eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
3 6 6 ✳️ نزديك به چهل سال در آتش فراق عزيزش سوخت و پسر پس از جدا شدن از دامن مهر پدر دچار بى‏رحمى برادران، تاريكى چاه، بى‏رغبتى كاروان، فروخته شدن به دراهم معدوده، گرفتار شدن به چنگال عفريت هواى نفس زن دربارى و محكوم شدن به زندان بلند مدت، همراه آزار و شكنجه شد. فرزند دلبند يعقوب تمام آن مصايب سهمگين و شكنجه‏هاى طاقت فرسا را محض عشق حق تحمّل كرد و با يك جهان سرافرازى از آن امتحانات و ابتلائات قبول و مقبول بيرون آمد تا جايى كه خداوند عزيز نقطه به نقطه زندگى و حيات و اعمال و اخلاق و گفتارش را سرمشق جهانيان قرار داد و در قرآن از زندگى آن حضرت به عنوان نيكوترين داستان ياد فرمود. انبياى خدا از آدم تا خاتم و اولياى الهى از امم گذشته تا امت اسلامى، همه و همه دچار مكاره سنگين و ابتلائات سخت شدند ولى با توجّه و توكّل به حضرت محبوب، كرامت انسانى خود و آيين و فرهنگ حضرت حق را از دستبرد حوادث حفظ كردند و در كمال سربلندى و افتخار به كسب سعادت دنيا و آخرت نايل شدند كه: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً* إنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْراً بى‏ترديد با دشوارى آسانى است.* [آرى‏] بى‏ترديد با دشوارى آسانى است. در اين زمينه حضرت سجّاد عليه السلام فرمود: «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ» 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 190 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
حضرت صديق، آن مرد الهى، از دوران طفوليت به علت زيبايى صورت و محبوبيت زياد در نزد پدر، مورد حسد برادران خود بود. آنان همواره در اين فكر بودند كه به گونه‏اى حسد خود را درباره‏ى وى اعمال نمايند. سرانجام به اين فرصت دست يافتند. در يكى از روزها كه گوسفندان را به صحرا مى‏بردند با اجازه‏ى پدر، يوسف را هم با خود آوردند. از آن روز، حوادث تلخ و ناگوارى براى يوسف پيش آمد و همه جا خداوند او را مورد حمايت و نصرت خود قرار داد. شرح قضاياى يوسف به طور اجمال در قرآن شريف آمده است. از جمله‏ى رويدادهاى سنگين براى يوسف آن بود كه در مصر، بى‏گناه زندانى شد. امام صادق (ع) فرمود: پس از آنكه پادشاه مصر دستور زندانى شدن يوسف را داد خداوند، تعبير خواب را به يوسف الهام فرمود و او را از اين نعمت گرانقدر برخوردار ساخت و آنچنان شد كه زندانيان براى تعبير خوابهايى كه مى‏ديدند به وى مراجعه مى‏كردند. در همان اوقات دو نفر از خدمه‏ى دربار را به زندان آوردند. آن دو نيز آگاه شدند كه يوسف زندانى، علم تعبير رويا دارد. يك روز صبح، آن دو نفر نزد يوسف آمدند. به يوسف گفتند: ما دو نفر خواب ديده‏ايم، براى ما تعبير كن. يوسف گفت: چه خواب ديده‏ايد؟ يكى از آن دو گفت: خواب ديده‏ام نان با سرم حمل مى‏كنم و پرندگان از آن مى‏خورند. آن ديگرى گفت: خواب ديدم به شاه شراب مى‏دهم. امام صادق (ع) فرمود: يوسف خواب آن دو را به آنچه در قرآن شريف آمده تعبير نمود. سپس يوسف به آن فردى كه خوابش را به نجاتش تعبير نموده بود گفت: وقتى نزد شاه رفتى از من ياد كن، يعنى بگو: بى‏گناهى زندانى است. يوسف در آن موقع به پيشگاه خداوند جزع نكرد و حاجت خود را از ذات مقدس او نخواست. از اين رو خداوند فرمود: شيطان موجبات فراموشى آن مرد را فراهم آورد و ساقى از يادش رفت كه نام يوسف را نزد شاه ببرد. به فرموده‏ى امام (ع) خداوند يوسف را مخاطب ساخت و به وى فرمود: آيا من نبودم كه تو را محبوب پدرت ساختم؟ و با چهره‏ى زيبا، تو را بر همه‏ى مردم برترى دادم؟ آيا من نبودم كه كاروان را به طرف چاه سوق دادم؟ تو را از پناهگاه چاه خارج ساختم؟ آيا من نبودم كه تو را از مكر زنان خلاص نمودم؟ چه چيز باعث شد كه رعيتى را بالا بردى و از مخلوق من نجات خود را طلب نمودى. براى اين گفته هفت سال در زندان بمان. اگر يك فرد عادى ترك اولى را مرتكب شده بود شايد با توجه به خطاى خويش و عذر خواستن از پيشگاه الهى بيش از هفت روز، استحقاق خذلان و محروم ماندن از نصرت الهى را نمى‏داشت، اما اين ترك اولى از فرد بزرگى مانند يوسف صديق موجب شد كه هفت سال مدت زندانش افزايش يابد.
3 4 ❇️ عزيز در تاريك خانه زندان به محضر مبارك حضرت ربّ الارباب عرضه داشت: * قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ الَىَّ مِمَا يَدْعُونَنى إلَيْهِ وَ إلّاتَصْرِفْ عَنّى كَيْدَهُنَّ أصْبُ إلَيْهِنَّ وَ أكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ* فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ» «یوسف33» يوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب‏تر است از عملى كه مرا به آن مى‏خوانند، و اگر نيرنگشان را از من نگردانى به آنان رغبت مى‏كنم و از نادانان مى‏شوم.* پس پروردگارش خواسته‏اش را اجابت كرد و نيرنگ زنان را از او بگردانيد؛ زيرا خدا شنوا و داناست. *وَ نُوحاً إذْ نادى‏ مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ أهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظيمِ» «انبیا 76» و را [ياد كن‏] هنگامى كه پيش از اين [پيامبران ياد شده‏] ندا كرد: [پروردگارا! مرا از اين قوم فاسد و تبهكار نجات بخش.] پس ندايش را اجابت كرديم، و او و خانواده‏اش را از آن اندوه بزرگ نجات داديم. *وَ أَيُّوبَ إذْنادى‏ رَبَّهُ أَنّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ وَ أنْتَ أرْحَمُ الرّاحِمينَ* فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدينَ» «انبیا 83» و را [ياد كن‏] هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه مرا آسيب و سختى رسيده و تو مهربان‏ترين مهربانانى.* پس ندايش را اجابت كرديم و آنچه از آسيب و سختى به او بود برطرف نموديم، و خانواده‏اش را [كه در حادثه‏ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او عطا كرديم كه رحمتى از سوى ما و مايه پند و تذكرى براى عبادت كنندگان بود. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏7، ص: 22 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
**حضرت (علیه السلام) در غم فراق حضرت (علیه السلام) سخت متاثر و مهموم گرديد: قال يا اسفى على يوسف و ابيضت عيناه من الحزن. گفت: اى افسوس بر يوسف عزيز. در غم فرزند، بسيار گريست تا جايى كه از شدت حزن و اشك، وضع چشمش دگرگون شد.
مردان بزرگ الهى همواره در انديشه‏ ى بودند و با زبان حال و قال از پيشگاه بار ى تعالى آن را تمنى می‏كردند. حضرت صديق، آن مرد بزرگوار و باعظمتى است كه در ايام عمر با حوادث سخت و رويدادها ى توانفرسا مواجه گرديد و برا ى رضاى بارى تعالى صبر كرد. او در مقام شكرگزار ى، از نعمتها ى ظاهر ى و معنو ى كه خداوند به و ى اعطا نموده نام می‏برد، سپس از پيشگاه پروردگار توانا درخواست نموده عرض می‏كند: انت وليى فى الدنيا و الاخره توفنى مسلما و الحقنى بالصالحين. بار الها! تو ولى و صاحب اختيار من در دنيا و آخرتى. از ذات اقدست می‏خواهم كه روحم را در حالى قبض كنى و مرا بميرانى كه بنده‏ ى مطيع و فرمانبر بى ‏قيد و شرط تو باشم و به گروه صلحا و پاكان ملحقم فرمايى.
3 3 ✳️ بنابراين فرمايش پيامبر، جايگاه پدر و مادر در حكومت و اداره خانواده مشخص مى‏گردد كه مديريت و قاطعيت آنان، مانند سلطنت حاكم بر جامعه داراى نفوذ و اهميت است همان گونه كه در قصّه عليه السلام آنگاه كه پدر و مادر و برادرانش بر او وارد شدند خداوند متعال درباره آنان فرمود: فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى‏ يُوسُفَ ءَاوَى‏ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَ قَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَآءَ اللَّهُ‏ ءَامِنِينَ* وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا» «یوسف 99» پس زمانى كه بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را كنار خود جاى داد و گفت: همگى با خواست خدا [آسوده خاطر و] در كمال امنيّت وارد مصر شويد.* و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه براى او به سجده افتادند يوسف براى استقبال از والدين خود در بيرون شهر خيمه‏اى زده و به انتظار ايستاده بود تا آنها را با عزّت و احترام وارد مصر كند و با شكوه به كاخ وارد شوند. دو جمله ءَاوَى‏ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ و رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ اشاره به بزرگداشت و حرمت داشتن مقام پدر و مادر يوسف نبى عليه السلام است. يوسف پس از سال‏ها دور از خانواده و خانه، نخست پدر و مادر را در آغوش گرفت و بسيار با محبت و علاقه با آنان روبوسى و خوش زبانى نمود و اشك شوق ديدار و صفاى دل بر رخ او نمايان شد. سپس آنان را بر تخت سلطنت نشانيد و تاج افتخار خود را بر سر آنان گذاشت و در كنار خود، مدال افتخار ديگرى كه همان تكريم پدر و مادر بود كسب كرد. و بعد همه آنان به خاطر سپاسگزارى و بزرگ منشى حضرت يوسف عليه السلام برابر او به خاك افتاده و سجده شكر بجاى آوردند. از آيات فوق چنين برداشت مى‏شود كه در هر مقام و منصبى كه هستيد والدين خود را بر خود برتر بدانيد؛ زيرا آنان كه بزرگى و رنج بيشترى كشيده‏اند، بايد عزيز باشند و با كلمات و جملات محترمانه و محبت‏آميز، بزرگى آنان را بستاييد همان طور كه يوسف در پايان قصّه گفت: اى پدر! اين حقيقت خواب من است. آرى، چنين بود سيره معصومان بزرگوار ما كه در حالات امام سجّاد عليه السلام آمده‏ است: در همان آغاز تولد مادر را از دست داد و تربيت ايشان به عهده كنيزى از خاندان امام حسين عليه السلام سپرده شد. امام به خاطر احترام و محبت‏هاى بى‏دريغ آن دايه مهربان، هرگز قبل از او دست به طرف غذا نمى‏برد و مى‏فرمود: دوست ندارم دست خود را به طرف لقمه‏اى دراز كنم كه شايد مادرم زودتر خواهان آن شده باشد و از من رنجيده شود و من نسبت به او بى‏ادبى كرده باشم. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 269 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2