🌷زندگی نامه روحانی شهيد ابوالقاسم بزّاز🌷
🌺شهید ابوالقاسم بزاز يك چريك طلبه ويك طلبه چريك بود و اولين #طلبه اي بود كه در شهرش پاپوش #كتاني را براي مبارزه بپاكرد و چون دشمن را گستاخ ديد، پوتين بر پا كرد ولباس رزم بر تن و تا خط شهادت پيش رفت .
#شهيدابوالقاسم بزاز در سال 1331 در شهرستان #بابل چشم به جهان گشود .
او در زندگي كودكانه اش هميشه علاقه به #مذهب داشت . بنابه گفته هاي مادرش در تمام دوران كودكيش هيچ وقت از #نماز و روزه كاهلي ننمود؛ حتي بيشتر وقتها در ماه رجب ، شعبان ، رمضان روزه دار بود.
💐او تا كلاس سوم نظري به درس خواندن مشغول بود. بعد از خواندن كلاس يازدهم تصميم گرفت طلبه شود. بدينجهت به خدمت آيت الله #كوهستاني رفت تا ازفضائل آن مرد بزرگ بهرهمند گردد. بعد ازآن براي ادامه تحصيلات به حوزه مشهد رفت تا دروس #طلبگي از قبيل: فقه، فلسفه، اصول را آغاز نمايد. بعد از يكسال و نيم در مشهد به دليل فعاليتهاي سياسي مورد تعقيب قرار گرفت و به قم سفركرد و در مدرسة رضويه در #حجره اي مشغول به تدريس شد تا در آنجا بتواند بيشتر با حقايق اسلامي واستادان مجرب تري مانند: آيت الله #مشكيني و ديگر فضلاء آشنا گردد.
🌸او در قم هم کارهایی مانند پخش اعلاميه و نشريات امام #خميني را بر خود يك امر واجب ميدانست و هميشه در اين #فعاليتها سهم بزرگي داشت. او در سال 1355 سفرهايي به #پاكستان ، افغانستان و بعضي كشورهاي عربي نمود و در آنجا نيز به فعاليتهاي مذهبي ،سياسي وبعضاً نظامي مشغول شد و در هنگام بازگشت به ايران مقادير زيادي از كتابهاي امام رابا خود آورد و در #تهران تكثير كرد تا پخش كند. هميشه سفرهايي به دور ترين نقاط و از چشم افتاده ترين روستاها ميكرد و تبليغات اسلامي مي نمود تا بتواند اسلام رابطورعملي به آنها آموزش دهد.
وی حتي در بسياري از روستاها باهمكاري اهالي روستا وبا نقش اساسي خودش به ساخت حمام و مسجد ميپرداخت.
در طي همين سالهاي خفقان واستبداد اوبا تشكيل جلسه وحضوردر #دانشگاهها به گفتگو با دانشجويان و تبليغ اسلام و حكومت اسلامي و مبارزه فكري باجريانهاي ضد ديني مي پرداخت. در قم با #شهرباني وگارد جاويدان درگير بود وحتي مورد شناسايي كامل قرار گرفته بود، ولي هيچ ترس و واهمه اي نداشت و به كار خودش ادامه ميداد تا بتواند مملكت را از زير يوغ #استعمارگران شرق وغرب برهاند.
🌹شهيد ميگفت: دلم نمي خواهد در اين #تنگناها جانم را از دست بدهم. دوست دارم چند تايي از آنها را بكشم و بعد شهيد شوم .
در محرم1357در روستاهاي اطراف بابلمشغول به #نارنجك سازي و بمبهاي مختلف بود. در 12 بهمن هنگام آمدن امام، او با فضلاء ديگر در دانشگاه تهران به تحصن نشسته بودند. در روز 22بهمن او در #كرمانشاه به برادران كرمانشاهي درمبارزه مسلحانهكمك ميکرد. يك ماه در آنجا بسر برد و بعد ازبرگشتن از آنجا، مدتها محافظ خانه امام در قم بود. در تاريخ 12/8/1358 به #عضويت سپاه پاسداران بابل درآمد در سپاه هم كلاسهاي #ايدئولوژيک تشكيل داد .
🌺به گفتة برادران #پاسدار سپاه بابل كه همكار و همگام او بودند، اودر همان لحظه ورود به ما روحيه بخشيد. ما به اوميگفتيم: برادر از اين #مأموريتها خسته نميشوي؟ او ميگفت: چيزي كه مي خواهم به من نگوييد كلمه خسته شدن است ومن هرگزخسته نميشوم مخصوصاً دركار براي اسلام و براي رضاي خدا.
در مأموريتي كه از #سپاه بابل به او محول به جبهه سنندج رفت تا با ضد انقلابيان مبارزه كند. در تاريخ 1359/3/10در #سنندج توسط بمب كارگذاشته شده درجعبه شيريني، هنگامي كه #قرآن مي خواند، به شهادت رسید.
روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد🌹
🌸
🌺🍃
🌼🍃🌼
@sangareshohadababol
🌷زندگی نامه روحانی شهيد ابوالقاسم بزّاز🌷
🌺شهید ابوالقاسم بزاز يك چريك طلبه ويك طلبه چريك بود و اولين #طلبه اي بود كه در شهرش پاپوش #كتاني را براي مبارزه بپاكرد و چون دشمن را گستاخ ديد، پوتين بر پا كرد ولباس رزم بر تن و تا خط شهادت پيش رفت .
#شهيدابوالقاسم بزاز در سال 1331 در شهرستان #بابل چشم به جهان گشود .
او در زندگي كودكانه اش هميشه علاقه به #مذهب داشت . بنابه گفته هاي مادرش در تمام دوران كودكيش هيچ وقت از #نماز و روزه كاهلي ننمود؛ حتي بيشتر وقتها در ماه رجب ، شعبان ، رمضان روزه دار بود.
💐او تا كلاس سوم نظري به درس خواندن مشغول بود. بعد از خواندن كلاس يازدهم تصميم گرفت طلبه شود. بدينجهت به خدمت آيت الله #كوهستاني رفت تا ازفضائل آن مرد بزرگ بهرهمند گردد. بعد ازآن براي ادامه تحصيلات به حوزه مشهد رفت تا دروس #طلبگي از قبيل: فقه، فلسفه، اصول را آغاز نمايد. بعد از يكسال و نيم در مشهد به دليل فعاليتهاي سياسي مورد تعقيب قرار گرفت و به قم سفركرد و در مدرسة رضويه در #حجره اي مشغول به تدريس شد تا در آنجا بتواند بيشتر با حقايق اسلامي واستادان مجرب تري مانند: آيت الله #مشكيني و ديگر فضلاء آشنا گردد.
🌸او در قم هم کارهایی مانند پخش اعلاميه و نشريات امام #خميني را بر خود يك امر واجب ميدانست و هميشه در اين #فعاليتها سهم بزرگي داشت. او در سال 1355 سفرهايي به #پاكستان ، افغانستان و بعضي كشورهاي عربي نمود و در آنجا نيز به فعاليتهاي مذهبي ،سياسي وبعضاً نظامي مشغول شد و در هنگام بازگشت به ايران مقادير زيادي از كتابهاي امام رابا خود آورد و در #تهران تكثير كرد تا پخش كند. هميشه سفرهايي به دور ترين نقاط و از چشم افتاده ترين روستاها ميكرد و تبليغات اسلامي مي نمود تا بتواند اسلام رابطورعملي به آنها آموزش دهد.
وی حتي در بسياري از روستاها باهمكاري اهالي روستا وبا نقش اساسي خودش به ساخت حمام و مسجد ميپرداخت.
در طي همين سالهاي خفقان واستبداد اوبا تشكيل جلسه وحضوردر #دانشگاهها به گفتگو با دانشجويان و تبليغ اسلام و حكومت اسلامي و مبارزه فكري باجريانهاي ضد ديني مي پرداخت. در قم با #شهرباني وگارد جاويدان درگير بود وحتي مورد شناسايي كامل قرار گرفته بود، ولي هيچ ترس و واهمه اي نداشت و به كار خودش ادامه ميداد تا بتواند مملكت را از زير يوغ #استعمارگران شرق وغرب برهاند.
🌹شهيد ميگفت: دلم نمي خواهد در اين #تنگناها جانم را از دست بدهم. دوست دارم چند تايي از آنها را بكشم و بعد شهيد شوم .
در محرم1357در روستاهاي اطراف بابلمشغول به #نارنجك سازي و بمبهاي مختلف بود. در 12 بهمن هنگام آمدن امام، او با فضلاء ديگر در دانشگاه تهران به تحصن نشسته بودند. در روز 22بهمن او در #كرمانشاه به برادران كرمانشاهي درمبارزه مسلحانهكمك ميکرد. يك ماه در آنجا بسر برد و بعد ازبرگشتن از آنجا، مدتها محافظ خانه امام در قم بود. در تاريخ 12/8/1358 به #عضويت سپاه پاسداران بابل درآمد در سپاه هم كلاسهاي #ايدئولوژيک تشكيل داد .
🌺به گفتة برادران #پاسدار سپاه بابل كه همكار و همگام او بودند، اودر همان لحظه ورود به ما روحيه بخشيد. ما به اوميگفتيم: برادر از اين #مأموريتها خسته نميشوي؟ او ميگفت: چيزي كه مي خواهم به من نگوييد كلمه خسته شدن است ومن هرگزخسته نميشوم مخصوصاً دركار براي اسلام و براي رضاي خدا.
در مأموريتي كه از #سپاه بابل به او محول به جبهه سنندج رفت تا با ضد انقلابيان مبارزه كند. در تاريخ 1359/3/10در #سنندج توسط بمب كارگذاشته شده درجعبه شيريني، هنگامي كه #قرآن مي خواند، به شهادت رسید.
روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد🌹
🌸
🌺🍃
🌼🍃🌼
@sangareshohadababol
🌷زندگی نامه روحانی شهيد ابوالقاسم بزّاز🌷
🌺شهید ابوالقاسم بزاز يك چريك طلبه ويك طلبه چريك بود و اولين #طلبه اي بود كه در شهرش پاپوش #كتاني را براي مبارزه بپاكرد و چون دشمن را گستاخ ديد، پوتين بر پا كرد ولباس رزم بر تن و تا خط شهادت پيش رفت .
#شهيدابوالقاسم بزاز در سال 1331 در شهرستان #بابل چشم به جهان گشود .
او در زندگي كودكانه اش هميشه علاقه به #مذهب داشت . بنابه گفته هاي مادرش در تمام دوران كودكيش هيچ وقت از #نماز و روزه كاهلي ننمود؛ حتي بيشتر وقتها در ماه رجب ، شعبان ، رمضان روزه دار بود.
💐او تا كلاس سوم نظري به درس خواندن مشغول بود. بعد از خواندن كلاس يازدهم تصميم گرفت طلبه شود. بدينجهت به خدمت آيت الله #كوهستاني رفت تا ازفضائل آن مرد بزرگ بهرهمند گردد. بعد ازآن براي ادامه تحصيلات به حوزه مشهد رفت تا دروس #طلبگي از قبيل: فقه، فلسفه، اصول را آغاز نمايد. بعد از يكسال و نيم در مشهد به دليل فعاليتهاي سياسي مورد تعقيب قرار گرفت و به قم سفركرد و در مدرسة رضويه در #حجره اي مشغول به تدريس شد تا در آنجا بتواند بيشتر با حقايق اسلامي واستادان مجرب تري مانند: آيت الله #مشكيني و ديگر فضلاء آشنا گردد.
🌸او در قم هم کارهایی مانند پخش اعلاميه و نشريات امام #خميني را بر خود يك امر واجب ميدانست و هميشه در اين #فعاليتها سهم بزرگي داشت. او در سال 1355 سفرهايي به #پاكستان ، افغانستان و بعضي كشورهاي عربي نمود و در آنجا نيز به فعاليتهاي مذهبي ،سياسي وبعضاً نظامي مشغول شد و در هنگام بازگشت به ايران مقادير زيادي از كتابهاي امام رابا خود آورد و در #تهران تكثير كرد تا پخش كند. هميشه سفرهايي به دور ترين نقاط و از چشم افتاده ترين روستاها ميكرد و تبليغات اسلامي مي نمود تا بتواند اسلام رابطورعملي به آنها آموزش دهد.
وی حتي در بسياري از روستاها باهمكاري اهالي روستا وبا نقش اساسي خودش به ساخت حمام و مسجد ميپرداخت.
در طي همين سالهاي خفقان واستبداد اوبا تشكيل جلسه وحضوردر #دانشگاهها به گفتگو با دانشجويان و تبليغ اسلام و حكومت اسلامي و مبارزه فكري باجريانهاي ضد ديني مي پرداخت. در قم با #شهرباني وگارد جاويدان درگير بود وحتي مورد شناسايي كامل قرار گرفته بود، ولي هيچ ترس و واهمه اي نداشت و به كار خودش ادامه ميداد تا بتواند مملكت را از زير يوغ #استعمارگران شرق وغرب برهاند.
🌹شهيد ميگفت: دلم نمي خواهد در اين #تنگناها جانم را از دست بدهم. دوست دارم چند تايي از آنها را بكشم و بعد شهيد شوم .
در محرم1357در روستاهاي اطراف بابلمشغول به #نارنجك سازي و بمبهاي مختلف بود. در 12 بهمن هنگام آمدن امام، او با فضلاء ديگر در دانشگاه تهران به تحصن نشسته بودند. در روز 22بهمن او در #كرمانشاه به برادران كرمانشاهي درمبارزه مسلحانهكمك ميکرد. يك ماه در آنجا بسر برد و بعد ازبرگشتن از آنجا، مدتها محافظ خانه امام در قم بود. در تاريخ 12/8/1358 به #عضويت سپاه پاسداران بابل درآمد در سپاه هم كلاسهاي #ايدئولوژيک تشكيل داد .
🌺به گفتة برادران #پاسدار سپاه بابل كه همكار و همگام او بودند، اودر همان لحظه ورود به ما روحيه بخشيد. ما به اوميگفتيم: برادر از اين #مأموريتها خسته نميشوي؟ او ميگفت: چيزي كه مي خواهم به من نگوييد كلمه خسته شدن است ومن هرگزخسته نميشوم مخصوصاً دركار براي اسلام و براي رضاي خدا.
در مأموريتي كه از #سپاه بابل به او محول به جبهه سنندج رفت تا با ضد انقلابيان مبارزه كند. در تاريخ 1359/3/10در #سنندج توسط بمب كارگذاشته شده درجعبه شيريني، هنگامي كه #قرآن مي خواند، به شهادت رسید.
روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد🌹
🌸
🌺🍃
🌼🍃🌼
@sangareshohadababol
سنگر شهدا
♡بسم رب شهدا
🍃گاهی که میخواهم از #شهیدی بگویم و بنویسم زبانم قفل میشود، نگاهم روی خط های دفتر سفید ثابت میماند و قلم کاغذ سفید را با کلماتی نامفهوم سیاه میکند.
🍃اینبار هم همینطور! بالاخره با یک حرف، با یک کلمه چراغی در ذهنم روشن میشود. #قلم به دست مینویسم از او : گرمای تابستان را با حضورش در خانواده #بیاضی ها به خنکای بهار تبدیل کرد، مثل هر نور چشمی که تازه متولد میشود.
🍃سعید آقایی که راه #طلبگی را در پیش گرفت و لباس انبیا را به تن کرد. باز هم یک شاگرد از مدرسه #عشق آمده بود که امتحان پس بدهد. باز مردی از #فاطمیون که دل به حریم عشق باخته بود و هیچ جوره نمیشد پای رفتن را از او بگیری... وَ باز شاگردی که رسم گذشتن از خود را خوب بلد بود، گذشتن #دل میخواهد به حرف نیست به عمل است. باید بی ریا و صادقانه بگذری از هرآنچه که مانع سعادتمندیات میشود و این طلبه #صادقانه گذشت از هر چیزی که دوستش داشت!❤️
🍃هرچه بگویم باز نمیتوانم حق مطلب را ادا کنم چرا که هنوز درکی از مقام والای شهید و #رسم_شهادت ندارم. هنوز اندر خم این کوچه ماندم وَ به گمانم قرار نیست دل را تکانی بدهم تا گرد و غبارهای هایش برود و صاف شود، دلم یک پایان متفاوت میخواهد مثل همه آنهایی که رفتند. دلم پر میکشد برای #مکتبی که جایی برای من نیست چون هنوز خود را پیدا نکردم😞
🍃کاش متفاوت به آخر برسیم! وگرنه #مرگ
پایان همه قصه هاست.
✍️نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌸 به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #سعید_بیاضی_زاده
📅تاریخ تولد : ۵ تیر ۱۳۷۳
📅تاریخ شهادت : ۲۲ مهر ۱۳۹۵
🥀مزار شهید : روستای محمد آباد ساقی
🕊محل شهادت : حما سوریه
#گرافیست_الشهدا
@sangareshohadababol
🌷زندگی نامه روحانی شهيد ابوالقاسم بزّاز🌷
🌺شهید ابوالقاسم بزاز يك چريك طلبه ويك طلبه چريك بود و اولين #طلبه اي بود كه در شهرش پاپوش #كتاني را براي مبارزه بپاكرد و چون دشمن را گستاخ ديد، پوتين بر پا كرد ولباس رزم بر تن و تا خط شهادت پيش رفت .
#شهيدابوالقاسم بزاز در سال 1331 در شهرستان #بابل چشم به جهان گشود .
او در زندگي كودكانه اش هميشه علاقه به #مذهب داشت . بنابه گفته هاي مادرش در تمام دوران كودكيش هيچ وقت از #نماز و روزه كاهلي ننمود؛ حتي بيشتر وقتها در ماه رجب ، شعبان ، رمضان روزه دار بود.
💐او تا كلاس سوم نظري به درس خواندن مشغول بود. بعد از خواندن كلاس يازدهم تصميم گرفت طلبه شود. بدينجهت به خدمت آيت الله #كوهستاني رفت تا ازفضائل آن مرد بزرگ بهرهمند گردد. بعد ازآن براي ادامه تحصيلات به حوزه مشهد رفت تا دروس #طلبگي از قبيل: فقه، فلسفه، اصول را آغاز نمايد. بعد از يكسال و نيم در مشهد به دليل فعاليتهاي سياسي مورد تعقيب قرار گرفت و به قم سفركرد و در مدرسة رضويه در #حجره اي مشغول به تدريس شد تا در آنجا بتواند بيشتر با حقايق اسلامي واستادان مجرب تري مانند: آيت الله #مشكيني و ديگر فضلاء آشنا گردد.
🌸او در قم هم کارهایی مانند پخش اعلاميه و نشريات امام #خميني را بر خود يك امر واجب ميدانست و هميشه در اين #فعاليتها سهم بزرگي داشت. او در سال 1355 سفرهايي به #پاكستان ، افغانستان و بعضي كشورهاي عربي نمود و در آنجا نيز به فعاليتهاي مذهبي ،سياسي وبعضاً نظامي مشغول شد و در هنگام بازگشت به ايران مقادير زيادي از كتابهاي امام رابا خود آورد و در #تهران تكثير كرد تا پخش كند. هميشه سفرهايي به دور ترين نقاط و از چشم افتاده ترين روستاها ميكرد و تبليغات اسلامي مي نمود تا بتواند اسلام رابطورعملي به آنها آموزش دهد.
وی حتي در بسياري از روستاها باهمكاري اهالي روستا وبا نقش اساسي خودش به ساخت حمام و مسجد ميپرداخت.
در طي همين سالهاي خفقان واستبداد اوبا تشكيل جلسه وحضوردر #دانشگاهها به گفتگو با دانشجويان و تبليغ اسلام و حكومت اسلامي و مبارزه فكري باجريانهاي ضد ديني مي پرداخت. در قم با #شهرباني وگارد جاويدان درگير بود وحتي مورد شناسايي كامل قرار گرفته بود، ولي هيچ ترس و واهمه اي نداشت و به كار خودش ادامه ميداد تا بتواند مملكت را از زير يوغ #استعمارگران شرق وغرب برهاند.
🌹شهيد ميگفت: دلم نمي خواهد در اين #تنگناها جانم را از دست بدهم. دوست دارم چند تايي از آنها را بكشم و بعد شهيد شوم .
در محرم1357در روستاهاي اطراف بابلمشغول به #نارنجك سازي و بمبهاي مختلف بود. در 12 بهمن هنگام آمدن امام، او با فضلاء ديگر در دانشگاه تهران به تحصن نشسته بودند. در روز 22بهمن او در #كرمانشاه به برادران كرمانشاهي درمبارزه مسلحانهكمك ميکرد. يك ماه در آنجا بسر برد و بعد ازبرگشتن از آنجا، مدتها محافظ خانه امام در قم بود. در تاريخ 12/8/1358 به #عضويت سپاه پاسداران بابل درآمد در سپاه هم كلاسهاي #ايدئولوژيک تشكيل داد .
🌺به گفتة برادران #پاسدار سپاه بابل كه همكار و همگام او بودند، اودر همان لحظه ورود به ما روحيه بخشيد. ما به اوميگفتيم: برادر از اين #مأموريتها خسته نميشوي؟ او ميگفت: چيزي كه مي خواهم به من نگوييد كلمه خسته شدن است ومن هرگزخسته نميشوم مخصوصاً دركار براي اسلام و براي رضاي خدا.
در مأموريتي كه از #سپاه بابل به او محول به جبهه سنندج رفت تا با ضد انقلابيان مبارزه كند. در تاريخ 1359/3/10در #سنندج توسط بمب كارگذاشته شده درجعبه شيريني، هنگامي كه #قرآن مي خواند، به شهادت رسید.
روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد🌹
🌸
🌺🍃
🌼🍃🌼
@sangareshohadababol
🌷زندگی نامه روحانی شهيد حجتالاسلام ابوالقاسم بزّاز🌷
🌺شهید ابوالقاسم بزاز يك چريك طلبه ويك طلبه چريك بود و اولين #طلبه اي بود كه در شهرش پاپوش #كتاني را براي مبارزه بپاكرد و چون دشمن را گستاخ ديد، پوتين بر پا كرد ولباس رزم بر تن و تا خط شهادت پيش رفت .
#شهيدابوالقاسم بزاز در سال 1331 در شهرستان #بابل چشم به جهان گشود .
او در زندگي كودكانه اش هميشه علاقه به #مذهب داشت . بنابه گفته هاي مادرش در تمام دوران كودكيش هيچ وقت از #نماز و روزه كاهلي ننمود؛ حتي بيشتر وقتها در ماه رجب ، شعبان ، رمضان روزه دار بود.
💐او تا كلاس سوم نظري به درس خواندن مشغول بود. بعد از خواندن كلاس يازدهم تصميم گرفت طلبه شود. بدينجهت به خدمت آيت الله #كوهستاني رفت تا ازفضائل آن مرد بزرگ بهرهمند گردد. بعد ازآن براي ادامه تحصيلات به حوزه مشهد رفت تا دروس #طلبگي از قبيل: فقه، فلسفه، اصول را آغاز نمايد. بعد از يكسال و نيم در مشهد به دليل فعاليتهاي سياسي مورد تعقيب قرار گرفت و به قم سفركرد و در مدرسة رضويه در #حجره اي مشغول به تدريس شد تا در آنجا بتواند بيشتر با حقايق اسلامي واستادان مجرب تري مانند: آيت الله #مشكيني و ديگر فضلاء آشنا گردد.
🌸او در قم هم کارهایی مانند پخش اعلاميه و نشريات امام #خميني را بر خود يك امر واجب ميدانست و هميشه در اين #فعاليتها سهم بزرگي داشت. او در سال 1355 سفرهايي به #پاكستان ، افغانستان و بعضي كشورهاي عربي نمود و در آنجا نيز به فعاليتهاي مذهبي ،سياسي وبعضاً نظامي مشغول شد و در هنگام بازگشت به ايران مقادير زيادي از كتابهاي امام رابا خود آورد و در #تهران تكثير كرد تا پخش كند. هميشه سفرهايي به دور ترين نقاط و از چشم افتاده ترين روستاها ميكرد و تبليغات اسلامي مي نمود تا بتواند اسلام رابطورعملي به آنها آموزش دهد.
وی حتي در بسياري از روستاها باهمكاري اهالي روستا وبا نقش اساسي خودش به ساخت حمام و مسجد ميپرداخت.
در طي همين سالهاي خفقان واستبداد اوبا تشكيل جلسه وحضوردر #دانشگاهها به گفتگو با دانشجويان و تبليغ اسلام و حكومت اسلامي و مبارزه فكري باجريانهاي ضد ديني مي پرداخت. در قم با #شهرباني وگارد جاويدان درگير بود وحتي مورد شناسايي كامل قرار گرفته بود، ولي هيچ ترس و واهمه اي نداشت و به كار خودش ادامه ميداد تا بتواند مملكت را از زير يوغ #استعمارگران شرق وغرب برهاند.
🌹شهيد ميگفت: دلم نمي خواهد در اين #تنگناها جانم را از دست بدهم. دوست دارم چند تايي از آنها را بكشم و بعد شهيد شوم .
در محرم1357در روستاهاي اطراف بابلمشغول به #نارنجك سازي و بمبهاي مختلف بود. در 12 بهمن هنگام آمدن امام، او با فضلاء ديگر در دانشگاه تهران به تحصن نشسته بودند. در روز 22بهمن او در #كرمانشاه به برادران كرمانشاهي درمبارزه مسلحانهكمك ميکرد. يك ماه در آنجا بسر برد و بعد ازبرگشتن از آنجا، مدتها محافظ خانه امام در قم بود. در تاريخ 12/8/1358 به #عضويت سپاه پاسداران بابل درآمد در سپاه هم كلاسهاي #ايدئولوژيک تشكيل داد .
🌺به گفتة برادران #پاسدار سپاه بابل كه همكار و همگام او بودند، اودر همان لحظه ورود به ما روحيه بخشيد. ما به اوميگفتيم: برادر از اين #مأموريتها خسته نميشوي؟ او ميگفت: چيزي كه مي خواهم به من نگوييد كلمه خسته شدن است ومن هرگزخسته نميشوم مخصوصاً دركار براي اسلام و براي رضاي خدا.
در مأموريتي كه از #سپاه بابل به او محول به جبهه سنندج رفت تا با ضد انقلابيان مبارزه كند. در تاريخ 1359/3/10در #سنندج توسط بمب كارگذاشته شده درجعبه شيريني، هنگامي كه #قرآن مي خواند، به شهادت رسید.
روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد🌹
🌸
🌺🍃
🌼🍃🌼
@sangareshohadababol