-----¦﷽¦-----
⭕️ ضرورت عمل به ظواهر شریعت در نگاه عارفان
#عرفان_و_شریعت
#قسمت_ششم
#ابن_عربی؛ #شعرانی؛ #جُنید
امام #شعرانی در کتاب «الأنوار القدسیة» میگوید: دانش #اهل_الله، همان دانش رسول الله (ص) است؛ زیرا #اهل_الله متقیّد به #شریعت هستند ... روش عرفا برگرفته از #قرآن و #سنت است. بنابراین اگر کسی از #بزرگان_علما نباشد، در این مسیر به سعادت نمی رسد؛ زیرا در هر حرکت و سکونی نیاز به #معیاری_شرعی دارد، بنابراین باید قبل از عمل، علم داشته باشد ...شأن عارفان این است که از #علوم_شریعت_پیامبر تجاوز نکنند، و بر اساس #رأی و نظری که #ظاهر_شریعت شاهدِ آن نیست، اعتقاد پیدا نکنند؛ همانگونه که #جُنید گفته است: این علم (علم #عرفان) با #قرآن و #سنت مستحکم است.
📚 مجموعه رسائل ابن عربى ؛ ج1 ؛ ص379
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇
«https://eitaa.com/sahat_andisheh
-----¦﷽¦-----
⭕️ امیرالمؤمنین (علیه السلام)، عارفی با دغدغه جامعه
#امیرالمؤمنین
#امام_خمینی
دسته زیادی خیال کردند معنای #عرفان🛕عبارت از این است که انسان یک محلی پیدا کند و یک ذکری بگوید و یک سری حرکت بدهد و یک رقصی 🕺 بکند و ...، این معنی #عرفان است!؟! مرتبه اعلای عرفان را #امام_علی (سلام الله علیه) داشته است و هیچ این چیزها در کار نبوده. خیال میکردند که کسی که عارف است باید از همه چیز بکلی کناره گیری کند و مقداری ذکر بگوید و یک قدری تَغَنّی کند و دکّانداری [نماید]. #امیرالمؤمنین در عین حالی که «اَعرَفُ خَلقِ الله» (عارف ترین انسان) بعد از رسول الله به خدا بود، با این وجود نرفت کنار بنشیند و هیچ کاری به هیچی نداشته باشد، هیچ وقت هم #حلقه_ذکر نداشت، مشغول بود به کارهایش، ولی آن (ذکر) هم بود.
خیال میشود که کسی که #اهل_سلوک است، باید به مردم دیگر کار نداشته باشد؛ در شهر هرچه میخواهد بگذرد، من اهل سلوکم؛ بروم یک گوشهای بنشینم و وِرد بگویم و سلوک - به قول خودش - پیدا کند. این سلوک در #انبیاء و #اولیاء زیادتر از دیگران بوده است، لکن نرفتند توی خانهشان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چکار داریم که به ملت چه میگذرد!
اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند، پس باید انبیا هم همین کار را بکنند، و نکردند. «موسی بن عمران» اهل سلوک بود، ولی با این حال، رفت سراغ #فرعون و آن کارها را کرد، «ابراهیم» هم همینطور، #رسول_خدا هم که همه میدانیم.
📚 صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۱۶
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇
«https://eitaa.com/sahat_andisheh
-----¦﷽¦-----
⭕️ مدیریت اختلافات فکری در حوزه علمیه
#مقام_معظم_رهبری
#فلسفه
#عرفان
#مکتب_تفکیک
بیانات آقا در تاریخ ۱۳۹۸/۰۲/۱۸؛
«در حوزه ممکن است در مسائل گوناگون اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ در مسائل علمی که اختلاف نظر هست، در جهتگیریهای فکری که اختلاف نظر هست، در زمینههای سیاسی هم اختلاف نظر ممکن است باشد؛ این اشکال ندارد؛ اختلافات را باید مدیریّت کرد. مواظب باشید اختلاف نظرها به درگیری و تشنّج و ناخن زدن به چهرهی یکدیگر نینجامد! ما در گذشته در سنّت حوزههای خودمان داشتهایم که حالا من آخرین موردش را که بخواهم عرض بکنم، مرحوم #حاج_شیخ_مجتبیٰ_قزوینی [است که] ملّای برجستهی بزرگی در مشهد بود، #ضدّ_فلسفه_و_عرفان. بنده خودم جزو ارادتمندان ایشان بودم و هستم؛ مرد واقعاً بزرگی بود امّا سلیقهی علمی ایشان این بود: درست ضدّ فلسفه و ضدّ عرفان، که کتاب هم در این زمینه نوشته بود، تدریس هم میکرد؛ جزو برجستهترین شاگردهای مرحوم آمیرزا مهدی اصفهانی بود؛ و #امام بزرگوار، #مغز_فلسفه_و_عرفان بود، لُبّ فلسفه و عرفان بود؛ خب اینها خیلی با هم فاصله دارند، یعنی درست بکلّی در دو قطب یک طیف قرار دارند. وقتی که مبارزات شروع شد و امام نشان داد که رهبر این مبارزه است - امام از روزهای اوّلِ مبارزه این را اثبات کرد - این آقای حاج شیخ مجتبیٰ قزوینی با همهی این اختلافاتی که داشت، بلند شد از مشهد و یک جماعتی را هم با خودش برداشت، آمدند دیدن امام در قم؛ آمدند اظهار ارادت به امام کردند. تا وقتی هم ایشان زنده بود - سال ۱۳۴۶ ایشان از دنیا رفت - پای انقلاب بود، یعنی واقعاً امیدِ ما طلبههای مبارزِ آن روز در مشهد، به مرحوم حاج شیخ مجتبیٰ بود، با اینکه اختلاف سلیقهاش با امام این جوری بود.
مرحوم #آمیرزا_جواد_آقای_تهرانی ملّای دیگری بود در رتبههای بعدی، از همان جماعتِ مخالفینِ فلسفه و عرفان که ما خدمت ایشان درس هم خوانده بودیم. ایشان قبل از انقلاب اظهار ارادت به امام میکرد. من خودم قبل از پیروزی انقلاب از ایشان شنیده بودم اظهار ارادت و علاقهی به امام را؛ بعد از پیروزی انقلاب هم این آدم بلند شد رفت جنگ؛ پیرمرد هفتاد هشتاد ساله بلند شد، رفت لباس بسیجی پوشید و پای خمپاره [ایستاد] و مشغول جنگ شد؛ یعنی ما آدمهای این جوری داشتیم. [یعنی] اختلاف فکری، در عین حال اتّحاد به معنای واقعی کلمه؛ «لله، فیالله، فیسبیلالله».
در قدیم هم داشتیم؛ مرحوم صاحب حدائقِ اخباری - البتّه اخباریِ واقعاً مُلّا؛ صاحب حدائق واقعاً ملّا است - و مرحوم آقا باقر بهبهانی، اصولیِ متمحّضِ قُح ِّاصول (اصولی خالص) و در واقع زندهکنندهی اصول در یک برههای از تاریخ حوزههای علمیّهی ما؛ این دو نفر هر دو کربلا بودند، با هم مباحثات تند و زیادی داشتند. مرحوم صاحب حدائق وصیّت کرد که [وقتی] از دنیا رفتم، نماز من را آقا باقر بهبهانی بخواند و همین کار هم شد؛ ایشان از دنیا رفت، مرحوم آقا باقر بهبهانی نماز ایشان را [خواند]. یعنی این چیزها در حوزه وجود داشته. البتّه ضدّش و خلافش هم بوده؛ تزاحمات بیخودی، تعارضهای بیجا، از اینها هم داشتهایم؛ امّا برجستگان ما این جور بودند.»
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇
«https://eitaa.com/sahat_andisheh