eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
361 دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
10.5هزار ویدیو
38 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ •┈┈••✾•🍃🌸🌼🌸🍃•✾••┈┈• 📨 🟡شهید مدافع‌حرم سعید انصاری همسر شهید نقل می‌کنند: یکی از وصیت‌های مهمی که شهید سعید انصاری به همه می‌کردند، این بود که «نماز اول وقت هیچگاه ترک نشود.» خود ایشان نیز همیشه و در هر حالتی که بود، نمازش را در اول وقت می‌خواند و به اطرافیانش، این عمل پسندیده را سفارش می‌کرد. 🎁 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات   🎊اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🎊 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ سالگرد شهادت سردار شهید علی(امیر) محمدرضایی شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ عملیات کربلای ۴ محل شهادت: ام الرصاص عراق رجعت پیکر و خاکسپاری : ۱۳۹۶/۰۳/۲۶ 📸دو شهید از یک خانواده در یک قاب! شهید دفاع‌مقدس علی محمدرضایی شهید مدافع‌حــرم حمید محمدرضایی 🌹شهید ▫️تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ ▫️محل شهادت: جزیره اُم‌ّالرّصاص عراق 🌹شهید ▫️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۲/۲۴ ▫️محل شهادت: تدمر سوریه ✨شــادی ارواح مطهر شـهدا صلوات ┈•روحشون شاد و یادشون گرامی ❤ با ذکر‌ ❣ 🌹اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم🌹 🇮🇷🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ *شهیدے که پس از ۴ سال بی‌خبری خودش را به عروسی دخترش رساند*💫 *شهید سعید انصاری*🌹 تاریخ تولد: ۴ / ۱۰ / ۱۳۴۹ تاریخ شهادت: ۲۲ / ۱۰ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه 🌹همسرش← یکشب در خواب دیدم که سعید مدافع حرم شده است🕊️ *پیراهن سفید به تن کرده و پهلوی راستش تیرخورده و خونی شده*🩸من هم چادر و مقنعه سفید نماز به سرم بود📿 و میان اتفاق‌هایی که در اطرافم می‌افتاد، *به دنبال پیکر سعید میگشتم*💫 از خواب که بیدار شدم برای سعید تعریف کردم او گفت: *احتمالا موافقت کنند که به سوریه بروم و پیکرم جا بماند*🌷 او به سوریه رفت و در نهایت *طبق خواب با اصابت تیر به پهلوی راستش🥀با ذکر یا زهرا(س) به شهادت میرسد🕊️ پیکرش همانطور که گفته بود جاویدالاثر شد*🥀دخترم زینب دو سالی بود عقد کرده بود🎊 نزدیک عروسی اش بود🎈 *یک شب خواب سعید دیدم گفت عروسی زینب می آیم*🎊 به زینب گفتم فکر کنم خبری از بابات بشود چون همچین خوابی دیده ام، *خوابم خیلی زود تعبیر شد خبر دادند که پیکر سعید تفحص و شناسایی شده*💫 به معراج الشهدا رفتیم *او درست نزدیک عروسی زینبش آمد🎊 آمد تا جگر گوشه‌اش غصه دار نباشد*🥀فرزندانم حسین، زینب و فاطمه با چشمانی خیس، مات و مبهوت بودند🥀 *در نهایت او پس از ۴ سال در روز ولادت حضرت زهرا(س)*🌷 به وطن بازگشت🕊️🕋 *شهید حاج سعید انصاری* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ بعد از شهادتش مشخص شد که چقدر به نیازمندان کمک می‌کرد و برای زوج‌های نیازمند جهیزیه تهیه می‌کرد. با اینکه جانباز_شیمیایی بود دنبال جانبازیش نرفت. می گفت: من از نظر مالی تأمین هستم و نیازی ندارم که هزینه درمانم را از بیت‌ المال بگیرم. گاها مبلغی را به محل کارش می‌داد و می‌گفت که ممکن است دِینی از بیت‌المال گردن من باشد یا این‌ که از خودکار بیت‌_المال استفاده شخصی کرده باشم. شادی روحش شهدا صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💐باغ زیتون بالای خانطومان تاریک بود و چشم چشم را نمیدید و خط دوم دشمن به ما نزدیک شده بود که کاملا صدای آنها شعارها و تهدیدهاشون به گوش میرسید و شدت تیر مستقیم به حدی زیاد بود که علاوه بر تیرهای رسام توپ ۲۳ تیرهای سلاحهای سبک و نیمه سنگین زوزه کشان از کنارمان رد میشدند شهیدسعید انصاری با توجه به این مسئله که در آن موقعیت ممکن بود هر لحظه مورد اصابت گلوله قرار گیریم وچون درآن تاریکی امکان ارتباط بصری نبود وجز من و ایشان و درفاصله ی کمی از شهید علی آقاعبداللهی و دیگران در آن نقطه و زمان به شهیدسعید انصاری نزدیکتر بودم و مجبور بودیم با هم صحبت کنیم از صحت سلامت و زنده بودن و موقعیت هم دیگر مطلع شویم به همین دلیل بود به من گفت:که اگر صدایی از من نشنیدی نگران نشید و بدونید که دارم نماز📿میخوانم و مراقب اطراف باشید  بعد که نمازم روتمام کردم شما را خبر میکنم. ✍راوی: همرزم شهید 🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
مےنویسم ز تو ڪہ دار و ندارم شده ای بیقرارٺ شدم و صبر و قرارم شده ای من ڪہ بیتاب توأم اۍ همہ تاب وتبم تو همہ دلخوشے لیل و نهارم شده ای ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
کاش یکی بود توییتهاش رو میکوبید دهنش... ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
❌️رسانه های یمنی ساعاتی پیش عکسی از رآکتور هسته ای دیمونا را منتشر کردند! ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️فقط یمنی‌ها می‌توانند نقطه قوت آمریکا را به نقطه ضعفش تبدیل کنند! «محمد البخیتی» عضو برجسته دفتر سیاسی انصارالله: "یمن سه هدف مهم را محقق کرد؛ محاصره اقتصادی اسرائیل، ضربه به امنیت اسرائیل و درهم کوبیدن هیبت آمریکا." ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
♦️شنیده ها حاکیست؛ برخی تروریستای تحریرالشام شاخه افغانستان در مرز ایران مستقر شده اند تا برای خرابکاری به داخل استان سیستان و بلوچستان نفوذ کنند.آنها هماهنگ با تروریستهای جیش العدل عمل کرده و از پایگاه‌های آنها استفاده میکنند.نقش ترکیه و اسرائیل و غرب در این زمینه قابل بررسی است. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
🌹 4 دی؛ اولین سال‌روز شهادت سردار سید رضی موسوی ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
❌️استیضاح وزیر نفت رسما در مجلس کلید خورد ✖️نمایندگان امضاکننده این استیضاح معتقدند که عملکرد وزارت نفت در مدیریت بحران انرژی و تأمین گاز و سوخت زمستانی، ناکارآمد بوده و فشارهای زیادی به بخش‌های مختلف کشور وارد کرده است ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌹خستہ بودن فقط دریـــا آرومشون میڪرد دل رو زدن به دریا . . . . 🌹 ،یکی به بگوید دل به نزنند... لو رفته است‌...!!!! «شهدا رو یاد کنیم با ذکر یک صلوات» ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾•••
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌹 عملیات و پرکشیدن دست‌بسته‌ی 175 که زنده به گور شدند... و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند. تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم. زمانی که دلتنگ می شوید می توانید بر سر مزار شهدا, مخصوصا شهدای گمنام بروید و این باعث آرامش می شود دلتنگ که میشوی بهترین مأوا مقبره شهدای گمنام است گمنامی شان غم هایت را محو می کند گمنامی شان زندگی را برایت حقیرمی کند همان زندگی که برای دنیایت آخرت را می دزدد اری آنجاست که کوچکی افکارت به چشم دلت دیده می شوند و تو میمانی واندوهی از سرآگاهی 💔 شهدا🕊 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🔰 شهید حاج قاسم سلیمانی: در عملیات کربلای۴ وقتی به صورت بچه‌ها نگاه می‌کردم، احساس می‌کردم سوره‌های قرآن در مقابلم هستند. 🌷تصویری از وداع شهید سلیمانی با همرزمانش در شب عملیات کربلای ۴ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ●ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭﻱ محمداسلامی نسب ديدم,  از چهره‌اش پيدا بود كه حرفهاي زيادي دارد. بعد از نماز در گوشه‌اي نشستم و او شروع به صحبت كرد: «حاج حميد! به زودي عملياتي در پيش داريم. مي‌دانم كه ديگر بر نمي‌گردم. گفتم: «محمد جان! خاك خونين جبهه و بچه‌هاي بسيج به تو عادت كرده‌اند. انشاء الله به سلامت بر مي‌گردي.» اين جمله را در حالي گفتم كه خود نيز مي‌دانستم اين كبوتر هم پريدني است. ● ادامه داد: «حاج آقا من هيچ وقت دلم نمي‌خواست خانه‌اي داشته باشم، اما به خاطر خانواده، مجبور شدم ساختماني بسازم. حال شما دعا كن تا من وارد اين خانه نشوم.» از اين حر ف دلم گرفت اما هيچ نگفتم چند روز بعد استاد كار منزل «محمد» نزد من آمد و گفت: « به آقاي اسلامي نسب بگوئيد ساختمانشان آماده است. ○هنوز بنا، پيچ كوچه را طي نكرده بود كه زنگ منزل دوباره به صدا در آمد و پيكي سفر جاودانه محمد را خبر داد. آن روز دعايي را كه درخواست نكرده بودم، مستجاب مي‌ديدم و محمد را بر بال ملائك .. ..🌺 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ توسل به شهید🌙 🌷شهید محمد اسلامی نسب تاریخ تولد: ۱۳۳۳ تاریخ شهادت: ۴ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: فارس،داراب/لايزنگان محل شهادت: شلمچه *🌷راوی← سالها از پایان جنگ گذشته بود. بدهکار بودم و مهلت برگشت پولم تمام شد🥀و طلبكار قرار بود فردا با حکم جلب به سراغم بیاید.🥀نمیدانستم چه کنم به هر دری زدم نشد.🥀هیچ راهی نداشتم. چشمم افتاد به عکس شهید محمد اسلامی نسب که همیشه در اتاقم بود.🌙اشک در چشمم حلقه زد.🥀گفتم: آقای اسلامی نسب من بسیجی گردان شما بودم🥀شما که تا می‌توانستی به همه کمک میکردی.🥀یقین دارم که شما زنده هستی. خواهش میکنم کمکم کن🥀آن شب به محض اینکه خوابیدم شهید اسلامی نسب آمد به خوابم🌙با مهربانی قندی در دهانم گذاشت و گفت: نگران نباش، مشکلت حل می شود.💫 صبح روز بعد هر چه منتظر شدم طلبکار نیامد.‼️ از روی کنجکاوی خودم رفتم سراغش دیدم کنار خانه اش اعلامیه فوت وی را زده اند!‼️ چند روز بعد نزد پسر بزرگش رفتم و جریان را گفتم.گفت: بعد از چهلم بیا. بعد از چهلم رفتم. خواستم حرفی بزنم که پسرش بی مقدمه گفت: بخشیدم! گفتم: اما مبلغ زیاد است!‼️گفت: پدرم را در خواب دیدم گفت: «من از حقم درباره شما گذشتم تو هم ببخش، بعد پدرم ادامه داد کسی شفاعت او را کرده که نمی‌ توانم خواهشش را زمین بگذارم.....!»‼️شهید محمد اسلامی نسب، فرمانده گردان امام رضا (ع) همان شهیدی بود که همانند مادرش حضرت زهرا(س) پهلویش شکافته شد و به شهادت رسید،🕊بعد از 3 ماه پیکرش سالم پیدا شد🌙در حالی که هنوز از پهلویش خون تازه بیرون می آمد و بوی گلاب میداد.*🕊️🕋 سردار 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ سردار زهرایی🏴 شهید محمد اسلامی نسب سردار زهرایی🏴☘ چشمش آسیب دید و دکترها گفتند بینائیش رو از دست داده! مےگفتند دیگه نمیشه کارے کرد و جراحے هم بی فایده است. محمد اصرار مےکرد که شما عمل کنید و کارے به نتیجه‌اش نداشته باشید. به دکترها مےگفت: فقط عمل را با ذکر  یا زهرا (سلام‌اللہ‌علیها) شروع کنید.. بعد از عمل، دکترها از نتیجه عمل حیرت‌زده شده بودند! عمل جراحے موفقیت‌آمیز بود....با رمز یا زهرا(سلام‌اللہ‌علیها)... محمد اسلامے نسب ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ سردار زهرایی🏴 شهید محمد اسلامی نسب سردار زهرایی🏴☘ چشمش آ
🌸شهیدی که بعد از تفحص جنازه اش سالم بود و از پهلویش خون تازه می ریخت...🌸 شهید محمد اسلامی نسب عملیات کربلای 4 به اتمام رسیده بود... اطلاع یافتیم که دشمن تعدادی از شهدا را در زیر خاک های گرم و سوزان شلمچه دفن کرده است... جمعی از اسرای عراقی را برای تفحص از جسد این عزیزان در منطقه نگه داشتیم... مدتی را به جستجو پرداختند، اما اثری نیافتند... نا امیدانه دست از تلاش برداشتند و آستین به عرق خیس کردند... در راه رفتن به اردوگاه بودند که ناگهان فریاد یکی از آنها به هوا خواست و مفهوم کلام عربی اش این بود که من جای دفن شهدا را به خاطر آوردم، برویم تا نشانتان بدهم...  برادران را به پای تپه ای برد که پرچم عراق بر روی آن نقاشی شده بود ... زمین را حفر کردند و اجساد را بیرون آوردند... از قبل به مسئول تعاون لشکر تأکید کرده بودیم که اگر جسد شهید اسلامی نسب پیدا شد به ما اطلاع بدهد... همین طور هم شد...  سریعاً خودمان را به معراج شهدا رساندیم، حیرت و شگفتی غیر قابل وصفی بر چهره هایمان گل انداخت وقتی آن پیکر مجروح را تازه و معطر دیدم... خدایا! خیلی عجیب بود... جنازه بعثی ها که یکی دو روز از آن می گذشت بوی تعفنش بلند می شد اما شهید ما هنوز بعد از سه ماه پیکرش سالم بود... بعد از سه ماه و هشت روز که شهید اسلامی نسب را برای خاکسپاری آورده بودند پهلوی این شهید شکافته بود و خون تازه بیرون می آمد... به اين شهيد به دليل آنكه علاقه بسيار زياد به معنای واقعی به حضرت زهرا(س) داشت دوستانش بهش ميگفتند سردار زهرايی... ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🖌 مرتب زیر لب چیزی را تکرار می کرد. تا من را دید بی سلام و علیک گفت: محمد، ما باید بریم قوی بشیم... قوی بشیم... قوی بشیم.... چندین بار این عبارت را تکرار کرد. - مگه چی شده؟ - از میدان شاهچراغ رد می شدم، دو نفر با هم دعوا می کردند. آنکه مظلوم واقع شده بود، مرتب می خواست کنار بکشد، اما آن ظالم نمی گذاشت، رفتم تا بین آنها صلح بدهم و دعوا را خاتمه بدهم، آنکه ظلم کرده بود، محکم با دست به تخت سینه ام کوبید و گفت: برو کنار، تو دیگه چی می گی... من هم نتوانستم برای آن مظلوم کاری کنم، چون قدرتش را نداشتم. وظیفه ماست که قوی شویم و حق مظلوم را بگیریم. به حق، محمد بعد از آن جریان خود را قوی کرد. محمد بدنی لاغر و استخوانی داشت، اما با پیاده روی و کوهنوردی و کار بدنی زیادی که داشت، از آن بدن ترکه ای و استخوانی، بدنی قوی و فولادی ساخته بود که بارها مجروحیت سنگین هم نتوانست آن را از پا بیاندازد.       ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💠 بیش از ده گردان برای اعزام آمده بود, برای همین دستشویی ها وضع بدی پیدا کرده بود. 😖 همه هم تقصیر را به گردن مقر می انداختند.🤨 ناگهان دیدم محمد که فرمانده مقر بود, با جارو و تی از یک دستشویی خارج و وارد دستشویی بعدی شد.😢 رفتم کنارش گفتم: محمد اقا چرا شما؟ گفت :این بسیجی ها برای خدا اینجا آمده اند, هدف ما هم خدمت به این هاست! ❤️کسی فرمانده را نمی شناخت.❤️ فرمانده گردان امام رضا لشكر۱۹ فجر ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💠 #سیره_شهدا بیش از ده گردان #بسیجی برای اعزام آمده بود,
سربندهای گمشده: 💫یادی از سردار شهید محمد اسلامی نسب 💫 🌷گفت: بریم سنگر کمین. دنبالش راه افتادم. مقداری از مسیر را با قایق رفتیم. باید مقداری از مسیر را روی پد پیاده می رفتیم تا به سنگر کمین برسیم. فاصله این پد تا خط عراقی ها بسیار نزدیک بود و معمولاً در سکوت و تاریکی شب نگهبان ها عوض می شدند. حالا ما در روز و در دید دشمن به سنگر کمین می رفتیم. محمد محکم قدم بر می داشت. اما من از ترس اینکه هر لحظه تیر یا ترکشی به تنم بنشیند پایم می لرزید.  فاصله ما با عراقی ها آنقدر کم بود که صدای تقه بر خورد خمپاره 60 با انتهای قبضه را می شنیدم و بی اختیار می نشستم و چند لحظه بعد خمپاره روی پد، به زمین می نشست. من می نشستم، اما محمد محکم قدم بر می داشت. چند دقیقه بعد رگبار عراقی ها روی پد شروع شد. برق گلوله های رسامی که از جلو و بالای سرمان رد می شدند را می دیدم و باز پایم سست می شد و می نشستم و می خوابیدم. اما محمد تمام قامت، با قدم هایی محکم به سمت سنگر کمین می رفت. بالاخره  به سنگر رسیدیم.  کمی کنار  نگهبان کمین نشستیم. گفت برگردیم. باز محمد و قدم های استوار و منُ قدم های لرزانم. راوی اسماعیل سالارنیا 🌿🌷🌿🌷🌿 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•