⏪بیش از هزار سال است؛ شیعه در عزای سیدالشهداء اشتباهی می‌گرید! ‼️مصیبتی را جدّی گرفته است؛ که برای خدا، از آن جدّی تر هم هست! #استاد_شجاعی #استاد_پناهیان *الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

👤استاد_رائفی_پور🌱 ✏️حتماً ببینید «رویای صادقهٔ زائر اربعین» ❌عاجزانه تقاضامندم همگۍ اولین دعامون ومخصوصاً زائراے اربعین اولین دعاتون ،دعا براے ظهور امام زمان (عجل الله) باشه... الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

🚩-ظلم به سر می‌رسد ای یار 🚩از او خبر می‌رسد ای یار . 🍃او می آید...🕊 #امام_زمان #اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ

و لقائک‌َ قرّةُ‌ عینی و دیدارت ، نورِ‌ دیدگانِ‌ من‌ است‌ ؛ یا بن‌‌ الزهراء ❤️‍🩹. . ! روحی ونَفسی فِداک...♡.....🕊 #امام‌زمان..🌿 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

از وقوع فتنه‌ها نترسید! از ریزش‌ها هم تعجب نکنید! غربال‌ شدن افراد و جریان‌ها، لازمه‌ی تحقق ظهور است. 📛داریم غربال میشیم..⚠️ #امام_زمان #اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

🌈🌤 ســـــــــــــــــــــــلام صبح اول هفته تون بخیر یاران با وفا 😉😁 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

👚🎥پیام #لباس_چسبان و #مانتوی_کوتاه از لحاظ #روانشناسی چیست؟ 👤 دکتر شاهین فرهنگ ╲\╭┓ ╭ 👩‍💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum ┗╯\╲

✘ لازم نیست کار خاصی در #اربعین انجام بدی! همین «حضور در این راهپیمایی» بزرگترین کار برای امام زمانه! استادشجاعی #امام_زمان الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 #ࢪَنْجِ_عشـ‌ــق💞 بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے #قسمت853 با حس گرمای نور آفتاب روی صورتم چشمامو باز کردم دستامو گذاشتم روی چشمم تا کمی به نور عادت کنم و تازه یادم افتاد که چی به سرم گذشته صبح شده بود این همه من خواب بودمو معلوم نبود سر امیرحسینم چی اومده هیچ کسی بیدارم نکرده بود اشک تو چشمام جمع شد آروم بلند شدمو رومو برگردوندم تا از تیر رس نور خارج بشم که دیدمش ... انگار خدا دنیا رو با تموم خوشی هاش بهم برگردونده بود آروم کنارم خوابیده بود ای خدا ... من اگر تا آخر دنیا سجده ی شکر به جا بیارم بازم به خاطر دیدن این لحظه کمه اشکایی که پشت سر هم نگاهمو تار می‌کردن رو تند تند پاک می‌کردم که یکم بیشتر فرصت کنم ببینمش ... خدایا... ینی باور کنم دوباره بهم بخشیدیش ؟ دوباره اشکامو پاک کردمو جزبه جزءِ اجزای صورتشو از نظر گذروندم و ی دفعه نمیدونم چم شد که کنترلمو از دست دادم از زور ذوق مرگی خودمو انداختم روشو تموم سر و صورتشو بوسه بارون کردم مگه سیر می‌شدم شوک زده بیدار شد _ ای بابا ... چیکار میکنی مریم !!! _ میکشمت می‌دونی چی کشیدم ؟ می‌دونی وقتی اون پستو دیدم چی به روزم اومد ؟ کجا بودی چرا آنلاین نشدی ؟ مگه بهت نگفته بودم هر چند ساعت باید ویس بدی ؟ خجالت نمی‌کشی ... مچ دستامو گرفت و با لبخندی گفت خدایا زنم زنای قدیم ، خسته کوفته رسیدیم جنازه شو تحویلمون دادن ، الانم که با حرکات مستحجن از خواب ناز بیدارمون میکنه ، عجب زمونه ی بدی شده _ به مرز سکته بردی منو هی واسه من زنای قدیم زنای قدیم نکن _ یواش تر سرتق خانوم بچه ها بیدار میشن همونطور که اشکام بی‌اختیاری صورتمو خیس می‌کرد دستاشو بوسیدم بلند شدو نشست و دیگه نزاشت این کارو بکنم سرشو جلو آوردو روی جفت پلک‌های مرطوبمو گرم بوسید و آروم لب زد : 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 ❀❀ ⃟ٖٖٜ💍 ⃟ٖٖٜٖٜ💍 🔹﷽🔹 #ࢪَنْجِ_عشـ‌ــق💞 بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے #قسمت854 _ میدونی مریم بانو ... میگن گریه کن سبک شی ، ولی نه دیگه سیل راه بندازی فکر کن ... حالا سیل بند از کجا بیارم قربون اون چشمای قشنگت خودمو انداختم تو بغلشو هق هق وار گفتم : دیگه هیچ وقت نرو ... هیچ وقت تنهام نزار ... هیچ وقتِ هیچ وقت چیزی نگفت و سرمو روی سینش گذاشت و دستاش دور شونه هام حلقه شد و اجازه داد خودمو خالی کنم ، هر دومون می‌دونستیم که دیگه این نشدنیه اون میره و منم به خودم اجازه نمیدم جلوشو بگیرم بارها و بارها تو این ۱۴ ماهی که گذشت این رفتن های پر از استرس و نگرانی تکرار شد و من حتی یکبارم نتونستم جلوشو بگیرم تو این مدت برکت عجیبی از درو دیوار برامون نازل می‌شد ، و مدام می‌گفت از برکت وجود بچه هاست و مبلغی رو که حاصل تلاش جفتمون بود به اردوهای جهادی که خودش راه انداخته بود اختصاص میداد و به خرج خودش و دوستاش برای مناطق محروم پک های خوراکی و دارویی تهیه می‌کردو می‌برد هر دومون تو کارمون پیشرفت غیر قابل باوری داشتیم ؛ با ترنم تونسته بودیم تو چند تا پرونده ی بزرگ برنده بشیم و این باعث شده بود موکلین بیشتری بهمون اعتماد کنند و پرونده هاشونو به ما بسپارند ی روز به طور خیلی اتفاقی متوجه شدیم همسایه دیوار به دیوارمون قصد فروختن خونه شو داره و تونستیم بدون وام یا قرضی اون خونه رو بخریم و در کمال ناباوری ی روز با سندی که به نام من زده بود اومد خونه _ امیرحسین چرا آخه ... _ عزیزم اما و آخه رو بزارکنار اولا نصفشو خودت پرداختی دوما من سر عقد قولی بهت داده بودم که عمل کردم ، اونجا مال شماست 🔹 🔹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه 🔹 ⛔️کپےحࢪام ونویسنده به هیچ وجه راضی نیست. ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401

. میگم بچه ها من اگه جای مریم بودم با دمپایی تا می‌خورد میزدمش شایدم با جارووووو 😁😁😁 ببخشید که دیر شد امروز کاری برام پیش اومده بود که نمی‌تونستم گوشی دست بگیرم 🙏🌸🌸 لینک نظرات در مورد رنج عشق 🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294

💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 دوستان عزیزی که درخواست vip رنج عشق رو دارند به کانال زیر مراجعه بفرمایید 📌لطفا لطفا شرایط رو کامل مطالعه بفرمایید و بعد درخواست بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/2619605629C0053ba088f ✅دوست داشتین رمان و کانال خودتون رو ساپورت کنید. وگرنه اینجا توی کانال اصلی تا پایان رمان، رایگان تقدیم حضورتون میشه. 💢💢💢💢💢💢💢💢💢