eitaa logo
سلام بر آل یاسین
23.1هزار دنبال‌کننده
875 عکس
1.5هزار ویدیو
5 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم🤗 کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : - آخه وحید اینطوری مدام منو خجالت زده میکنه - خجالت چی عزیز من ، منم بودم خیلی برام سخت بود که اجازه بدم خواهرم وارد زندگی با مردی بشه که دو تا بچه داره ، بهش حق بده - ینی تو اصلا دلخور نشدی دیگه ؟ - نمیتونم دروغ بگم ناراحت شدم اما اگه منطقی فکر کنیم ی جورایی حق داره ، درست میشه ان شاءلله - در مورد اون لیست هم نتونستم کاری بکنم - متوجه شدم ، مشکلی نیست متأسفانه چشم و هم چشمی تا عمق تفکرات بزرگترا هم نفوذ کرده ، چاره ای نیست - عمه گفت الان مخالفت نکنم تا بهونه دست وحید ندیم ، اما بعدش هر چی رو که لازم نداشتیم بدیم به ی نوعروس - کار درستی کردی عزیزم ، بیا ظرفا رو بشوریم بریم ی دور با بچه ها بزنیم -باشه - راستی ی چیز دیگه ، میخوام برای شب عروسی مون یا فرداش بلیط و هتل رزرو کنم که بریم کربلا ، خوبه ؟؟ - واییییی عالیه ، مگه بهتر ازینم میشه ؟ حتما رزرو کن - اما دو تایی خندم جمع شد - پس ... بچه ها چی ؟ - بچه ها رو وقتی برگشتیم همگی با هم میریم شمال یا اگر دوست داشتند میریم کیش خوبه ؟ - نه ... همین جوریشم امیرعلی مدام داره غصه میخوره که با ازدواجمون تو داری منو ازش دور میکنی ، اگه بفهمه بلافاصله بعد مراسم می‌خوایم تنها بریم کربلا که بچه دق میکنه شیر آبو که باز کرده بودمو داشتم ظرفا رو میشستم بست و دستمو گرفتو نشوندم روی صندلی و خودش روبروم نشست - مریم جان من و تو تصمیم گرفتیم که زندگیمونو در کنار این بچه ها بسازیم و هر دومونم قصد داریم بهترین زندگی رو براشون مهیا کنیم ، من مخلص امیرعلی هم هستم اما فکر میکنم تو جور دیگه ای داری برداشت میکنی ، که تو این زندگی باید دربست در خدمت بچه ها باشیم - نه من ... - ما که نباید خودمونو فراموش کنیم ، مطمئن باش بچه ها تو خونه ای عالی بزرگ میشن که پدرو مادر اون خونه تونسته باشن رابطشونو عالی بسازند ، تو اون خونست که امنیت روانی و عاطفی بچه ها که پایه ی اصلی رشدو پیشرفت شونه درست شکل میگیره دست گذاشت زیر چونمو سرمو بالا آورد ، تو چشمام عمیق نگاه کردو گفت : درست نمیگم ؟؟؟ - درست میگی ، اما الان بچه ها می‌ترسند اول باید بهشون اون اطمینانو بدیم بعد - مریم این اطمینانی که تو ازش حرف می‌زنی ی شبه حاصل نمیشه ، ممکنه چند ماه یا حتی چند سال طول بکشه ولی اون موقع دیگه بهترین و قشنگ ترین لحظه های زندگیمونو از دست دادیم ممکنه برگردیم عقب و افسوس بخوریم که چه لحظه های قشنگی رو میشد داشته باشیمو نداشتیم عزیزم زندگی ما در کنار بچه هاست نه وقف اونا رومو برگردوندم و مردد به پنجره ی آشپزخونه خیره شدم - خانومم گوش کن به حرفم من نمیخوام چند سال که از زندگیمون گذشت پشیمون بشی که چرا بهترین روزای جوونیت به پای زندگی با منو بچه ها سوخت 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110