eitaa logo
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
321 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
777 ویدیو
32 فایل
بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:🌿- سمتِ آرامش👇 کانال 🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان https://eitaa.com/samte_aramesh محتوا؟! شاید دلے 🌚🫀! ڪپے؟! حلال ِبٰا ذڪرِ صلواٰت :)"♥️:♥️" - وقف ِ حضرت ِ حجت ؛ ⎞🔗💛⎝‌↫-_ "عــــــشق فقط خــــدا"
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ گفتار و رفتار دوگانه شما؛ کودک را گیج و سردرگم می‌کند. ↩️ مثلا یک شب به کودک بگوییم باید دیگه در اتاق_خواب خودت بخوابی. چند شب بعد بگوییم: اشکالی نداره روی تخت ما بخوابی!! ↩️ یا یک روز بگوییم دیگه اجازه نداری بیشتر از یک ساعت با موبایل بازی کنی. و یک روز که کار داریم بگوییم: امروز هر چقدر خواستی بازی کن! ↩️ به کودک بگوییم نمیشه روی صندلی جلوی اتومبیل بشینی. یک روز که مجبوریم بگوییم تو کوچکی بیا صندلی جلو تا عقب ماشین، جا تنگ نباشه!! یا اینجا پلیس نیست، بیا جلو بشین! ⚠️با این رفتار و گفتار چندگانه ما👇🏻 ⭕️ کودک متوجه عدم قاطعیت ما می‌شود. ⭕️ بچه گیج و سردرگم میشه. ⭕️ سبب اضطراب فرزندمان میشه. ⬅️زیرا نمی‌داند کدام حرف ما همیشگی است، و نمی‌تواند روی حرفهای ما حساب کند.
دنیا هنوز قشنگیاشو دارِه حالا اِسم نمیبرَم ولی مثلا همین خودِ تـــو رفیق👩🏽‍🤝‍👩🏼🫀🔐‌
[💌] این چشم تو یا که موشک سجیل است؟ اینها مژه یا که تیر عزرائیل است؟ قلب من ساده در مصاف چشمت چون گنبد آهنین اسرائیل است
نماهنگ - یوم الانتقام.mp3
14.28M
- مـرحبأ لشکـر حزب اللّٰـه * : ))) «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن 🧡خیـــآل‌تــــــــــو🧡 سرمو به پشتی تکیه دادم و شایان حرکت کرد. محمد خیلی زود خوابید عجب خوش خوابه! شایان از توی اینه نگاهی به محمد کرد و گفت: - چیزی می خوای برات بگیرم؟ یکم فکر کردم حسابی دلم هوس لواشک کرده بود سری تکون دادم و گفتم: - لواشک با بستنی یکمم الوچه سبز. متعجب گفت: - مگه بارداری؟ بهت زده گفتم: - چی! لب زد: - چه چیزایی هوس کردی معمولا خانوم های باردار هوس این چیزا می کن. شونه ای بالا انداختم و گفتم: -- نمی دونم یهویی هوس کردم. یکم بعد شایان وایساد و برام گرفت داشتم لواشک می خوردم که گفت: - نمی خوای یه خواهر یا برادر برای محمد بیاری؟ لواشک توی دهنم رو به زور قورت دادم و گفتم: - نه! شایان دنده رو عوض کرد و گفت: - چرا؟ به بیرون نگاه کردم و چیزی نگفتم. شایان مجدد گفت: - غزال با توام چرا بچه نمی خوای؟ بازم چیزی نگفتم که دوباره گفت: -از من بدت میاد؟نمی خوای از من بچه ای داشته باشی؟ با ناراحتی لب زدم: - تو عاشق من نیستی من هیچ جای زندگی تو نیستم چرا باید برای تو بچه ای بیارم؟بچه ای که مادرش مهم نیست خوب معلومه خودشم مهم نیست پس چه دلیلی داره بچه بیارم؟ شایان نفس شو رها و کرد و گفت: - چرا فکر می کنی هیچ جای زندگی من نیستی؟ لب زدم: - چون نیستم!من اگر اینجام الان کنار تو توی ماشین تو نشستم زنتم به خاطر عشق و علاقه تو نسبت به من نیست به خاطر محمده پس معلوم میشه من جایگاهی توی زندگی تو ندارم. شایان گفت: - این باور تو نسبت به منه ولی کاملا هم این جور نیست که فکر نمی کنم وقت ش باشه بازش کنم اما اگه من به عنوان شوهر ازت بچه بخوام بازم می تونی نه بگی؟ بغض بیخ گلوم نشست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ashti.mp3
882.8K
قصه‌ی آشتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ا👶🧒👦 پویایی های عزیز شبتون زیبا🌺🌹😍 😴
‌🌿- بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:
🍃 صفحه ۵ 🌿 هر روز یک صفحه ⬅️ با 🌹🌸 با ما همراه باشید
05.mp3
2.87M
🍃 صفحه ۵ 🌿 هر روز یک صفحه ⬅️ با 🌹🌸 با ما همراه باشید