💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹قول شهید همت به مادر سردار شهید محمدرضاکارور چه بود؟
🌷شهید محمدرضا کارور از نخبههای دفاع مقدس که در بیشتر عملیاتها همراه شهید همت بود.
هنگامی که خبر شهادتش را به شهید همت دادند، او گفت: با شهادت محمد رضا کارور کمر من شکست.
🌷مادر شهید کارور در خاطرات خود نقل میکند که شهید همت دربحبوحه عملیات خیبر با او تماس گرفته و این مادر را دلداری داده و به او قول داده که تا پیکر فرزندش را پیدا نکند از منطقه بازنخواهد گشت.
این در حالی است که هنوز پیکر این شهید پیدا نشده و جزو مفقودالاثرهاست!
با این وجود شهید همت به قول خود عمل کرد، زیرا به فاصله چند روز پس از شهادت کارور، او نیز به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.
🌷شهید کارور در چهارم اسفند سال ۱۳۶۲ به درجه رفیع شهادت نائل گردید و شهید همت نیز در هفده اسفند همان سال و به فاصله سیزده روز از شهید کارور آسمانی شد و پیکر پاک هر دو شهید همچنان مهمان جزیره مجنون است.🕊
#شهید_محمدرضا_کارور
#شهید_ابراهیم_همت
#شادی_روح_پاکشان_صلوات
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#خاطرات_شهید
●بچّهها محاصره شده بودند....
نیروهای پشتیبانی نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّهها «کارور» را دیدند که با قدمهای استوار به طرف «تپّههای بازی دراز» میرود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد.
● «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به #نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد...
#شهید_محمدرضا_کارور🌷
#درس_اخلاق
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
«اروند»
هر چیزی که
در مسیرش باشد را میبَرد،
حتی دل را ....
#غواصان
#لشکر۴۱_ثارالله
#عملیات_کربلای_چهار
📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات
💐اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد💐
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🔸 " در محضــر شهیــد "...
✍ از شما میخواهم که پایگاه #بسیج را خالی نگذاریدتاآنجا که میتوانید با سپاه همکاری کنید و جای شهدا را پر ڪنید، نگذارید دشمنان اسلام خوشحال شوند...
🍃شما برادرانـم
این لباس خونین برادرانتان را برتن کنید و سلاح مرا درکف گیرید که دشمن خیال نکند ڪہ جای من خالی است، همچون کوهے استوار درمقابل مشکلات مقاومت کنید✌️
☘و اما شما خواهرانـم
زینب وار راه برادرانتان را ادامه دهید و با حفظ حجـاب خود و فراگیـری احڪام اسلام مُبلغی برای اسلام باشید ...
🌹ولادت : ۲۰ دی ۱۳۴۵ (شازنداراک)
🌹شهادت : ۴ دی ۱۳۶۵ بُوارین
💔عملیــــات کـربلای چهار
🥀#شهید_سید_علاالدین_اجاقی
#غواص_جاویدالاثــر
#سالروز_شهـادت...🕊🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
دلت دریا مینوشت ؛
و نگاهت طوفان میسرود ...
فرمانده گردان بلالحبشی لشکر۷ولیعصر(عج)
در عملیات کربلای۴، اولین نیروی غواص بود
که از اروند گذشت و به خط دشمن زد و
در همان جا آسمانی شد...
#شهید_سردار_سیدجمشید_صفویان
#روحش_شاد_باصلوات
#غواصان
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ دلت دریا مینوشت ؛ و نگاهت طوفان میسرود ... فرمانده گرد
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
همرزمانت می گفتند:
تو آن شب ها که تمرین ها در آب بود
یا برای عملیات باید از آب میگذشتید،
دستت را میگذاشتی توی آب
و آب را قسم می دادی که آرام شود!!
دنیای ما پُراست از امواج خانه خراب کن سید
پُر است از جذر و مدهایی که آدم را
بالا و پایین می کند ...
سید جان ، دنیای ما از اروند ،
خروشان تر است و وحشی تر ...
دست ما را بگیر و از بین این امواج
ما را هم سوار کن....
به همان روضه آخری که خواندی
و از تنهایی بچه های فاطمه گفتی ...
به همان لبخندی که شب عملیات دیگر گم شد
به همان پیکری که پس از ۷۰ روز برگشت
از جنت الماوای دوست دستی برون آر
امواج را برای ما آرام کن سید ♡
#شهید_سیدجمشید_صفویان
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
عاشـقان را
در مسیر عشق
خـوش باشـد بلا
چشـم ماهــــی را
هراس از دیدن سیلاب نیست
#غواصان_دریادل
#سالروز_عملیات_کربلای۴
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
دیشب بچه ها به آب زدند.
امروز ساعت ۱۰ صبح شروع حملات شیمیایی رژیم بعث بروی یگانهای عمل کننده
بیش از ۶۰۰۰ شهید 😭
۷۰۰۰ مجروح😭
۴۰۰ فرمانده شهید😭
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈ دیشب بچه ها به آب زدند. امروز ساعت ۱۰ صب
*این روزها ایام سالگرد عملیات کربلای 4 است و کربلای چهار یعنی چه؟!*
👈 از رزمنده های جنگ و شرکت کننده در کربلای 4 که بپرسید یک جمله شنیدنی دارند که خیلی عجیب است... میگویند : ستارگان آسمان بالای سر اروند رود و نهر خین،صحنه هایی را دیدند که خورشید تا قیام قیامت از دیدن آن محروم است!
🍀خدایا اینان چه دارند می گویند؟ مگر آنجا کجا بوده؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟
میخواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بوده ؟
🍀پس با چشم دل بخوانید : جنازه بچه ها کنار هم جمع شده بودند، بعضیها سر نداشتند، بعضی دست و پا نداشتند، بعضی در لباس غواصی شهید شده بودند،آرام آرام بدن آنها را از سیم خاردار ها جدا میکردند و به طناب گره میزدند و در آب رها میکردند، دو نفر بسیجی اول طناب را میگرفتند و دو نفر دیگر آخر طناب را که شهداء را به عقب برگردانند. در تاریکی اروند،صفی از پیکر پاره پاره شهداء در آب روان بود، آن شب اروند شاهد صحنه هایی از منتهی الیه مظلومیت و شجاعت و ایثار بود...
🍀فکرم به پرواز درآمد👈خدایا: میان این همه انسان که در شهرها در خانه های گرم و نرم خود خوابیده اند،چند نفر چنین صحنه هایی به مخیله شان خطور می کند؟... چند نفر باور میکنند که این جوانان برای امنیت و آسایش آنها اینچنین از همه چیز خود گذشتند؟... چند نفر مظلومیت این بچه ها را شناختند؟
#کربلای_چهار_عملیات_فریب بود یا نبود!👈لو رفته بود یا نرفته بود اینها مال دانشکده های جنگ است. آنجا که می گویند اگر انواع و اقسام تجهیزات دارید. اگر پشتوانه ماهواره ای دارید و... داستان کربلای چهار داستان تکنیک و تاکتیک نیست، داستان عشق است!
داستان اخلاص و ایثار است.
داستان ایمان و باور است.
داستان باور اعتقادات است.
🍀میخواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بود؟... شب توی سرما بزن به آب، ببینم کدام عقل معاش کدام علم دانشگاه به تن دستور میدهد که برو توی آب😰آن غواص هایی که درسیاهی زمستان عباس وار به آب نگاه میکردند و دل به دریا میزدند 😰
☀️نمیدونم فارغالتحصیل کدام دانشگاه جنگ بودند ... اما آنها استاد مدرسه عشق و گوش به فرمان امام خمینی کبیر قدس سره بودند! چه میدانم شاید آن لحظه خلقتِ انسان، که ملائک به خدا گفتند چرا او را خلق می کنی؟ در حالی که در زمین خونریزی میکند و خدا گفت من چیزی میدانم که شما نمیدانید، لحظه به دریا زدن غواص ها، دست بسته زنده به گورشدن غواص ها، لحظه خاک لودر روی صورت ریخته شدن غواص ها، خدا آنها را نشان ملائکش داد و گفت: 👈 نگاه کنید او بنده من است! "عملیات کربلای چهار پیروزمندانه ترین عملیات تاریخ بعد از کربلای سیدالشهداء بود!!!"
👌 درکدام جنگ؟ کدام عملیات؟ کدام یگان رزمی چون این غواص ها، هرازچندگاهی از لا به لای تاریخ سر بر میآورند و دوباره به خط میزنند و خاک دنیازدگی و پوچ اندیشی که آینه دل ما را فرا گرفته را کنار میزنند و اینگونه دوباره با آن دست های بسته شده گره های قلوب زنگار گرفته ما را باز میکنند و اصلا خیلیها نمیدانند کربلای چهار یعنی چه؟!!😰
🍀بگذریم که کربلای چهار خود راهکار عملیات پیروز کربلای پنج را به فرمانده هان نشان داد و بعثی های سرمست از پیروزی ظاهری در عملیات قبلی اصلا به مخیله شان هم خطور نمیکرد در فاصله ۲ هفته از همان منطقه عملیات وسیع دیگری شروع شود.
*#یاد_همه_شهیدان_بخیر*
*🌹سلام و درود خدا بر جانبازان و بازماندگان قافله عشق و ایثار*
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🍃 به قول خودش، در تمام #تنهایی و بی کسی اش ، دست هایش فقط در خانه #خدا را زد وچشم هایش بهانه او را گرفت و بارید.😢
🍂 پدرش را سرطان در هم پیچید و آسمانی شد. #مادر ، شد نان آور خانواده ،آن هم چه نانی...! نانی که، چرک از رخت ها می ربود و خشت خشت آماده می کرد برای سر پناه مردم.
🍂 علی در #یازده_سالگی وارد عرصه مبارزه شد وفعالیت هایش را از مسجد محل آغاز کرد.
🍃نام مادر#شهید، ننه علی " سکینه پاکزاد " است وبه راستی فرزند پاکی زاده .پاکزاد و زاده پاک هردو در جبهه ها حضور داشتند.👊
🍂گویی جسم اثیری اش در کالبد جسم اسیری نمی گنجید که#ازدواج هم نتوانست طعم، لعبت دنیا را به او بچشاند. چهار ماه بعد از ازدواجش بود که به سوی #عشق حقیقی پر کشید❤️
بر مزارش نوشتند:
زادروز: ۱۳۴۵/۸/۱۸
شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴
🍃بعد از این #تاریخ تا مدت ها هنوز چندین خانواده با تاریکی شب ،چشم شان به در خشک بود بلکه دوباره زنگ خانه، نوید آمدن ناشناسی را بدهد که برایشان آذوقه پشت در می گذاشت😥
📅تاریخ تولد: ۱۸ آبان ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت: ۴ دی ۱۳۶۵
🥀مزار شهید : گلزار شهدا کرمان
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#خاطرات_شهید
اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟ بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده بود که مبادا من از خواب بیدار شوم . علی خیلی به من احترام می گذاشت.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_علی_شفیعی🌷
#سالروز_شهادت...🕊🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ #خاطرات_شهید اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین
#خاطرات_شهدا
🔹باید از کار او سر در می آوردم، آن شب تا نماز تمام شد، سریع بلند شدم ولی از او خبری نبود زودتر از آنچه تصور می کردم رفته بود، قضیه را باید می فهمیدم، کنجکاو شده بودم هنوز صفوف نماز از هم نگسسته بودکه غیبش زد.
🔸شب دیگر از راه رسید، نماز و عبادت. مصمم بودم بدانم علی کجا می رود . طوری در صف نماز قرار گرفتم که جلوی من باشد با سلام نماز بلند شد ، من هم بلند شدم به بیرون از مسجد می رود.
🔹در تاریکی کوچه ای رها می شود و من هم تا به خود می آیم، بر دوش او یک گونی می بینم از کجا آورده بود نفهمیدم کوچه ها را در تاریکی یکی پس از دیگری طی می کند . هنوز متوجه من نشده بود.
🔸درب اولین منزل ایستاد گره گونی را باز کرد پلاستیکی را کنار در گذاشت چند مرتبه به شدت در را کوبید و سریع رفت در باز شد زنی پلاستیک کنار در را برداشت به بیرون سرک کشید و برگشت .
🔹من به دنبالش راه افتادم، دومین منزل ، سومین منزل و ..... وقتی گونی خالی شد من به سرعت به طرف مسجد حرکت کردم رودتر از او رسیدم منتظرش ماندم ، علی وارد مسجد شد . جلو رفتم ، سلام کردم جواب داد . گفتم جایی رفته بودی : نه ... مثل اینکه جایی رفته بودی ؟
🔸با نگاهش مرا به سکوت وا داشت. من جایی نبودم ، همین اطراف بودم ،فایده ای نداشت . به ناچار از او جدا شدم و او را با خدایش تنها گذاشتم . کاری که بعضی شبها تکرار میکرد . می خواست همچنان مخفی بماند.
📎فرمانده محور عملیاتی لشگر ۴۱ ثارالله
#شهید_علی_شفیعی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۵/۸/۱۸ کرمان
شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۴ عملیات کربلای ۴
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🥀اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟ بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده بود که مبادا من از خواب بیدار شوم . علی خیلی به من احترام می گذاشت.
راوی: همسر شهید
"شهید علی شفیعی"
#شادی_روح_پاکش_صلوات
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#مدیون_شهدا_هستیم
شهید تیپ امروزی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
enc_16813103633377459694979.mp3
6.6M
بارونِ بارونِ . . .
دلم جزیره مجنونــــــه :/ 🌊
کربلاییمهدیسلحشور ➤
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد
انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید القدس سید رضی موسوی
📸تصویرِ شهید مدافع حرمی که ۴ دیماه ۱۴۰۲ در جبهههای مقاومت به شهادت رسید!
🌹شهید سید رضی موسوی
🥀در گلشن عشق آب و تاب است شهید
🍃شیرازهی ســــرخ انقـلاب است شهید
🥀دارد چه اگر غـروب خورشیــــد، اما
🍃تفسیـــر طــــلوع آفتاب است شهید
💐هدیه به روح مطهر شهید صلوات💐
📿اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد📿
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
شهادت سردار سید رضی موسوی از زبان سفیر ایران در سوریه حسین اکبری سفیر ایران در سوریه: امروز ساعت ۲ایشان در سفارت بودند و در محل دفتر کارشان حضور داشتند و سپس در بعد از ظهر به محل اقامت و منزلشان در محله زینبیه رفتند. با توجه به اینکه همسر این شهید معلم هستند در آن ساعت در منزل حضور نداشتند و در ساعت ۴:۲۰ بعد از ظهر، منزل ایشان ظاهرا با سه موشک رژیم صهیونیستی هدف قرار میگیرد و ساختمان تخریب میشود پیکر این شهید به حیاط پرتاب میشود.
ایشان دیپلمات و رایزن دوم در سفارت بودند که گذرنامه دیپلماتیک و اقامت دیپلماتیک در اینجا داشتند و در واقع بر اساس کنوانسیونهای بینالمللی ۱۹۶۱ و کنوانسیون ۱۹۷۳ این حمله به عنوان جنایت از سوی رژیم صهیونیستی انجام شده است. صهیونیستها ضمن اینکه این جنایت را مرتکب شدند به حوزه امنیت کشور سوریه نیز تعدی کردند زیرا که تامین امنیت دیپلماتها به عهده کشور میزبان است. ایشان در در مدت زمان حضورشان در سوریه فعالیت مستشاری داشتند.
#سالروزشهادت...🌿🌺🌿
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#سید_رضی_موسوی هم شهید راه قدس شد.
از زینبیه دمشق و با حمله مستقیم اسرائیل.
دوستان و دشمنان مقاومت می دانند در این سالها #سیدرضی برای جبهه مقاومت چه کرده است...
حق او شهادت بود که آرزویش بود...
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
نقش سیدرضی در خودکفایی نظامی جبهه مقاومت
همرزم شهید سیدرضی موسوی:
🔹انتقال تجهیزات و تکنولوژی لازم برای تولیدات در داخل محور مقاومت از ویژگیهای آقای موسوی در این سالها بود و در یک شرایط سخت راهبردهای اساسی برای پایدار ماندن مقاومت در طول سه دهه را عملیاتی کرد.
🔹شهید موسوی خودش را معطل دستورات اداری و بروکراسی نمیکرد و هرجا تشخیص میداد کاری لازم است آن را به صورت جهادی و انقلابی انجام می داد. شجاعت و جسارتش در مدیریت حقیقتا زبانزد و کم نظیر بود.
🔹ما شخصیتی را از دست دادیم که در حوزه پشتیبانی محور مقاومت کمنظیر بود هرچند ایشان در کنار خودش برادران و شاگردانی را تربیت کرده تا جای ایشان را پر کنند.
#سالروزشهادت..🌿🌺🌿
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🗣روزی که حاج قاسم، جان شهید سید رضی را نجات داد
⏺همزمان با ایام ولادت سرداران کربلا و گرامیداشت مقام پاسدار، بانو «مهناز سادات عمادی» همسر شهید «سید رضی موسوی» در گفتوگویی از روزهای سخت نبرد با داعش و قوت قلبی که حضور حاج قاسم در مناطق عملیاتی مقاومت داشت به «تسنیم» گفت:
⏺در آخرین دیدار، سید ذوالفقار، سید رضی و حاج قاسم سلیمانی در محل کار شهید موسوی نشسته بودند.
⏺بعد از اتمام جلسه، حاجقاسم از شهید موسوی خواست که همراه ایشان برود،سردار موسوی به تنها ماندن شهید ذوالفقار اشاره کرد و با گفتن این جمله که سید ذوالفقار تنهاست، از حاج قاسم خواست همانجا بماند.
⏺اما سردار سلیمانی نپذیرفت و گفت: نه شما باید با من بیایید! آنها میروند و بعد محل حضور سید ذوالفقار هدف حمله اسرائیل قرار گرفت و این سردار مقاومت به شهادت رسید.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🗣روزی که حاج قاسم، جان شهید سید رضی را نجات داد ⏺همزمان
🔰حاج قاسم با ناراحتی گفت سید تو اینطوری شهید شوی بهشت نمیروی!
🔹همسر شهید سید رضی موسوی: تقریبا جز سیدرضی و چند نفر دیگر، هیچ کسی آنجا نبود. سید در آن اوضاع آشفته و البته خطرناک می ماند فرودگاه. هواپیمایی هم با یکسری وسایل فرودآمده بوده که بعد از این زدن ها، همه افرادی که باید وسایل را خالی می کردند فرار کرده بودند مبادا ترکش بخورند. سید می ماند تا با همان چند نفر هم وسایل را جا به جا کند و هم افراد مستأصلی که آنجا بودند را به مهمانسرا برساند. پس از چند ساعت آنقدر درگیر بوده که ناگهان متوجه می شود انگار دیگر نمی تواند راه برود. نگاه می کند می بیند چند ساعت هست که پایش ترکش خورده و کفشش پر از خون است اما او اصلا متوجه نشده بوده و همان موقع از شدت ضعف روی زمین می افتد. او را می برند بیمارستان و پزشکان سوری و لبنانی میگویند اصلا نباید مدتی راه بروید و بهتر است کاملا استراحت کنید تا پایتان خوب شود. ما هم هیچ کدام سوریه نبودیم و به خاطر فوت پدرشوهرم آمده بودیم تهران.
3-4 روز بعد خبر می رسد حاج قاسم سلیمانی برای سر زدن به بچه ها قرار است بیاید سوریه. سیدرضی می گوید هر طور شده باید وقتی حاجی میآید من فرودگاه باشم و از او استقبال کنم. با همان وضعیت می رود فرودگاه.
وقتی پرواز حاجقاسم می نشیند و از هواپیما می آید بیرون، سید را می بیند که با عصا ایستاده. حاجی با دیدن این صحنه بسیار ناراحت می شود و می گوید: تو 4 روز است عمل کردی، برای چه آمدی اینجا؟! سیدرضی می گوید: مگر میشود شما بیایید و من نباشم؟!
حاج قاسم می پرسد: حاجخانم و بچهها از وضعیت شما خبر دارند؟ شهید موسوی می گوید: نه! سردار هم با ناراحتی می گوید: بابا تو دیگه کی هستی؟! یک خانه و ماشین برای آنها گرفتی فکر می کنی همه کار برایشان کردی؟ پایت اینطوری شده، آنها خبر ندارند؟! فکر نکن شهید شدی می ری بهشت! حق زن و بچهات را ادا نکردی.
من شک کرده بودم که یک چیزی شده اما از موضوع خبر نداشتم. به دوستانش گفتم: خبری شده؟ به من بگویید، من خیلی قویتر از این حرفها هستم! گفتند نه حاجخانم. حاجی دو هفته دیگر میآید. یک شب زنگ زد و گفت دارم میآیم، با دوستانش آمد، دیدم پاهایش را گچ گرفته! ما همینطور شوکه شدیم! به او گفتم: حس کردم یک اتفاقی در دمشق افتاده! چرا به ما نگفتید؟ گفت: حالا به فرض میگفتیم، چه کار میخواستید بکنید؟! به غیر از غصه و ناراحتی و آه و ناله چیز دیگری عاید شما میشد؟ پس بهتر است آدم اینطور چیزها را نگوید. آمد و یک هفته پیش ما بود و بعد از چهلم پدرش هم مجدد برگشت سوریه.
#سید_رضی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🔰چرا سید رضی هیچ وقت کربلا نرفت؟
🔹همسر شهید سید رضی موسوی: بعد از شهادت سید رضی برخی مسئولین آمدند برای گفتن تسلیت. گفتم زحمت بکشید ما را همراه هم بفرستید کربلا. چون تا حالا نرفتیم! شهید موسوی میگفت: حاجخانم! این یکجا را میخواهم با هم برویم! می خندیدم و می گفتم: حاجآقا! من را خجالت نده. گفت: نه کربلا را باید با هم برویم! قرار بود پارسال دی ماه برویم که نشد. امسال هم قرار بود اواخر دی برویم که دیگر به شهادت رسید. برای همین به آقایان گفتم اگر شما میخواهید در حق من محبت کنید، پیکر سید رضی را به ایران نبرید، اول ما را به کربلا بفرستید. گفتند بارکالله به فکر شما! ذهن ما درگیر از دست دادن آقا سید بود و مانده بودیم چه کنیم؟ گفتم: لطف کنید ما را بفرستید کربلا یک زیارت کنیم بعد برگردیم ایران. رفتیم و بالاخره مأموریت سید رضی موسوی با شهادت تمام شد!
#خاطرات_شهدا
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🔸تصویری از شهیدسید حسن نصرالله و شهید سید رضی موسوی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•