🔴 آقا اجازه، به ما هم یه مقدار پول تو جیبی بدین، همش به نتانیاهو پول میدین!
#ژلنسکی
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
. 🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》 خاکهای نرم کوشک💦 🌷زندگینامه #شهیدعبدالحسین_برو
. 🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》
خاکهای نرم کوشک💦
🌷زندگینامه #شهیدعبدالحسین_برونسی🌷
🕊 قسمت دهم
《نارضایتی در تقسیم اراضی و شروع مبارزات(۵)》
🌷با غیظ ادامه داد: این نونش از اون یکی #حروم_تره! از فردا صبح زود، رفت به قول خودش سر گذر. سه، چهار روز بعد، آخر شب که از سر کار برگشت، گفت: امروز الحمدالله یک #بنّا پیدا شد که منو با خودش ببره سر کار.
گفتم: این روزی چقدر می ده؟
گفت: ده تومن. 🍃🇮🇷
🌷کارش #جان_کندن داشت. با کار لبنیاتی که مقایسه می کردم، دلم می سوخت. همین را هم بهش گفتم. گفت: هیچ طوری نیست، نون زحمت کشی، نون #پاک_و_حلالیه، خیلی بهتر از کار اوناست.
کم کم توی همین کار بنّایی جا اُفتاد و کم کم برای خودش شد《اوستا》. حالا دیگر شاگرد می گرفت، دستمزدش هم بهتر از قبل شده بود.😊🦋
🌷توی همان ایام، یک روز #مادرش از روستا آمد دیدنشان. یک بغچهٔ نان و دو، سه کیلو ماست چکیده و چیزهای دیگری هم آورده بود برامان. عبدالحسین همه را برداشت و زود برد آشپز خانه. مادرش گفت: امان می دادی تا یه کمی بخورَن بچه ها.
تشکر کرد و گفت: حالا که کسی گرسنه نیست، ان شاء الله بعداً می خوریم. نه خودش خورد و نه گذاشت #من_و_حسن به آنها دست بزنیم.🌷❤️
🌷 مادرش که رفت #حرم، سریع بغچهٔ نان و چیزهای دیگر را برد توی یک مغازه و کشید. به اندازهٔ وزنشان، پولش را حساب کرد داد به چند تا فقیر که می شناخت. آن وقت تازه اجازه داد ازشان بخوریم. مادرش را هم نگذاشت یک سر سوزن از جریان خبر دار شود، ملاحظهٔ ناراحت نشدنش.
پیر زن چند روزی پیش ما، ماند. وقتی حرف از رفتن زد، #عبدالحسین بهش گفت: نمی خواد بری ده، همین جا پهلوی خودم بمون.💚🌸
🌷گفت: #بابات را چه کار کنم؟!
گفت: اونم می آریمش شهر.
از ته دل دوست داشت مادرش بماند، بیشتر جوش زمینهای تقسیمی را می زد. مادرش ولی راضی نشد. راه افتاد طرف روستا. عبدالحسین هم رفت روستا که از پدرش خبر بگیرد. همان جا نوجوانهای آبادی را جمع می کند و بهشان می گوید: هر کدوم از شما که بخواد بیاد مشهد درس طلبگی بخونه، من خودم #خرجش را می دم.☺️🌺
🌷سه تا از آنها پدر و مادرشان را راضي کرده بودند که با عبدالحسین آمدند شهر.
عبدالحسین اسمشان را توی یک #حوزه نوشت. از آن به بعد هم، مثل اینکه بچه های خودش باشند، خرجی شان را می داد. خودش هم شروع کرد به خواندن درسهای حوزه، روزها کار و شبها درس. همان وقتها هم حسابی درگیر کارِ #مبارزه_با_رژیم شده بود.🇮🇷🌷
من حامله شده بودم و🕊.....
#ادامه_دارد...🔰
هدایت شده از دݪٺنگ ¹²⁸🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابی عبدالله...💔
°•~🦋
سلام امام زمانم
سلام عشق جانم ❤️
همسایهٔ قدیمی دلهای ما، سلام
ای عابر غریبهٔ این کوچهها، سلام
وقتی عبور میکنی، این بارچندم است
من دیدهام تو را، و نگفتم تو را سلام
#صبحتونمهدوی♥️
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
°•~🦋
#السلام_آقای_خوبی_ها✋🌹
و سلامی دوباره به محضر او❣
که نیامد ز فلك به خوبیِ او❣
أُنْظُرْ إِلَيْنا يا خَيْرُ الْنّاسِ فِی الْأَرْضْ✨
#صبحتونحسینی♥️
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
°•~🦋
🕊حکایت خندههای شهدا
🕊حکایت لبخند خداست
🕊و آسمانیان ...
#صبحتونشهدایی🌱
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕❫
📖 تقویم شیعه
☀️ جمعه:
شمسی: جمعه - ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
میلادی: Friday - 26 April 2024
قمری: الجمعة، 17 شوال 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹جنگ خندق، 5ه-ق
🔹وفات اباصلت هروی رحمة الله علیه، 203ه-ق
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام
▪️13 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️23 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️42 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️49 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
#تلنگرانه
مامذهبےها
جنسپشتِویتࢪیندیناسلامهستیم
جنسهاۍخوب🖇!
پشتویتࢪینگذاشتہمیشہ
تامࢪدمبراساساونواࢪدمغازهبشن
[ببینࢪفیق!
جوࢪۍباشڪہبادیدنت
نسبتبہاسلامࢪاغببشن
نہاینڪہازدینزدهبشن...!]
#حواسمونباشه...
حاج احمد کریمی تیر خورد،
وقتی رسیدن بالا سرش، گفت:
من دلم نمیخواد شهید بشم!
با تعجب گفتن:
یعنی چی نمیخوای شهید بشی؟!
برا خدا داری ناز میکنی؟
گفت: آره، من نمیخوام
اینجوری شهید بشم،
میخوام مثل اربابم امام حسین
ارباً اربا بشم...
حاج احمد رفت به سمت آمبولانس،
بیسیمچی هم حرکت کرد،
علی آزاد پناه هم حرکت کرد،
یکدفعه یه خمپاره اومد
خورد وسطشون،
دیدم حاج احمد
ارباً اربا شده.
کل هیکل حاج احمد کریمی
شد یه گونی پلاستیکی!
ماملت امام حسینیم
تو بخوای معشوق باشی،
خدا هم عاشقت میشه...
شهدا زندگیشون مفید بوده،
مرگشون هم مفید بوده!
واسهی مرگِ مفید ،
اول باید زندگیت مفید باشه؛
هم واسه خودت، هم واسه بقیه..
کجاییم؟!
🌱🌷
💠 شهدا این هدیهی الهی را آسان و رایگان بهدست نیاوردند؛ به قیمت مجاهدت بهدست آوردند؛ در راه خدا جهاد کردند، از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد.
مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
🕊خبری در راه است...
#شهداشرمندهایم💔
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ_مهدوی |👤استاد رائفی پور
📜 «کارنامه اجتماعی»
⤵️ ما علاوه بر کارنامه فردی، یک کارنامه اجتماعی هم داریم، یعنی همونقدری که نسبت به رفتار فردی خودمون باید پاسخگو باشیم، نسبت به رفتار جامعهمون هم باید جواب پس بدیم.
#سبک_زندگی_مهدوی
ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾💚﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها♥️🤲
#امامزمان💚
#مهدویت☘
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
💢«نابودی بسیاری از دشمنان قبل از قیام» نهمین #عامل_پیروزی_امام_زمان 👆یکی دیگر از عوامل پیروزی حضرت
💢«همراهی قلوب مستضعفان» دهمین
#عامل_پیروزی_امام_زمان
🔺امام عصر (عج) در زمانی ظهور می کند که زمین از ظلم و ستم آکنده و لبریز است و طعم تلخ بیداد به همه کام ها چشانده شده است. در این زمانه مردم بیش از هر زمانه دیگری تشنه عدالت هستند و به آرزوی برقراری عدالت نفس می کشند و ایام را سپری می کنند. خبر قیام جهانی آن حضرت ـ که سالها در تمامی ادیان الهی نوید آن داده شده و چشم های فراوانی به انتظار آن نشسته بوده اند ـ به یک باره انقلابی درون دلهای این افراد ایجاد می کند و آنها را سرشار از اشتیاقی زائد الوصف می گرداند به گونه ای که خود را یکپارچه شور و محبت نسبت به این مصلح جهانی می یابند. آری قلب های بسیاری از مردم در زمانه ظهور سرشار از محبت آن وجود نازنین است و همین محبت از اراده های آنها بنائی پولادین می سازد و یکی از موثرترین عوامل پیروزی آن حضرت را فراهم می آورد.
🔸این شوق بی نظیر در برخی روایات نیز تبیین شده است؛ در روایتى آمده است: «امت اسلامى به مهدى (عج) مهر مىورزند و به سویش پناه مىبرند؛ آنچنان که زنبورهاى عسل به سوى ملکه خود پناه مىبرند، عدالت را در پهنه گیتى مىگستراند و …»[۱].
📚پی نوشت:
[۱] منتخب الاثر، ص ۵۹۸، ح ۲
ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾💚﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها♥️🤲
#امامزمان💚
#مهدویت☘
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
انسان شناسی 116.mp3
11.86M
#انسان_شناسی ۱۱۶
#آیتالله_مصباح
#استاد_شجاعی
#استاد_دینانی
✘ سالهاست نماز میخوانم اما از آن لذت نمیبرم!
✘ سالهاست برای عبادت شب بیدار میشوم، اما هنوز از این عبادت حظّی نصیب من نمیشود!
✘ سالهاست در مطالعات معنوی و معرفتی غرق هستم، اما قلبم به بیقراری و بیتابی برای اهالی غیب مبتلا نشده است!
❌ چــــرا؟
1_2286423486.mp3
9.08M
مَندُعآيفَرجمیخوآنَمبیـآآقـا؎ِمَن!
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@sabkeshohadaa🍂
🔴 خانواده توماج صالحی رو بهتر بشناسید
پدر #توماج_صالحی، چنگیز صالحی عضو سازمان تروریستی فداییان خلق بوده که دهه ۶۰ به جرم ترور و محاربه دستگیر میشه و بعدها با ضمانت خواهر بزرگش و رافت اسلامی عفو میگیره!
🔻افسر اقبالی (مادر توماج) و همسر اولش عضو سازمان #منافقین بودند، همسر اول مادر توماج به جرم محاربه اعدام میشه..
و بعد مادرش با پدر توماج #ازدواج تشکیلاتی میکنه و بعدها فوت میکنه..
🔻اقبال اقبالی، دایی توماج هم از اعضای ارشد سازمان منافقین در کمپ اشرف عراق بوده و الانم تو آلبانیه. کلا توماج صالحی زاییده ساییده تروریست های رجویه...
✍️ یاسرآقایی
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
خونه به اندازه اتاقی روی پشت بوم...! «شهید محمدابراهیم همت» #ازدواج_به_سبک_شهدا💍 --------•|♥️🌱|•-
بگذارید کسانی که ندارند...
«شهید یوسف کلاهدوز»
#ازدواج_به_سبک_شهدا💍
--------•|♥️🌱|•-------
@sabkeshohadaa
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
. 🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》 خاکهای نرم کوشک💦 🌷زندگینامه #شهیدعبدالحسین_برو
. 🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》
خاکهای نرم کوشک💦
🌷زندگینامه #شهیدعبدالحسین_برونسی🌷
🕊 قسمت یازدهم
《فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب(۱)》
🌷من حامله شده بودم و #پدر_مادرم هم آمده بودند شهر، برای زندگی. یک روز خانهٔ پدرم بودم که درد زایمان آمد سراغم. ماه مبارک رمضان بود و دم غروب. عبدالحسین سریع رفت یک ماشین گرفت. مادرم بهش گفت: می خوای چه کار کنی؟
گفت: میخوام بچم خونهٔ خودمون به دنیا بیاد، شما برین اونجا، منم میرم #دنبال_قابله. 🏠
🌷یکی از زنهای روستا هم پیشمان بود. سه تایی سوار ماشین شدیم و راه افتادیم. خودش هم که یک موتور گازی داشت، رفت دنبال قابله.
رسیدیم #خانه. من همین طور درد می کشیدم و "خدا خدا" می کردم قابله زودتر بیاید. تو نگاه مادرم نگرانی موج می زد. یک آن آرام نمی گرفت. وقتی صدای در را شنید، انگار می خواست بال در بیاورد. #سریع رفت که در را باز کند.🥺🍃
🌷کمی بعد با #خوشحالی بر گشت. گفت: خانم قابله اومدن.
#خانم_سنگین_و_موقّری بود. به قول خودمان دست سبکی هم داشت. بچه، راحت تر از آن که فکرش را می کردم به دنیا آمد، یک دختر قشنگ و چشم پر کن.
قیافه و قد و قواره اش برای خودم هم عجیب بود. چشم از صورتش نمی گرفتم. #خانم_قابله لبخندی زد و پرسید:اسم بچه را چی می خواین بگذارین؟ 😊🌺
یک آن ماندم چه بگویم. خودش گفت: اسمش رو بگذارین #فاطمه، اسم خیلی خوبیه.
قابله، به آن خوش بر خوردی و با ادبی ندیده بودم. مادرم از اتاق رفته بود بیرون. با سینی چای و ظرف میوه بر گشت. گذاشت جلو او و #تعارف کرد. نخورد. گفت: بفرمایین، اگه نخوردین که نمی شه. گفت: خیلی ممنون، نمی خورم.🦋💚
🌷مادرم چیزهای دیگر هم آورد. هرچه اصرار کردیم، لب به هیچی نزد، کمی بعد #خداحافظی کرد و رفت.
شب از نیمه گذشته بود، عقربه های ساعت رسید نزدیک سه. همه مان نگران #عبدالحسین بودیم، مادرم هی می گفت: آخه آدم این قدر بی خیال!
من ولی حرص و جوش این را می زدم که؛ نکند برایش اتفاقی افتاده باشد.
بالأخره ساعت سه، صدای در بلند شد. زود گفتم: حتماً خودشه.💚❤️
🌷مادرم رفت توی حیاط، مهلت آمدن بهش ندتد، شروع کرد به #سرزنش.
صداش را می شنیدم: خاله جان! شما قابله رو می فرستی و خودت می ری؟! آخه نمی گی خدای نکرده یک اتفاقی میفته. تا بیاید تو، مادرم یکریز پر خاش کد. بالأخره توی اتاق، #عبدالحسین بهش گفت: قابله که دیگه اومد خاله، ب من چه کار داشتین؟😔🍃
🌷دیگر امان حرف زدن نداد به #مادرم. زود آمد کنار رختخواب بچه، قنداق اش را گرفت و بلند کرد. یکهو زد زیر گریه! مثل باران از ابر بهاری اشک می ریخت. بچه را از بغلش جدا نمی کرد. همین طور خیرهٔ او شده بود و #گریه می کرد. 🕊😭
حیرت زده پرسیدم:🕊 ...
#ادامه_دارد...🔰
.
سلام به اعضای گرامی کانال
عذر میخواهم برای اینکه دو هفته ای چالش نداشتیم
ولی خب این هفته داریم و با جایزه هم داریم
پس فردا ساعت ۲۰:۲۵نباشیدضرر کردید
شاید جایزمون شارژ بود 😌...
.