eitaa logo
ساحت اندیشه
180 دنبال‌کننده
101 عکس
62 ویدیو
45 فایل
«گفتمانی پیرامون دین و اندیشه دینی» کلیه حقوق مادی و معنوی این کانال محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلا اشکال است. راه ارتباطی؛ @hossein_m_m
مشاهده در ایتا
دانلود
همه میدونن که بدترین  (ص) و مسلمانان،  مکه بودن؛ افرادی که از هیچ ظلم و ستمی در مورد پیامبر و اصحابش کوتاهی نکردن. افرادی که آشغال روی پیامبر میریختن، توی کوچه سنگبارانش میکردن، شکمبه گوسفند روی سرش میریختن، دندون حضرت رو شکستن، سرتاپای حضرت رو در جنگ احد مجروح کردن و .... . اما با این وجود وقتی پیامبر (ص) شهر  رو فتح کرد فرمود: هرکس به خونه   – که در قسمت بالای مکه بود - بره، در امانه. هرکس به خونه حکیم – که در قسمت پایین مکه بود –بره، در امانه. هرکس در خونشو ببنده (نیاد بیرون و اعلام کنه تسلیمه)، در امانه. در این بین یه عده از بزرگان و سران مکه رفتن داخل . اونا فکر میکردن که پیامبر همشون رو میکشه. اما وقتی پیامبر اومدن داخل فرمودن: اینو بدونید که شما بدترین همسایه برای پیامبرخدا بودید؛ اونو تکذیب، طَرد، اخراج، و اذیّت کردید، بعد به سمت مدینه اومدید تا با من بجنگید!! اما بِرِید؛ شما آزاد هستید (و من کاری باهاتون ندارم). پ.ن:  برداشتی از کتاب ، ج21، ص105-106. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh
يكي از افرادی که خیلی پیامبر و مسلمان­ها رو اذیت کرد آدمیه به اسم «صَفوان بن اُمَیّه». اون اینقدر با پیامبر مشکل داشت که بعد از جنگ «بدر» به یه نفر پول داد تا بره و توی مدینه پیامبر رو  کنه. بعد از فتح مکه، از شهر فرار کرد. پیامبر از طریق پسر عموی# صفوان، لباسِ خودشون رو براش فرستادن - تا نشونه ­ای برای در امان بودنش باشه -، و اونو به اسلام دعوت کنه و به اون مهلتی دوماهه بده. وقتی صفوان وارد  شد، جلوی مردم بلند فریاد زد: ای محمد! پسر عموم لباس تو رو برام آورده و منو به اسلام دعوت کرده و گفته اگه دلم خواست میتونم اسلام رو قبول کنم و اگه قبول نکردم میتونم دوماه تحقیق کنم و اجباری در کار نیست. پیامبر فرمود: بِهِت چهار ماه وقت میدم. صفوان در بین مسلمان­ها زندگی می­کرد و موقع جنگ «حُنَین» پیامبر کسی رو فرستاد تا از صفوان  و وسائل جنگی بگیره. صفوان تا این ماجرا رو دید گفت: اومدی به زور اَزَم وسائل و سلاح بگیری، یا اینکه تقاضای سلاح و ادَوات جنگی داری؟ فرستاده­ ی پیامبر گفت: نَه، زوری در کار نیست؛ شما اختیار داری که به ما وسائل بِدی یا ندی. بعدش صفوان وسائل رو به عنوان  و عاریه به اون فرد داد.  پ.ن: برداشتی از کتاب  نوشته «مالک بن اَنَس»، حدیث1115. «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇» https://eitaa.com/sahat_andisheh