💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
❄️ مثل برفی در انتهای زمستان ❄️
حتماً یادتون هست که دو هفته قبل حسابی مریض شده بودم. اون موقع دکتر برام یه چکاپ نوشت و قرار شد خوب که شدم برم انجامشون بدم. من هم برنامه ریزی کردم که امروز که همسرخان خونه ست، خانوم کوچولو رو بذارم پیشش و برم آزمایشگاه. دیشب هم زود شام خوردم و همه چیز رو برای رفتن آماده کردم. بعد صبح زود که همه خواب بودن بیدار شدم و آروم آماده شدم که برم. ( آزماشگاه نزدیک خونه مونه و پیاده ۵ دقیقه هم نمیشه.) ...
دم در که رسیدم حس کردم موقع رد شدن ماشینها صدای شلپ شلپ آب از زیر چرخشون میاد. یعنی زمین خیسه. اولش اهمیت ندادم و گفتم شاید اشتباه کردم. آخه دیشب هوا حال باریدن نداشت. با این حال برای این که بدونم باید چتر بردارم یا نه رفتم از پنجره بیرون رو نگاه کنم که دیدم وااااااااای! همه جا یکدست سفیده!
باور کردنی نبود ... من که فکر باریدن بارون رو هم نمیکردم، یهو میدیدم همه جا پوشیده از برفه! ... اینهمه برف کی بایده بود که من نفهمیده بودم! بعداً وقتی همسرخان بیدار شد و این حجم از برف رو دید اون هم چشمهاش گرد شد و تا چند لحظه نمیدونست چی باید بگه ... اما این حقیقتی بود جلوی چشمهای ما ... یک حقیقت شادیبخش ...
در تمام مدتی که شادمانه توی برفها قدم میزدم و به سمت آزمایشگاه میرفتم و مردم رو میدیدم که همه مثل خودم بهت زده، اما شادمان در زیر بارش یکریز برف سر کارهایشان میرفتند، کلمات آهنگین این آیه در فکرم نواخته میشد:
الله الذی یرسل الریاح فتثیر سحابا فیبسطه فی السماء کیف یشاء و یجعله کسفا. فتری الودق یخرج من خلاله. فاذا اصاب به من یشاء من عباده اذا هم یستبشرون ...
( خداست که بادها را می فرستد تا ابری را حرکت دهند، سپس آن را در آسمان آنگونه که بخواهد می گسترد و آن را قطعه هایی روی هم قرار می دهد، سپس باران را می بینی که از لابلای آن بیرون می آید. وقتی باران بر سر آن بندگانی که خدا میخواهد فرو میریزد، در آن حال شادمان میشوند) ...
و بعد به خودم نهیب زدم : فانظر الی آثار رحمت الله ... ببین که این برف چیزی از یک معجزه کم نداره. بعد از یک زمستان کامل بی برفی که حتی بارون هم به زور میبارید، یهو همچین برفی باریده، اون هم بدون هیچ مقدمه ای ... مدتهاست تهران این حجم برف رو به خودش ندیده! ... نور امید دلم رو پر کرد. فهمیدم که همیشه #معجزه میتونه اتفاق بیفته. حتی معجزه ای به این واضحی ...
بعد به زندگیم فکر کردم. به این که پس حتما میشه امیدوار بود یه روزی #تلاشهای_من هم به ثمر بشینه. میشه اون معجزه بزرگ توی زندگی من هم اتفاق بیفته. میشه در کویر زندگی من هم بارون عشق بباره ... میشه تمام اون چیزهایی که الان به نظر من محال میاد رو روزی با چشمهای خودم ببینم و بابتش خداوند رو شکر کنم ... درست مثل این برف که تا این حد غیر منتظره بود و تا این حد شادیبخش ... شک نداشتم که خداوند میتونه زندگی مرده من رو هم زنده کنه و موقع بارش رحمتهاش بر سر خودم و زندگیم، من هم یکی از همون اذا هم یستبشرون باشم ...
* حالا در راستای " از تو حرکت، از خدا برکت" یک کم هم از کارهام بگم تا بدونین با چه رضوان با اراده ای طرف هستین:
* امروز برای اولین بار یک کمی آرایش کردم و سرویس مرواریدم رو هم انداختم. همسرخان یک کم چپ چپ نگاهم کرد و اول چیزی نگفت. اما قشنگ معلوم بود احساس خطر کرده! بعد از مدتی تجزیه و تحلیل خیال کرد برای رفتن به آزمایشکاه اینقدر به خودم رسیدم. ( آخه تست قندم دو ساعته بود و باید دوباره نزدیک ظهر میرفتم آزمایشکاه) ... بعد وقتی موقع بیرون رفتن همه آرایشها رو پاک کردم همینطور به من خیره مونده بود. طفلکی آخرش هم نفهمید چی بود و چی شد و حالا قراره چی بشه!
بعدش هم در راستای این که دیگه نمیخوام نقش خبرگزاری ایسنا رو براش بازی کنم از دیشب هر چی خبر بهم گفت وانمود کردم اصلاً نشنیده ام، حتی خبر فوت هوگو چاوزخدا بیامرز رو! ... اولش باور نکرد، اما بعد کلی ذوق کرده بود که بالاخره رو دست من بلند شده! ... کلی حرف پشت زبونم جمع شده بود. میخواستم طبق معمول برم بالای منبر و از کارها و اقدامات این هوگو خان و این که چقدر مردم ونزوئلا دوستش داشته اند سخنرانی کنم، که به موقع موفق شدم دهنم رو ببندم و فقط بگم: " آخی! حیف که خدا پیغمبر سرش نمیشد. خدا خودش بهش رحم کنه! " ...
الان ساعت نزدیک ۴ هست و من یه لیست از کارهایی که قراره تا شب انجام بدم رو تهیه کردم که چیزی از قلم نیفته. باید تا خانوم کوچولو خوابه دست به کار بشم که بتونم با خیال راحت انجامشون بدم.
. برای من هم دعا کنید.
#پست_دوازدهم
#تو_فقط_لیلی_باش
🏴#سبک_زندگی_کریمانه
https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#سیاستهای_رفتاری
💢اگر همسرتون دوست دارید و میخواید رابطه #پایدار داشته باشید شنونده خوبی باشید تا آرامش بدید😍
شنونده خوبی باشید تا وضعیت رو خوب #کنترل کنید
❌اگه همسرتون چیزی گفت که باب میلتون نبود یهو نپرید بهش!
نزنید تو ذوقش!
فقط گوش بدید بعد با #آرامش نظرتون رو بگید
اونوقت #معجزه رو می بینید👌
https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
خانم سبک خیز از قول همسرشان می گوید:
یک بار خاطره ای از جبهه برام تعریف کرد. می گفت: کنار یکی از زاغه مهمات ها سخت مشغول بودیم، تو جعبه های مخصوص، مهمات می گذاشتم و درشان را می بستیم. گرم کار، یک دفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه با چادری مشکی! داشت پا به پای ما مهمات می گذاشت توی جعبه ها. با خودم گفتم: حتماً از این خانم هاییه که می آن جبهه.
اصلاً حواسم به این نبود که هیچ زنی را نمی گذارند وارد آن منطقه بشود. به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند و بی تفاوت می رفتند و می آمدند. انگار آن خانم را نمی دیدند. قضیه عجیب برام سؤال شده بود. موضوع عادی به نظر نمی رسید. کنجکاو شدم بفهمم جریان چیست؟
رفتم نزدیکتر تا رعایت ادب شده باشد. خیلی با احتیاط گفتم خانم! جایی که ما مردها هستیم، شما نباید زحمت بکشین.
رویش طرف من نبود. به تمام قد ایستاد و فرمود: «مگر شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟»
یک آن یاد امام حسین (ع) افتادم، اشک توی چشمهام حلقه زد. خدا به ام لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چیست. بی اختیار شده بودم و نمی دانستم چه بگویم. خانم، همین طور که روشان آن طرف بود، فرمودند: «هرکس که یاور ما باشد، البته ما هم یاری اش می کنیم.
#تشرف_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#معجزه
#شهیدانه
#روایت_امام_حسین_علیه_السلام
🍃🌸 #سبک_زندگی_کریمانه
https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍یه آیه تو قران هست میگه
کُلٌ فی فَلَکٍ
یعنی همه چی در گردش است
جالب اینجاست که از آخر آیه هم بخونین همین جمله میشه❤️
#قرآن #معجزه
🏴🌸🍃
https://eitaa.com/sabkezendegikareemane