eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
76 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 ⚜️جالب است شب اول تنها نماندم. یکی دیگر از دوستانمان که با سجاد عهد کرده بود هرکس زودتر شد آن یکی باید شب اول سر مزارش برود و بخوابد، آمد پیش من. البته او هم با یکی دیگر از دوستانش آمده بود. شب اول (شب شنبه) قبل اذان مغرب سر مزار بودیم با چند تا از بچه‌ها. نماز مغرب و عشا را خواندیم و حدود ساعت ۱۱ بچه‌ها رفتند و من می‌خواستم بخوابم که یکی از بچه‌ها آمد. صبح هم که شد رفتیم. شب دوم یعنی شنبه شب بعد از کلاس با مترو آمدم حدودهای ساعت ۹ و نیم بود. دو نفر از بچه‌ها منتظر بودند تا بیایم و بعد رفتند. لحظه ورود به قطعه ۵۰، صلی الله علیکم یا اولیاء الله، صلی الله علیکم یا الله….. صلی الله علیک یا ، صلی الله علی روحک و بدنک… خواندم. آن شب خیلی خوب بود تا رسیدم شروع کردم خطبه غدیر را خواندم، حول موضوع (علیه السلام) سیر مطالعاتی داشت. شب سوم خلوت بود بین من و سردار غریب شب عشاق بود. زیبا، دلچسب و طولانی سردار غریب لقبی بود که به سجاد دادیم. سجاد خیلی مظلوم بود. صبح که شد موقع رفتن به گفتم من به قولی که به تو دادم وفا کردم. الان دلم می‌سوزد که چه کسی را از دست دادم. ⏮پایان
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹🕊 🕊تکاورپاسدارستوان سوم درخانواده مذهبی در روز 10 بهمن ماه سال 68در محله منبع اب اهواز چشم به جهان گشود ،پدر وی جانباز ورزمنده 8 سال دفاع مقدس پاسدار رمضان ظهیری است. فرزند سوم خانواده بودند که دوران دبیرستان خود را در هنرستان شوراب در رشته ی کامپیوتر تحصیل نمودند وعضو کانون پرورشی هنری مسجد سیدالشهدا ع بودند که در سال 87 به عضویت سپاه پاسداران یگان تکاور تهران در امدند که چند سالی در تهران به انجام وظیفه مشغول بودند سپس به یگان صابرین تیپ حضرت حجت کلانشهر اهواز منتقل و انجام خدمت میکردند. 🕊 در عملیات های نبرد با پژاک در شمال غرب (قلعه های جاسوسان) ⏮ادامه دارد...
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹🕊 🕊همچنین اشرار شرق در سیستان وبلوچستان حضور فعال داشتند و در این عملیات ها بسیاری از همرزمان خود را که به فیض نایل امدند از دست دادن، شهیدمحمد ظهیری از قافله شهادت ودوستان خود جا نماندن ودر ظهر اول ابان سال 94 مصادف با ظهر تاسوعای حسینی در شهر حلب سوریه ودر نبرد با جبهه ی تروریستی وتکفیری داعش و جبهه النصره وبرای دفاع از حرم عقیله اهل البیت حضرت زینب س از ناحیه سر وگردن مورد اصابت تیر قرار میگیرند وبه درجه رفیع نایل امدند ⚜️پیکرپاک ومقدس شهید مدافع حرم ستوان سوم محمد ظهیری در روز جمعه 8 ابان در حرم علی بن مهزیار اهوازی و در جوار 8 شهید گمنام دفاع مقدس به خاک سپرده وزیارتگاه و به می باشد. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹🕊 🕊همچنین سید علیرضا شفیعی، شاعر حماسه سرای خوزستانی نیز غزلی را برای شهید محمد ظهیری، سرود که در زیر تقدیم می‌شود. بسته راه تابش چشمان دیگر سینه آمده غم هجران دیگری گریه ام که از سمت آسمان شده ست سوره باران دیگری که باز راه نیفتد بی پناه دست های بسته اسیران دیگری که چشم دشت نبیند رها شده ست دست باد موی پریشان دیگری داده ای که باز نبینی به روی نی ست پیش چشم تو قرآن دیگری شد هزار بار فدای مسیر دوست پیکر تو بود اگر جان دیگری که سر نگذاری به وقت مرگ دامن حسین به دامان دیگری امتداد راه شهیدان کربلا حسین فاطمه یاران دیگری لحظه هم سلاح تو روی زمین نماند حرم همیشه نگهبان دیگری ⏮پایان
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 🔶از زبان برادر ایشان متولد سال ۵۹ و پسر بزرگ خانواده بودند. پدر ایشان اهل محله لاهیجان و مادر گرامی ایشان اهل شهرستان لنگرود هستند. وی درباره این شهید مدافع حرم افزود: به تقوا و احکام اسلامی و نماز اول وقت ویژه ایی داشتند و از سن پانزده سالگی که به سن تکلیف رسیدند شروع به نوشتن نامه کردند. موقعی که شهید در مقطع راهنمایی بودند می گرفتند و حتی یکبار به خاطر ضعف جسمانی حالشان بهم خورد و به خانه ایشان را آوردند. برادر شهید درباره نحوه و آشنایی ایشان با همسر خود گفت: پدر خانم ایشان هم محلی پدر ما بودند و با هم آشنا شدند و برای خواستگاری به خانه ها آن ها رفتند. شهید از عقد درباره شهادت خود و ضعیت کاریشان می گفتند و حتی دست نوشته هایی را به هم سهمسر خود دادند و همیشه تاکید می کردند که به ماندن من عادت نکنید. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۲ 🔶شهید وقت آزاد خود را به می پرداختند و تا کارشناسی ارشد علوم سیاسی تحصیل کردند و باقی وقت آزاد خود را با می گذراندند. برادر شهید در ادامه گفت: ایشان فرزند به نام که ششم ابتدایی پیش دبستانی، یک سال و سه ماه دارند که به آموزش تعلیماتی دینی و تربیتی برای فرزندان خود اهمیت خاصی می دادند. از شهید می توان به بصیرت خاص سیاسی اشاره کردند که اکثر کسانی که سوال و شبهه ایی داشتند از می پرسیدند و شهید هم سعی می کردند وقت کافی را برای شفاف سازی شبهات صرف کنند. برادر شهید مدافع حرم شهید در ارتباط با نحوه اعزام شهید به سوریه گفت: یک گروه قرار بود از لشکر محمد رسول الله اعزام بشود وقتی شهید متوجه شدند بسیار کردند تا بتوانند اعزام بشوند و در نهایت در گروه دوم ثبت نام کردند. اما با توجه به اینکه یک نفر از گروه اول انصراف داد ایشان توانستند با گروه اول به سوریه اعزام بشوند. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۳ 🔶ایشان دو اعزام به داشتند که دراعزام اول در اربعین حسینی برگشتند که از دو ناحیه ترکش خوردند و شدند و در دومین اعزام خود شهید شدند. وی در درباره آخرین دیدار خود با شهید گفت: آخرین دیدار ما قبل از اعزام دوم در دی ماه سال ۹۴ ا بود که برای بدرقه ایشان به فرودگاه رفتم. برادر شهید مدافع حرم درباره خبر شهادت شهید گفت: اولین سه شنبه بعد تعطیلات بود که مسوولین لشکر ۲۷ محمد رسول الله خبر شهادت ایشان را به ما دادند و گفتند: ایشان هستند. بعد از آخرین مکالمه ایشان با بی سیم تقریبا ۱۶ دقیقه بعد بی سیم دست دشمن بود. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۴ 🔶 (س)الگوی گمنامی سید احسان میر سیار عاشق مادرش حضرت زهرا (س)بود، و این شهید عزیز نیز به طور قطع ارزوی دیرینه احسان عزیز بوده که مانند تا ظهور منجی عالم بشریت گمنام بماند، زیر خود گواه اشکار از ارادت ایشان به صدیقه طاهره (س)می باشد که از زبان همسنگر وهمراه زندگیش بیان شده است، حتی سال پیش در ایام در سه مراسم که به نام همسرم بود به جای صحبت از همسرم روضه حضرت (س)خونده شد در اولین شب شهادت مراسم سالگرد همسرم بود اونشب 5 دقیقه هم از همسرم خونده نشد حضرت زهرا خونده شد در وسط ایام فاطمیه یه شب جمعه و در شب شهادت اصلی حضرت هم همینطور همچنین در درخواست دوروضه دیگر برای حضرت در منزلمان کرد که طوری شدبه طور اتفاقی که روز قبل وبعد وفات این مراسمها برگزار شد ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۵ 🔶🌸1️⃣ 16مهر 1394 اولین اعزام ایشون به سوریه بود که 15 آذر 94 از این ماموریت برگشتند با دو ترکش در راستشون که سعی کردن این موضوع از بقیه پنهان بماند چرا که دوباره قصد دفتن داشت فقط آمده بود که قدری بچه ها وخانواده از دیدنش آرام شوند و دوباره برودکارهای نیمه تمامش را کرد و در 13 دی دوباره عازم شد اواخر رمضان سال 94 بود که به من گفت: میخام برم سوریه عید فطر که شد تصمیمش قطعی شد میگفت: نمیتونم بشینم واز تلویزیون ببینم حرم حضرت (سلام الله علیها) محاصره بشه ومن اینجا توی آرامش باشم اخبارهای مربوط به رو گوش میکرد و از این ناراحت بود که توی خونه نشسته توجای امن ولی اونجا اطراف حرم هست. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۶ 🔶🌸2️⃣ آسید میگفت: تاامن زنده ام نمیزارم حرم محاصره بشه نمیزارم دوباره کربلا تکرار بشه دیدم تصمیمش جدیه اوایل گِریَم میگرفت؛ ولی بعد گفتم بادلیل بگم بهش نیاز دارم یه روز دیگه شروع کرد گفتن که مردم آنجا همه در ظلم قرار گرفتن و ها اسیر دست حرامی شدن باید برم؛ میخندید گفتم مگه مرد درقبال خانوادش مسئول نیست پس ما چی گفت چرا درقبال خانواده مسئول هست اما قبلش در مقابل خدا مسئوله این طور نیست؟ گفتم چرا ولی گرفت گفت: باش و شما رو میسپارم به گفت: اونجا نیست بچه ها درمقابل پدرو مادر؛ پدرو مادر درمقابل بچه همه دارن قتل عام میشن اینجا ولی چه من باشم چه نباشم شما درامنیت بسر میبرید .. دیدم میگه بهر حال تااون روزای آخر هم میکردم وصیت مینوشت برام میگفت که اگه اتفاقی افتاد چی کار کنم امادیگه انگار دلم شد نمیدونم چرا ولی دیگه میگفتم نرو ... ⏮ادامه دارد