هدایت شده از 🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🌿- بِسمِخُداۍسَتّـٰارُالعیوب(:
❣️#سلام_امام_زمانم❣️
سلام ای همه #هَستیَم، تمام دلم
سلام ای ڪه به #نامت،سرشته آب و گلم
سلام #حضرت دلبر، بیا و رحمی ڪن
به پاسخی بنوازی تو قلب مشتعلم..
امام خوب #زمانم هر ڪجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام
السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
💚 #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
صبحتون معطر به عطر صلوات بر مهدی صاحب زمان (عج)❤️
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهُم
🌱
یاایهاالعزیز...
بیا که جای تو در چشم دوستان خالی است..
#امامزمانم ♥️
۲ اردیبهشت سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قویترین نیروی نظامی خاورمیانه مبارک باد
#سپاه
✍این چای ها را ننوشید❗️
۱- چای سرد : سنگ کلیه
۲- چای غلیظ : کم خونی
۳- چای ناشتا : سوء هاضمه
۴- چای مانده : سمی
۵- چای داغ و سوزان : سرطان مری
۶- چای بلافاصله بعد از غذا : کم خونی
🍏 #طب_اسلامی 🍊
•✾🌿🌺🌿✾••✾🌿🌺🌿✾•
4_553650945498546613.mp3
1.28M
🎧اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
🔹️
حجاب..
ظاهرِعاشقانهیدختریست..
کهدلشبرایخدایش..
باتماموجودمیتپد..(:♥
((#به_وقت_دلتنگی برای صاحب عکس😍))
#دوست_شهید_من ❤️
#دوستان_خوب 🌹🌸
شهید ابراهیم هادی ی جمله قشنگ میگه:)))
برای رضای همه کار میکنیم جز خدا....!
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهیدانه 🍀
#عشق_فقط_خدا
#دلنوشته
خدا را صدا بزن..
بی آنکه بخواهی از او گله کنی...
بی آنکه بگویی : چرا ؟!
ای کاش و بی آنکه
"نداشتن ها و نبودن ها"
را به او نسبت بدهی...
گاهی خدا را به خاطر خدا بودنش صدا بزن...
#خداجونمدوستتدارم
••┅•┅─🍃🌸🍃•┅•┅─
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
@samte_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایی خدا غریبه 〰〰
ببین خدارو ول کردیم
می گردیم با کی〰〰
#مجتبی_رمضانی
#عشق_فقط_خدا
⚠️ #تلنگر
تا حالا شدهتایِقدمیگناهبری...
ولیبـاخـودتبـگی:
بیخیال،آقاممیبینه/:
غصهمیخوره
خواستمبگم...
اگههمچینتجربهایداشتی
دمتحـیدری!
کههمدلآقاروشادکردی
هم۱۰-قدمبهآسموننزدیکترشدی،
اگرهمنداشتی،×
هنوزدیرنیست!بدستشبیار:)😉👌🏻
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡
🧡🌱
📚ࢪمآن
🧡خیـــآلتــــــــــو🧡
#بہ_قلم_بانو
#قسمت89
#شایان
اشک هاش روی گونه هاش چکید.
انقدر چشاش پر بود که بدون اینکه پلک بزنه گوله گوله اشک از چشم هاش می ریخت.
به سند ازدواج و شناسنامه نگاه کرد.
از توی دستم گرفت شون و گفت:
- پس طلاق ام دادی!
درو باز کرد و رفت داخل درو بست.
پلکی زدم که اشک هام روی صورتم ریخت.
خدا لعنتت کنه شیدا الهی زنده زنده بسوزی جلوی چشم هام همون طور که زندگیم جلوی چشم هام سوخت دود شد رفت هوا.
نفس عمیقی کشیدم و سوار شدم.
شیدا با مسخرگی گفت:
- اخی لیلی و مجنون گریه می کردن؟الهی!
لب زدم:
- پسرم کجاست،؟
خیلی ریلکس گفت:
- عمارته.
سریع سمت اونجا رفتم.
تا رسیدم داخل رفتم که دیدم توی سالنه.
با دیدنم حتی سمت ام نیومد.
به در نگاه کرد وقتی دید شیدا اومد داخل بغض کرد و گفت:
- پس مامانم کو؟
چی بهش می گفتم؟جوابی هم داشتم بدم؟
زد زیر گریه.
شیدا لب زد:
- عه من می رم کار دارم باز این شروع کرد.
و زد بیرون بری که برنگردی حیف جون پسرم فعلا توی دستاته و گرنه خودم خلاص ت می کردم.
بغلش کردم که هل داد عقب و با گریه گفت:
- تو مامانمو کتک زدی تو مامانمو انداختی بیرون من مامانمو می خوام من مامانمو می خوام.
سعی می کردم اروم ش کنم اما فایده ای نداشت و فقط گریه می کرد.
رو ساعتی گذشته بود انقدر گریه کرده بود چشاش سرخ سرخ شده بود اما خسته که نمی شد هیچ بدتر گریه می کرد.
سرمو بین دستام گرفتم و نمی دونستم چه غلطی بکنم الان!
تا خود شب محمد یه بند گریه کرد.
توی سالن نشسته بودم و از صدای گریه هاش عصبی و کلافه شده بودم.
شیدا یهو از جاش بلند شد و رفت تو اتاق.
سریع توی اتاق رفتم دستشو برد بالا که محمد و بزنه که دستشو از پشت گرفتم و هلش دادم عقب و داد کشیدم:
- حق نداری بهش دست بزنی فهمیدی؟
پوزخندی بهم زد و از اتاق رفت بیرون.
محمد باز شروع کرد به گریه کردن توی بغلم گرفتمش و گفتم:
- عزیزم دورت بگردم قلب من محمدم یکم صبر کن مامانت و برمی گردونم.
خودشو روی تخت انداخت و فقط گریه می کرد بچه داشت تلف می شد
#رمان
سلاماً علی من مَرَّ علی مُرَّنا فحَلَّاه...
سلام بر او که بر تلخیمان گذشت و شیرینش کرد...
#عربی_نوشت
•🕊🌿•
خدایا یک مرگی رو برامون رقم بزن
که همه حسرتش رو بخورن🤍
-شهید محسن حججی
#شهیدانه
تعریف من از عشق همان بود که گفتم
در بند کسی باش که در بند حسین است:)..!♥️
#عاشقانه_مذهبی🥲