علوم_انسانی_اسلامی
#علم_دینی
🔆مبانی و چالش های فلسفی تحقق #علم_دینی ۱
🔹علم دینی به معنایی از علم گفته میشود که حتی می تواند شامل فیزیک هم باشد، اما دغدغه علوم دینی، علوم انسانی است.
🔹تلقی از علم، علم تجربی و تلقی از دین، متون نقلی است که در این فضاها علم دینی نامعقول است چراکه هم علم تجربی ابعاد غیر تجربی دارد و هم دین ابعاد غیر نقلی دارد و دین مساوی با نقل نیست و در بسیاری از موارد از عقل استفاده میشود.
🔆حجه الاسلام دکتر حسین سوزنچی
بخش اول
▫️نشست علمی «مبانی و چالشهای فلسفی تحقق علم دینی» از سلسله نشستهای مطالعات اسلامی علوم انسانی به همت مرکز تخصصی طوبی برگزار شد.
▫️در این نشست حجت الاسلام حسین سوزنچی، دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) به تعریف علم دینی و مشکلات پیش روی تحقق این علم پرداخت.
🔸سوزنچی در ابتدای سخنان گفت: علم دینی به معنایی از علم گفته میشود که حتی می تواند شامل فیزیک هم باشد، اما دغدغه علوم دینی، علوم انسانی است؛ حساسیتهایی که در این علم است در دیگر علوم وجود ندارد و در شرایطی که بین علم جدید و دین اسلام ناسازگاریهایی احساس میشود این پرسش پیش میآید که حال چه باید کرد؟
🔸 از طرفی باید جلوی تلقی نادرست از علم دینی را گرفت و در عین حال این برداشت که همه علوم غربی جدید باطل، کفر و دور ریختنی است و فقط باید به قرآن و روایت مراجعه شود و از دل آن علم دینی استخراج شود، صحیح نیست؛ اگرچه این نظر هم مدافعانی دارد و در عین حال انتقادهایی هم به فضای غربی وجود دارد.
🔸دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: نیاز نیست که همه چیز را از نو تولید کنیم چراکه در فضاهای غربی نیز عدهای بر دین مسیحیت و یهودیت هستند که مثل ما دغدغه دین و انسان متعالی دارند و در مقابل جریانهای ضد دینی و ضد خدایی ایستاده اند.
🔸به عنوان نمونه موج سوم فمنیست یک جریان خانواده گرا است که آراء و کتابهای آنان شبیه ما است و آنها در این موضوع با ما قرابت دارند و از طرفی در غرب جریانهایی هستند که استدلالهای همجنس گرایان را به خوبی نابود میکنند و با این امر مخالف هستند؛ بنابراین در این زمینهها دیگر نیاز به تولید نیست.
▫️نسبت صحیح علم و دین
🔸وی بیان داشت: مسئله اصلی در علم دینی این است که نسبت صحیح علم و دین را بشناسیم که علم چه جایگاهی در زندگی دارد؟ چرا به علم جدید نیاز است؟ چه نیازی به علم دینی است؟ در واقع مجموعه اینها میخواهد درک بهتری از واقعیت به ما بدهد که کار دین و علم مدرن هدفشان یکی است و میخواهند زندگی بهتر را ارائه دهند؛ در اینجا این پرسش پیش میآید که آیا با توجه به اهداف مشترک علم و دین؛ آیا این دو باید باهم رقابت داشته باشند یا رفاقت؟
🔸سوزنچی تصریح کرد: پرسش دیگری که مطرح میشود این است که این تلقی که بین دین و علم ناسازگاری وجود دارد مسئله ما است یا غربی ها؟
🔸متأسفانه در بحث علم دینی، برخی در میدان بازی غربیها بازی میکنند چراکه میدان بازی ما در تمدن اسلامی و نسبت علم و دین به گونهای بوده است که این دو به عنوان دو نهاد جداگانه در مقابل یکدیگر نبوده اند، اما در شرایط فعلی افتراق علم و دین به عنوان دو نهاد در جامعه ما تثبیت شده است.
http://meftaah.com/news/118908
@salmanraoofi
#علوم_انسانی_اسلامی
#علم_دینی
🔆مبانی و چالش های فلسفی تحقق #علم_دینی
🔹علم دینی به معنایی از علم گفته میشود که حتی می تواند شامل فیزیک هم باشد، اما دغدغه علوم دینی، علوم انسانی است.
🔹تلقی از علم، علم تجربی و تلقی از دین، متون نقلی است که در این فضاها علم دینی نامعقول است چراکه هم علم تجربی ابعاد غیر تجربی دارد و هم دین ابعاد غیر نقلی دارد و دین مساوی با نقل نیست و در بسیاری از موارد از عقل استفاده میشود.
حجه الاسلام دکترحسین سوزنچی
🔆بخش دوم (بخش آخر)
▫️نشست علمی «مبانی و چالشهای فلسفی تحقق علم دینی» از سلسله نشستهای مطالعات اسلامی علوم انسانی به همت مرکز تخصصی طوبی برگزار شد.
▫️در این نشست حجت الاسلام حسین سوزنچی ، دانشیار دانشگاه باقرالعلوم (ع) به تعریف علم دینی و مشکلات پیش رو تحقق این علم پرداخت.
▫️علم تجربی ابعاد غیر تجربی و دین ابعاد غیر نقلی دارد.
🔸دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) در ادامه گفت: تلقی از علم، علم تجربی و تلقی از دین، متون نقلی است که در این فضاها علم دینی نامعقول است چراکه هم علم تجربی ابعاد غیر تجربی دارد و هم دین ابعاد غیر نقلی دارد و دین مساوی با نقل نیست و در بسیاری از موارد از عقل استفاده میشود.
🔸از طرفی علم ابعاد متنوع دارد که یکی از این ابعاد تجربی است لذا راه شناخت واقعیت لزوما تجربی نبوده و ملاک علم نیز تنها روش تجربی نیست. در عین حال گفته اند که تجربه ناب وجود ندارد و به همین دلیل نسبی گرایی را نتیجه گرفته و میگویند روش، عامل انحطاط علم است.
🔸وی با طرح این سوال که آیا تفکیکِ روشی علوم تجربی قابل قبول است؟ گفت: در واقع این روش پذیرفته نمیشود و ما تمایز روشی را قبول نداریم؛ از طرفی انحصارعلم به روش تجربی به نسبی گرایی منجر شده است.
▫️جایگاه ارزشها در علم
🔸سوزنچی درباره جایگاه ارزشها در علم گفت: تجربه به شما ارزشها را نمیدهد و باید و نبایدها را نیز بیان نمیکند به همین دلیل ارزشها از فضای علم کنار رفته و مبنای واقعیت فقط تجربه شده می شود. از سوی دیگر دین مکتب ارزشها را بیان میکند و در همین راستا ارزشها را از دین، و علم را از علم می گیرد؛ وقتی ارزشها کنار گذاشته شد ارزشهای دلبخواهی در علم پدید آمد که مشخص نیست استانداردسازی و اخلاق حرفهای که از دل این ارزشهای دلبخواهی بیرون آمده برای علم کارآمدی داشته باشد.
🔸وی در پایان گفت: در موضوع واحد از همه منابع و ابزارهای شناخت(حس و برهان و شهود) به تناسب موضوع میتوان استفاده کرد. پیش فرضها و ارزشها قابلیت بحث معرفتی دارند و علم نسبت وجودی با عالم دارد و عالم در پیشبرد علم موثر است و تقلای اخلاق عالم در رشد خود او موثر است.
http://meftaah.com/news/118908
@salmanraoofi
#معرفی_کتاب
#علوم_انسانی_اسلامی
تالیف حجت الاسلام احمد حسین شریفی
چاپ موسسه علوم انسانی صدرا
برای طالبان علوم انسانی اکیدا توصیه میکنم
@salmanraoofi
#اخلاق_عرفانی
#امام_خمینی ره
🔻 مبادا شبههها و اشتباهات اهل کلام و وهمیّات و دروغهای باطل فیلسوفنماها، قدمهای تو را بلغزاند. زیرا نقد آنها در بازار یقین سودی ندارد و سرمایهشان در میدان مسابقه بسیار اندک است. «ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِم یَلْعَبون، بگذار در بازیچههاشان فرو روند» و آیات و اسماء خداوند را انکار کنند که برای آنان عذابِ دوری از حق الیقین و آتش حرمان از همجواری مقربین است.
📚 #مصباح_الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص ۴۵
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم_عقلی
#فلسفه ۶
#فقه
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۷
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆پس قضایای اعتباری که در حقیقت همان قضایایی هستند که محمولاتشان اعتباریست از آنجا که محمولاتشان در خارج نیستند و محمولاتشان فی نفسه مطابَقی در خارج ندارند مگر به حسب اعتبار ؛ یعنی وجودشان به حسب ظرف اعتبار و وهم است نه در خارج ، - و فرقی هم نمیکند که به حسب ظاهر موضوعاتشان امور حقیقی عینی در خارج باشد یا اعتباری باشد – لذا محمولات ذاتی برای موضوع نیستند بدین معنی که اگر موضوع وضع شود قطع نظر از همه موضوعات دیگر ثبوت محمول برای موضوع در جای خود نیست چراکه محمولی در نفس الامر و واقع وجود ندارد پس نسبتی هم وجود ندارد در نتیجه محمول در قضایای اعتباری ضرورتا برای موضوعش غیر ذاتیست و برهان بردار نیست و بدین دلیل که علومی که از آنها بحث میکنند مشتمل بر موضوعاتی هستند که در آنها از اعراض ذاتیشان بحث می شود.
اما اعتبار که همان اعطاء حد چیزی یا حکم چیزی به چیز دیگر است از آنجا که تصدیقاتی که منتسب به اعتبار است تصدیقات و علومی ما بین کمال حیوان فاعل بالاراده و نقص اوست - بنا بر آنچه در رساله اعتبارات روشن نمودیم.
لذا اینها خودشان مطلوب برای واسطه قرار گرفتن هستند پس طلب علم بواسطه اینها غیریست و هدف و غرض خاصی دارد پس قضیه اعتباری همانطور که مجعول و اعتبار شده به جعل اعتباری برای غرضی حقیقیست که با آن قضایا به آن هدف میرسند مثل مجموعه قضایای اعتباری جعل شده برای غرضی حقیقی یا آنچه همانگونه منتهی به غرض میشود و در تدوین مطلوب است یا برای فراگیری و رسیدن به غرض حقیقی یا آنچه منتهی به آن میشود برای شناخت سره از اسره مثل مجموعه ای از قضایا تدوین شده که فلان علم نامیده میشوند برای فلان غرض یا مطلوب برای فلان غرض. در نتیجه تمایز در علوم اعتباری به اهداف است نه به موضوعات و واجب نیست که محمولات مسائل در آنها ذاتی باشد بلکه واجب صحت حمل است همراه با داخل بودن در غرض مطلوب. از اینجا روشن میشود ضرورتی وجود ندارد که اقتضایش نفی واسطه در عروض محمولات برای موضوعات باشد و همینطور برای شرط مساوات بین موضوعات و محمولات پس محمول میتواند اعم یا اخص مطلق یا اعم من وجه از موضوع باشد مثل این گفتار که : فاعل مرفوع است ای اینکه بگوییم اسم بواسطه شباهتش به حرف مبنی میشود و گفتارمان که نماز واجب است و غیر این مثالها و به آنچه متحمل شده اند برای دفع این محذورات نیازی نیست همانطور که دانستی. همچنین از اینجا روشن میشود که ضرورتی که مقتضیِّ وجود جامع بین موضوعات مسائل باشد وجود ندارد البته گاهی عقلا اذعان دارند که در امور اعتباری متحد در غرض با توجه به وحدت غرض و هدف به اینکه جامع واحدی بین موضوعات مسائل که همه را به حسب موضوع جمع میکند وجود داشته باشد و این را از آثار ذی الغایه میدانند لکن ضروری نیست که نسبت این جامع در حالیکه جامع افراد است نسبت کلیات حقیقی به افرادش باشد همانطور که بیان خواهد شد.
👈ولی حضرت امام از ابتدا به این امر کلی پا فشاری ندارند ولی در هر مبحث با استفاده از فلسفه به رد مباحث فلسفی وارد شده در علم اصول میپردازند و در مواردی هم که ذکر شد به استفاده از فلسفه یا تحلیلات فلسفی روی آورده اند که البته بسیار کم است.
🔆مشی سوم: نیز مشی و روش کسانی است که معتقدند علوم فلسفه و اصول به هم ارتباط دارند و فلسفه به دقت و موشکافی در علم اصول کمک میکند این مشی و اعتقاد مرتبط به محقق غروی اصفهانی است که به شدت مباحث اصولی و فلسفی را گره زده و این مشی نیز ا کنون پیروئی ندارد.
🔆مشی چهارم: مرتبط به افرادی است که معتقدند تحصیل فلسفه به فهم عرفی و فطرت سالم فقهی و اصولی فرد صدمه رسانده و باعث کج سلیقگی در فهم صحیح مباحث فقهی و اصولی میشود این مشی مربوط به مکتب سامرا که بیشتر، افکارش در محقق فشارکی و موسس حوزه محقق حائری تبلور پیدا کرده و مکتب قم که افرادی چون آیت الله بروجردی پرچمدار آنند تبلور پیدا کرده که اکنون نیز پیروانی دارد.
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم_عقلی
#فلسفه ۷
#فقه
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۸
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆تحلیل تاریخی ورود فلسفه به علم اصول:
مباحث تاریخی همیشه روشنگری خاص خود را دارند و باعث اثبات بهتر مبانی فرد مستدِّل خواهند شد
🔆در این مبحث به سیر تاریخی ورود فلسفه به اصول خواهیم پرداخت و سپس به ارائه نظر در مورد لزوم یا عدم لزوم داخل کردن مباحث فلسفی به اصول میپردازیم.
🔆اگر بخواهیم سیر تاریخی مباحث علم اصول را بررسی کنیم و در آن به این نکته بپردازیم که از چه زمانی فلسفه وارد علم اصول شد و به تحلیل تاریخی بپردازیم و در این تحلیل و سیر به کتب و بزرگان تاثیر گذار در تاریخ و مسائل این علم توجه داشته باشیم باید گفت:
🔆گرچه علامه حلی به فلسفه وارد بودند اما اثری از ورود مباحث فلسفی در کتب این دو بزرگوار به چشم نمی آید.
و بعد از این هم در کتب اصولی ردی از ورود فلسفه به علم اصول دیده نمی شود.
🔆در نقطه حیات دوباره علم اصول توسط محقق بهبهانی هم بعضی قواعد کلامی وارد علم اصول شد و در ادامه توسط سید مجاهد صاحب مفاتیح الاصول و بعد از ایشان صاحب قوانین و یا صاحب فصول هم ردی از فلسفه مشاهده نمی شود بلکه در قوانین و فصول بیشتر مباحث الفاظ مورد بررسی قرار گرفته و تقریبا جنبه عقلی اصول مورد غفلت قرار گرفته است.
🔆بعد از ایشان هم بزرگانی چون شریف العلما مازندرانی و شیخ اعظم انصاری توجه و نگاهی به فلسفه و ورود آن به این علم نداشته اند.
👈پر واضح است که از زمان صاحب کفایه بعضی قواعد فلسفی آن هم به طور پنهان وارد علم اصول شد لذا در کفایه رد روشنی از قاعده الواحد برای اثبات نیاز یک علم به موضوع واحد وجود ندارد و همچنین در موضوع جبر و اختیار کسی که فلسفه خوانده متوجه میشود که ایشان از منظر فلسفی به حل این معضل می پردازد.
🔆البته در کفایه عقل گرایی شدیدی به چشم می آید که قبل از ایشان به این سنخ سابقه ای ندارد مثلا در بحث تعارض ایشان قائل به عدم توقیفی بودن مرجحات شده اند که با توجه به قرائنی میتواند دلالت بر عقل گرایی شدید ایشان باشد.
👈با ورود این قواعد به اصول مدرسین و مجتهدین علم اصول مجبور شدند به فرا گیری و نقد این مبانی یا توضیح و تشیید آن بپردازند چرا که کتاب کفایه مدار درس و تدریس و نقد و تبیین قرار گرفته بود و از آنجا که تحصیل فلسفه در آن زمان حوزه نجف رایج نبوده و احیانا جرم محسوب می شده بزرگان معمولا به طور پنهان به تحصیل این علم می پرداختند یا در حوزهای دیگر مثل اصفهان این علم را فرا گرفته و بعد در نجف رحل اقامت می افکندند.
🔆مثلا صاحب عروه به طور پنهانی از فیلسوف شهیر عصّار پدر فلسفه را فرا گرفته اند و آیة الله بروجردی در اصفهان در این علم متبحر شده اند.
🔆البته حکمت متعالیه در این عصر در سبزوار توسط محقق سبزواری ترویج و تحصیل می شده و در اصفهان توسط عارف بید آبادی قبلا رواج یافته بود و آیة الله بروجردی بیشتر حکمت مشاء را فرا گرفته بودند و به ذوق این حکمت متمایل بودند تا ذوق حکمت متعالیه.
🔆این تحصیل پنهانی و عدم رواج فلسفه باعث شد بیشتر بزرگان بعدی خصوصا در عصر آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی که شهریه مدرسین و محصلین فلسفه را قطع کردند با توجه به قریحه و استعداد ذاتی خود به کتب فلسفی مراجعه کنند
👈و به طور خود خوان به تحصیل این علم روی آورند و این خود خوانی و خود فهمی باعث شد که قواعد را در غیر جایگاه خود و اصطلاحات را در غیر موضوع له استفاده کنند و با تحلیل های خاص خود به نقد و ابرام بپردازند به طوریکه میتوان گفت ما در این مباحث مثل فلاسفه غرب شدیم که هر فیلسوف مبانی اصطلاحات و قواعد خود را دارد و به رد فلاسفه دیگر می پردازد بر خلاف فلسفه اسلامی که هر فیلسوف مبانی و مطالب فیلسوف دیگر را پیگیری کرده و به استحکام آن مبانی نظر دارد.
👈برای اثبات این مطلب کافیست نگاهی به اصول امام خمینی و علامه طباطبائی بیندازیم.
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی 24
#پنهان_پژوهی
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
📚فی سنن أبي داوود عن فراتِ بنِ حيّانٍ : « أنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أمرَ بقَتلِهِ ، و كانَ عَيْنا لأبي سُفيانَ ، و كانَ حَلِيفا لرجُلٍ مِن الأنصارِ ، فمَرَّ بحَلْقةٍ مِن الأنصارِ فقالَ : إنّي مسلِمٌ ، فقالَ رجُلٌ مِن الأنصارِ : يا رسولَ اللّه ، إنَّهُ يقولُ: إنّي مسلِمٌ ، فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنَّ مِنكُم رِجالاً نَكِلُهُم إلى إيمانِهم ، مِنهُم فراتُ بنُ حيّانٍ .»
🔹ترجمه:
در سنن أبى داوود درباره فرات بن حيّان آمده : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دستور قتل او (فرات) را ، چون جاسوس ابو سفيان بود، صادر كرد. و او هم پيمان مردى از انصار بود. پس بر گروهى از انصار گذشت و گفت: من مسلمان هستم. مردى از انصار گفت : اى پيامبر خدا ! او مى گويد : من مسلمانم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : افرادى از شما هستند كه آنها را به ايمانشان وا مى گذاريم ؛ يكى از آنها فرات بن حيّان است.
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی 25
#پنهان_پژوهی
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
📚فی الکافی عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: « قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى التَّلِّ الَّذِي عَلَيْهِ مَسْجِدُ الْفَتْحِ فِي غَزْوَةِ الْأَحْزَابِ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ قَرَّةٍ فَقَالَ : مَنْ يَذْهَبُ فَيَأْتِيَنَا بِخَبَرِهِمْ وَ لَهُ الْجَنَّةُ فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ ثُمَّ أَعَادَهَا فَلَمْ يَقُمْ أَحَدٌ . فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِيَدِهِ وَ مَا أَرَادَ الْقَوْمُ أَرَادُوا أَفْضَلَ مِنَ الْجَنَّةِ . ثُمَّ قَالَ : مَنْ هَذَا ؟ فَقَالَ حُذَيْفَةُ : فَقَالَ أَ مَا تَسْمَعُ كَلَامِي مُنْذُ اللَّيْلَةِ وَ لَا تَكَلَّمُ أَ قُبِرْتَ . فَقَامَ حُذَيْفَةُ وَ هُوَ يَقُولُ : الْقُرُّ وَ الضُّرُّجَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ مَنَعَنِي أَنْ أُجِيبَكَ . فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص : انْطَلِقْ حَتَّى تَسْمَعَ كَلَامَهُمْ وَ تَأْتِيَنِي بِخَبَرِهِمْ .
فَلَمَّا ذَهَبَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ احْفَظْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ حَتَّى تَرُدَّهُ وَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص : يَا حُذَيْفَةُ لَا تُحْدِثْ شَيْئاً حَتَّى تَأْتِيَنِي فَأَخَذَ سَيْفَهُ وَ قَوْسَهُ وَ حَجَفَتَهُ . قَالَ حُذَيْفَةُ فَخَرَجْتُ وَ مَا بِي مِنْ ضُرٍّ وَ لَا قُرٍّ فَمَرَرْتُ عَلَى بَابِ الْخَنْدَقِ وَ قَدِ اعْتَرَاهُ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْكُفَّارُ .
فَلَمَّا تَوَجَّهَ حُذَيْفَةُ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَادَى- يَا صَرِيخَ الْمَكْرُوبِينَ وَ يَا مُجِيبَ الْمُضْطَرِّينَ اكْشِفْ هَمِّي وَ غَمِّي وَ كَرْبِي فَقَدْ تَرَى حَالِي وَ حَالَ أَصْحَابِي . فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ قَدْ سَمِعَ مَقَالَتَكَ وَ دُعَاءَكَ وَ قَدْ أَجَابَكَ وَ كَفَاكَ هَوْلَ عَدُوِّكَ فَجَثَا رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى رُكْبَتَيْهِ وَ بَسَطَ يَدَيْهِ وَ أَرْسَلَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ شُكْراً شُكْراً كَمَا رَحِمْتَنِي وَ رَحِمْتَ أَصْحَابِي .ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ رِيحاً مِنَ السَّمَاءِ الدُّنْيَا فِيهَا حَصًى وَ رِيحاً مِنَ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فِيهَا جَنْدَلٌ .
قَالَ حُذَيْفَةُ فَخَرَجْتُ فَإِذَا أَنَا بِنِيرَانِ الْقَوْمِ وَ أَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَوَّلُ رِيحٌ فِيهَا حَصًى فَمَا تَرَكَتْ لَهُمْ نَاراً إِلَّا أَذْرَتْهَا وَ لَا خِبَاءً إِلَّا طَرَحَتْهُ وَ لَا رُمْحاً إِلَّا أَلْقَتْهُ حَتَّى جَعَلُوا يَتَتَرَّسُونَ مِنَ الْحَصَى فَجَعَلْنَا نَسْمَعُ وَقْعَ الْحَصَى فِي الْأَتْرِسَةِ فَجَلَسَ حُذَيْفَةُ بَيْنَ رَجُلَيْنِ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَقَامَ إِبْلِيسُ فِي صُورَةِ رَجُلٍ مُطَاعٍ فِي الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ قَدْ نَزَلْتُمْ بِسَاحَةِ هَذَا السَّاحِرِ الْكَذَّابِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَنْ يَفُوتَكُمْ مِنْ أَمْرِهِ شَيْءٌ فَإِنَّهُ لَيْسَ سَنَةَ مُقَامٍ قَدْ هَلَكَ الْخُفُّ وَ الْحَافِرُ فَارْجِعُوا وَ لْيَنْظُرْ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ مَنْ جَلِيسُهُ قَالَ حُذَيْفَةُ فَنَظَرْتُ عَنْ يَمِينِي فَضَرَبْتُ بِيَدِي فَقُلْتُ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ فَقُلْتُ لِلَّذِي عَنْ يَسَارِي مَنْ أَنْتَ فَقَالَ سُهَيْلُ بْنُ عَمْرٍو قَالَ حُذَيْفَةُ وَ أَقْبَلَ جُنْدُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ فَقَامَ أَبُو سُفْيَانَ إِلَى رَاحِلَتِهِ ثُمَّ صَاحَ فِي قُرَيْشٍ النَّجَاءَ النَّجَاءَ وَ قَالَ طَلْحَةُ الْأَزْدِيُّ لَقَدْ زَادَكُمْ مُحَمَّدٌ بِشَرٍّ ثُمَّ قَامَ إِلَى رَاحِلَتِهِ وَ صَاحَ فِي بَنِي أَشْجَعَ النَّجَاءَ النَّجَاءَ وَ فَعَلَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْنٍ مِثْلَهَا ثُمَّ فَعَلَ الْحَارِثُ بْنُ عَوْفٍ الْمُزَنِيُّ مِثْلَهَا ثُمَّ فَعَلَ الْأَقْرَعُ بْنُ حَابِسٍ مِثْلَهَا وَ ذَهَبَ الْأَحْزَابُ وَ رَجَعَ حُذَيْفَةُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّهُ كَانَ لَيُشْبِهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ .»
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی 25
#پنهان_پژوهی
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
🔹ترجمه:
در کافی از ابان بن عثمان از آنکه به او گفت آمده از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود : كه رسول خدا (ص) بر آن تلى كه امروز مسجد فتح بر آن ساخته شده ايستاد هنگام جنگ احزاب بود و شبى تاريك و سرد . پس فرمود: چه كسى است كه برود ميان قشون دشمن و گزارشى از آنها براى ما بياورد و مزد او بهشت باشد، كسى از جا برنخاست سپس گفته خود را بازگفت و كسى برنخاست امام صادق (ع) با حركت دست خود فرمود؟ آن مردم چه ميخواستند؟ بهتر از بهشت ميخواستند؟ سپس پيغمبر فرمود: اين كيست؟ گفت حذيفه است فرمود اى حذيفه تو از اول شب سخن مرا ميشنوى و دم نميزنى؟ ميان گورى؟ حذيفه از جا برخاست و مىگفت خدا مرا قربانت كند سرما و سختى مرا بازداشت كه بشما پاسخ گويم رسول خدا (ص) فرمود برو ميان آنها تا سخن آنها را بشنوى و گزارش آنها را براى من بياورى .
چون او رفت رسول خدا (ص) گفت: بار خدايا او را از پيش رو و از دنبال سرش و از سوى راست و از سوى چپش نگهدار تا او را بازگردانى رسول خدا (ص) باو سفارش كرد و فرمود اى حذيفه مبادا كار تازهاى بكنى تا نزد من برميگردى حذيفه شمشير و كمان و سپر چرمين خود را برداشت. حذيفه گويد من چون بيرون شدم سختى و سرما نداشتم به راه خندق گذر كردم و هر دو دسته مؤمنان و كفار در آنجا پاس مىدادند . چون حذيفه بسوى ماموريت خود روانه شد رسول خدا (ص) بآواز بلند اين دعا را بدرگاه بىنياز خواند: «اى دادرس گرفتاران، اى پاسخگوى بيچارگان هم و غم و گرفتارى مرا برطرف گردان تو حال مرا و حال اصحاب مرا نگرانى». جبرئيل باو فرود آمد و گفت يا رسول اللَّه راستى خدا عز ذكره گفتارت را شنيد و دعايت را پذيرفت و اجابت كرد و از هراس دشمنت رهاند رسول خدا (ص) بر دو زانو نشست و دو دست برداشت و دو چشم را روانه ساخت و سپس گفت : شكر تو را شكر تو را همانطور که به من رحم و یارانم رحم نمودی . سپس رسول خدا فرمود: هر آينه خدا عز و جل بادى از آسمان دنيا بدانها برانگيخت كه سنگريزه داشت و بادى هم از آسمان چهارم كه در آن تيكههاى سنگ بود.
حذيفه گويد من بسوى آن قوم بيرون شدم و آتشى كه افروخته بودند در نظرم آمد و لشكر اول خداوند كه بادى بود با سنگريزه بر آنها يورش برد و هيچ آتشى از آنها را واننهاد جز اين كه آن را از هم پاشيد و هيچ چادرى را وانگذاشت جز اينكه از جا كند و بدور افكند و همه نيزههاى آنها را پرتاب كرد تا آنجا كه در برابر سنگريزهها كه باد بسر و روى آنها ميزد سپر بر سر كشيدند و ما آواز كوفتن سنگريزهها را كه بر سپرها ميخورد ميشنيديم. حذيفه ميان دو تن از مشركان و در حلقه آنان نشست و ابليس در صورت يكى از سران مطاع مشركان بپاخاست و فرياد زد اى مردم شما در آستان اين ساحر كذاب بار فرو گذاشتيد هلا كه كار از دست شما بيرون نرود و فرصت باقيست راستش اينست كه اين سال سال اقامت در اينجا نيست (و سال خشكسالى است) همه شتران و اسبان و الاغها نابود شدند برگرديد و هر كدام همنشين خود را تحت نظر داشته باشد و بازرسى كند. حذيفه گويد من بسوى راست خود نگاه كردم و دست بشانه شخصى زدم و گفتم تو كيستى؟ گفت معاويه هستم و بآن كه سمت چپم بود گفتم تو كيستى؟ گفت سهيل بن عمرو هستم حذيفه گويد و در اين حال لشكر اعظم خدا رسيد و ابو سفيان بشتر سوارى خود برجست و فرياد زد در ميان قريش نجات، نجات، طلحه ازدى فرياد زياد محمد براى شما شرى فزود و سپس بر شتر سوارى خود جست و ميان بنى اشجع فرياد زد نجات، نجات، و عيينة بن حصن هم همين كار را كرد و حرث بن عوف مزنى هم همين كار را كرد و اقرع بن حابس هم چنين كرد و احزاب همه رفتند و حذيفه نزد رسول خدا (ص) برگشت و باو گزارش داد امام صادق (ع) فرمود راستش اينست كه شب كفار احزاب هم مانند روز رستاخيز بود.
@salmanraoofi
#بانوان
✅ کتاب: فمینیسم و دانشهای فمینیستی
✅ تعداد صفحات : 384
✅ قیمت: 200,000 ریـــال
✅ نویسنده: مجموعه مقالات، نگاشته نویسندگان متعدد
مترجم: عباس یزدانی، بهروز جندقی
این کتاب حاوی یک مقدمه و ترجمهي سیزده مقاله از دایرةالمعارف فلسفی روتلیج (routledge) دربارهی فمینیسم، جنسیت و دانشهای فمینیستی است که (بهجز سه مقالهي 9، 12 و 13)، هر یک در پایان مورد نقد و ارزیابی قرار گرفتهاند. در مقدمهي مبسوط کتاب، با عنوان «درآمدی بر فمینیسم»، مسائل متنوعی چون فمینیسم، اخلاق فمینیستی، معرفتشناسی فمینیستی، فمینیسم و علم، فمینیسم و علوم اجتماعی، فمینیسم و زبان، فلسفه سیاسی فمینیستی، فمینیسم و روانکاوی، توسط اندیشمندان داخلی تبیین شده است.
📚 جهت تهیه کتاب از روشهای ذیل اقدام فرمایید:
🛍 خرید حضوری به نشانی:
قم: بلوار الغدیر، کوچه 10، شماره 5
تهران: بلوار کشاورز، خیابان نادری، کوچه حجتدوست، پلاک 56
☎ خرید تلفنی
قم: 58-32603357(025) داخلی 4664
مستقیم: 32144664(025)
تهران: 88983944(021)
💻 خرید اینترنتی از طریق لینک زیر
https://wrc.ir/shop/home
@salmanraoofi