💠وظیفه شناس و تعهدپذیر
🔷 #دینداری و #انقلاب_گرایی با شعار دادن محقق نمیشود؛ کما اینکه مقام رهبری نیز بیان فرمودند: «با شعار دادن نه یک کشور را بلکه یک ده [روستا] را هم نمیشود درست کرد و اداره و آباد نمود، در کنار شعار دادن [رجز خواندن] #عمل_کردن نیز لازم است،[۳] اگر یاران امام حسین علیه السلام در سال ۶۱ هجری با وظیفه شناسی و شجاعت تمام در برابر سپاه عمر بن سعد رجر میخواندند، در میدان عمل هم نشان دادند که تا آخرین قطره ی خونی که در بدن دارند، حامی و پشتیبان ولی و امام خود هستند. #جوان_مؤمن و انقلابی نیز در عصر غیبت با اشراف کامل جنگ تمام عیار اقتصادی، سیاسی و بین المللی با #درک و فهم #شرایط_جنگی به #تعهدات علمی، اقتصادی و سیاسی خود در برابر جامعه اسلامی #جامه_عمل میپوشاند، دینداری و استکبار ستیزی او تنها لقلقه زبان نیست.
💠پرامید، با نشاط و اعتقاد به شعار «ما میتوانیم»
🔷هر چند #رسانههای_غربی و آمریکایی همواره سعی میکنند با القاء یأس و نا امیدی روحیه «ما نمی توانیم» را از ذهن و فکر جامعه نخبگانی و جوان ایران اسلامی دور نمایند، ولی #جوان_مؤمن_انقلابی همواره سعی میکنند، با اتکاء و امید به یاری خدای متعال با نشاط و تمام توان #در_عرصه_جهاد_خودکفایی شعار #ما_میتوانیم را به جهان مخابره نمایند، و #عزّت_ملّی و اسلامی را به رخ جهانیان بکشد. این چنین جوانانی علاوه بر قوی کردن خود در عرصههای مختلف علمی هر گونه ضعف و سستی را از خود دور مینمایند. «عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّةُ؛[۴]از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت: امام صادق جعفر بن محمد علیه السّلام فرمود: هیچ بدنى از تحمّل آنچه نیّت توان آن را داشته باشد، ناتوان نشده است».
پینوشتها:
[۱]. ر.ک: محمدی ری شهری، حکمتنامه جوان، ص ۵۲
[۲].الإحتجاج على أهل اللجاج (طبرسی)، ج ۲، ص ۴۵۸. «فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضِ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعِهِم».
[۳]. بیانات مقام معظم رهبرى - ۷۵/۰۸/۰۹
[۴]. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۰۰
|منب
💥☄💥☄💥☄💥☄💥
☄
⭕️عدم ایمان، مانع #بصیرت
🔶چه رابطه اى بین #ایمان و #بصیرت وجود دارد؟
🔷مسأله مهم در زندگى انسان، این است که: #واقعیات را آنچنان که هست #درک کند، و در برابر آن موضع گیرى صریح داشته باشد. پندارها، پیشداورى ها، و تمایلات انحرافى، حب و بغض ها، مانع از درک و دید #واقعیات - آنچنان که هست - نگردد، و مهمترین تعریفى که براى فلسفه شده است همین است، «درک حقایق اشیاء آنچنان که هست». به همین دلیل، یکى از مهمترین تقاضاهایی که معصومین علیهم السلام از خدا داشتند این بود: «اللّهُمَّ أَرِنِى الأَشْیاءَ کَما هِىَ»؛ «خداوندا، #واقعیتها و موجودات را آن گونه که هست به من نشان ده»، تا ارزش ها را به درستى بشناسم و حق آن را ادا کنم. و این حالت بدون #ایمان میسر نیست، چرا که هوا و هوس هاى سرکش، و #تمایلات_نفسانى، #بزرگترین_حجاب و سدّ این راه است، و رفع این حجاب، جز در پرتو #تقوا و #کنترل_هواى_نفس، امکان پذیر نیست.
🔷لذا در آیه ۴ سوره «نمل» میخوانیم: «إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَیَّنّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُون»؛ «کسانى که به #آخرت #ایمان ندارند، اعمال زشتشان را براى آنها زینت مى دهیم، و سرگردان مى شوند». #آلودگى در نظر آنها پاکى، #زشتیها نزد آنها زیبا، #پستیها افتخار، و بدبختى ها و سیه روزى ها سعادت و پیروزى محسوب مى شود. آرى، چنین است حال کسانى که در طریق غلط گام مى نهند و آن را ادامه مى دهند. واضح است وقتى #انسان #کار_زشت و نادرستى را انجام داد، تدریجاً #قبح و زشتیش در نظر او کم مى شود، و به آن #عادت مى کند، پس از مدتى که به آن خو گرفته، و توجیهاتى براى آن مى تراشد. کم کم به صورت زیبا و حتى به عنوان یک وظیفه در نظرش جلوه مى کند، و چه بسیارند افراد جنایتکار و آلوده اى که به راستى به اعمال خود افتخار مى کنند و آن را نقطه مثبتى مى شمارند.
🔷 #این_دگرگونى_ارزشها، و به هم ریختن معیارها در نظر انسان، که نتیجه اش سرگردان شدن در بیراهه هاى زندگى است، از بدترین حالاتى است که به یک انسان دست مى دهد. جالب اینکه در آیه مورد بحث و یکى دیگر از آیات قرآن [۱] این «تزیین» به «خدا» نسبت داده شده است، در حالى که در هشت مورد به «شیطان»، و در ده مورد به صورت فعل مجهول (زُیِّنَ) آمده است، و اگر درست بیندیشیم، همه بیانگر یک واقعیت است. اما اینکه به #خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است که او #مسبب_الاسباب در عالم هستى است، و هر موجودى تأثیرى دارد که به خدا منتهى مى شود، آرى این خاصیت را خداوند در #تکرار_عمل قرار داده که انسان تدریجاً به آن خو مى گیرد، و #حس_تشخیص او دگرگون مى شود، بى آنکه مسئولیت انسان از بین برود و یا براى خدا ایراد و نقصى باشد (دقت کنید). و اگر به #شیطان یا #هواى_نفس نسبت داده شود، به خاطر این است که عامل نزدیک و بدون واسطه، آنها هستند. و اگر گاه به صورت فعل مجهول آمده، اشاره به این است که طبیعتِ عمل، چنین اقتضا مى کند که بر اثر #تکرار، ایجاد #حالت، #ملکه، #عشق و #علاقه مى کند.
🔷با توجه به آیه فوق، نمونه آشکار و عینى این معنى را در زندگى گروهى از #دنیاپرستان زمان خود به روشنى مى بینیم. آنها به مسائلى افتخار مى کنند، و جزو تمدنش مى شمارند که در واقع چیزى جز #ننگ و #آلودگى و رسوايى نیست. لجام گسیختگى و #بىبند_و_بارى را نشانه «آزادى». #برهنگى و آلودگى زنان را دلیل بر «تمدن». مسابقه در #تجمل_پرستى را نشانه «شخصیت». غرق شدن در انواع #فساد را، مظهر «حرّیت». آدم کشى و #جنایت و ویرانگرى را دلیل بر «قدرت». خرابکارى و #غصب سرمایه هاى دیگران را، «استعمار» (آباد سازى!). به کار گرفتن وسائل ارتباط جمعى را در مسیر زننده ترین برنامه هاى ضد اخلاقى دلیل بر «احترام به خواست انسان ها». زیر پا گذاردن #حقوق_محرومان را، نشانه «احترام به حقوق بشر»!. اسارت در چنگال اعتیادها، هوس ها، ننگ ها و رسوائى ها را، «شکلى از آزادى». تقلب و تزویر و به دست آوردن اموال و ثروت از هر طریقى که باشد دلیل بر «استعداد و لیاقت»!. رعایت اصول عدل و داد و احترام به حق دیگران نشانه «بى عرضگى و عدم لیاقت». #دروغ و #پیمان_شکنى، دورویى و #تزویر را نشان «سیاست».
🔷خلاصه #اعمال_سوء و ننگینشان آنچنان در نظرشان #زینت داده شده است، که نه تنها از آن احساس شرم نمى کنند، که به آن #افتخار و مباهات نیز مى کنند، و پیدا است چهره چنین جهانى چگونه خواهد بود، و راهى را که به سوى آن مى رود کدام سو است؟!
پی نوشت:
[۱] سوره انعام، آیه ۱۰۸
📕تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج۱۵، ص۴۲۶ و ۴۲۳
منبع: وبسایت راسخون