eitaa logo
سنگر شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
105.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
106 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 . دوم دبیرستان بود که به کردستان و مریوان اعزام شد. و حدود چهار ماه و نیم پشت سر هم، در قله های سرد و برفگیر مریوان، زمستان را در آن جا سپری نمود و وقتی که از جبهه برگشت از بس که در فضای سرد زمستان مریوان مانده بود، و شب های سرد را در آن قله ها نگهبانی می داد و با توجه به این که در بالای قله ها حمامی به آن صورت وجود نداشت. پوست صورت و دستهایش سیاه شده بود و رنگش کاملا تغییر کرد.دوستان و بستگانش اولین بار پس از 5 ماه او را می دیدند، او را نمیشناختند. . 💢 حسنعلی محمدتبار ( ) ۱۲ تیر ۱۳۶۵ _ سن هجده . @sangareshohadababol
💢 نقابی به چهره نداشتند. هر چه بود از جنس خاک و گِل بود. آن همه صرفا جهت رسیدن به خدا. نه برای تظاهر و نمایش..‌. . 📷 واحد ویژه ۲۵ 📆 ۱۳۶۴ . 🚩 @sangareshohadababol
🦋فدای ام لیلاهای وطنم که علی اکبرهای رشیدشان را راهی جبهه های نبرد کردند و در کربلای ایران شلمچه در خون خود غلطیدند و هم نشین اباعبدلله الحسین شدند... . 📸 : #اعزام نیرو ۱۳۶۵ قائمشهر_ در کنار علی اکبر خود آخرین را ‌می‌گیرد و را راهی ها می‌کند و 9 سال بعد استخوان هایش را می‌گیرد.( شهید علی اکبر احمدیان وسطی کلایی) . 🔖 # رفقا و باز کنید و رو شهید احمدیان ، توی عکس زوم کنید لطفا... السلام و علیک یا ضامن آهو🕊 . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
💢 من هنوز برای این سوال نتوانستم جوابی پیدا کنم ، که این بچه ها چگونه از جگرگوشه هایشان دل می کندن و عازم جبهه ها می‌شدند....!!!!!!!!! . 📸 ی لشکر ۲۵ شهید محمدرضا مولایی قراء در حال اعزام به ها فرزندانش را به گرفت ...محمدرضا آر پی جی زن بود. در والفجر 6 در حین زدن آر پی جی مورد اصابت قرار گرفت و رسید و بعد ده پیکر بازگشت. @sangareshohadababol
۳۶۵ نفر از منافقینی که در حمله به ایران حضور داشتند، در زندان توبه کرده بودند ولی بعد از آزادی، مجددا در حمله به کشور همکاری کردند! حال سؤال اینجاست کسانی که سال۶۷ در زندان قسم خوردند اگر آزاد شوند دوباره اسلحه دست می‌گیرند، ‎اگر_اعدام_نمیشدند، بعدها چه جنایاتی علیه کشور میکردند؟! @sangareshohadababol
🎙 . ▪️مدرسه که بود، زمزمه اذان را که می شنید خودش به سکوی مدرسه می رفت و اذان می گفت .مدیر مدرسه می گفت: این اذان را چه کسی می گوید؟ گفتند سید حسین موسوی نژاد.مدیر از صدای او خوشش آمد و بهش گفت : سید فقط خودت اذان بگو..او هم در مدرسه با صدای بلند موقع ظهر اذان می گفت و دانش آموزان نماز خود را اقامه می کردن. . 🌷 سیدحسین موسوی نژاد ( ) : ۱۸ ۱۳۶۴_#عملیات هشت_سن ۱۷ ( شادی روحش صلوات🇮🇷) . @sangareshohadababol
💢 محمد عبدالله پور آهنگر کلایی ( قائم شهر) ۱۹ _ : ۲۶ ۱۳۶۳ . ▪️ // برادر شهید : یادم می آید که برادر شهیدم محمد چند جفت کبوتر در منزل نگهداری می کرد و خیلی به آن ها می رسید . بعد از این که ایشان برای آخرین بار به جبهه رفتند مادرم یک هفته قبل از خبر شهادت ایشان، آن ها را آزاد نمود و به هوا انداخت . در روز تشییع جنازه دور میدان طالقانی من دو تا از آن کبوتران را دیدم که در بالای جنازه شهید فرود آمدند و تا مزار او همراهی کردند و تا هنگام دفن تا ساعت ها در بالای قبر او به پرواز در آمدند و رفتند . این دو کبوتر تا مراسم هفتم شهید در بالای منزل ما بودند و سپس رفتند . . @sangareshohadababol
صبح است و هوا و‌ نفس دلکش پاییز من هستم و ‌یک سینه‌ي از مهر تو لبریز زیباست تو را دیدن از این پنجره‌ي صبح زیباست هوای تو دراین صبح دل‌انگیز 🍂 . 📷 ایستگاه حاج جوشن _ _ ۱۳۶۴ . @sangareshohadababol
▪️هفت تپه بودیم قبل از عملیات کربلای 4 یک روز من و شهید بلباسی با هم داشتیم صحبت می کردیم که چه کار کنیم و نیروها را حرکت دهیم یا نه شهید سیف الله حمام بود و یک دفعه دیدم شهید بلباسی وسط صحبت هایش صلوات می فرستند من چون پشتم به شهید بود سرم را برگرداندم دیدم شهید است که از حمام امده است و صورتش گل انداخته است و خیلی زیبا شده است . شهید بلباسی آمد سمتم و گفت:« برو به خانواده ات زنگ بزن و بگو آماده باشند که دومین شهید هم در راه است» که همین هم شد . . 💢 سیف اله بابکی دومین بابکی بود که در ۱۳۶۵ در بشهادت رسید. @sangareshohadababol
🌊 کاظم یونسیان () ساله ،📆 ۴ دی ۱۳۶۵ ام الرصاص؛ پیکر ۱۳۷۴ : . ▪️پدر شهید : وقتی به مدرسه می رفت ، روزی دو تومن بهش پول می دادم که از نانوایی کنار مدرسه ش برای تغذیه نان بخرد بعد از چند مدت می دیدم پول هاشو جمع می کرد و رنگ می خرید و مسجد را نقاشی می کرد ، پول تو جیبی خودش را صرف امور خیریه می کرد.🦋 . @sangareshohadababol
💢 صفر هدایتی ( از شهرستان ) هفده ، ۴ ۱۳۶۵ ام الرصاص ، سال ۱۳۷۵ : . ▪️( خانواده شهید) : یک روز شهید کف پایش رامی سوزاند و یا می دوخت اینکار راهمیشه تکرار می کرد...ماهر وقت به اومی گفتیم مگردیوانه ای این چه کارهایی است که می کنی ؟ صفر می گفت: «اینکارهارامی کنم که وقتی درجبهه اسیر شدم ومرا شکنجه کردند طاقت بیاورم وخدای ناکرده توهینی به رهبر و نظام اسلامی نکنم و متحمل شکنجه های آنها باشم» . @sangareshohadababol
🏷 دهه ۶۰ ، خیلی از بچه ها وقتی پای دفاع از وطن به میان آمد ، لباس خاکی رزم را به کت و شلوار پوشی ترجیح دادند و با لباس عاشقی راهی جبهه ها شدند و از آنجا هم به آسمان ... بماند که همان روزها عده ای به ظاهر شیک پوش و باکلاس که تو سوراخ موش جا خورده بودند این بچه ها را یک مشت جنگ طلب و عشق لباس خاکی پوشیدن و تندرو میدانستنددد ...!!! . ✉️ از رمضان احمدعباسی( عباس آباد) : ۱۳۶۱ : 🩸حال به جبهه می روم و پای در پوتین می کنم و بسوی دشمن نشانه می گیرم نه به خاطر کینه ازخصم ، بلکه برای احیای دین اسلام است و زمانی که پیروزی نصیبمان شد نه به خاطر کشور گشایی ، بلکه به خاطر صدور انقلاب اسلامی . خدای عاشقان گم گشته ای شب و روز در انتظارند واز تو می خواهند که عاشق را به معشوق برسانی .🇮🇷 . @sangareshohadababol