eitaa logo
سلام بر آل یاسین
23هزار دنبال‌کننده
861 عکس
1.4هزار ویدیو
5 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم🤗 کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
- حالا راه میفته دخترمون 🙈🙈😅😅 - انشاالله ، خدایا تموم دختران مجرد کانالمون خوشبخت و عاقبت بخیر بفرماااا 🤲 😄😄
. بابا یکی بیاد بره این روسریو از سر مریم برداره ، کشت امیرحسینو 🥴🤪🤪 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294 جوابهاتون اینجاست👇👇 😉 منتظرتونیم https://eitaa.com/joinchat/3568435577Cf56c25a575
مسیر زندگیمو روضه هات عوض کرد...! یا حسین💓💓💓
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ بہ قلم ✍ : - امیرحسین : من دوست دارم مردم رو ببینم که با خانواده هاشون دور هم نشستن و بچه هاشون حسابی دارن دور و برشون بازی می کنند دیدن این صحنه ها بهم آرامش میده اینکه ببینم مردم امنیت و آسایش دارند حالمو خوب میکنه...... مریم جان دیگه گرم شدیم ،بدوییم ؟؟؟ - بدوییم .... امروز می خوام سوسکت کنم آقای امیرحسین خان . چشمام از تعجب گرد شدو ابروهام پرید بالا - چیییییی ؟؟؟ - ی.... یعنی ...می خوام از....ازتون جلو بزنم خندم گرفت - بیا دختر، بیا که هنوز من خیلی راه دارم تا این رودرواسی تورو کم کنم شروع کردیم به دویدن امروز دیگه باید طلسم اون دکلو بشکونم ، باید بهش برسم . - زوده برات ، برای این صحبت ها کوچولویی هنوز - من کوچولوئم ؟؟؟ امروز بهت ثابت می کنم و سرعتشو بیشتر کرد ، دیگه کار به جایی رسید که احساس کردم واقعا کم آورده اما نمی خواست تسلیم بشه - کوتاه بیا مریم فرصت زیاده ، روزای دیگه هم هست با نفس نفس گفت : اگه من مریمم که بهش میرسم سرعتمو کم کردم که به خاطر من یکم آهسته تر بره ، ولی پررو خانوم با همون سرعت به راهش ادامه داد و بالاخره بعد از یک دوی طاقت‌فرسا رسید ؛ وقتی دکلو لمس کرد مثل بچه ها بالا و پایین میپرید - آخ جوووون .....رسیدممممم... وااااای ..... هوراااااااا...... رسیدممممم...... و رو کرد بهمو با لبخند شیطونی گفت : و شما هم به این برس که منو دیگه کوچولو نبینی شصتمو کشیدم گوشه لبم تا خودمو کنترل کنم ، اطرافو نگاه کردم که ببینم کسی نباشه وقتی خیالم راحت شد رفتم سمتش و گفتم: - خیلی خب خانم بزرگ ، چیز خاصی نبود که ی دکله دیگه با نفس نفس گفت : این دکل شما پدر منو در آورده بود این چند وقت خوابید روی تپه ی کوچیک چمن کاری شده ی کنار دکل و چشماشو بست - آخیشششش ....خیلی خوب بود عالیییییی بود .... عالیییییییی منم از فرصت استفاده کردم و در بطریو باز کردم و ریختم تو صورتش شوک زده چشماشو باز کرد و بطریو سریع از دستم کشید و افتاد دنبالم - وایستا ..... بهت میگم وایستا میکشمت امیرحسین با حرفی که از زبونش شنیدم ،خشکم زدو ایستادم و برگشتم به سمتش و محکم باهام برخورد کرد - آخخخخخخ ..... هیکل نیست که سنگه ، برای چی ی دفعه وایستادی بینیم درد گرفت ی دفعه بی مقدمه قیافه ی شیطون به خودش گرفتو گفت : - حالا که گیرت انداختم پس نوش جون کن اصلا حواسش نبود که شاید برای ی لحظه ی خیلی کوتاه تو بغلم بوده و منم به روی خودم نیاوردم تا دوباره خجالت نکشه 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
مریم خنگگگگ ، تو فکر تلافیه 😄😄 اونوقت امیر حسین تو ی حال و هوای دیگه 🤣🤣🤪 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ بہ قلم ✍ : - میگم.... مریم وقتی عصبانی میشی ترسناک میشیا - داشتم سکته میکردم از ترس ، حساب کنید خونه سکوت مطلق باشه و خلوت بعد ی دفعه با همچین چیزی از خواب بپرید حق داری عزیزم - ولی شما گفتید باید تشکر ویژه از علی داشته باشید - اون تشکر به خاطر ترسوندنت نیست ، برای اینه که باعث و بانی خیر شد برای من که بالاخره ،مریم خانم قشنگمو بدون مانتو و روسری ببینم - ای بابا.... باز که رنگ عوض کردی ش سرشو انداخت پایینو با خجالت گفت ، با اون وضعیت افتضاح - من که چیزی جز قشنگی ندیدم خانوم ، موهات خیل قشنگه ،لحظه شماری میکنم که دوباره ببینمشون همونطور که با خجالت سرش پایین بود لب زد : لباسم... - عالیییی بود ، فکر نمیکردم قضیه ی علاقت به خرگوش تا لباساتم نفوذ کرده دارم به این نتیجه میرسم برم برات چند تا لوازم تحریر خرگوشی هم بخرم که ضیافتت کامل شه خندید و گفت اتفاقا چند تا دارم - مریممممم !!! - مگه چه اشکالی داره ؟ - اشکالی نداره ولی خواهشا به چیزای دیگه سرایت نکنه ، تو همین محدوده علاقتو نگه دار - مثلا به چی سرایت کنه ؟ - به دکوراسیون خونه و این حرفا ؟ - سعی میکنم - نه عزیز من شما باید دست بزاری رو چشماتو بگی چشم به دیده ی منت خندید ..... از همون خنده هایی که دل منو به نا کجا آباد می‌برد خیره به لبهای خندونش زمزمه کردم - میخوای بریم بیرون حال و هوات عوض بشه ؟ - نه ... باید ناهار درست کنم - درست کن بعد از ناهار میریم ی چرخی میزنیم - باشه غذا رو به همراه حاج آقا خوردیم و بعدش رفتیم دربند از فردای اون روز بعد از نماز صبح میرفتیم برای دو و بعد از اینکه می رفتم خونه و دوش آب گرم می گرفتم برمیگشتم پیشش و تا ساعت ۱۰ و ۱۱ شب باهم بیرون بودیم و عجیب اینکه هیچ کدوم خسته نمی شدیم دیگه یواش یواش احساس نزدیکی بهم می کرد ، برام خیلی حرف میزد و منم با اشتیاق به حرفاش گوش میدادم ، گاهی مواقع شیطنت هایی از خودش بروز می داد که حسابی منم به وجد می‌آورد تا سر به سرش بزارم این دختر سرشار از انرژی بود ؛ انرژیی که چندین سال بعد از مادرش سعی در سرکوبش کرده بود و حالا داشت خود واقعی شو آروم آروم پیدا میکرد و چی بهتر از این بود که پیش من خود واقعیش باشه مثل اون روزیکه رفتیم پارک برای دویدن !!! *** - چقدر این چند روز پارک خلوته ، انگار که ملک شخصی ما شده - عیده دیگه مریم جان ، اغلب یا مسافرتند یا اینکه شبا تا دیر وقت بیدارند ، دیگه این موقع کسی نمیاد پارک - خیلی خوبه ، پرنده هم پر نمیزنه ، ای کاش همیشه اینطوری خلوت بود ، - آره ، اما فقط این موقع اینطور باشه بهتره ، وقتای دیگه اگه به این خلوتی باشه آدم دلش میگیره 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱چرا ظهور شکل نمی‌گیره..!؟ ♥️ 👌 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🕊@salambaraleyasin1401🕊
میدونم اذیت میشید ، واقعا شرمنده ی همه ی بزرگواران هستم ولی ی کوچولو هم منو درک کنید چون رمان داره آنلاین نوشته میشه و زیاد از کانال جلو نیست میترسم در آینده بد قول بشم و اصلا دوست ندارم روتین پارت گذاری‌ها بی‌نظم بشه و خدای نکرده پارت نداشته باشیم ، دارم سعی میکنم که بیشتر بنویسم ،ولی واقعا بعضی روزا ذهنم قفل میکنه 😄😄 و یاد آوری کنم که یک پارت صبح و یک پرات شب داریم ،از پیامتون احساس کردم که نمیدونید ممنونم از محبتتون ❤️❤️❤️❤️
۱- نه پسر عاقلیه سرشو نمیکوبه تو دیواررر 😁 ۲- دیگه بنده خدا مونده چکار کنه ، ولی دیگه امروز فرداست که بزنه به سیم آخر 😆 پارتهای امشبو فردا رو از دست ندید 😉😉
ای جانممممممم ، ممنونم دوست عزیز 😍😍😍 شما لطف دارید، از اینکه همراهمون هستید خیلی خوشحالم🌺🌺🌺
میگن‌الگوےیه‌بچھ‌‌پدرشه الگوےمابچه‌شیعه‌هاهم‌مولاعلےمونھ(: ولے...! چراهیچڪدوم‌ازڪاراواعمالمون‌ بویی‌ازبابانبردھ؟ شبیہ‌بابامون‌نیست؟💔!' ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄