#خاطرات_تفحص
💠سالم جبَار و برادرش سامی، از عشایر عراق بودند. از ما پول می گرفتند و در کار تفحص شهدا کمک مان می کردند. سالم مریض شده بود. به برادرش گفتم بگو بیاید شهدا شفایش می دهند. به شدت درد می کشید. بردیمش بیمارستان اهواز، دکتر گفت ببرینش اتاق عمل. اما سالم گفت من اینجا غریبه هستم، کسی را ندارم، به من دارو بدهید خوب می شوم. سالم رفت اتاق عمل، ما هم برگشتیم شلمچه.
🍀پس از دو روز برگشتیم اهواز. وارد بیمارستان شدم دیدم سالم توی حیاط دارد راه می رود. گفتم سالم دیدی دکترهای ما چه خوب هستند و چه مردم خوبی داریم. به گریه افتاد و گفت: «عمل کردم و آقایی آمد بالای سرم گفت پاشو برو بخش بخواب، ناراحت شدم، سرش داد کشیدم که آقا من شکمم پاره است! آن آقا دست به سرم کشید و گفت بچه ها بیایید دوستتان را داخل بخش ببرید.
🍀عده ای جوان دورم را گرفتند. به من گفتند، اینجا اصلا احساس غریبی نکن. چون تو، ما را از غربت بیرون آوردی، ما هم تو را تنها نمی گذاریم. آنها تا همین چند لحظه پیش کنار من بودند.» پس از آن روز سالم به کلی تغییر کرد. می گفت تا آخرین شهیدی که در خاک عراق باشد کمکتان می کنم. بعثی ها برای اینکه او با ما همکاری نکند، دخترش را کشتند؛ اما همیشه می گفت:«فدای سر شهدا!»
📚کتاب تفحص ، صفحه 11 الی 12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق بازی با امام زمان🌸
#رائفی_پور
1_15737300.mp3
7.98M
@salambarebrahimm
آدم باش بسیجی!
🎙 حاج حسین یکتا
بسیجی واقعی کیه؟
#نمازبا_صدایِبلند_وقنوتهایِیواشکی
نماز خواندنش همیشه با #طمانینه همراه بود، #آرامش عجیبی در #نماز خواندنش دیده میشد. هیچ وقت عجله نمیکرد حتی اگر باید به کاری میرسید و انجام آن دیر شده بود!
با تواضع و خشوع کامل به نماز میایستاد. مانند گدایی که مقابل شاهی ایستاده باشد... قنوت که میگرفت دستانش را بیشتر از حد معمول بالا میآورد و گردنش را بسمت راست کج میکرد و آنچه میخواست را به خدا میگفت.
مطمئنم " اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک... " یکی از خواستههایش بود.
نمازش را با صدای بلند میخواند اما وقتی به قنوت میرسید آرام و بیصدا چیزهایی میگفت... طوری که دیگر نمیتوانستی حرفهای خصوصیاش را با خدا بشنوی.
سجدههایش را طولانی به جا میآورد و بعد از اتمام نماز بلافاصله و بدون اینکه حالتش عوض شود تسبیحات حضرتزهرا(س) را میگفت. خیلی از اوقات به اتاقش میرفت و با عبایی که برایش هدیه خریده بودم در خلوت نماز میخواند.
همیشه مهر نمازش تربتامامحسین(ع) بود و روی این قضیه خیلی مراقبت داشت. بعد از نماز بلافاصله روی تربت را میپوشاند و با اشاره به روایتی میگفت: شیطان منتظر است جایی تربتامامحسین(ع) را بدون پوشش پیدا کند و از آن استفاده ببرد.
#به_نقل_از_همسرشهید
📚ساقیان حرم
خاطرات شهیدمدافعحرم
#سجادطاهرنیا
🌷یادش با ذکر #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
دل و دین باخته را ، بر همه دنیا چه هوس؟
عشق وقتی که هوا شد ، چه نیازی به نفَس ؟
(( عاشقی شیوهی رندانِ بلاکِش باشد))
دل که عاشق بشود نیست حواسش پیِ خس...
چندتا قلب برا #امام_زمانت شکار کردی؟
چندتامون غصه خورِ امام زمانیم؟
رفقا!
توجنگ چیزی که بین #شهدا جا افتاده بود این بودکه میگفتن
امامزمان دردوبلات
به جون من
کانال کمیل
⬇️ #پرونده_ی_آخرت ⬇️ @salambarebrahimm 💠ما همین طور داریم خوب و بد اعمالمونو میفرستیم تو پرونده م
⬇️ #مجازات_سنگین ⬇️
@salambarebrahimm
💠 کاش آدم طوری زندگی کنه که موقع رفتن از این دنیا از کاراش پشیمون نباشه. گناه کم کم جمع میشه و آدم اصلاً متوجه نمی شه.
بعد از ان شاءالله ۱۲۰ سال یهو میبینه چقدر گناه جمع کرده! هیچ راهی نیست مگر آدم هر لحظه مواظب باشه گناه نکنه.
هیچی بهتر از این نیست که حضور خدا رو همه جا حس کنه. باید از خدا خجالت بکشه و گناه نکنه، اگر هم خجالت نمی کشه باید ازش بترسه، چون خدای مهربون به جاش خیلی هم سختگیره.
موقع گناه باید گفت:
🔻إِنِّی أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدیدُ الْعِقابِ
🔻من از خدا میترسم. مجازات خدا شدید است
📔بخشی از آیه ۴۸ انفال
#خودمونی_های_قرآنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سکوت نگاه کنید ....
نثار ارواح طیبه ی شهدا #صلوات
چند دوست صمیمی داشت که روزهای آخری که می خواست برود به آنها گفته بود دعا کنید خداوند ما را پودر کند.
در این چند سال هرچه خواستیم دنبال کارهای مزار یادبودش برویم انگار کسی جلوی کار را می گرفت. دلش می خواست گمنام و بی نام و نشان مثل حضرت زهرا(س) باشد.
#پدر_شهید با اشاره به شهادت فرزندش بیان کرد: همیشه به دوستانم می گویم مداح ها فقط روضه ای از علی اکبر (ع) امام حسین خوانده اند ولی من با جان حس کردم.
وقتی در حال رفتن بود او را از پشت سر نگاه کردم، بعدا از دوستانش شنیدم که به آن ها گفته بود حس کردم پدرم من را نگاه می کند برای همین برنگشتم او را ببینم تا دلم نلرزد. زمانی که از منطقه تماس گرفت، گفتم مراقب باش، حضرت زینب (س) به شما احتیاج دارد کاری کنید که ریشه داعش و تکفیری ها کنده شود.
راوی:پدرشهیدمدافعحرم
#شهید_محمدرضا_بیات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدف همه قرب الهیست...
#شهید_حمید_سیاهکالی🕊🌷
#فرار_از_مجلس_خواستگاری
یکی از دفعاتی که ابراهیم برای مرخصی به تهران میآید، پدر یکی از دختران محل که آرزو داشت وی را داماد خود کند، دست او را میگیرد و به زور به خانهاش میبرد و از آن طرف عاقد را هم خبر میکند.
خانواده ابراهیم را هم به خانه دعوت میکند. ابراهیم در اتاق دیگری نشسته بود.
پدر دختر با خانواده ابراهیم صحبت میکند و به سراغ ابراهیم میروند، میبینند که ابراهیم در اتاق پشتی حضور ندارد.
در حالی که اگر وی میخواست خارج شود، تنها راه خروج از جلوی دیدگان دیگران بود.
ناچار خانواده ابراهیم سمت منزل برمیگردند، میبینند که ابراهیم خندان جلوی درب منزل ایستاده !!
همگی تعجب میکنند و میپرسند که چطور از منزل پدر دختر خارج شده که آنها او را ندیدهاند.
میگوید آیه "وجعلنا من بين ايديهم سدا ومن خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون " خواندم و خارج شدم...😅
نمیخواهم چشمی در گوشه خانه و در انتظار من گریان باشد.
#قهرمان_من_شهید_ابراهیم_هادی
هدایت شده از همسفرتاخدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔نامه ای به خط گریه...😔
🕊شهید سیاهکالی مرادی
💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
احمدیان.mp3
1.89M
@salambarebrahimm
#روایتگری_شهدا
🇮🇷 شهدا بعد از فتنه ۱۸ تیر ۷۸ چه کردند؟
راوی: آقای احمدیان " تفحص شهدا "
نثار روح پاک شهدا #صلوات
💠دو تا خاطره زیبا از زندگی سردار شهید یوسف سجودی مینویسم ، یکیاش مخصوص خانومهاست و یکیاش مخصوص آقایون...
#خاطره_ی_شهید_ویژه_خانومها:
همسر شهید میگه: زندگیمون با کمکخرجِ پدرش و درآمد ناچیز حوزه به سختی میگذشت. یه شب نان هم برا خوردن نداشتیم. بهش گفتم که چیزی نداریم. اونقدر این پا و اون پا کرد که فهمیدم پولش ته کشیده. حرفی نزدم و رفتم سراغ کارهایم... وقتی برگشتم ، دیدم یوسف نشسته پای سفره... داشت گوشههای خشک و دور ریز نان رو که از چند روز پیش مونده بود، میخورد... بهم گفت: بیا خانوم ! اینم از شام امشب...
#خانوما_دقت_کنین:
از همسر این شهید یاد بگیرین و چیزی رو نخواین که میدونین همسرتون توان مهیا کردنش رو نداره ، لطفاً با پایین آوردن سطح توقعاتتون کاری کنین که مردتون شرمنده نشه ، تا زندگیتون آرامش داشته باشه...
#خاطره_ی_شهید_ویژه_آقایون:
یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟
هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم...
مرغ رو خوب شستم و انداختم توی روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سر سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می رفت. مرغ مثل سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آبپزش میکردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف میخندید و میگفت: فدای سرت خانوم!
#آقایون_دقت_کنید:
همسرتون با عشق براتون غذا می پزه و توی خونه زحمت میکشه. اگه غذا خوب نبود و یا نقصی دیدین ، نباید به روش بیارین. یادمون نره که گاهی یه تشکر کردن ،کل خستگی رو از تن همسرمون خارج میکنه... #شهدایی_زندگی_کنیم_تا_طعم_خوشبختی_رو_بچشیم
📚 منبع خاطرات:
مجموعه طلایه داران جبهه حق 7 ( کتاب شهید یوسف سجودی)
فرمانده تیپ سوم لشکر 17علی بن ابیطالب علیه السلام
💠محكم بغلش كردم و گفتم:
اگر مارو نديدى، حلال كن دارم مى رم مكه...
خنديد و گفت: تو هم حلال كن تو ميرى مكه منم ميرم فكه .. ببينيم كدوممون زودتر به خدا ميرسه...
💠آب زمزم و تسبيح آورده بودم براش با كلى خاطره واسه تعريف كردن... پيچيدم تو كوچشون پارچه سر در خونشون ميخكوبم كرد.. پاهام شل شد و تكيه دادم به ديوار...
📎جستجوگر نور
#شهيد_سعيد_شاهدی🌷
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
میشداغ.MP3
14.49M
@salambarebrahimm
🔴 یک سری #خرمشهرهای هست که من وتو باید آزاد کنیم...
🏢خرمشهر دانشگاه...
💰خرمشهراقتصادی...
📺خرمشهر صدا و سیما...
📲خرمشهر فضای مجازی...
لباس رزمت رو بپوش اسلحت رو دست بگیر...
یک #یازهرا بگو بیا تو میدون....
🎙روایتگری زیبای خادم الشهدا #جلالیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃زیبایی چهره شهید حسین هریری باعث شده بود در جبهه مقاومت اسلامی به قمر فاطمیون معروف شود . شهید حسین حریری با نام جهادی سید عمار از بسیجیان مشهدالرضا بود که بنا به دلایلی از طریق لشکر فاطمیون (س) به سوریه اعزام شد و در جبهه مقاومت فرمانده تخریب قرارگاه فاطمیون (س) در حلب را بر عهده داشت ایشان در 20 آبان ماه 1395 در سن 27 سالگی به خیل شهدای مدافع حرم پیوست . او که به تازگی نامزد کرده بود، دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت شود. بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله شهادت گذاشت.
#شهید_حسین_هریری
🌷یادش با ذکر #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
قراردادم را تمدید کردم...
قرار داد عاشقی
پیمانی از جنس خدا،
پیمانی که نهایتش خداست...
#برادر_ابراهیم ، رهایم نکن در این میدانی که اگر لحظه ای غفلت کنم، پایم روی مین های زمانه میرود...
هدایتگری باش، تا تخریب چی باشم و نفسم را تخریب کنم و به نقطه ی کمالی که تو به ان رسیدی، برسم...
#میخواهم_به_خدا_برسم