#استادصمدیآملی
#آثارحسادتحسودان
#برگرفتهازجلسهسخنرانیشبدوازدهممحرمسال98
👈 یکی از بطون معانی ظهور حضرت بقیة الله و انتظار قیام این است که ما منتظریم تا در درون اجتماع یک ظرفیتی پدید بیاید، یک قابلیتی، یک حوصله ای پیدا بشود که بر اساس این ظرفیت آنهایی که واقعا می توانند اجتماع از آنها بهره ببرند آنها ظهور کنند، آنهایی که قابلیت ظهور در اجتماع ندارند، ظاهر نشوند که وقت بگیرند.
چون همیشه این طیف دارد اجتماع را بیچاره می کند.
همیشه مردم اسیر و گرفتار این طیفهای القابی سلطنت طلب اند، مقام طلب اند، می خواهند اذهان را اینها پر کنند؛ ولذا وقت گیری ها می شود.
ما به حضرت بقیة الله در مثل زیارت روز جمعه ی آقا می گوییم که: « أنتظروا ظهورک و ظهور الحقّ علی یدیک»
ما منتظریم که جنابعالی ظاهر بشوی تا حق به دست تو ظاهر بشود.
چه اینکه در دعای افتتاح در هر شب ماه رمضان می خواهیم: « إنّا نشکو إلیک فقدَ نبیّنا » بعد می گوییم: « أللّهمّ أظهر به دینک و سنّة نبیّک » بارالها به واسطه ی این آقا، حضرت مهدی آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم، به واسطه ی ایشان دینت را اظهار کن. أظهِر به دینک و سنّة نبیّک ، سنت پیغمبرت را آشکار کن، بطوری سنت پیغمبرت آشکار بشود که : « لا یستخفي بشیءٍ، یک چیزکی حتی از سنت و از قرآن و دین پیغمبر دیگر مخفی نماند؛ همه چیز آشکار بشود.
الآن آقا انقدر مخفی است. نه پیغمبر می توانست آنطوری که دلش می خواست با پیامبر برخورد بکند، چون می دانست حسد حسودان عجیب گل می کند. نه امیرالمؤمنین توانستند با فرزندانشان آنجوری که شخصیتشان بود در اجتماع برخورد بکنند چون می دانستند حسد حسودان گل می کند؛ حسود دوست ندارد یک جوان شما درس خوانها، دوست ندارند دیگران که ایشان این درس خواندنش را ادامه بدهد.
بالاخره آخر یا با قوه ی خیالشان، یا با چشمشان یا با تصوراتشان آخر او را تیر می زنند، از کار می اندازند؛ نمی توانند.
یک دختر زیبا شده؛ خدای متعال او را در بین دختران دیگر از یک جمالی برخوردار کرده، مگر طفلی می تواند این را به مقصد برساند؟ خلاصه یا قبل از شوهر کردن از دستش می گیرند؛ یک جوری؛ یا بعد از اینکه شوهر کرده تیرش می زنند محسود واقع می شود.
ما در اصول کافی بابی داریم در کتاب « الحجة» باب « أنّهم محسودون ».
این است که ائمه علیهم السلام همه محسود واقع شدند؛ منتها ماها محسود واقع بشویم باعث می شود اگر جمالی دارد از تو گرفته می شود؛ اگر فرزند درس خوانی داری ناگهان می بینی ذوق بی درسی اش گل کرده؛ او به این خوبی داشت پیش می رفت چی شد الآن یکدفعه همه چیزش متوقف شد؟ معلوم است تیرش زدند؛ مجروح شده بیچاره.
اگر یک دختر زیبایی دارد، بالاخره کاری می کنند زیبایی را از دستش می گیرند. اگر سر براه است بالاخره او را بسوی بیراهی ها می برند. یک کمی زندگی طرف بد نیست؛ نه اینکه از راه حرام بدست بیاورد، نه؛ حلال است. اما خداوند یک برکتی به زندگی اش داده، روبراه است؛ مگر آخر می گذارند او به مقصد برسد؟ آخر یکجوری جلو اش را می بندند. بالاخره یا به فقرش می کشند یا...
اگر بازار بیاید دارد کسب حلال می کند؛ خوب دارد بازار را پیش می برد، خلاصه جمع می شوند به هر صورتی هست نمی گذارند.
اینها می بینید آقا از بس که نفوس آلوده است؛ از بس که افراد متصف به صفات خبیثه اند؛ از بس که در آنها وصف حسد گل می کند؛ نمی تواند ببیند شخصیت را؛ نمی تواند ببیند کمال را؛ نمی تواند ببیند پیشرفت را.
بالاخره جلو اش را می گیرند.
✍🏼 #پیاده_شده_از_فایل_صوتی
__________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی بدون ذکر نام کانال جایز نمی باشد.
◀️کانال نجم الدین🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
استادصمدی-تعدادحقیقیشهدایکربلا.mp3
1.49M
#استادصمدیآملی
#تعدادحقیقیشهدایکربلاأنصارالحسین
#برگرفتهازجلسهسخنرانیشبهشتممحرمسال98
⌛️زمان: 3:32 دقیقه
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
#استادصمدیآملی
#تعدادحقیقیشهدایکربلاأنصارالحسین
#برگرفتهازجلسهسخنرانیشبهشتممحرمسال98
👈 ببینید اگر امام امیرالمؤمنین یاری نشود، ناصر نداشته باشد در نشئه ی طبیعت، جا می ماند؛ فلذا امام حسین هم در کربلا، حالا هفتاد و دو نفر معروف است که ظاهراً بیشتر این لفظ هفتاد و دو نفر، یا هفتاد و دو تن، به این عزیزانی بر می گردد که در کربلا شهید شدند که سرهای اینها را بریده اند به شام برده اند؛ تنشان در کربلا ماند.
بله، بیشتر از هفتاد و دو نفر هم شهید شدند؛ بعضیها نوشته اند 145 نفر شهید شدند؛ بعضیها نوشته اند 170 نفر، حتی امشب نگاه می کردم تا 600 نفر، تا هزار نفر هم از اصحاب آقا را بعنوان شمار کلی نقل کرده اند؛ اما بهرحال هفتاد و دو تن معروف شد.
معلوم می شود که می شود استمزاجاً از متن تاریخ استنباط کرد که شهدا بیش از 72 بودند اما در بین این مجموعه ی بیش از مثلاً 150-170 تا شهید، هفتاد و دو تا از این عزیزان را سر بریدند و سرشان را فرستادند به سوی شام. و لذا کربلا به اسم این هفتاد و دو در تاریخ ملقب شد.
شهادت و عدد شهدای کربلا به عدد هفتاد و دو مفتخر شد؛ که به وزان هفتاد و دو حرف اسم اعظم الهی از هفتاد و سه حرف اسم اعظم الهی در آمد؛ چون کمک نداشت آقا؛ ناصر نداشت.
در روز عاشورا، آقا ندای « هل من ناصر » می داد؛ آیا کسی هست ناصر ما باشد؛ کمکمان کند؟ یاری مان بدهد در مقابل دشمن؟ سبط پیغمبر را گاهی به رخ دشمن می کشید مگر من سبط شما نیستم روز عاشورا بعد از اینکه اصحاب شهید شدند؛ اهل بیت آقا شهید شدند؛ بنی هاشم شهید شدند؛ عباس هم شهید شد؛ آقا تک و تنها ماند؛ آمد با خیمه ها وداع کرد؛ رفت مقابل دشمن، جنگ شروع شد؛ چندین بار در مسیر جنگ آقا به اینها فرمود: من سبط پیغمبر شما نیستم؟ آب از شما می خواهم، تشنه ام؛ به من آب نمی دهید؟
که آب هم ندادند. بدترین جسارتها را بر وفق شأن و آن بی لیاقتی خودشان بود نه آقا، که به نسبت آقا روا می داشتند؛ کلمات رکیک را، نامربوط را، که انسان گاهی خجالت می کشد آن کلمات را بر زبان بیاورد.
✍🏼 #پیاده_شده_از_فایل_صوتی
______________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی بدون ذکر نام کانال جایز نمی باشد.
◀️کانال نجم الدین🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
استادصمدی-اجتماعفرجندارد.mp3
1.31M
#استادصمدیآملی
#اجتماعفرجوگشایشندارد
#برگرفتهازجلسهسخنرانی
#شبدوازدهممحرمسال98
⌛️زمان: 3:06 دقیقه
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
#استادصمدیآملی
#اجتماعفرجوگشایشندارد
#برگرفتهازجلسهسخنرانیشبدوازدهممحرمسال98
👈 هر موقع ما إن شاء الله یک جمعی را پیدا کردیم، که در آن جمع کسانی که ناقص اند به دنبال فهم نقصشان راه بیفتند بگویند ما هم کامل بشویم؛ کسانی که کامل اند بدنبال رفع نقص ناقصها بیفتند؛ کسانی که کاملند از اظهار کمال برای اجتماع امساک نکنند؛ کسانی که ناقص اند جلوی فیض کمال کامل را نگیرند؛ حسودی ها برداشته بشود؛ همه به دنبال ترقی و ارتقاء وجودی باشیم؛ همه کمک کنیم؛ آنی که نمی داند با تمام وجود، به محضر آنی که داناست مشرّف بشود، بگوید: آقا من در خدمتم. من فرزند علامه ام، آیت الله ام، عظمایم، خانَم، سرمایه دارم، هرچه هست، کار به اینها ندارم، من نمی دانم؛ تو می دانی. « هل یستوي الّذین یعلمون و الّذین لا یعلمون»
باشد پدرت فقیر بود؛ گاریچی بود؛ دستفروش بود؛ کارگر بود؛ فهله بود حتی؛ خدمتگزار مدرسه بود؛ رفتگر شهرداری بود؛ آقا تو کمال داری من ندارم. به من بیاموز.
کاری به این ندارم که تو فرزند که هستی؟ انقدر می دانم تو کمال داری من ندارم. تو علم داری، من ندارم. تو صفا داری، من ندارم. تو تحقیقات کردی، من نکردم. تو عالمی من جاهلم آمده ام از محضر مبارکت استفاده کنم. دیگر نگویم کسر شأن من است.
ما این موقعی که محضر استادمان مصباح الانس می خواندیم؛ اسفار می خواندیم؛ درسهای دیگر، این موقع خدا شاهد است فرمود آقا روی کره زمین از جنبه ی ظاهری، در علوم ظاهری کسی را نمی بینم که یک چیزی داشته باشد و من آنرا نداشته باشم؛ اگر ببینم کسی باشد که چیزی دارد که من ندارم یقیناً می روم دنبالش. می گویم آقا من ندارم به من بده.
وگرنه یاییم جلوی کمال را سد بکنیم؛ بدترین ضیقی اجتماع است؛ اجتماع فرج ندارد. و لذا حسود نمی گذارد اجتماع فرج داشته باشد. بخیل نمی گذارد؛ غیبت کننده نمی گذارد؛ دروغ زننده نمی گذارد؛ رنگ و روغن کننده نمی گذارد که اجتماع درست پیش برود. اجتماع از فرج می افتد. گشایش ندارد.
✍🏼 #پیاده_شده_از_فایل_صوتی
____________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی بدون ذکر نام کانال جایز نمی باشد.
◀️کانال نجم الدین🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0