eitaa logo
سلام فرشته
178 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
8 فایل
خدایا، قلب هایمان را آماده سلام کردن به فرشته هایت بگردان رمان ، داستان و کلیپ و پادکست هاي #تولیدی هشتک خورده انتشار مطالب با ذکر منبع، بلامانع است. فهرست مطالب: https://eitaa.com/salamfereshte/2162 نویسنده: #سیاه_مشق
مشاهده در ایتا
دانلود
ی جایی نوشته ای دیدم خیلی خوشم اومد.. خیلی بهش کردم... خیلی.. چهار کلمه بیشتر نبود. نوشته بود: "توکل بیشتر فرزند بیشتر" @salamfereshte
✨لازم و ملزوم ☘️یعنی عین چی می لرزید. از ترس بود؟ نه بابا. ترس کدام است! سردش شده بود؟ نه که از سرما هم بلرزد نه. خب پس از چه می لرزید؟ باشد آقاجان الان می گویم دیگر. نکند شش ماهه متولد شده ای جانم؟ یک کمی حوصله کن.. بله. داشتم می گفتم که عین چی می لرزید. اما نه از سرما بود و نه از ترس. لرزشش از تب بود. تبش بالا رفته بود آنقدر که احساس سرما می کرد و عین چی می لرزید. 🍃بچه تپل یک سال و اندی اش را روی دست گرفت و از سربالایی بلوار، دوید. پاهایش دیگر جان نداشت. کف پایش می سوخت. قلب درون سینه اش، به تپشی عجیب افتاده بود آنقدر که دلش می خواست از سینه بیرون بپرد و نفسی تازه کند. جا برای تپش هایش نداشت انگار، آن جا، درون قفسه سینه تنگ مادر بچه. مادر، ایستاد. همان بالای سربالایی. گوشه ای که ماشین های در رفت و آمد، او و بچه بیمارش را زیر نکنند. بیمارستان آن طرف خیابان بود و دیگر، چند قدمی تا مقصد، فاصله نداشت. دو سه نفس عمیق کشید و باز هم دوید. به سمت بیمارستان اطفال. شوهرش گفته بود: "تا من ماشین را پارک می کنم تو بدو سریع، بچه را ببر اورژانس." بچه عین چی می لرزید. 🔻وا. خب چرا این طوری؟ مگر بابایش نبود؟ تازه مگر حالا دو دقیقه دیرتر می رسید چیزی می شد؟ فکر نمی کنم چیزی اش می شد ولی خب، بچه ی اول است دیگر؛ همه ی پدر و مادرها روی آن، حساسیت دیگری دارند.. حالا شما ببخشش.. اگر اجازه بدهی، بقیه اش را بگویم... 🍃وارد بیمارستان که شد، چشمش به آکواریوم و ماهی های بزرگ زنده درونش افتاد. شاید اگر زمان دیگری بود برایش سوال می شد که این ماهی های بزرگ، در آکواریوم بیمارستان اند چرا؟ اما اوضاع نفس و ذهنش آنقدر متلاطم بود که به این چیزها مهلت نمی داد. دنبال پذیرش گشت که نوبت بگیرد و بپرسد اتاق دکتر اورژانس کجاست. یادش آمد دفترچه بچه هم که پیش پدرش است. هنوز سوالش را از پذیرش نپرسیده بود که شوهرش رسید. حتی در آن لحظه هم اصلا با خودش فکر نکرد که" خب تو که اینقدر زود آمدی، چرا گفتی من این بچه ی تپل را از آن سربالایی به حالت دویدن، بالا ببرم و خودم را زودتر از تو، برسانم به بیمارستان. با هم می آمدیم دیگر." بالاخره وقتی اخلاص در کار باشد، ولو به خلوص محبت مادرانه، از این دست چراها، پیش نمی آید. 🌼 بچه هنوز بغلش بود و وقتی صدای خس خس نفس هایش به گوش شوهرش رسید، تازه یادش افتاد بچه را از آغوشش بازپس بگیرد تا نفسی تازه کند. مادر، روی صندلی انتظار، وا رفت. منتظر نوبت پذیرش بودند. پدر آنقدر نگران بود که با بچه خود را داخل اتاق دکتر انداخت و دکتر همان جا تب بچه را گرفت و به خاطر نگرانی پدر، گفت فعلا یک شیاف به او بزنید. نوبتشان که شد، دکتر ویزیت کرد. چیز خاصی نبود اما آنقدر پدر نگران بود که دکتر گفت اگر بخواهید می توانیم بستری اش کنیم و بستری شد. اما چه بستری ای.. مادر و پدر را با هم بستری می کردند بهتر بود تا این بچه ی طفل معصوم را. به دست بچه چسب می زدن به روح پدر و مادر سوهان می کشیدن! بچه گریه می کرد، پدر و مادر آب می شدن.. بالاخره بچه ی اول است دیگر.. 🌸حالا بعد از چند سال، بچه که می لرزد، سریع پاشویه اش می کنند. دارو می دهند. شربت کاسنی می دهند و .. دیگر پوست شان کلفت شده است انگار. والا که بچه، همان طفل معصومی است که یک سال و اندی شاید، بیشتر سن ندارد و همان نگاه و همان گریه.. اما اینجا، دیگر، پدر و مادر، آن پدر و مادر چند سال قبل نیستند.. این است یک نمونه از آن رشدهایی که تا بچه نباشد، رشدی هم نخواهد بود.. @salamfereshte
🔍🔎🌺🔍🔎 🔍برای پیدا کردن مطالب قبلی، می توانید از این هشتک ها استفاده کنید https://eitaa.com/salamfereshte/1700 (داستان بلند یا رمان) https://eitaa.com/salamfereshte/1412 (داستان بلند یا رمان) https://eitaa.com/salamfereshte/796 (داستان بلند یا رمان) https://eitaa.com/salamfereshte/136 (داستان کوتاه) https://eitaa.com/salamfereshte/1173 (داستان کوتاه) https://eitaa.com/salamfereshte/580 (داستان کوتاه) https://eitaa.com/salamfereshte/644 @salamferrshte همه رمان ها و داستانک ها تولیدی است. 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte
💯می خواهم بچه دار شوم. چه کنم؟ ✍️این روزها خیلی برای ازدیاد نسل شیعه دعا می کنیم. برای اینکه توفیق و میل به فرزندآوری به خانواده های شیعه با عافیت و روزی و برکت داده بشه. چند تا نکته و مراعات کلی هست که براتون می گم. شاید به درد خودتون یا یکی از عزیزان و دوستانتون بخوره. آنچه از دست ما برمی آید، تقویت و دعاست و بقیه اش با خداست. - 🍀حتما برای ازدیاد نسل شیعه و از جمله بچه دار شدن خودتان، ختم 30هزارتایی "استغفرالله و اتوب الیه" را بفرستید. - 🔹سعی کنید بین الطلوعین که ساعت خاص کسب تفضل الهی است، برای ازدیاد نسل شیعه از جمله نسل خودتان دعا کنید. ان تنصروا الله ، ینصرکم 🌸نیت هاتان را الهی کنید و با خداوند معامله های عالی داشته باشید که طرف شما، خدای قادر و عالم و حی و رازق است. ✍️نکات دیگری هم هست که به عللی نمی توان در کانال قرار داد. در صورت تمایل، به آیدی @yazahra10 در ایتا پیام بدهید تا موارد برایتان ارسال شود. 📣کانال در ایتا، سروش، بله eitaa.com/salamfereshte sapp.ir/salamfereshte ble.ir/salamfereshte
🔍🔎🌺🔍🔎 🔍برای پیدا کردن مطالب قبلی، می توانید از این هشتک ها استفاده کنید https://eitaa.com/salamfereshte/1700 (داستان بلند یا رمان) https://eitaa.com/salamfereshte/1412 (داستان بلند یا رمان) https://eitaa.com/salamfereshte/796 (داستان بلند یا رمان) https://eitaa.com/salamfereshte/136 (داستان کوتاه) https://eitaa.com/salamfereshte/1173 (داستان کوتاه) https://eitaa.com/salamfereshte/580 (داستان کوتاه) https://eitaa.com/salamfereshte/644 @salamferrshte همه رمان ها و داستانک ها تولیدی است. 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte