eitaa logo
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
428 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
36 فایل
بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:🌿- سمتِ آرامش👇 کانال 🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان https://eitaa.com/samte_aramesh محتوا؟! شاید دلے 🌚🫀! ڪپے؟! حلال ِبٰا ذڪرِ صلواٰت :)"♥️:♥️" - وقف ِ حضرت ِ حجت ؛ ⎞🔗💛⎝‌↫-_ "عــــــشق فقط خــــدا"
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙 استفاده از قرص زیر زبانی هنگام روزه 🍂🍃🍂🍃🌹🍂🍃🍂🍃
۸ فروردین ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترک زبونا کجای مجلس نشستن!؟ 😂👌🏼😍 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✌🏼✌🏼 شاااااااااادبااااااااشین ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📣با ما همراه باشید ☆🌹🌸☆
۸ فروردین ۱۴۰۳
🌱 تو سن دبستان و راهنمایی برای بچه ها کتاب های زندگینامه زیاد بخرید و بخونید (زندگینامه آدمای خوب) برای پسرها به خصوص در کلاس چهارم و پنجم به بعد خیلی سازنده است. ┅┅┄┄┅✾🌸🍃🌸✾┅┄┄┅┅
۸ فروردین ۱۴۰۳
یکی از بهترین دسر های 😋 🌀 از دیدگاه پزشکان حکیم ایران، غذایی لطیف شمرده می‌شود و هضم آن برای معده و کبد آسان است و فرآورده‌های هضمی مفید آن، به آسانی در رگ‌ها و بافت‌ها توزیع می‌شود. در فرآیند گوارش، پسماندهای غیرمفید زیادی بجا نمی‌گذارد و آن پسماندها به آسانی از بدن خارج می‌شوند. همچنین نیرو و قوّت آن به سرعت به اعضای بدن می‌رسد و سیری می‌آورد(البته سیری را بمدت طولانی نگه نمی‌دارد). ♻️ شله زرد عملکردهای دستگاه گوارش را بهبود می‌بخشد ♻️ مقوی مغز و کبد ♻️ غذای مقوی برای زنان باردار و شیرده ♻️ این دسر حاوی انواع ویتامین های A,C,D,B1,B2,B6 ، پروتئین، کلسیم، فیبر، کربوهیدرات، آنتی اکسیدان، آهن، اسید فولیک، منیزیم، پتاسیم، فسفر و … است. همچنین این دسر رژیمی برای دردهای روماتیسمی بسیار می تواند مفید باشد و به دلیل وجود آنتی اکسیدان نیز خاصیت آنتی بیوتیکی دارد. 🍏 🍊 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈
۸ فروردین ۱۴۰۳
«و‌کأن‌وجودك‌وسلیهء‌لحُب‌الحیاة» وانگارك‌بودنت‌راهیست‌برای‌دلبستن‌به‌زندگی: )!🤍'
۸ فروردین ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸ فروردین ۱۴۰۳
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن 🧡خیـــآل‌تــــــــــو🧡 دو ساعتی گذشته بود و خدا خدا می کردم محمد بیدار شه حداقل با اون سرگرم بشم توی این ویلای درندشت. اما نه محمد خواب خواب بود. حیاط خیلی با صفایی داشت این ویلا حالا مگه برم بیرون می خواد چیکارم بکنه؟ تهش دو تا داد بزنه. بلند شدم و اروم در ویلا رو باز کردم. تا بادیگارد ها مشغول بودن من اروم سمت ته عمارت راه افتادم. با دیدن درخت ها و سرسبزی حیاط دلم باز شد. چند تا میوه هم از درخت ها چیدم وای که چقدر خوشمزه و شیرین بود. ای کاش بشه شب اینجا موند و این همه راه اومدیم تا دریا بریم. البته بعید می دونم ارباب زاده با این اعصاب خراب ش و اون نه گفتن من موندگار بشه یا حداقل ما رو دریا ببره! اون وقتا که بابا زنده بود همیشه منو میاورد شمال می دونست دریا دوست دارم می گفت بادیگارد ببرم دریا و هر وقت دلم خواست برگردم اون موقعه چه فکر می کردم روزی قراره این بلا سرم بیاد. کجایی بابا جون چقدر دلم برات تنگ شده نفس غزال. تا تو بودی غزال هیچ غمی نداشت از وقتی رفتی غزال ت تنها و بی کس شده. چقدر دلم می خواد بیام سر مزارت اما حیف که داداشم کاری کرده که فکر کنم تا اخر عمر نتونم بیام پیشت. با شنیدن صدای زد و خورد و ناله های یکی سر جام میخکوب شدم. رد صدا رو دنبال کردم و جلو رفتم که رسیدم به یه در قهوه ای رنگ. نگاهی به اطراف انداختم و درو باز کردم پله ها رو اروم اروم پایین رفتم که رسیدم به یه اتاق بزرگ ارباب زاده و بادیگارد ها اینجا بودن یکی هم به ستون بسته بودن و صورت ش خونی بود. یکم که دقت کردم دیدم داداشمع!فرهاد. نفسم بند اومد سریع پله ها رو دیدم پایین بادیگاردی که داشت مشت توی صورت فرهاد می زد و به عقب هل دادم و جلوی فرهاد وایسادم و جیغ کشیدم: - چیکار می کنی نامرد داغون ش کردی برو عقب خدا لعنتت کنه. متعجب بهم نگاه کرد. برگشتم سمت فرهاد که با چشای درشت شده داشت نگاهم می کرد. با گوشه لباسم خون لب و بینی شو پاک کردم و اشکام ریخت روی صورتم: - داداشی قربونت برم حالت خوبه؟فرهاد خوبی؟ زدم زیر گریه و تند تند خون های صورت شو پاک می کردم. برگشتم سمت ارباب زاده و با گریه گفتم: - تو چقدر ادم نامردی هستی چون بهت گفتم نه رفتی داداش مو گیر اوردی کتک ش می زنی که من بگم اره،؟ واقعا برات متعسفم عوضی. فرهاد با صدای دردناکی گفت: - تو..تو کجا رفتی؟اینجا چیکا..ر می کنی؟ ارباب زاده ابرویی بالا انداخت و گفت: - تو خواهر فرهادی؟ برگشتم سمت ش و گفتم: - الان داری وانمود می کنی نمی دونی اره؟ برگشتم و دستای فرهاد و باز کردم سر خورد و نشست. فرهاد سرفه ای کرد و گفت: - تو پی..ش این مردک بودی؟...این همون..یه که توی قما..ر تو رو برند..ه شد. خشک شدم! حس کردم قلبم نمی زنه. از جا بلند شدم و عقب عقب رفتم. برگشتم سمت ارباب زاده و بعد فرهاد. باورم نمی شد خودم با پای خودم رفته بودم توی دهن شیر؟ به دیوار تکیه دادم اشکامو پاک کردم و ناباور گفتم: - راست نمی گی مگه نه؟ی..عنی من فرار کردم اما رفتم پیش کسی که دنبال من بود؟فرهاد بگو شوخی می کنی!
۸ فروردین ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸ فروردین ۱۴۰۳
🌷﷽🌷 ☪️💟 🤲🏻 🔟 هیچکس کسی رو غیر تو نداره 🌷أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِى بِلِسانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ ، رَبِّ أُناجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ ، أَدْعُوكَ يَا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خائِفاً ، إِذا رَأَيْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبِى فَزِعْتُ ، وَ إِذا رَأَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ فَإِنْ عَفَوْتَ فَخَيْرُ راحِمٍ ، وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظالِمٍ 🌷 🔺 ای آقایم تو را به زبانی می‌خوانم که گناهش او را ناگویا نموده و با دلی با تو مناجات می‌کنم که جرمش او را هلاک ساخته، تو را می‌خوانم ای پروردگارم در حال هراس و اشتیاق و امید و بیم، مولای من هرگاه گناهانم را می‌بینم بی‌تاب می‌گردم و هرگاه کرمت را مشاهده می‌کنم، به طمع می‌افتم، پس اگر از من درگذری بهترین رحم‌کننده‌ای و اگر عذاب کنی ستم نکرده‌ای🔺 🔶با اینکه حقش این بود که برم یه گوشه بشینم و سرمو بندازم پایین و از خجالت آب شم 😓، ولی دیدم هیچ چاره ای ندارم جز اینکه دوباره بیام با خودت حرف بزنم . آخه من غیر از تو کسی رو ندارم . هم به خاطر بدی هایی که کردم می ترسم جوابمو ندی و تنبیهم کنی که حقمه . هم امید دارم که دوباره دست محبت به سرم بکشی و بغلم کنی . آخه تو خیلی خوب و مهربونی . من فقط تو رو دارم ☺️ 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸
۹ فروردین ۱۴۰۳
‌🌿- بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:
۹ فروردین ۱۴۰۳
🌷 🌷 ✨مثل خورشید که از روی تو رخصت گیرد با سلامی به شما روز خود آغاز کنم ✨السلام ای پسر فاطمه عادت کردم صبحها چشم دلم رو به شما باز کنم... 🤲💚🤲 🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
۹ فروردین ۱۴۰۳
🌙دعای ماه رمضان التماس دعا🤲🏻 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
۹ فروردین ۱۴۰۳