1_1006584.mp3
زمان:
حجم:
1.32M
#شرح_صحیفه_سجا
🌺 حجهالاسلام #حاج_علی_اکبری حفظه الله (در #شرح دعای هشتم ) :
#دعا_هشتم_1
🔹اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ سَوْرَةِ الْغَضَبِ
🔸 خدايا پناه به تو مى برم از افروختن خشم
📋 مدیریت #خشم و #غضب
⬅️ راجعبه کاهش صفت خشم باید بگویم که گاهی ما غفلت میکنیم و از آنطرف میافتیم. بهقدری مسئلهی غضب، مخصوصاً در جلوههای بیرونی و اجتماعی و حتّی در عرصههای سیاسی، مذموم شمرده میشود که گاهی شخص میشود یک انسان خنثی، بیخاصیّت، و در معرض صدجور آفت. این آدم هیچوقت به درد دین نمیخورد. آدمی که قوّهی غضبیّه در او به حدّ مناسب وجود نداشته باشد و تربیت نشده باشد، به درد خودش هم نمیخورد، چه رسد به خدا و دین و پیغمبر. کسی که میشود با او دین خدا را پیش برد، امر به معروف بشود، نهی از منکر بشود، اقامهی حدود بشود، اقامهی اصول بشود، مبانی تمدّن با او ساخته شود، آدمی است که از چنین ظرفیّتی برخوردار است. این انسان میتواند امام زمانش را یاری کند. والّا میشود یک آدمِ بزدلِ ترسویِ سستِ مردّدِ ضعیفِ به درد نخور که به درد هیچ کاری نمیخورد.
ما مبتلا به یک نوع سوسولیسم تربیتی شدهایم که در سایه آن، یک نوع عناصر اختهی بیخاصیّت در جامعه درست میشود. آدمهایی که اینگونه تربیت میشوند، به چه دردی میخورند؟ کاهش #شجاعت که همان غضب تربیتشده است، فاجعهها به بار میآورد. بیغیرتیها، بیعفّتیها، بیعصمتیها، اینها همه محصول این است که شخص از قوّه غضبیه در حدّ مناسبش بهرهمند نیست.
⬅️ #متن و صوت کامل 👇
📋 yon.ir/Cm3yU
#هشتم #پناه_بردن
👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_47
◀️ معیار صداقت و شجاعت و عفت
وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ.
ارزش مرد به اندازه #همّت اوست، و راستگويى او به ميزان #جوانمردى اش، و #شجاعت او به قدر ننگى است كه احساس مى كند، و پاكدامنى او به اندازه #غيرت اوست.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ چهار فضيلت مهم اخلاقى
📋 امام(علیه السلام) در این چند جمله حکیمانه به رابطه چهار موضوع مهم با چهار موضوع دیگر از صفات انسانى اشاره فرموده است.
🔴 نخست مى فرماید: «ارزش هر کس به اندازه #همت اوست»;
منظور از همت تصمیماتى است که انسان براى انجام کارهاى مهم مى گیرد و به دنبال آن تلاش مى کند. هر اندازه این تصمیمات والاتر و این تلاش ها گسترده باشد همت انسان بلندتر است و این که امام مى فرماید: ارزش هر کسى به اندازه همت اوست براى آن است که اشخاص والا همت معمولاً تلاش مى کنند تا به مقامات عالى برسند پس نباید ارزش وجودى ظاهرى آنها را امروز ملاحظه کرد بلکه آن نیروى نهفته در درون آنها که نامش همت است باید مقیاس و معیار شمرده شود.
در کتاب غررالحکم از امام همین معنا به صورت دیگرى بیان شده است، مى فرماید: کسى که همت عالى داشته باشد قیمت و ارزش او زیاد است».
در حدیث دیگرى از همان حضرت و در همان کتاب مى خوانیم: هیچ چیز انسان را به مانند همت او بلندمقام نمى کند و هیچ چیز، او را مانند شهوتش پست نمى سازد».
به گفته شاعر:
همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جایى رسیده اند
🔴 در دومین جمله پرمعناى خود مى فرماید: «راستگویى و #صداقت هر کس به اندازه #شخصیت اوست
زیرا انسان با شخصیت این کار را براى خود ننگ مى داند که به دیگران دروغ بگوید. اضافه بر این، غالبا دیده شده است که دروغ ها بعد از مدتى فاش مى گردد; انسان با شخصیت حاضر نمى شود کارى انجام دهد که در آینده آبروى او را ببرد.
یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) به نام ابو کهمس خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: (یار وفادار شما) ابن ابى یعفور به شما سلام فرستاده است. فرمود: سلام بر تو و بر او. هنگامى که نزد او رفتى سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مى گوید: نگاه کن ببین على(علیه السلام) با چه صفاتى آن مقام را نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پیدا کرد آن صفات را داشته باش، زیرا على تنها به این سبب به آن مقام نزد پیغمبر رسید که در سخن گفتن، صادق بود و در اداى امانت امین»
این سخن را با حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم، فرمود: جمال، به سخن حق گفتن است و کمال، به انجام کارهاى نیک توأم با صدق»
باید توجه داشت که «مروءة» به معناى #جوانمردى، مردانگى، و #فتوت و مجموعه اى از شایستگى هاست که در یک انسان باارزش جمع مى شود که شخصیت او را تشکیل مى دهد.
🔴 سپس در سومین سخن حکمت آمیز خود مى فرماید: « #شجاعت هر کس به اندازه بى اعتنایى او (به ارزش هاى مادى) است»;
روشن است وابستگى هاى انسان به مقام و مال و شهوات دنیا از شجاعت او مى کاهد و او را به اسارت مى کشاند; اما هنگامى که خود را از این امور آزاد سازد، با شجاعت حرف خود را مى زند و راه خود را مى پیماید و در برابر کسى ذلیلانه سر تعظیم فرو نمى آورد و با توکل بر خدا در برابر حوادث سخت مى ایستد.
در لسان العرب آمده است که «أنَفْ» (بر وزن هدف) به معناى کراهت داشتن چیزى و خود را برتر از آن دانستن است، بنابراین «أنف» در جمله بالا مى تواند اشاره به بى اعتنایى نسبت به ارزش هاى مادى باشد.
🔴 آن گاه امام(علیه السلام) در چهارمین و آخرین سخن حکیمانه اش مى فرماید: « #عفت هر کس به اندازه #غیرت اوست»
«غیرت» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه عبارت از انزجار طبیعى انسان نسبت به تصور شرکت دیگران در امورى است که مورد علاقه اوست و به تعبیر دیگر غیرت به معناى حفظ ارزش هاى مربوط به خود و جلوگیرى از تجاوز دیگران به حریم اوست که غالباً در عرف ما در امور ناموسى به کار مى رود. بدیهى است کسى که نسبت به نوامیس خود غیرت دارد هرگز حاضر نمى شود به نوامیس دیگران چشم خیانت بدوزد، بنابراین هر اندازه غیرت انسان بیشتر باشد عفت او هم بیشتر خواهد بود.
گرچه عفت و غیرت هر دو غالباً در عرف امروز ما بیشتر در مسائل ناموسى به کار مى رود; ولى از نظر ارباب لغت و علماى اخلاق، هر دو معنایى وسیع دارند: «عفت» به معناى خوددارى و حالت انزجار از ملاحظه صحنه هاى زشت و «غیرت» هرگونه اهتمام و دفاع از حقوق الهى و انسانى خویش است و بعید نیست که منظور از امام(علیه السلام) از جمله بالا همان معناى وسیع کلمه در هر دو مورد باشد.
از این رو در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) در کتاب کافى مى خوانیم: برترین عبادت پاک بودن از نظر تغذیه و امور جنسى است».
نیز از همان امام نقل شده که فرمود: هیچ کس خدا را عبادتى بهتر از این نداشته که عفت را در مورد شکم و امور جنسى رعایت کند»، لذا در حدیثى از امیر مؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «مَا زَنَى غَیُورٌ قَطُّ; شخص با غیرت هرگز زنا نمى کند»
#نهج_البلاغه_حكمت_47
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_خطبه_22
بخش دوم: #شجاعت علی علیه السلام
❇️ التهديد بالحرب:
فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَيْتُهُمْ حَدَّ السَّيْفِ وَ كَفَى بِهِ شَافِياً مِنَ الْبَاطِلِ وَ نَاصِراً لِلْحَقِّ، وَ مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ [بَعْثَتُهُمْ] إِلَيَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلَادِ! هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ، لَقَدْ كُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لَا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ، وَ إِنِّي لَعَلَى يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ غَيْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِينِي.
👈 حضرت علی که درود خدا بر او باد در ادامه ی این خطبه فرمودند:
امّا اگر از آن سرباز زدند با شمشير تيز پاسخ آنها را خواهم داد، كه براى درمان باطل و يارى دادن حق كافى است. شگفتا از من خواستند به ميدان نبرد آيم و برابر نيزه هاى آنان قرار گيرم و ضربت هاى شمشير آنها را تحمّل كنم. گريه كنندگان بر آنها بگريند تا كنون كسى مرا از جنگ نترسانده و از ضربت شمشير نهراسانده است، من به پروردگار خويش يقين داشته و در دين خود شك و ترديدى ندارم.
👌 شرح این خطبه ی نورانی را در زیر بخوانید: 👇
👈 آيا مرا تهديد مى کنيد؟
* مردان شکست ناپذير
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_62
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلى أهل مصرَ مع مالك الأشتر [رحمه الله] لمّا وَلّاهُ إمارتَها:
از نامه هاى امام(عليه السلام) است که همراه #مالک_اشتر براى اهل #مصر فرستاد در آن زمان که استاندارى آنجا را به او واگذار کرد.
👈 این نامه در 2 بخش می آید :
✳️ بخش دوم: برانگیختن مردم برای #جهاد :
وَ مِنْهُ: إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ؛ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي، وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ [لِحُسْنِ] حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ؛ وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ [هَذِهِ الْأُمَّةَ] أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا، فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً؛ فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ، وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ؛ فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ، وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ. أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى؛ انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ، فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ؛ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ، وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ، وَ السَّلَامُ.
✳️ 2. #شجاعت و #دشمن_شناسى امام عليه السّلام :
به خدا سوگند اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالى كه آنان تمام روى زمين را پر كرده باشند، نه باكى داشته، و نه مى هراسم. من به گمراهى آنان و هدايت خود كه بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به يقين رسيده ام، و همانا من براى ملاقات پروردگار مشتاق، و به پاداش او اميدوارم.
لكن از اين اندوهناكم كه بى خردان، و تبهكاران اين امّت، حكومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند، و بندگان او را به بردگى كشند، با نيكوكاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند، زيرا از آنان كسى در ميان شماست كه شراب نوشيد و حد بر او جارى شد ، و كسى كه اسلام را نپذيرفت امّا بناحق بخشش هايى به او عطا گرديد.(
اگر اينگونه حوادث نبود شما را بر نمى انگيختم، و سرزنشتان نمى كردم، و شما را به گرد آورى تشويق نمى كردم، و آنگاه كه سرباز مى زديد رهاتان مى كردم. آيا نمى بينيد كه مرزهاى شما را تصرّف كردند و شهرها را گشودند و دستاوردهاى شما را غارت كردند و در ميان شهرهاى شما آتش جنگ را بر افروختند.
براى جهاد با دشمنان كوچ كنيد، خدا شما را رحمت كند، در خانه هاى خود نمانيد، كه به ستم گرفتار، و به خوارى دچار خواهيد شد، و بهره زندگى شما از همه پست تر خواهد بود، و همانا برادر جنگ، بيدارى و هوشيارى است، هر آن كس كه به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابيد با درود.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* امام : هرگز در برابر دشمنان او که دشمنان اسلام و قرآنند #سکوت نخواهد کرد و به مبارزه آنها برمى خيزد، هرچند تنها باشد و آنها تمام زمين را پر کنند.
* عشق به #شهادت و ثواب هاى عظيمى که خداوند نصيب شهيدان راهش مى کند
امام(عليه السلام) گرچه عاشق شهادت بوده ولى حتى الامکان نمى خواسته #شهيد شود، بلکه زنده بماند و جلوى سيطره نااهلان را بر حکومت اسلامى بگيرد.
* «وليد بن عقبه»
* هوشيارى در مقابل #دشمن
*اگر شما خواب باشید و غافل از دشمن ، بدانید دشمن شما خواب نبوده و مترصد فرصت برای ضربه زدن به شما است!!!
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 4
#منازل_الهى_در_كلام_شاه_داعى 3
#فصل_سوم_منزل_خُلق (اخلاق) 1
✳️ بدان- أعانَكَ اللَّه- كه خوى شخص بر دو گونه بود: خُلق نيك و خلق بد:
خُلق نيك صفتى چند باشد در شخص كه شرع پسندد و عقل مستحسن داند و آن بر دو قسم بود: قسمى آن كه به وصله دنيا نشيند و قسمى آن كه به وصله آخرت نشيند و نسبت با عالم معاد داشته باشد.
و سر جمله اخلاق نيك چهار خُلق است و باقى خلقهاى نيكو همه از آن زايد:
1. اوّل #عدالت: يعنى در امور شخصى و خانوادگى و اجتماعى راه افراط و تفريط نباشد و راه ميانه كند
2. دوّم #حكمت: كه چيزها به قدر خود چنان بداند كه دانستنى است و بر وفق آن دانستنىها عمل چنان كند كه چنان بايد كرد.
3. سوّم #عفت: كه نفس را از حرام منع كند با همه آلات او، پس به دل كار حرام نكند و به چشم صورت حرام نبيند و به گوش سخن حرام نشنود و به زبان سخن حرام نگويد و به دست تصرّف در حرام نكند و به پاى رفتار حرام نكند و به جاى حرام نرود و به دهان و حلق از لقمه حرام و جرعه حرام احتراز كند و به فَرْج مباشرت حرام نكند.
4. چهارم #شجاعت: كه تواند درمعرض حاصل كردن مقصود، مقصود شرعى رود اگر چه بيم ازهلاك نفس باشد، مثل دليرى در معركه، غزا كردن و دليرى كردن آنگاه كه كلمه حق در روى سلطان ستمكار بايد گفت، دليرى كردن چون مسئله علم با خصم دانشمند بحث بايد كرد و دليرى كردن چون دشمن در مقابل آيد به سخن و حمله و ضرب و دليرى كردن در همه امور به شرط آن كه از حدّ شرع تجاوز نكند.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 271
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
📖عمر، مثل طلاست که هر روز یک ذره از دست میرود…
اگر هر صبح صحیفه سجادیه را ورق بزنی و دل و زبانت را به یاد خدا آشنا کنی، کمکم چهار ستون خلق نیک در جانت قد میکشد:
#عدالت، که بیراهه نروی؛
#حکمت، که بدانی چه وقت چه باید گفت و کرد؛
#عفت، که نگاه و گوش و دل و دستت پاک بماند؛
و #شجاعت، که به وقتش، حق را بگویی حتی اگر سخت باشد…
اینجاست که عمرت فقط گذران نمیشود؛ سرمایه میشود.
#دلنوشته
🆔 @sahife2
📖 #داستان :“علی و صبحهای آبدار دل”
👈 علی صبحها عجیب آرام بود، حتی وقتی شب قبل دیر خوابیده بود. مامانش همیشه میگفت: «این پسر، دلش عقربهی خودش رو داره.»
علی گوشی رو میذاشت روی حالت پرواز، میچرخید سمت پنجره، و چشمهاش رو باز میکرد دنبال نور کمرنگی که از گوشهی پرده زد میزد. همون وقت، میدانست وقت یه دیدار قدیمی رسیده: صحیفه سجادیه.
کتاب کهنهای بود، جلدش کمی فرسوده، چند جای صفحاتش با گوشه تا شده یا یک گلبرگ خشک نگهداری شده بود. علی کتاب رو آروم باز میکرد؛ نه از سر عادت خشک، بلکه با حس دیدار یک دوست. حرفها و دعاهاش مثل یک لیوان آب خنک توی گرمای تابستون جاری میشد توی دلش.
اولش همهچیز همون خوندن و زمزمه کردن دعا بود، ولی رفتهرفته دید از دل این دعاها یک جور ستون توی زندگیاش دارد ساخته میشود.
🔸 ستون اول: #عدالت
یک روز تابستون علی با رفیقش سینا داشت یک بازی فوتبال محلی رو قضاوت میکرد. یک توپ مشکوک نزدیک خط دروازه به گل رفت یا نه؟ همه داد و بیداد کردند. علی میتوانست از روی رفاقت رای رو به نفع تیم خودش بده، ولی یک لحظه یاد صبحها و اون جملهای افتاد که در دعا ها خوانده بود:
«راه میانه را نگاه دار.»
همون شد که با لبخند گفت: «نه بچهها، گل نیست.» تیم خودش باخت، ولی از اون روز هرکسی میخواست حرف منصفانه بشنوه، طرف علی میرفت.
🔸 ستون دوم: #حکمت
یک غروب پاییزی، فامیل جمع بودند. بحثی جدی بین بزرگترها راه افتاد که کمکم داشت تند میشد. همه منتظر بودند علی هم وسط بحث بپرد، ولی او فقط گوش داد. وقتی همه ساکت شدند و چایها نیمهسرد بود، علی آرام چند جمله کوتاه گفت که هم گره بحث رو باز کرد، هم دلها رو آرام. خالهاش آهسته گفت: «جملههات مثل قفلکلیده، دقیق میخوره سر درسته.» خودش میدانست این دقت و بهموقع حرفزدن، از همان دعاهایی آمده که هر صبح یادش میانداخت «چیزها را به اندازه بشناس».
🔸 ستون سوم: #عفت
یک بار توی اتوبوس، کنار شیشه نشسته بود. دو نفر عقبتر حرفهایی میزدند که نه گوشش میپسندید و نه دلش. قبلاً شاید کنجکاوی میکرد، ولی این بار آرام سرش رو برگرداند سمت شیشه، آهنگ بارش باران رو گرفت و زیر لب یک دعا از صحیفه خواند: که چشم، گوش، زبان و دل پاک بمانند. روزهای بعد، همین عادت پاکیزگی شد یک جور پناهگاه. حتی وقتی دوستانش ویدیوهای نامناسب برای خنده میفرستادند، او بدون ادا یا نصیحت، فقط جواب نمیداد و سکوتش بیشتر از هزار کلمه معنی داشت.
🔸 ستون چهارم: #شجاعت
زمستان یکی از سالها، اداره محلشان یک پروژه داشت که چند نفر میخواستند هزینهها رو جور دیگری بنویسند. همه میدانستند درست نیست ولی جرأت نمیکردند چیزی بگویند. علی آرام رفت پیش مدیر و گفت: «من مسئول این رقمها هستم، و نمیتوانم چیزی رو امضا کنم که خلافش رو میدونم.» مدیر اول اخم کرد، ولی بعد از یکی دو هفته معلوم شد حرف علی درست بوده و از دردسر بزرگی نجات پیدا کردهاند.
سالها گذشت. یک روز توی قهوهخانه محله، یکی از قدیمیها به شوخی گفت:
«علی، بگو ببینم این همه آرامش و حسابوکتابت از کجا میاد؟ چی خوردی که ما نخوردیم؟»
علی خندید، سرش رو کمی پایین انداخت و گفت:
«من فقط هر صبح کمی با خدا حرف میزنم… همون کلمهها باعث میشه بقیه روزم رو بلدتر زندگی کنم.»
و اینطور شد که برایش عمر نه فقط زندهبودن، بلکه ساختن یک خانهی محکم شد، با چهار ستون شفاف: عدالت، حکمت، عفت و شجاعت. خانهای که هر صبح با صحیفه، جارو میشد، آب میخورد و گل تازه میگرفت.
#داستان_صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2