#کتاب_عدالت
📖انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بخشهایی از عدالت را که در دورهای اجرای آن در ایران جزو محالات شمرده میشد، محقّق کرد.
📖 امّا امروز همهی آحاد این کشور میبینند که اگر بخواهند و اگر شرایط لازم را در خودشان فراهم کنند، به بالاترین مقامات سیاسی این نظام نایل میشوند.
📓گفتار اول: چرا باید عدالتخواه باشیم؟
#استاد_سید_علی_خامنهای
#قسمت_یازدهم
#کتاب_عدالت
📖امروز در جامعهی ما فقر وجود دارد. وظیفهی ما به عنوان نظام اسلامی، ریشهکن کردن فقر در جامعه است. نباید در جامعه محرومیّت باشد. این تکلیف ماست بهعنوان آحاد مردم. «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»؛ این وظیفهی همه است.
📓گفتار دوم: برای تحقق عدالت چه باید کرد؟
#استاد_سید_علی_خامنهای
#قسمت_یازدهم
صالحین دامغان
#خاطرات_شهی_حسنباقری🌷 💬 حسنآقا! التماس دعا |زورق| ◽️از طرف صدا و سیما، برای تهیه خبر، به همراه د
#خاطرات_شهید_حسنباقری🌷
💬 عملیات میکنیم، به موقعش
◽️ اواخر سال ۱۳۵۹، بر و بچههای جبهه «دارخوین»، برای اجرای عملیات علیه مواضع دشمن، به مسئولان فشار میآوردند. آنها معتقد بودند عملیات نکردن، در راستای خواستهی بنیصدر است و بیشتر بوی مصالحه و ترس دارد و با توجه به توان عملیاتی که داشتند، موفقیت در یک عملیات علیه خطوط اول و دوم عراقیها را قابل دسترسی میدانستند.
◽️قرار بر این شد که یکی از مسئولان مرکز عملیات جنوب، به دارخوین بیاید و صحبتهای بچهها را گوش کند. برادران حرفهای خود را یکی کردند و به اصطلاح میخواستند هر کس که آمد، از چپ و راست بمبارانش کنند.
◽️ بالاخره مسئول مورد نظر آمد. او کسی نبود به جز حسن باقری. جلسه در یکی از اتاقهای پاسگاه دارخوین برگزار شد. بیشتر بچهها اولین باری بود که او را میدیدند.
◽️حسن در آن جلسه گفت: «در اجرای عملیات شکی نداریم، اما باید به گونهای عمل کنیم که صددرصد به پیروزی در اون مطمئن باشیم. عدم موفقیت توی چند تا عملیات کلاسیک، در طول ماههای گذشته، دشمن رو یاغیتر کرده. باید عملیات آنچنان پرقدرت انجام بشه که نه تنها دشمن به موضع انفعالی بیفته، بلکه روحیهی ما و هم برای اجرای عملیات بعدی مضاعف کنه.»
◽️او چنان یک تنه همه را بمباران کرد که دیگر کسی را یارای صحبت و حرف از عملیات و عملیات کردن نبود.
#قسمت_یازدهم
#حسن_باقری
#کتاب_من_اینجا_نمیمانم
#خاطراتیازشهیدغلامحسینافشردی
⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان
@yavarane_velayat_damghan
#کتاب_عدالت
📖 آن عدالت اجتماعیای که کمونیستها، بیتوجّه به اصلاح فرهنگ مردم و پذیرش اختیاری آنها، بر آنها تحمیل کردند، همان چیز ناقص غلط معیوبی شد که در تاریخ ثبت شده است؛ یعنی به اسم عدالت اجتماعی، همه چیز را به هم ریختند و هیچ فایدهای به بار نیاوردند. عدالت اجتماعیای که از اخلاق و فرهنگ صحیح جدا باشد، نتیجهاش این میشود.
📓گفتار سوم: چگونه عدالتخواهی کنیم؟
#استاد_سید_علی_خامنهای
#قسمت_یازدهم
⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان
@yavarane_velayat_damghan
#کتاب_عدالت
📖نباید به شایعات اعتماد کنید؛ شایعه درست کنند که فلانی بخور بخور دارد، فلانی فاسد است؛ نخیر، اینطور نیست؛ ما اطّلاع داریم و میدانیم. گاهی شایعه و حرف و گپ هم درست میکنند؛ همهی آنها را باور نکنید؛ خیلی از آنها درست نیست.
📓گفتار چهارم: بایدها و نبایدهای عدالتخواهی
#استاد_سید_علی_خامنهای
#قسمت_یازدهم
⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان
@yavarane_velayat_damghan
#دختر_شینا🌸
#قسمت_یازدهم
خانواده خوب ندارد که دارد. پدر و مادر خوب ندارد که دارد. امسال ازدواج نکنی، سال دیگر باید شوهر کنی. هر دختری دیر یا زود باید برود خانه بخت. چه کسی بهتر از صمد.
تو فکر می کنی توی این روستای به این کوچکی شوهری بهتر از صمد گیرت میآید؟! نکند منتظری شاهزاده ای از آن طرف دنیا بیاید و دستت را بگیرد و ببردت توی قصر رویاها. دختر دیوانه نشو. لگد به بختت نزن.
صمد پسر خوبی است تو را هم دیده و خواسته. از خر شیطان بیا پایین. کاری نکن پشیمان بشوند، بلند شوند و بروند. آن وقت می گویند حتماً دختره عیبی داشته و تا عمر داری باید بمانی کنج خانه.»
با حرف های زن برادرم کمی آرام شدم. خدیجه دستم را گرفت و با هم رفتیم توی حیاط. از چاه برایم آب کشید. آب را توی تشتی ریخت و انگار که من بچه ای باشم، دست و صورتم را شست و مرا با خودش به اتاق برد.
از خجالت داشتم می مردم. دست و پایم یخ کرده بود و قلبم به تاپ تاپ افتاده بود. خواهرم تا مرا دید، بلند شد و شال قرمزی روی سرم انداخت. همه دست زدند و به ترکی برایم شعر و ترانه خواندند. اما من هیچ احساسی نداشتم. انگار نه انگار که داشتم عروس می شدم.
توی دلم خداخدا می کردم، هر چه زودتر مهمان ها بروند و پدرم را ببینم. مطمئن بودم همین که پدرم دستی روی سرم بکشد، غصه ها و دلواپسی هایم تمام می شود.
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan