📜تحقیق یا تقلب ارگانی!
🔻یادداشت وارده | سیدمصطفی سجادی:
🔹چند هفته است که دارم در کتاب های مختلف و همین طور مقالات گوناگون درباره یک موضوع تحقیق می کنم. یکی از نتایج تأسف بار تحقیقم این است که اگر کسی بخواهد یک پژوهش واقعی با نتایجی نوآورانه داشته باشد و در این راستا بخواهد از منابع جدیدتر استفاده کند هر روز که می گذرد مسیر دشوارتری فراروی خود خواهد داشت چرا که پس از ساعت های متمادی بررسی متون در موضوع مورد نظر خواهد دید که بسیاری از منابع عرضه شده جدید که قاعدتا باید نوآوری بیشتری داشته باشند کپی برابر با اصل یا با کمی تغییر از منابع قدیمی تر هستند انگار غالبا از روی دست دیگری نوشته اند!
🔹 نکته تأسف برانگیز تر اینکه بسیاری از این منابع نه فقط در فضای مجازی بلکه به صورت رسمی و از طرف ارگان ها و سازمان ها چاپ و عرضه شده اند و چه امتیازاتی به ناحق از نویسندگان به نانویسندگان منتقل شده است!
🔹از این وضعیت واقعا خسته شده بودم تا اینکه چند شب پیش ناگهان به مقاله ای رسیدم که توسط ارگان رسمی و در مجله رسمی چاپ شده بود با ناامیدی تورقی کردم اما ناباورانه مطالب خوبی در آن دیدم که قابل استفاده بود سریع دست به کار شدم و شروع کردم به مطالعه و فیش برداری و خوشحال از اینکه بالاخره پس از هفته ها تلاش، دست آوردی داشته ام اما این شادی، دیری نپایید چون شب گذشته که کتاب اخلاق الهی حضرت آیت الله مجتبی تهرانی را مطالعه می کردم دیدم عبارات کتاب آشناست! بله حدود 85% از مقاله اخیر از این کتاب کپی شده بود!
🔹اگر بگویم موضوع مقاله چه بود بیشتر مایه تعجب است موضوع مقاله ای که متقلبانه دست به سرقت ادبی و علمی زده بود ، دروغ بود!
@saraeer
هدایت شده از سیدیاسر تقوی
☑️نمازجمعه برای همه شهروندان
📌در حاشیه گفتگو با آقای ایزدهی
🔸سه روز پیش گفتگویی با آقای ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره «نماز جمعه» داشتم. پس از مقدمهی گفتگو که به تطورات فقهی موضوع گذشت و تصویر اجمالی خوبی از پیشینه علمی آن ارائه شد، تصمیم گرفتم نظرشان را درباره ادبیات حاکم بر تریبونهای نماز جمعه جویا شوم.
🔸بر خلاف آنچه علیه تریبونهای نماز جمعه گفته میشود من ائمه جمعه را سیاستزده و جناحی نمیدانم. بلکه معتقدم ائمه جمعه با به کارگیری ادبیات حداکثری و آرمانی و نیز موضعگیری علیه جریانهای سیاسی غربگرا ناخواسته موجب ریزش پیوست اجتماعی آن جریانها میشوند. به بیان سادهتر وقتی ائمه جمعه علیه جریان سیاسی غربگرا موضعگیری میکنند، ناخودآگاه عقبه فرهنگی و اجتماعی آن که ضرورتا معاند نظام نیستند اما به لحاظ فرهنگی تمایل زیادی به فرهنگ سکولار غرب دارند نیز از نمازجمعه فاصله میگیرند.
🔸لذا پرسش خود از آقای ایزدهی را اینگونه مطرح کردم که: «...در این تعارض چه باید کرد که ما علاوه براینکه آرمانها و خطوط سیاسی خودمان را مشخص کنیم و راجع به مباحث کلان سیاسی مملکت صحبت و موضعگیری کنیم، در عین حال بتوانیم آن طیف قابل توجهی از جامعه ایران که به لحاظ فرهنگی تمایلی نسبت به فرهنگ غربی دارند را از نماز جمعه حذف نکنیم؟»
🔸پاسخ او جالب و غیرمنتظره بود. گفت: «وقتی گفته میشود که رویکرد نماز جمعه فقط مومنانه نیست، و صرفا برای تعبد نیست، بدین معنا است که نماز جمعه برای شهروندان است، وقتی نماز جمعه به مثابه یک نهاد حکومتی برای ابلاغ، تعمیق و تثبیت کارکردهای حکومت را دارد و البته در تعامل میان مردم و حکومت از پایین به بالا و از بالا به پایین است، بدین معنا است که نباید کارکردهایش را به زندگی شخصی مومنان محدود کنند. اینکه در نماز جمعه مباحث سیاسی مطرح میشود، بدین معنا نیست که ما فقط برای مومنان بصیرتافزایی کنیم. بلکه نماز جمعه در یک جغرافیای منطقهای یک شهر، مخاطبش هم مردم یک شهر است.»
🔸و بعد اضافه کرد: «مساله در حال حاضر این است که کارکرد نماز جمعه در حکومت برای بصیرتافزایی مومنان است، حال آنکه کارکرد نماز جمعه در حد یک رسانه یا یک نهاد حکومت برای ایجاد تعامل میان همه افراد یک جامعه، حتی مذاهب مختلف، ولو اینکه کافر است و نماز نمیخواند است. مهم این است که احساس کند که این مباحث، بحثهای مورد ابتلاء او است، به کار او میآید و یک فضای عمومی است، پس باید او بتواند از این فضا استفاده کند، ولو اینکه حضور هم پیدا نکند. مهم این است که از مباحث نماز جمعه بتواند استفاده کند.»
🔸آقای ایزدهی با رویکرد حکومتی به موضوع نمازجمعه، این نهاد دینی را با محوریت «شهر» بازتعریف میکند و مخاطب آن را عموم شهروندان میداند. این نگاه میتواند در بازبینی ادبیات حاکم بر تریبونهای نماز جمعه ما را یاری دهد. البته بدیهی است این به معنای حذف مواضع نظام اسلامی و یا اولویتهای دینی از خطبههای نماز نیست. بلکه نحوه پرداخت به این مواضع میتواند از بیان ایدئولوژیک و حداکثری به بیان عرفی و مبتنی بر منطق منافع شهری (ملی) تبدیل شود.
📌پیشنهاد میکنم مشروح این گفتگو را در سایت مباحثات مطالعه کنید:
http://mobahesat.ir/20663/amp
🔻🔻🔻
@sedyaser
📜جامعه مدرسین برخورد حذفی ندارد/ آزادی در حوزه باید در چارچوب ضوابط باشد/ اگر کسی خارج از ضوابط اقدام کند باید منتظر عواقب آن باشد
🔻محسن فقیهی، عضو جامعه مدرسین در گفتگو با رسا:
🔹ارزش حوزه به این است که در آن آزادی وجود دارد و شاهد اختناق نیستیم، هرکس می تواند نظرات خود را بیان کند و این موضوع سبب تکامل می شود، یعنی جلوی کسی گرفته نمی شود و هرکس می تواند نظر خود را اعلام کند و ممکن است برخی صحبت ها صحیح باشد و انتقاد درستی صورت گیرد.
🔹اشکالی ندارد که افراد نظرات خود را بیان کنند اما مردم، حوزه و طلاب تشخیص می دهند چه انتقاداتی سازنده و برای تکامل حوزه است و چه انتقاداتی جنبه تخریبی دارد، مردم و طلاب می دانند که چه کسانی وقتی انتقاد می کنند در پی تخریب هستند نه این که به دنبال اصلاح امور باشند.
🔹افراد خاصی که به دلایلی ضربه خوردند و نتوانستند در انقلاب آنگونه که دلخواهشان بوده به جایگاهی برسند، ممکن است مخالفت هایی داشته باشند، البته هرکس آزاد است نظر خود را بگوید و از نکات و انتقادات مثبت استفاده می کنیم، هرکسی که انتقاد سازنده ای داشته باشد استفاده می کنیم چرا که جامعه مدرسین برخورد حذفی ندارد.
🔹در جامعه مدرسین کمیسیونی هست و کسی که صلاحیت مرجعیت دارد در آن کمیسیون مطرح و درباره آن بحث و گفت وگو می شود، این کمیسیون نظر می دهد که آیا فلان شخص صلاحیت برای مرجعیت دارد یا خیر. البته می دانید که مرجعیت غیر از اجتهاد است، یعنی شرایط اجتهاد یک چیز است و شرایط مرجعیت کمی متفاوت است و شرایط بیشتری دارد، مرجعیت امر مهمی است که در امور مسلمانان و شیعیان دخالت می کند از این رو جامعه مدرسین به دقت این موضوع را بررسی می کند.
🔹بر اساس قانون وزارت ارشاد موظف است که اگر کسی قصد چاپ رساله خود را دارد ابتدا باید آن را به جامعه مدرسین ارائه دهد تا بعد از اجازه جامعه مدرسین چاپ شود، این کمیسیون در جامعه مدرسین فعال است و اگر کسی رساله و کتاب های خود را به جامعه مدرسین عرضه کند و شرایط لازم مرجعیت و اجتهاد را دارا باشد، بعد از تأیید جامعه مدرسین می تواند رساله را چاپ کند و مشکلی ندارد.
🔹اما اگر جامعه مدرسین تشخیص دهد که فردی صلاحیت ندارد به صورت مخفیانه به افراد اعلام می کند که ما صلاح نمی دانیم رساله شما چاپ شود و به ارشاد برای چاپ اجازه نمی دهند. اخیرا گاهی برخی به صورت غیر رسمی این کار را انجام می دهند و در فضای مجازی رساله خود را پخش می کند، این موضوع شاید به ارشاد هم مربوط نباشد چون اجازه چاپ رساله را نداده اما افرادی آن را در فضای مجازی پخش کرده اند.
🔹بزرگان ما همواره از قبول مسؤولیت خطیر مرجعیت برحذر بودند، همه معتقد به علم و تقوای مرحوم آیت الله العظمی اراکی معتقد بودند اما ایشان تا اواخر عمر خود رساله ندادند و از رساله دادن و مرجعیت فرار می کردند. مرحوم امام حاضر نمی شد که رساله خود را چاپ کند، بسیاری از مراجع رساله های خود را چاپ کرده بودند اما حضرت امام حاضر نبودند رساله چاپ کنند، رهبر معظم انقلاب نیز حاضر نبودند که رهبری را قبول کنند اما این مسؤولیت سنگین را به ایشان تحمیل کردند.
🔹به صورت طبیعی وقتی کسی خارج از ضوابط تعیین شده قانونی یا قواعد مورد انتظار مردم مانند پیروی از سیره سلف صالح، اقدام کند باید منتظر عواقب آن باشد و ممکن است برخوردهایی صورت گیرد. ممکن است کسی بگوید نظری دارد اما نباید از ضوابط قانونی و سیره بزرگان خارج شود چرا که اقدام خارج از قواعد کار درستی نیست، حوزه آزادی هایی هم دارد و نمی شود آزادی ها را منتفی دانست اما اگر کسی کاری را انجام می دهد باید منطبق بر ضوابط و قواعد باشد، البته آزادی های موجود در حوزه باید در چارچوب ضوابط باشد نه آزادی مطلق.
🔸متن کامل این گفتگو را اینجا بخوانید:
http://rasanews.ir/002a9q
@saraeer
📜چرا تربیت حوزوی، طلبه را برای ازدواج مهیا نمیکند؟
🔻مباحثات|سیدیاسر تقوی:
🔹این روزها از اختلافات خانوادگی و بعضا طلاق در میان خانوادههای طلبه زیاد میشنویم. نارضایتی در زندگی میتواند عوامل فردی و اجتماعی گوناگونی داشته باشد. البته میتوان افزایش طلاق و تنشهای خانوادگی را امری اجتماعی و فراگیر تلقی کرد تا یک مسأله صنفی. اما جامعه روحانیت وضعیت متفاوتی دارد. چه آنکه خود را متولی علوم وحیانی و مروج سبک زندگی دینی میداند و از سوی دیگر در پدیده ازدواج، «طلبگی» به معنای صنفیاش حائز اهمیت و اثرگذار است. بعضی دختران جوان که ممکن است از خانواده روحانیت نیز باشند، خواستگار طلبه را به هیچ وجه نمیپذیرند. از سوی دیگر برخی نیز تمایل دارند با یک طلبه زندگی کنند. در هر صورت «روحانیت» در امر ازدواج متأثر از ابعاد صنفی خود است.
🔹در آسیبشناسی زندگی طلبههای جوان با مسائلی روبرو میشویم که در میان صنف روحانیت فراگیر است و اصل آسیب را متوجه سیاستگذاری و نظام تربیتی حوزه میکند. به عنوان نمونه «عدم توانمندی لازم در تعامل اجتماعی» را میتوان یکی از آفتهای عمومی تربیت حوزوی قلمداد کرد که در ازدواج و مدیریت زندگی ظهور و بروز مییابد و به تنشها و تلخیها دامن میزند. مشاوران حوزوی مسائل خانواده بر این مطلب صحه میگذارند که برخی طلاب جوان از همان گامهای نخستین انتخاب همسر تا عبور از مقدمات ازدواج و بعد مدیریت زندگی، از یک ناتوانی مزمن در نحوه تعامل و ارتباط اجتماعی رنج میبرند. اما چرا نظام تربیتی حوزه، طلبه را در تعاملات اجتماعی تقویت نمیکند؟ این مسأله را میتوان در لایههای پنهان سلوک علمی و اخلاقی طلبهها جستجو کرد.
🔹در بستر علمی، طلبه با حجم انبوهی از تراث فقهی مواجه است که کارکردی جز آشنایی با ابواب فقه و فرایند اجمالی استنباط ندارد. فقدان رویکرد «حل مسأله» در فعالیتهای علمی، طلبه را از فهم پدیدههای اجتماعی امروزین خود بینیاز میکند و ایدهآلهای دینی او را مبتنی بر حیات اجتماعی پیشینیان شکل میدهد. از این رو «سنت» در بستر فقه حجیت مییابد و با زیست جدید اجتماعی و ابهامات آن متعارض جلوه میکند. البته گاهی گزارههای فقهی پویا و ناظر به تحولات اجتماعی است اما از آنجا که طلبه نسبتی با اقتضائات اجرایی آن گزارهها ندارد، در پیادهسازی آن در زندگی دچار چالش میشود.
🔹از سوی دیگر، طلبه بواسطه مؤانست با اصول و دغدغه «استناد» در مواجهه با متن، کمتر به زمینههای فرهنگی و اجتماعی فهم کلام و رفتار دقت میکند. این آفت در زندگی زناشویی طلبه و ارتباطات اجتماعی، زمینهساز سوءتفاهمهاست. تأثیرات معرفتی اصول در زندگی اجتماعی، اجازه همدلی و فهم تفسیری کلام و رفتار اطرافیان را نمیدهد. به خصوص در امر ازدواج که طلبه با یک خانواده جدید و احیانا در بستر فرهنگی و اجتماعی متفاوتی روبرو میشود فهم انتظارات، حساسیتها و کنش و واکنشهای دیگران نیازمند عبور از لایههای سطحی متن (کلام و رفتار) و فهم و تفسیر زیرمتن و انگیزههای مطرح در کنار آن است که طلبه در این زمینه ناکام میماند.
🔹از منظری دیگر، حاکمیت «اخلاق اخباری» در نظام تهذیب حوزه، نقش «عقل» و «عرف» را در مناسبات اجتماعی ضعیف میکند. طلبه در فرایند اجتماعیشدن و فهم هنجارهای عرفی همیشه با این پرسش مواجه است که فرهنگ عمومی چه نسبتی با زیست اخلاقی برآمده از اخبار و روایات دارد و او تا کجا میتواند با آن همراهی و تعامل داشته باشد؟ قواعد حاکم بر زندگی زناشویی و مهارتهای لازم در برقراری صحیح با همسر چه نسبتی با متن دین دارد؟ آیا برای بهبود زندگی خود میتواند به توصیهی مشاوران خانواده عمل کند؟اگر میان متن دین و توصیهها احساس تعارض کرد چه باید بکند؟ به طور کلی ابهامات موجود در جایگاه عقل و عرف و نیز دغدغه تطبیق دقیق جزئیات زندگی با متن دین (آیات و روایات) فرصت تحلیل فرهنگ عمومی و لوازم معقول آن را به او نمیدهد و به لحاظ سبک زندگی او را در فضای اجتماعی منزوی و انگشتنما میکند و از آنجا که این تمایز و انزوا، «تعبد به دین» تلقی میشود،تا آنجا پیش میرود که عدم تعامل با فرهنگ عمومی را پایداری در سیر و سلوک حوزوی خود دانسته و به آن افتخار میکند.
🔹در مجموع میتوان گفت،سلوک علمی و اخلاقی حوزه، ذهن طلبه را متنگرا (اخباری) و انتزاعی بار میآورد و او را برای امر مهم ازدواج مهیا نمیسازد. از این رو به جهت جایگاه مبهم عقل و عرف (جامعه) در نظام معرفتی حوزه، طلبه دچار دوگانه خودساخته زیست دینی-زیست عرفی میشود و هر آنچه که با متن دین تطبیق نیابد را به معنای فاصله گرفتن از سلوک حوزوی و عرفیشدن تعبیر و تفسیر میکند و از آنجایی که هویت خود را در صیانت از معارف دینی میداند در ازدواج و زیست اجتماعی خود دچار تعارض و بحران هویت میشود. خطری که بازخوانی نظام علمی و اخلاقی حوزه را ضروری جلوه میدهد.
@saraeer
📜وضعيت نابسامان زبان عربی در حوزههای علميه
🔻محمدرضا زائری در روزنامه خراسان نوشت:
🔹اساس درك دين يعني فهم قرآن و روايات متوقف بر درك زبان اين متون بنيادين و دريافت و فهم مخاطب جاهلي از آنهاست، پس امروز هم اگر كسي بخواهد مراد و مقصود متون ديني را درك كند ناچار بايد تسلط عميق و كامل بر زبان عربي داشته باشد، اما متأسفانه در نگاهي گذرا درمي يابيم كه وضعيت زبان عربي در حوزه هاي علميه بسيار نامطلوب است. در حالي كه روزگاري روحانيون و فضلاي حوزه علميه قم و مشهد و اصفهان از سرامدان اهل تخصص در ادبيات عربي به شمار مي رفتند و عالمان و اديبان ايراني حوزه هاي علمي مورد مراجعه پرسشگران عرب از مصر و سوريه بودند يا در الأزهر تدريس مي كردند و بسياري از كتابهاي آموزش صرف و نحو و معاني و بيان و لغت زبان عربي به قلم آنان نگارش مي يافت، اما امروز غالب روحانيان ما نه تنها توان گفتگو و سخنراني به زبان عربي را ندارند بلكه متاسفانه از خواندن متون بسياري از كتابهاي عربي عاجزند!
🔹دليل اصلي اين عقب ماندگي - جدا از تنبلي و رخوت عمومي روزگار جديد كه در همه عرصه ها و حوزه ها مشترك است - به تنزل جايگاه اين موضوع در ذهن و فكر روحانيت امروز برمي گردد. برداشت غلط و تفكر ناصوابي كه در دهه هاي اخير ترويج شده اين است كه فهم و يادگيري زبان تنها وسيله اي ابتدايي و سردستي براي قرائت متون فقهي و اصولي و يادگيري اقوال قدماست. وقتي شناخت دين را به فقه محدود كنيم و دايره فقاهت را نيز به نقل و حفظ اقوال محدود سازيم اين برداشت البته طبيعي است! اما اگر دين را مجموعه اي گسترده تر از نقشه خدا براي هدايت انسان و جامعه بدانيم و فقاهت را هم شناخت اقتضاءات عمل به اين نقشه ببينيم، آن وقت براي درك و فهم احكام الهي نياز به درك و فهم متون بنيادين يعني قرآن كريم و روايات داريم و براي فهم زبان قرآن و روايات ناچار هستيم تا فهم مخاطب زمان نزول و صدور را دريابيم.
🔹كساني كه مي گويند قرائت اشعار جاهلي يا تعمق در شواهد امثال تلف كردن وقت است و به جاي آن بهتر است كه مثلا طلاب متون ديني قديم يا برخي تأليفات متاخر را بخوانند، به اين نكته ظريف توجه ندارند كه فهم صحيح همين متون نيازمند تعمق در آن آثار قديم است.اگر پيشينيان ما در حوزه هاي علميه مثلا به حفظ الفيه اصرار داشتند يا سالها براي علوم ادبي عربي وقت مي گذاشتند از اين جهت بود كه مي دانستند بدون درك محيط جاهلي، بدون مطالعه شرايط اجتماعي صدر اسلام، بدون فهم زبان عربي مخاطب وحي الهي در چهارده قرن پيش از اين و ... نمي توان به دريافت درستي از متون ديني رسيد. نمونه هاي متعدد از خطاها در فهم و تحليل مسايل ديني به طور عام و استنباط هاي فقهي به طور خاص وجود دارد كه دقيقا به خاطر ضعف در همين زمينه هاست.
@saraeer
📜 سازمانهای حقوق بشری در حمایت از کشمیر دولت هند را تحت فشار بگذارند
🔻مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان:
🔹در شرایط کنونی ما شاهد ظلمهای زیادی علیه مسلمانان در نقاط مختلف جهان هستیم که آخرین نمونۀ آن لغو خودمختاری منطقۀ جامو و کشمیر توسط دولت هند بود. دولت و حکومت هند در زمینۀ آزادی و خوشرفتاری با مسلمانان زبانزد و ضربالمثل است، اما متأسفانه لغو خودمختاری منطقۀ مسلماننشین جامو و کشمیر تصمیمی عجولانه و کاملا اشتباه بود که چنین اقدامی از سوی حکومت هند دور از انتظار بود. از ملت هند و همچنین از جامعۀ جهانی و سازمانهای حقوق بشری میخواهیم که دولت هند را برای انصراف از تصمیم لغو خودمختاری کشمیر تحت فشار بگذارند تا حق مردم منطقۀ جامو و کشمیر به آنان بازگردد.
@saraeer
📜حکايت مردی که عمر خود را برای حقانيت غدير گذاشت
🔻حسن انصاری در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹مرحوم علامه محقق سيد عبد العزيز طباطبایی تقریبا بیشتر عمر خود را وقف حدیث غدیر کرد. هم با مرحوم آقای امینی سالها همکاری کرد و هم در گردآوری منابع خطی حدیث غدیر و به ویژه تألیفات حدیثی اهل سنت تلاش کرد و هم در راستای تکمیل کتاب الغدیر کتابها و نوشته های مختلفی فراهم و تدوین کرد. تقریباً کتابی مهم در حدیث اهل سنت نبود که آن را در راستای گردآوری اسانید حدیث غدیر مورد کاوش و بررسی قرار نداده باشد. آن زمان بیشتر کتابها هنوز خطی بود و طبعاً این کار نیاز به زحمت و تلاش فراوان داشت.
🔹خود آن مرحوم به من می گفت تمام تاریخ دمشق ابن عساکر را چند بار خوانده بود تا احادیث مرتبط را یادداشت کند. مجلدی فراهم کرد به عنوان مستدرک راویان حدیث غدیر. این کار مستدرکی بود بر آثار سترگی مانند الغدیر و عبقات. در چارچوب چاپ جدید الغدیر، آن چند جلدی که پیش از درگذشت استاد به چاپ رسید هم حواشی مفیدی بر کتاب فراهم کرد و هم متن را تصحیح نمود و اغلاط چاپ اول را اصلاح کرد. در کاوش های خود در میان نسخه های خطی رساله کوتاهی از ذهبی در دانشگاه تهران پیدا کرد که طرق حدیث غدیر بود و ناشناخته مانده بود. با تبحری که در شناخت نسخه ها داشت توانست کتاب را شناسایی کند و آن را با تعلیقات به چاپ رساند.
🔹از پس سال ها تتبع در کتاب های خطی و فهرست ها و منابع تراجمی و کتابشناختی فهرستی فراهم کرد از نویسندگان غدیر. هر کس در طول تاریخ درباره غدیر کتابی نوشته بود را شناسایی کرد و با ذکر شواهد و استنادات آثار آنان را معرفی کرد. کتابهای متعددی را که هنوز خطی بود و به نحوی مرتبط با غدیر بود گاه استنساخ و گاه تا حد تصحیح متن ها فراهم کرد؛ از جمله بخش های مرتبط از تاریخ دمشق و فرائد السمطین و مناقب ابن المغازلی و مناقب ابن طلحه و چندین کتاب کوچک و بزرگ دیگر را استنساخ و یا تصحیح کرد و برای تخریج احادیث آنها یک عمر یادداشت فراهم کرد.
🔹زمانی که مؤلفین غدیر را می نوشت من در جزئیات پیشرفت کار بودم و از نزدیک شاهد بودم که با چه عشقی این کار را برای چاپ آماده می کرد. در خاطرم هست بعد از چاپ اول خیلی زود چاپ دومی از کتاب عرضه کرد با اصلاحات و تکمیل مطالب. بر روی نسخه شخصی او از کتاب تا روزهای آخر عمر شریفش من شاهد بودم که هنوز مطالبی را بر متن می افزود. گاه برای دیدن یک کتاب مرتبط تا تهران و تا مرکز آقای بجنوردی می آمد تا یک منبع جدید را ببیند. گاهی در خدمت او به دانشگاه تهران و کتابخانه مرکزی و یا منزل مرحوم اصغر آقای مهدوی و یا مرحوم فخر الدین نصیری می رفتیم فقط برای دیدن یک نسخه جدید به هدف تکمیل کارهای غدیری اش.
🔹آن مرحوم در چاپ بیشتر کتاب های مرتبط با غدیر که توسط دیگران چاپ می شد دست کم در فاصله دو دهه آخر عمر شریفش سهمی مهم داشت. در دفاتر یادداشت های او از سفرهای داخلی و خارجی بخش زیادی اختصاص داشت به تخریج طرق حدیث غدیر از روی منابع خطی کتابخانه ها و به ویژه کتابخانه های ظاهریه و سلیمانیه. خداوند او را غریق رحمت واسعه خود کند.
@saraeer
14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سیدمحمد جواد علوی بروجردی: مرجعیت در شیعه آزاد است. یعنی هر کسی خودش را دارای صلاحیت میداند ورود پیدا میکند
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سید کمال حیدری: عالم دین باید بتواند به سوالهای زمانه خود پاسخ بدهد
@saraeer
📜نظرات دیگران را با حسن نیت بنگریم
🔻محمد کاظم شاه آبادی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹یکی از عواملی که انسان را در هنگام بحث عصبانی می کند این است که فرد مقابل مطلبی بدیهی را انکار می کند یا اینکه در برابر پذیرش کلام مستدل ما کرنش نمی کند. این امر باعث می شود که خشم ما برانگیخته شود و صدایمان را بلند کنیم و یا حتی سعی کنیم سخنان ناشایست بر زبان جاری کنیم. ریشه این ناراحتی، عدم توجه به تفاوت های فراوان انسان هاست.
🔹توجه به ویژگی های وراثتی، خانوادگی، محیط تربیتی، داده های ذهنی، تجربیات شخصی، استعدادهای خدادادی، ضعف ها و قوت های ذهنی و احساسی و روحیات فردی، همگی شرایطی را برای انسان ها فراهم می کند که موجب تفاوت بسیاری بین افراد می گردد، به نحوی که اگر در یک استدلال منطقی، دو مقدمه را کنار هم بچینیم ممکن است هر فردی یک نتیجه گیری متفاوتی با دیگری داشته باشد و یا یک رفتار موجب برداشت های متفاوتی توسط افراد مختلف شود مثلا یکی آن رفتار را توهین آمیز تلقی نموده و دیگری آن را نشانه ابراز محبت و صمیمیت فرد بداند.
🔹به همین جهت باید به این تفاوت ها احترام گذاشت و این حق را به دیگران داد که آن ها هم می توانند استدلال خاص خودشان را داشته باشند و نظرشان را به راحتی و بدون اضطراب و یا ترس از تمسخر و انکار بیان کنند. بایستی به نظرات دیگران با حسن نیت و خوشبینانه نگریست و اصل را بر این بگذاریم که دیگران نیز به دنبال حق و حقیقتند و آن ها نیز از منطق فکر و استدلال برخوردار هستند و قصد عناد یا صرف مخالفت با نظر ما را ندارند. با حفظ این کرامت انسانی است که می توانیم این گونه آرامش روحی خود را از اضطراب و هیجان زدگی و عصبانیت دور نگه داریم.
@saraeer
📜دوقطبی کردن جامعه ممنوع است/ وقتی امر به واجبی میکنید که ۶۰ درصد جامعه به آن واکنش نشان میدهد معلوم است که کار شما اشکال دارد/ متناسب با درجات دینداری مردم باید با آنها برخورد کنید
🔻مهدی نصیری در برنامه زاویه:
🔹اصل مفروض دیگر درباره این بحث این است که حفظ یک نظام دینی مستقر، ولو دارای حداقل مشروعیت دینی و مردمی، عقلاً و شرعاً لازم و واجب است. اما این مسأله با غلبه و اکراه و زور نیست بلکه با تدبیر است. این تدبیر چه باید باشد؟ یکی کارآمدی است. دوم عدالت است. ما پیش از انقلاب با توصیف حکومت عدل علوی مردم را به انقلاب جذب کردیم اما چقدر در این مسأله موفق بوده ایم؟ اگر در این زمینه کوتاهی کنیم و مسیر چهل سال گذشته را ادامه دهیم حتماً در ابعاد مختلف دچار مسأله خواهیم شد که یک نتیجه ملموس آن فاصله گرفتن جوانان از دین و دین داری است.
🔹حکومت قطعاً می تواند بستر مناسبی برای ترویج دین داری باشد اما به شرطها و شروطها که دو نکته از این شروط را عرض کردم. امیرالمومنین (ع) به مالک می فرماید: «فإنَّهُم صِنفانِ: إمّا أخٌ لَکَ فی الدِّین ، أو نَظیرٌ لَکَ فی الخَلقِ». یعنی مالک! دوقطبی کردن جامعه ممنوع است. اما ما امروز با تعابیری همچون انقلابی ها و ضد انقلابی ها، حزب اللهی ها و غیر حزب اللهی ها و بی حجاب ها و با حجاب ها به دوقطبی دامن می زنیم. در مقام تبلیغ دین قطب های مختلف و ضعیف و قوی داریم اما برای حکومت دینی قطب بندی ممنوع است.
🔹وقتی یک فرهنگی جا افتاد و اکثریت مردم واجبی را به عنوان معروف پذیرفتند آن جا امر به معروف می کنیم. وقتی امر به واجبی می کنید که ۶۰ درصد جامعه به آن واکنش نشان می دهد معلوم است که کار شما اشکال دارد. به عنوان مثال شهید آوینی در دهه ۶۰ در برابر ممنوعیت ویدیو مخالفت کرد چون می دانست کار اشتباهی است. ما دچار مسایل و تنگناهایی هستیم که باید متناسب با آن ها عمل کنیم. نباید به گونه ای عمل کنیم که تحقق قانون به تقابل با بخشی از جامعه منجر شود.
🔹 چتر دین داری را باید گسترده بگیریم. اسلام ۷ درجه است. برخی مثل انبیا و اولیا تمام این ۷ درجه را دارند اما مردم این گونه نیستند. متناسب با درجات دین داری مردم باید با آن ها برخورد کنید. در روایتی اصول و صفاتی مانند رفق، الفت، وقار، زیبایی معاشرت با مردم، ورع از محرمات و کوشش، برای حکومت دینی بیان شده است. خداوند وقتی می خواهد شراب را حرام کند قدم به قدم این کار را انجام می دهد. امیر المومنین (ع) ۲۶ بدعت را نام می برند و می گویند نزدیک آن ها نرفتم چون جامعه دچار تفرقه می شد.
🔸خبرگزاری مهر
@saraeer