، چون کلام و زبان رهبر، کلام و زبان #آقاامام زمان(عج) است، پس همیشه حامی و #پشتیبان رهبر باشید؛ زیرا دل رهبر به شما #خوش است وهمواره برای #سلامتی او دعا کنید.
به پدر و مادرتان #احترام بگذارید و دستشان را #ببوسید، چون با دعای آنان زندگی شما #خوب خواهد شد.
به روحانیّت #احترام بگذارید، زیرا آنان #حافظان اسلامند. دشمنان از #جدایی مردم و روحانیت خوشحال می شوند، پس دشمنان را با #پیروی از روحانیّت، ناراحت کنید.
اگر می خواهید از #فتنه آخرالزمان در امان باشید، فقط پشت سر #ولایت فقیه باشید.
خانواده #شهدا را فراموش #نکنید و برای آنان دلگرمی باشید.😭
با #حضورتان در تمامی صحنه ها و راهپیمایی ها و شرکت در مراسمات دینی و مذهبی، #پشتیبانی خود را از نظام اعلان نـموده و موجب یأس و #ناامیدی دشمنان شوید.
در پایان از همه شما #التماس دعا دارم، محتاج دعای شما هستم. از #دوستان و آشنایان #حلالیّت بطلبید.
رفیقان می روند #نوبت به نوبت خوشا روزی که نوبت بر من آید...
#ساحت روح خدا عرض ارادت می کنم🌱
#باعلمدار ولایت باز بیعت می کنم🌱
#رهبرم سید علی گر خواهد از من جان و سر 🌱
#سربه پایش می نهم غسل #شهادت می کنم🕊🌹
خداحافظ 😭😭
#سیدمحمودموسوی🌹
پایان⏺
✍️سید جان تورابه مادر پهلوشکسته ات قسم می دم یک نظری هم به ما کنید 😭
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_روح_الله_نوزاد🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۵
🍃برگه #اعزام به خدمت روحالله وقتی رسید که در بیمارستان به دلیل عمل جراحی بستری بود. بعد از بهبودی، وسایلش را جمع کرد و به اسم اینکه محل خدمتش #همدان است، راهی آنجا شد. بعد از عزیمت روحالله، ماموران دولتی چندینبار به در خانه ما آمدند و گفتند: چرا پسرتان برای گذراندن دوره سربازی حاضر نمیشود؟! سردرگم مانده بودیم، روحالله که #سربازی رفته، پس چرا اینها به در خانه ما میآیند و میگویند سرباز فراری است؛ تا اینکه بعدها فهمیدیم به جای ارتش که یگان اعزامی پسرم بوده، به #گروه_صابرین ملحق شده است.
✨✨✨🍃💦🌹
🍃مدتها گذشت تا اینکه روزی روحالله تماس گرفت و از من #رضایت خواست تا به گروه صابرین بپیوندد که به گفته پسرم اسیری و #شهادت داشت و خدمت کردن در آنجا آسان نبود. من رضایت خودم را در گرو رضایت خدا و خود روحالله دانستم و سعی کردم حالا که چنین تصمیمی گرفته، به پسرم روحیه بدهم. با گوشه چادر شبش، #قطره_اشک گوشه چشمش را به آرامی پاک کرده، ادامه میدهد: از پشت گوشی #خندههایش را میشنیدم که به دوستانش میگفت: دیدید مادر من #رضایت میدهد!
🍃مادر ادامه می دهد: پدرش سر نماز بود، روح الله منتظر ماند تا #رضایت پدرش را هم بگیرد که گرفت. هشت ماه در #همدان آموزشهای سخت #نظامی دید. برادر روحالله با ایما و اشاره و گاهی کلامی مادرش را راهنمایی میکند.
🍃چند ماهی از وی خبر نداشتیم تا اینکه خودش تماس گرفت و گفت: جای هستم که نمی توانم بگویم، ولی همین حد بدانید که حالم #خوب است. بعد از ماهها که روحالله به خانه برگشت متوجه شدیم چند روزی در بیمارستان یزد به دلیل زخمی شدن، بستری بوده است.
🌹روح الله #قطرهای_ازدریای_انقلاب
⏮ادامه دارد،،،