#خشونت_در_اسلام
#قسمت_چهاردهم
#برخورد_پیامبر_با_مشرکان_مکه
#قسمت_دوم
يكي از افرادی که خیلی پیامبر و مسلمانها رو اذیت کرد آدمیه به اسم «صَفوان بن اُمَیّه». اون اینقدر با پیامبر مشکل داشت که بعد از جنگ «بدر» به یه نفر پول داد تا بره و توی مدینه پیامبر رو #ترور کنه. بعد از فتح مکه، از شهر فرار کرد. پیامبر از طریق پسر عموی# صفوان، لباسِ خودشون رو براش فرستادن - تا نشونه ای برای در امان بودنش باشه -، و اونو به اسلام دعوت کنه و به اون مهلتی دوماهه بده. وقتی صفوان وارد #مکه شد، جلوی مردم بلند فریاد زد: ای محمد! پسر عموم لباس تو رو برام آورده و منو به اسلام دعوت کرده و گفته اگه دلم خواست میتونم اسلام رو قبول کنم و اگه قبول نکردم میتونم دوماه تحقیق کنم و اجباری در کار نیست. پیامبر فرمود: بِهِت چهار ماه وقت میدم. صفوان در بین مسلمانها زندگی میکرد و موقع جنگ «حُنَین» پیامبر کسی رو فرستاد تا از صفوان #سلاح و وسائل جنگی بگیره. صفوان تا این ماجرا رو دید گفت: اومدی به زور اَزَم وسائل و سلاح بگیری، یا اینکه تقاضای سلاح و ادَوات جنگی داری؟ فرستاده ی پیامبر گفت: نَه، زوری در کار نیست؛ شما اختیار داری که به ما وسائل بِدی یا ندی. بعدش صفوان وسائل رو به عنوان #امانت و عاریه به اون فرد داد.
#ترور
#صفوان
#مکه
#سلاح
#امانت
پ.ن: برداشتی از کتاب #الموطأ نوشته «مالک بن اَنَس»، حدیث1115.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh