eitaa logo
سلمان رئوفی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
تریبون آزاد.m4a
5.18M
🔆صحبتهای تریبون آزاد 🔆سرخط صحبتها ۱ تشکر از آیت الله اعرافی برای ایجاد تریبون ۲ لزوم بازکردن فضای تدریس و جایگاه سازی برای تدریسهای جدید نخبگان و فضاهای لازم دیگر تبلیغی و ... ۳ لزوم شناسایی نخبگان حوزوی ۴ لزوم سهم خواهی و استقرار نخبگان توسط مرکز مدیریت در مراکز راهبردی ۵ لزوم چهره سازی از نخبگان حوزوی در سیما ۶ انتقاد از شورای عالی در جلوگیری از تحولات حوزوی ۷ درخواست انتخابات برای اعضای شورای عالی ۸ لزوم بازکردن فضا در حوزه برای کنترل فضای طلاب و حفظ احترام به بزرگان ۹ لزوم انتقاد پذیری بزرگان حوزه ۱۳۹۷/۱۲/۶ @salmanraoofi
هدایت شده از خبرگزاری فارس
25.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رهبر انقلاب: مدیران کشور بی‌حوصلگی و ناامیدی را از خود دور کنند 💠 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح یکشنبه (۱۳۹۷/۱۲/۵) در ابتدای جلسه‌ی درس خارج فقه، به شرح حدیثی از حضرت امام صادق علیه‌السلام درباره‌ی «عاقبت‌اندیشی در امور و لزوم نشاط در کارها» پرداختند. 🔹ایشان در جریان سخنانشان با استناد به این روایت به مسئولان توصیه کردند «بی‌حوصلگی» و «ناامیدی» را از خود دور کنند و بدانند انقلاب اسلامی به‌پیش خواهد رفت. @Farsna
📌 گفتاری از آیت الله ؛ ✳ در مواجهه با تمدن ، کدام را باید دنبال کنیم؟ 🔅🔅🔅 ✅ باید با روش «استحاله» با تمدن مدرن مواجه شویم و تلاش کنیم تمدن مدرن را در تمدن اسلامی منحل کنیم. ما در مرحلهٔ اصلِ انقلاب اسلامی و تدوین قانون اساسی این کار را کردیم. ادامه گفتار👇👇👇
📌 گفتاری از آیت الله ؛ ✳ در مواجهه با تمدن ، کدام را باید دنبال کنیم؟ 🔅🔅🔅 📝 به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح، آیت الله محمدمهدی میرباقری در گفتار زیر با طرح پرسشی مبنی بر اینکه در مواجهه با تمدن غرب، کدام استراتژی را باید دنبال کنیم؟ چهار محور انزوا (کناره‌گیری از مدرنیته)؛ مدرنیزاسیون (پذیرشِ کامل مدرنیته)؛ مدرنیته اسلامی (ترکیبِ اسلام و مدرنیته) و تمدن‌ اسلامی (انحلال مدرنیته در تمدن نوین) را مورد بررسی قرا می دهد. متن این گفتار را در ادامه می خوانید؛ ❇ «سؤال این است که استراتژیِ انقلاب اسلامی درمقابلِ تمدّن غرب چه باید باشد؟ با این مدنیت مدرن که پیش روی ماست چه باید کرد؟ 🔹 جواب‌های متفاوتی به این پرسش داده‌ شده است و رویکردهای مختلفی شکل گرفته است. 1⃣ ۱- رویکرد اول این است که ما باید به‌طورکلی از این تمدن تبرّی بجوییم و سعی کنیم به هیچ وجه آلودهٔ به آن نشویم و انزوای کامل پیدا کنیم. این یک مدل است که طبیعتاً نمی‌تواند نسخهٔ اجتماعی باشد و نسخهٔ مقابلهٔ با آن دستگاه نیست. یعنی، این‌که آدم منزوی بشود و به‌صورت همان زندگی کاملاً سنتیِ قدیم زندگی کند و از مظاهر تمدنی هم مطلقاً استفاده نکند، تقریباً نشدنی است؛ اگر هم بشود، یک الگوی عمومی نیست و برخورد فعال با واقعه نیست. نمونه‌اش مدلِ مقلدهای مرحوم میرزا صادق تبریزی است. 2⃣ ۲- رویکرد دوم این است که تمدّن غرب کلاً پدیدهٔ خیلی خوبی است و ما باید آن را بپذیریم و خودمان را با آن تطبیق دهیم، و حَتّی فرهنگ دینی و سنن مذهبی خودمان را به نفع آن تغییر دهیم. این پاسخِ روشنفکرهای سکولار است که تمامیتِ اندیشهٔ غربی را قبول کرده‌اند و معتقد به تمدّن غرب با همه لایه‌های آن هستند؛ یعنی از لایه‌های ایدئولوژیک تا فلسفی‌ و تا لایه‌های علمی و صنعتی و ساختارهای اجتماعیِ آن را به رسمیت می‌شناسند؛ می‌گویند ما باید تمامیت این تمدّن را بپذیریم؛ نمی‌شود اقتصادش را پذیرفت ولی ایدئولوژی آن را نپذیرفت. اقتصادِ لیبرال با فرهنگِ لیبرال و با سیاستِ لیبرال هماهنگ است و این‌ها با لایه‌های عمیق‌ترِ اندیشه‌های فلسفی و با لایه‌های عمیق‌تر ایدئولوژیکی یک مجموعه هستند؛ این مجموعه را به‌تمامه باید بپذیریم و سعی کنیم که خودمان را با همهٔ لایه‌های آن وفق دهیم. من گاهی از این نظریه به «مدرنیزاسیون» و اصلاح تمام ابعاد حیات اجتماعی ازجمله قرائت دینی جامعه تعبیر می‌کنم؛ چون می‌گویند در چالش بین دین‌داری و دنیای مدرن ما باید قرائتِ دینی را در همهٔ عرصه‌ها با دنیای مدرن وفق دهیم. که در دوره‌ای سعی کردند این ادعا را در مقیاس منطق هم تئوریزه‌ کنند. مثلاً نظریهٔ قبض و بسط می‌خواست پذیرش تمدّن غرب را در مقیاس منطق تئوریزه کند؛ این نظریه می‌گفت منطقاً معرفتی صحیح است که در دادوستدِ با علوم مدرن باشد؛ حَتّی می‌گفت معرفت دینی هم باید از علوم مدرن تبعیت کند. به عبارت دیگر، در تعاملِ درونیِ منظومهٔ معرفت، باید متغیر اصلیْ معرفت‌های تجربی و علمی و عقلانی باشد و معرفت دینی تابع باشد. 🌿🌿🌿 @salmanraoofi ادامه 👇👇👇
📌 گفتاری از آیت الله ؛ ✳ در مواجهه با تمدن ، کدام را باید دنبال کنیم؟ 🔅🔅🔅 3⃣ ۳- رویکرد سوّم که معمولاً حقیر آن را «مدرنیته اسلامی» یا اسلامی کردن مدرنیته تعبیر می‌کنم، می‌گوید لایه‌ای از مدرنیته باید تغییر کند که آن اخلاق است؛ یعنی لایهٔ معنویت و اخلاق باید احیاء شود و به مناسباتِ دنیای مدرن ضمیمه گردد تا جامعهٔ اسلامی درست بشود. مدل آقای هاشمی همین بود و مدلِ برخی مسئولین کنونی هم همین است. 🔹 اما باید توجه کرد که مدرن شدن به این نیست که ما فقط محصولات مدرن را مصرف کنیم؛ باید انسانی که در این فضا زندگی می‌کند، انسان مدرن بشود؛ انسان مدرن کسی است که احساسش، عواطفش، عقلانیتش و مهارت‌هایش همه مدرن بشود؛ چون اصل مدرنیته روی دوش انسان‌هایی سوار است که مدرن شده‌اند. لذا به‌نظر من، تحول اساسی در دنیای مدرن، تحول انسانی است. 4⃣ ۴- رویکرد چهارم، رویکرد تمدّن اسلامی است؛ یعنی اگر «آرمانِ» ما عصر ظهور است، «افقِ» قابل‌دستیابیِ ما در قبل از ظهور، تمدن‌سازی اسلامی است. 🔹 این تمدّن چگونه ساخته می‌شود؟ رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند اول باید انقلاب کنیم؛ این انقلاب، چون مبتنی بر یک ارزش‌ها و دنبال تحقق یک ارزش‌هایی است، حتماً با جامعه جهانی درگیر خواهد شد. و این درگیری هم درگیریِ همه‌جانبه‌ای است. در متن این درگیری باید شما به سمت تمدّن اسلامی حرکت کنید. 🔹 پس باید «انقلاب» کنیم و «نظام» بسازیم. این دو کار را انجام داده‌ایم. در ادامهٔ مسیر باید «دولت» بسازیم، و بعدش «جامعه» بسازیم و بعد «تمدّن» بسازیم. این پنج مرحله‌ای است که باید طی کنیم. 🔹 در این پنج گام باید با روش «استحاله» با تمدن مدرن مواجه شویم و تلاش کنیم تمدن مدرن را در تمدن اسلامی منحل کنیم (اقلاً در مقیاس منطقه‌ای). ما در مرحلهٔ اصلِ انقلاب اسلامی این کار را کردیم. در مرحلهٔ تدوین قانون اساسی هم این کار را تجربه کردیم. در مرحلهٔ دولت‌سازی اسلامی هم باید همین کار را بکنیم.» 🌿🌿🌿 @salmanraoofi
هدایت شده از Aminikhaah
💠 تقارن معنادار دو واقعه 🔶 امروز ، بشار اسد و رهبر انقلاب یکدیگر را به آغوش کشیدند. دکتر ظریف هم از دولت روحانی جدا شد. بشار اسد تا مرز سقوط رفته بود و سوار هواپیما شده بود تا سوریه را برای همیشه ترک کند. رهبر انقلاب به او پیام دادند نصرت الهی با توست. نترس و مقاومت کن. جبهه عبری عربی همه کار برای سقوط اسد کرد و حالا او دست برتر سوریه است. ظریف و تیم مذاکره کننده ، تذکارهای رهبری را وقعی ننهادند و خط قرمزهای او را یکی یکی رد کردند. همه ارکان نظام از او و مذاکرات حمایت کردند. حالا دولت روحانی فاجعه آمیزترین وضعیت ممکن را دارد. با این فرمان که ظریف ، سال ۹۸ را در دولت ندید ، رییس سابقش ، ۱۴۰۰ را نخواهد دید. ✅ @Aminikhaah
هدایت شده از سلمان
#فقه_نظام1 📌 حجت الاسلام #حاج_ابوالقاسم: ✅ ساختارهای غربی با هنجارهای الهی تناسب ندارند ✳ تک تک ساختارها و سازمان‌های غربی را وقتی بررسی می‌کنید آخرش را که می‌بینید با هنجارهای مادی تناسب دارد و با هنجارهای الهی تناسب ندارد. 📝 به گزارش وسائل، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد #حاج_ابوالقاسم ساختارهای غربی با هنجارهای الهی تناسب ندارند ریاست پژوهشگاه فقه نظام در دوره تمدن سازی توحیدی و افول آمریکا فرمودند: 🔹 دوره ی نظام سازی توحیدی و افول امریکا است و نام و عنوان خوبی انتخاب شده از این جهت که ما روندی را که شاهد هستیم در معادلات جهانی اگر این روند را در یک نموداری قرار بدهیم خیلی خوب می توانیم تصدیق بکنیم که امپراطوری امریکا و قدرت امریکا رو به زوال است و روز به روز اقتدارش کاسته شده. 🔹 اگر زمانی در این کشور مشاهده می شد که رئیس جمهوری امریکا و رئیس جمهور شوروی و بریتانیای کبیر می امدند در تهران جلسه ای برگزار می کردند بدون اینکه حتی پادشاه ایران باخبر بشود و بعد هم که باخبر می شد و درخواست می کرد که ایشان هم در جلسه راه بدهند و راه نمی دادند این قصه برای سال هزار و سیصد و بیست است اگر اشتباه نکنم ،امروز اینقدر اقتدار نیرو های اسلامی زیاد شده و قدرت امریکا انقدر کاسته شده که دیگر برای ماندن در این منطقه میلیارد های دلار هزینه می کنند ولی باز نمی توانند خواسته ها خودشان را در این منطقه و در خیلی از نقاط دیگر جهان محقق بکنند. 🔸 خب در مجموعه ی مباحثی که در این دوره ارائه شده موضوعی که به ما واگذار شد بحث نسبت بین نظامات اسلام و غرب است. 🌿🌿🌿 ادامه گفتار👇👇👇
هدایت شده از سلمان
📌 حجت الاسلام حاج ابوالقاسم: ✅ ساختارهای غربی با هنجارهای الهی تناسب ندارند 🔅🔅🔅 ✳ من برای اینکه این بحث را ان شاءالله ببریم جلو یک فهرستی از مباحثی که عرض خواهم کرد تقدیمتان می کنم. 🔸 اولا در بخش اول راجع به کلیات بحث ،مفردات و ضرورت بحث و روش شناسی بحث نکاتی را عرض می کنم و در ادامه هم راجع به ویژگی های نظام اجتماعی ،حالا چه نظام اجتماعی اسلامی و چه نظام اجتماعی غربی نکاتی را عرض می کنم و در نهایت به نسبت بین نظامات اجتماعی اسلام و غرب خواهیم پرداخت. ✅ در بخش اول که راجع به معنای این واژه ها نکاتی را می خواهم عرض بکنم اول ببینیم نظام اصلا یعنی چه و وقتی می گوییم نسبت بین نظامات اسلام و غرب چه است مقصود ما از نظام چیست. 🔹 نظام تعاریف متعددی دارد و در لغت که مشخص است،نظام به یک مجموعه ی به هم پیوسته که دارای هدف واحد است و با خارج از این مجموعه هم تمایز و تفاوت اشکاری داردفاین معنای لغوی نظام است اما وقتی میگوییم نظام اجتماعی به طور کلی به ساختار ها و سازمان ها و نهاد ها و ارزش ها و راهبرد ها و مکاتبی که یک تمدن را می سازد نظام اجتماعی می گوییم. 🔸 حالا در یک تعریفی که بخواهم دقیق تر بگویم مجموعه ای منسجم از ارزش ها،راهبرد ها ،سازمان ها و ساختار های متناسب را به ان نظام می گوییم و لذا وقتی می گوییم نظام غربی منظور ما ان ارزش های حاکم بر تمدن غربی و به تبع ارزش ها ساختار ها و سازمان های پدید امده در دل تمدن غربی است که اینها باهم یک ارتباط بسیار تنگاتنگی دارد که ان شاء الله بیشتر عرض خواهم کرد. 🔸 در ذیل تعریف نظام چند واژه ی دیگر را هم باید تعریف بکنیم که گاهی وقتی گفته می شود نظام همه ی اینها مد نظر است ،یکی از ان واژه ها مکتب است. ✅ مکتب یعنی چه؟ما معتقدیم هر تمدنی در چهارچوب یک مکتب فکری شکل می گیرد. 🔸 مکتب را اینطور تعریف می کنند بعضی است اندیشمندان که مجموعه ای از هنجار های پذیرفته شده ی یک جامعه که بعضا به شکل قانون در می اید و گاهی به صورت پذیرفته شده توسط عموم مردم در قالب مکتب یاد می شود ولو به قانون هم در نیامده باشد ولذا مکتب را می شود اینطور تعریف کرد ،مجموعه ای از هنجار های پذیرفته شده توسط افراد یک جامعه که به این مکتب می گوییم. 🔸 از ویژگی های مکتب این است که کاملا انتزاعی است و عینیت خارجی ندارد. 🔸 مکتب در فضای بین الاذهانی شکل می گیرد مثلا وقتی می گوییم مکتب سیاسی غرب یعنی در ذهن ها ان هنجار ها و ارزش هایی که این ارزش ها بر ساختار سیاسی حاکم است چه چیز هایی است. 🔸 مثلا فرض بفرمایید مردم سالاری و ازادی ،اینها اجزاء تشکیل دهنده ی مکتب سیاسی حاکم بر تمدن غرب است مثلا فرض کنید مکتب تعلیم و تربیت غرب مبتنی بر چه شاخص هایی است و چه هنجار هایی کنار هم قرار می گیرد و مکتب تعلیم و تربیت غرب را می سازد و مکتب اقتصادی انها چیست؟ 🔹 اصالت سود مثلا،اصالت سرمایه،ملکیت شخصی یا ملکیت دولتی یا ملکیت عمومی. این مجموع هی ارزش ها و هنجار ها که این ارزش ها که اگر بخواهیم در زبان فقه اینها را تدوین بکنیم در قالب احکام فقهی ،حالا چه واجبات ،چه مستحبات ،حالا احکام فقهی باز چه احکام تکلیفی و چه احکام وضعی و چه لوازم و ملزوماتی دارد. این ها می تواند یک مکتب باشد که از حوزه ی اسلام برخواسته. 🔸 پس بنابر این مکتب عبارت است از مجموعه ای از هنجار های پذیرفته شده توسط یک جامعه. ✅ قانون چیست؟ قانون همین ارزش های پذیرفته شده است که توسط دولت ها به رسمیت می رسد و در مجاری مشخصی تصویب می شود و می شود قانون. پس قانون همان مکتب حاکم بر یک نظام اجتماعی است که در یک روند خاصی تبدیل به یک مصوبه می شود ولازم الاجرا می شود. خب این راجع به مکتب و قانون. ما یک چیز دیگری هم داریم که باز تشکیل دهنده ی نظام اجتماعی است و به ان می گوییم سازمان. ✅ سازمان یعنی چه؟ اگر این مکتب تبدیل به قانون شد و این قانون عینیت خارجی پیدا کرد ان عینیت یافته ی خارجی قانون را سازمان می گویند. سازمان یعنی یک نهادی که در چهارچوب یک مکتبی و با رعایت یک سلسله قوانین و به دنبال تصویب یک سلسله قوانین شکل گرفته. 🌿🌿🌿 @salmanraoofi ادامه 👇👇👇
هدایت شده از سلمان
📌 حجت الاسلام حاج ابوالقاسم: ✅ ساختارهای غربی با هنجارهای الهی تناسب ندارند 🔅🔅🔅 ✅ برای چه این سازمان شکل می گیرد؟ برای تحقق ان ارزش ها و هنجار هایی که در مکتب پذیرفته شده است. حالا خود سازمان هم باز ساختاری دارد که ساختار ،ساختار درونی یک سازمان می تواند باشد مثلا اگر بخواهم در قالب یک مثال این کلمات را توضیح بدهم ما در جمهوری اسلامی مکتب سیاسی مان مکتب حکومت الله است و حاکمیت دین است و مردم سالاری دینی است. این مکتب می اید یک قانونی را پیشنهاد می کند و این قانون به تصویب می رسد که به ان قانون اساسی می گوییم. 🔹 قانون اساسی ما برخواسته از مکتب سیاسی اسلام است. این قانون اساسی زمینه می شود برای پدیدار شدن سازمان های متناسب با این قانون و این مکتب مثل قوای سه گانه و مثل مجلس شورای اسلامی و مثل شورای نگهبان و مثل قوه ی قضائیه و مثل قوه ی مجریه و نها های زیر مجموعه اش و این سازمان ها باز یک ساختار هایی دارند مثلا مجلس شورای اسلامی که یک سازمان برخواسته از قوانی نشات گرفته از مکتب سیاسی اسلامی است یک ساختاری دارد د درون خودش که مثلا فرض بفرمایید نمایندگان منتخب شهر ها هستند یا منتخب استان ها هستند به تعداد جمعیت انیها می ایند دور هم جمع می شوند و رای گیری به چه صورت است ،موافق ،مخالف و اکثریت و اقلیت ،این همان ساختار درون سازمان است. 🔹 اگر بخواهیم تفاوت بین مکتب و سازمان را بیان بکنیم این مطلب یک مقدار واضح تر می کند این مفردات و جزئیات بحث را ،مکتب جنبه ی ذهنی دارد به قول غربی ها سابجکتیو است و سازمان جنبه ی عینی دارد و حقیقی است ویک واقعیت خارجی است که این سازمان ها تبلور یافته ی مکتب ها و قوانین هستند. خب این یک مقدار درباره ی مفردات بحث. وقتی می گوییم نظام مقصود ما از نظام مجموعه ای است که شامل همه ی اینها می شود ،مکتب و ان سازمان برخواسته از مکتب و قانون متناسب با ان مکتب ، ساختار های متناسب با ان سازمان و ان قانون و ان مکتب ، این می شود یک نظام. ✅ نکته ی دوم اسلام و غرب بحث ما نظامات اسلام و غرب است ،اینکه چه نسبتی بین اینها است. 🔹 منظور ما از اسلام روشن است،ایینی است که برخواسته ی از قران کریم و احادیث البته با قرائت اهل بیت علیه السلام ولذا ما وقتی میخواهیم مقایسه بکنیم نسبت را بین نظام برخواسته ی از اسلام به قرائت اهل بیت از یک طرف با غرب که ان را هم باید توضیح بدهم مقایسه می کنیم. 🔹 مقصود ما از غرب هم غرب جغرافیایی صرفا نیست ،منظور ما از غرب ان تمدنی است که نظامات اجتماعی این تمدن برخواسته ی از تفکر مادی گرایی است که البته ممکن است این در شرق جغرافیایی محقق شده باشد حالا اینکه کلمه ی غرب چرا به کار می رود برای خاطر اینکه غرب جغرافیایی در اوضاع امروز جهان پیشتاز در تمدن مادی گرایی است ولذا کلمه ی غرب گفته می شود وگرنه وقتی ما می خواهیم مقایسه بکنیم فرقی نمی کند که امریکا باشد یا ژاپن باشد ،تفاوتی بین این دو نیست. هر نظام اجتماعی که برخواسته از تمدن مادی گرایی باشد و ارزش های مادی گرایی باشد از نگاه ما یک نظام غربی است. ✅ خب این بحث ضرورتش از چه جهت است؟ ببینید ضرورت این بحث بسیار بالا است از این جهت است که اگر ما نسبت بین نظا اجتماعی اسلامی و نظام اجتماعی غربی را درست نفهمیم ممکن است در مسیر تمدن اسلامی دچار اشتباه فاحش بشویم که این اشتباه را مرتکب شدند در طول چهل سال گذشته. ان اشتباه فاحش این است که اگر ما فکر کردیم مثلا نسبت بین نظامات اجتماعی غرب و نظام اجتماعی اسلام مثلا نسبت بین یک نظام ناقص و کامل است. حالا اگر بخواهیم به نسب اربعه با زبان طلبگی حرف بزنیم مثلا عام و خاص مطلق است . مثلا هرچه که در نظام اسلامی است در انجا است با چیز های بیشتری یعنی نظم اسلامی یک خورده بیشتراز نظام غربی دارد و ما همان ها را بیاوریم و چیز هایی به ان اضافه بکنیم و قیودی بزنیم مثلا مطلق و مقید است،تلقی بعضی این است . 🔹 می گویند ما همانی که در غرب است را برمی داریم می اوریم کپی سازی می کنیم در کشورمان و یک مقدار اصلاحاتی به ان اعمال می کنیم، خب این متاثر از این نگاه است که نسبت بین نظام اسلامی و نظام غربی را مطلق و مقید می بیند یا مثلا ناقص و کامل می بیند اما یک نگاه دیگری است که نسبت بین این دو نظام را تباین می بیند و می گوید اصلا هیچ نسبتب بین این دو نیست و صفر تا صدشان با هم ناسازگار است. اگر این نگاه درست باشدانوقت ما نمی توانیم ایده ی ژاپن اسلامی را به رسمیت بشناسیم. @salmanraoofi ادامه 👇👇👇
هدایت شده از سلمان
📌 حجت الاسلام حاج ابوالقاسم: ✅ ساختارهای غربی با هنجارهای الهی تناسب ندارند 🔅🔅🔅 ✳ ان نگاه اول می گوید ما همین پیشرفت هایی که در غرب است همین را می اوریم در کشورمان ، طبیعتا برای اینکه این اتفاق بیفتد باید جوان ها و نخبگانمان بروند در غرب تحصیل بکنند و از انها باید بگیرند که چه باید کرد ،چه در عرصه ی فنی و چه در عرصه ی علوم انسانی همه ی انچه که در غرب است را خوب یاد بگیرند و بیاوند بی کم و کاست در کشور اجرا بکنند و فقط یک مقدار مراقبت می کنیم که افاتش نیاید مثلا شهر بازی که در غرب است همان را می اوریم و بعد یک گوشه ی ان هم یک نمازخانه می گذاریم. 🔹 فلذا اگر سوال کنیم که تفاوت شهربازی ما با غرب چیست می گویند ما نمازخانه داریم و انها ندارند. 🔹 همان فروشگاه غربی را می اوریم و یک نمازخانه به ان اضافه می کنیم مثلا طبقه ی منفی سه کنار توالت ها یک اتاق می گذاریم و نمازخانه می کنیم و بعد می گوییم فروشگاه اسلامی وکه تفاوتش با فروشگاه غربی این است که این نماز خانه دارد و ان ندارد. 🔹 موقع اذان هم اذان پخش می کنیم و انها اذان پخش نمی کنند و در اجناس هم هرچیزی را اجازه نمی دهیم بفروشند ،انجا مشروبات می فروشند و اینجا ما مشروب نمی گذاریم بفروشند و به فروشندگانمان هم می گوییم حجاب اسلامی داشته باشند. 🔹 اما اگر شما اثبات کردید که اصلا این ساختاری که مشاهده می کنید که بخشی از سازمان اقتصادی غرب است طبق همان تعریفی که گفتم ،این مراکز اقتصادی ساختار هایی است که در دل سازمان اقتصادی غرب شکل گرفته و اثبات کردی ان سازمان متناسب با مکتب غرب شکل گرفته انوقت خواهی دید که اساسا این فروشگاه قابل انفکاک از ان ریشه نیست و هر کاری بکنید ان مکتب را حاکم می کنید و دیگر نمی توانی بگویید که من همان را می اورم و یک مقدار اصلاحش می کنم ولذا نسبت بین نظامات اجتماعی اسلام و غرب بسیار مهم است و باید بتوانیم این نسبت را تجزیه و تحلیل بکنیم و ادله را بیاوریم و ببینیم باهم قابل جمع هستند یا نه؟ ناقص و کامل هستند؟ عام و خاص مطلق هستند یا من وجه؟ متباین هستند؟ که من معتقدم اینها هیچ نسبتی با هم ندارند و کاملا از هم مجزا هستند. ✅ در روش شناسی بحث به این نکته بایداشاره بکنم که این بحث چطور بحثی است و اصلا ما به عنوان یک طلبه و به عنوان یک شخص حوزوی که حالا نهایت اطلاعاتش در حوزه ی قران و حدیث است در این زمینه باید ورود بکنیم یا نه و اصلا بهخ ما چه ربطی دارد که در این باره حرف بزنیم؟ جواب این است که بالاخره ما اگر به دنبال ساخت تمدن اسلامی هستیم و به د نبال ساخت نظام اجتماعی مبتنی بر دین هستیم باید نظام اجتماعی را بشناسیم ،حالا چرا باید این را بشناسیم؟ برای اینکه اقامه یدین از ما خواسته شده است. 🔹 اقامه ی دین یعنی زمینه سازی برای تحقق دین ،زمینه سازی برای تحقق دین بعنب فراهم کردن بستر هایی که در این بستر ها رااسان تر محقق می شود. یک کسی یک ادعایی کرده است که نظام های غربی نه تنها زمینه ساز تححقق دین نیست بلکه زمینه ساز از بین رفتن ارزش های دین است و نظام های غربی اگر در جامعه ی اسلامی حاکم شد ارزش های دینی یکی پس از دیگری ذبح می شود ، ادعا کرده یک کسی ،ما به عنوان کسی که متکفل اقامه ی دین هستیم مخاطب قرانیم دیگر و قران می گوید اقیموا الدین ،خب باید ببینیم دین در چه بستری راحت تر تحقق پیدا می کند و ایا می شود در بستر نظام های اجتماعی غربی می شود دین را محقق کرد یا نمی شود و اگر نمی شود پس باید دنبال نظامات اجتماعی متفاوت باشیم. ✅ چه کسی باید این را تبیین بکند و درباره ی ان اظهار نظر بکند که نظام های اجتماعی غربی زمینه برای تحقق احکام الله است یا نیست؟ کسی که نظام اجتماعی غرب را بشناسد و نظام اجتماعی برخواسته از دین را بشناسد و نسبت اینها را بداند. اگر اقامه ی دین وظیفه ی ما است شناخت ان بستر لازم هم وظیفه ی ما است و اگر ان بستر لازم را نشناسیم صرفا به تبلیغ دین اکتفا بکنیم موفق به اقامه ی دین نخواهیم شد. 🌿🌿🌿 @salmanraoofi ادامه 👇👇👇
هدایت شده از سلمان
📌 حجت الاسلام حاج ابوالقاسم: ✅ ساختارهای غربی با هنجارهای الهی تناسب ندارند 🔅🔅🔅 ✅ اشکالی که از اول انقلاب وجود داشته این بوده که به ما گفتند شما فقط این را تبیین بکنید و چه کاری به اقامه ی دین دارید. 🔹 ما دین را تبیین کردم و به صورت مستمر گفتیم و هرچه رفتیم جلو دیدیم زمینه ی تحقق دین سخت تر می شود و کم تر می شود و هرچه از روستا ها به شهر ها می رویم میبینیم دین داری سخت تر می شود و چشممان را باز کردی و دیدیم که دیگر اصلا نمی شود بعضی جا ها دیندار بود چرا؟ 🔹 یک کسی می گوید به خاطر نظامات غربی است که حاکم شده و نظامات اسلامی متفاوت است با نظامات غربی و بروید ان را پیدا بکنید. 🔹 ما به عنوان عالم دین که وظیفه مان اقامه ی دین است موظفیم در این زمینه تحقیق بکنیم و ببینیم واقعا نظام برخواسته ی از دین با نظام غربی یکی است یا متفاوت است. پس ارتباطش با شان و شئون من و شما به عنوان طلبه ارتباط مقدمه ی واجب با واجب است اگر بخواهم به زبان طلبگی بگویم. 🔹 ببینید اقامه ی دین واجب است و مقدمه ی اقامه ی دین تحقق بستر لازم است و این بستر لازم را من و شما ی طلبه به عنوان کسی که مامور اقامه ی دین است باید فراهم بکنیم. 🔸 قائلی می گوید بستری که متناسب با احکام الله است متفاوت است با ستر غربی و من باید تحقیق بکنم در این زمینه . نگویید چه ربطی به ما دارد و جامعه شناس باید بگوید،ین وظیفه ی من است البته از جامعه شناس باید کمک بگیرم و از کسانی که در عرصه ی تمدن و شناخت تمدن ها فعالیت دارند باید کمک بگیرم اما کسی نگوید این ربطی به شما به عنوان عالم دین ندارد. 🔹 کلاهی که سر من و شما رفت به خاط همین بود که این بحث ها را بیگانه ی با رسالتمان دانستند و گفتند حوزه چه کاری به این کار ها دارد و فقه بگوید،بسیار خب فقه بگوید و از نماز و روزه حجاب بگوید و بعد می بینید زمینه برای تحقق اینها نیست، اینجا است که بیدار می شویم و می گوییم که من قرار نبود فقط اینها را بگویم و قرار بود اینها را محقق بکنم ، چه کسی می گوید قرار بود من اینها را محقق بکنم ،قران می گوید،اقیمواالدین ، قران نمی گوید بینواالدین و نمی گوید علموالدین بلکه می گوید اقیموالدین، اقامه ی دین یعنی رساندن دین از عرصه ی ذهنیت به عرصه ی عینیت یعنی بیرون اوردن دین از لابه لای کتاب ها و تبدیل ان به مکتب و بعد از مکتب به قانون و بعد از قانون به سازمان و بعد از سازمان به ساختار های اجتماعی تا این نظام اجتماعی شکل بگیرد پس این وظیفه ی من و شما است. ✅ حالا سوالی که است این است که ایا خود قران هم در این باره حرفی دارد یا نه؟ من فکر می کنم ولارطب و لایابس الا فی کتاب مبین اگر بگردیم در قران هم شاید نکاتی را پیدا بکنیم که پاسخ این سوال را بدهد که نظامات اسلامی با نظامات غربی چه نسبتی دارند و من ان شاءالله به ایاتی استدلال خواهم کرد که بر اساس این ایات و برخی از ایاتش را هم شما هزار بار شنیدی و شاید توجه نداشتید به این مسئله. 🔹 اصلا نظام اسلامی با نظام غربی قابل جمع نیست و هیچ مناسبتی بین نظام اسلامی نظام غربی نیست. خب و اما برویم به بحث خودمان بپردازیم. حالا نظامات اسلامی و نظامات غربی چه نسبتی بینشان است . 🔹 ببینید همانطور که دز مقدمه ی عرائضم عرض کردم نظام اجتماعی مرکب از بخش های متعددی است که این بخش ها هر یک علت شکل گیری بخش دوم است. این را باید ما با مطالعه ی بیشتر و با بررسی نظام های اجتماعی غربی بفهمیم که وقتی می گوییم ساختار ها و سازمان های غربی متناسب با مکتب و ارزش ها و هنجار های حاکم بر جوامع غربی است این حرف یعنی چه؟ این را باید بفهمیم و باور بکنیم. 🔹 به اعتقاد ما نظام اجتماعی غرب یک ارتباط تنگاتنگ با ارزش ها و هنجار های برخواسته از زندگی مادی دارد،این حرف یعنی چه؟ یعنی شما در ریز ترین اتفاقاتی که در جامعه ی غربی رخ می دهد اگر تامل کنید ردپای ان مکتب و ارزش های کلان را می توانید مشاهده بکنید ،مثلا در شهر سازی انها،در معماری انها،در سازمان های اقتصادی انها،در سازمان های فرهنگی انها ، اصلا در سازو کار فرهنگی که در غرب حاکم است،نظام اجتماعی غرب یک ارتباط تنگاتنگ با مکتب و ارزش های حاکم دارد. 🌿🌿🌿 @salmanraoofi ادامه 👇👇👇