eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
8.8هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
📌 📝 🔹 أيْنَ المُؤَمَّلُ لِاِحیاءِ الکِتابِ وَ حُدُودِهِ 🔆کجاست آن آرزو شده برای زنده کردن قرآن و حدود آن
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
༻﷽༺ پرمےڪشددلم‌بہ‌هواےحرم حسین دارم بہ اشتیاقِ شما مےپرم حسین خورشید از حوالے گنبد طلوع ڪرد صبح اسٺ و باز نامِ تو را مےبرم 💕
📱 نرم افزار "برای دوست شهیدم" ⭕️دانلود از کافه بازار👇 http://cafebazaar.ir/app/?id=com.puzzley.ebrahimhadi40595&ref=share
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت ششم 🔸 #والیبال 🌷بازوان قوی💪 #ابراهیم از همان اوایل نشان داد که او در
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ 🔸قسمت هفتم 🔸 🔶تقریبا سال ۱۳۵۴ بود یک روز صبح جمعه مشغول بازی بودیم که سه نفر از بچه های غرب تهران آمدند وگفتند کیه؟ بعد گفت بیا بازی سر ۲۰۰ تومان تک نفر واونها سه نفره باختند همان روز به یکی از منطقه های جنوب رفتیم وسر ۷۰۰ تومان شرط بستیم واونها باختند اما موقع پرداخت پول دید که مشغول قرض گرفتن هستند گفت بیایید تک به تک با شما بازی میکنم اگر باختید پول ندید خیلی ضعیف بازی کرد بطوری که باخت گفتم آقا ابرام چرا اینطوری بازی کردی گفت اونها سرجمع ۱۰۰تومن هم تو جیبشون نبود خواستم ضایع نشن هفته بعد همان بچه ها با دو نفر دیگه با سر ۵۰۰ تومان مسابقه دادند وباز هم برد شب با مسجد رفتیم وحاج آقا در مورد ولقمه حرام صحبت کرد بعد سخنرانی رفت به حاج آقا گفت ما امروز تو بازی ۵۰۰ تومان بردیم گرچه به یک خانواده نیازمند دادیم حاج آقا هم گفت از این به بعد مواظب باش ورزش بکن اما شرط بندی نکن هفته بعد همان افراد آمدند وخاستند ۱۰۰۰تومان ببندند اما گفت من مسابقه میدم اما شرط نمیبندم اما اونها شروع کردند به مسخره 😏واینکه ترسیدی😨 ابراهیم برگشت گفت که شرط بعد کلی مسخره بازی کردند چنان به توپ ضربه میزد که نمیتونستن جمعش کنن و اون بازی رو هم برد با اینکه به ما میگفت که شرط بندی نکنید اما یکبار با بچه محله های بازی کردیم ومبلغ سنگینی باختیم آخرای بازی بود که آمد خیلی از دست ما عصبانی😡 بود به خاطر شرطی که بسته بودیم ازطرفی ما چنین مبلغی نداشتیم که پرداخت کنیم جلو آمد وگفت کی هست بیاد تک به تک بزنیم از بچه های نازی آباد کسی بود که عضو تیم ملی وکاپیتان بود با غرور😤 خاصی اومد جلو وگفت سر چی ابراهیم گفت اگر باختی از بچه ها پول نگیری به قدری خوب بازی کرد که با اختلاف زیاد برد جز والیبال به ورزشهای دیگری هم مهارت داشت فراموش نمیکنم ابراهیم مشغول تمرینات کشتی بود ومیخواست باهایش را قوی کند در میدان دربند یکی از بچه ها را روی کول خود میگذاشت وتا نزدیک بالا برد واین کوه نوردی تا ایام پیروزی انقلاب🇮🇷 ادامه داشت http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
شهدای خوشنـام گمنـام شـرق کارون😭 همه دوستان حاجت روابشن اللهم عجـل لولیک الفــرج
❗️ 🍃شهید احمدعلی یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود ؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد ، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است! ☘مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: " . ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟" در بخشی از کتاب نوشته شده است: آیت الله حق شناس ، در مجلس ختم این شهید با آهی از حسرت که در فراق احمد بود ، بیان داشتند: رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!" 🍀سپس در همان شب در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده وخادم مسجد ، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم ، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. ! بلکه حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت ام به کسی حرفی نزنید...." 📚کتاب عارفانه 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
🌹🕊ای شهیـد دستـی بـر آر ، نفْس ما را هم تخریب کن تا معبرِ آسمـــان به ‌روی مـا هـم باز شود . . .🕊🌹 🌷🕊#معلم_شهیدم #شهیدم_کن
1_35843854.mp3
2.08M
بی تو ای صاحب الزمان بیقرارم هر زمان از غم هجر تو من دلخسته ام💔😭
⭕سه گروه مخالف ⭕گروه اول از مخالفان ظهور ،ادم های پست همت و خود خواهی هستند که به دنبال ابادی همه جهان نیستند. ⭕طبق روایت ،ظهور وقتی خواهد بود که نظریات مدعی اداره ء زندگی بشر به بن بست رسیده باشند و بشر از انواع نظام های حکومتی غیر از ولایی مایوس شده باشد ، ⭕دوم گروه مخالفین ظهور ان هایی هستند که امید دارند غرب وشرق عالم راهی برای سعادت بشر باز کنند در واقع ،غرب زده ها مخالف ظهور ند ❗این ها دنبال جامعهء مدنی غربی هستند نه جامعه مهدوی ❗مدینه ء فاضله این ها جوامع عقب ماندهء اورپایی امریکایی است که رذل ترین انسانها بر انها حکومت می‌کنند این ها رشد و سعادت را در ان جا می دانند ولذا دنبال ظهور مهدی فاطمه نیستند. ⭕سومین گروه مخالفین ،مسولانی هستند که نانشان فعلا در روغن است و دوست دارند ،اول نان خودشان در روغن باشد و بعد خدمت کنند ،اینان به درد امام زمان نمیخورند وطبیعتا این ها برای فرج هم دعا نمی کنند ❗چون حضرت به دولتمردانش سخت می گیرد.وبه ان ها جز نان خشک ولباس خشن نخواهد داد ❗ (الا اکل الخشب والبس الخشن :دعوات راوندی /٢٩۶) ومسولانی که اول دنبال نان خودشان هستند را دور خواهد انداخت. به امید ظهور گل زهرا 🌺🍃 السلام علیک یا بقیه الل 🌺🍃 🌺🍃 🌺🍃
ای #شهیـد دستـی بـر آر ، نفْس ما را هم تخریب کن تا معبرِ آسمـــان به ‌روی مـا هـم باز شود . . .🕊🌹 🌷🕊#رفیق_شهیدم #شهیدم_کن 😔 #شهید_محمدحسین-محمدخانے
ale-yasin-mahdi-mirdamad.mp3
2.37M
زیارت آل یاسین با صدای میردادماد التماس دعای فرج #کانال_خواهم_آمد
#گذری_بر_سیره_شهدا هرهفته #غروب_جمعه کہ میشد همسر و فرزندان را در گوشه‌ای از خانه جمع میکرد و خودش #زیارت آل یاسین میخواند. هرهفته در خانه‌اش برای #امام_زمان برنامه داشت. #شهید_عبدالرضا_مجیری🌷 پ.ن:ماها چیکارمیکنیم؟جز ادعا😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ توی ، يادمان می‌دادند... . چه کثيفی هم بود! . بچه ها به شوخی می‌گفتند يه بار آب را داده‌اند ، برا آزمايش.  از بس بوده، جواب داده بودند👇 . «فاضلابی که فرستاديد، بيست درصد آب داره!» . منبع: کتاب روزگاران(قسمت ) . 🌷😔 . 🌼شادی ارواح مطهر شهدا و سلامتی جانبازان 🌼 . 🌹
شهادت فقط در خون غلطیدن نیست! شهادت هنگامی رخ می دهد که #دلت از زخمِ #کنایه و تکه پراکنی دیگران بگیرد. و #خون همان #اشکی ســــت که از #آه دلت جاری می شود... #التماس_دعای_شهادت 🌷
در سینہ‌اَم دوباره غَمے جان گرفتہ‌اسٺ اِمروز دِلَم بہ‌یادِ #شهیدم گرفتہ‌اسٺ😭 تا لحظہ‌اے پیش دِلَم گورِ سرد بود اینَڪ بہ‌یُمنِ #یاد_عزیزم_گرفتہ‌اسٺ #باز_دلتنگی_همسران_شهدا #یاد_شهدا_باصلواٺ🌷
میان رمل های فکه را بگردید شاید عشق را میان استخوان ها و پلاکها پیدا کردید ما که این شهر را هرکجا را که بگویی گشتیم اثری از عشق نبود ...💔 💟#سلام_برادر_شهیدم
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶 قسمت هفتم 🔶 #اعزام سه سال از پیروزی انقلاب گذشته بود. مجتبی
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ 🔶 قسمت هشتم 🔶 روزهای دوران آموزشی بسیار سخت بود. تعداد نفرات شرکت کننده بیشتر از ظرفیت دوره بود. بنابراين تدارکات بسیار ضعیف عمل ميکرد. غذا کم بود. حتی نان هم به سختی پیدا ميشد! در مدت دوره آموزشی منجیل، حسرت یک روز غذای سیر به دل ما مانده بود! با این حال شوق حضور در جبهه همه مشکلات را برطرف ميکرد.بعد از پایان دوره آموزشی، نیروها برای اعزام به جبهه تقسیم شدند. بسیاری از نیروها علاقه داشتند که به جبهه جنوب بروند. تشکیل تیپ 25 کربلا شامل بسیجیان استانهای شمالی علاقه بچه ها را برای حضور در جنوب بیشتر کرده بود. مجتبی به من گفت: حالا که همه دوست دارند به جنوب بروند بیا ما به کردستان برویم! بالاخره راهی کردستان شدیم. آن ایام مصادف بود با آغاز زمستان و پایان عملیات والفجر 4 بر روی ارتفاعات منطقه پنجوین. نیروهای اعزامی از منجیل در یگان جندالله مریوان مستقر شدند. سپس تعدادی از آنها به پایگاه ساوجی در پنجوین منتقل شدند. شرایط کردستان بسیار عجیب بود. ما برای اولین بار به منطقه اعزام شده بودیم. بیشتر نیروهای ما شانزده یا هفده ساله بودند. ما باید مدتی بسیار طولانی در پاسگاه های مرزی یا بر روی ارتفاعات ميماندیم.وقتی به پاسگاه ميرفتیم تا حدود یک ماه به هیچ چیزی دسترسی نداشتیم. حتی رادیو هم آنجا نبود. وقتی کسی مجروح یا مریض ميشد تا چند روز وسیله ای برای انتقال او نبود. جاده ای در مسیر مریوان داشتیم که به محور جانوران معروف بود! البته نام این مسیر بعدها تغییر کرد. هر روز ساعت نُه صبح نیروهای ارتش تأمین جاده را انجام می دادند و ساعت پنج عصر تأمین جاده جمع ميشد. و تا صبح فردا هیچ کس جرئت تردد در جاده نداشت. چند نفر از بچه ها با یک خودرو از مریوان به سمت پایگاه در حرکت بودند. نزدیکی پایگاه خودروی آنها پنچر ميشود. همزمان با فرارسیدن ساعت پنج، تأمین جاده جمع شد. ما هم از آنها خبری نداشتیم.روز بعد وقتی سراغ جاده رفتیم. با یک خودروی سوخته مواجه شدیم! عصر روز قبل، وقتی ساعت پنج فرارسید و تأمین جاده جمع شد، با شلیک یک گلوله آرپیجی خودرو منهدم شده بود. دو پیکر سوخته در داخل ماشین مانده بود. که آنها را به قرارگاه منتقل کردیم. آری، وضعیت امنیت کردستان به این صورت بود. در چنین شرایط امنیتی سید مجتبی یکی از بهترین نیروهای پایگاه ما بود. روحیه مدیریتی سید از همان روزها به خوبی مشخص بود. وقتی به اطراف پایگاه ميرفتیم منطقه را به خوبی برای ما تشریح ميکرد. نقاطی که ممکن بود دشمن از آن طریق نفوذ کند مشخص ميکرد و ... حضور ما در کردستان تا اوایل سال 1363 به طول انجامید. در آن مقطع بود که به جنوب اعزام شدیم و به لشکر 25 کربلا رفتیم. سید مجتبی مدتی در گردان یا رسول الله سلام الله علیه و سپس به گردان امام حسین علیه السلام و بعد به گردان مسلم رفت و تا پایان جنگ در همین گردان ماند. http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
فراموش نمی کنم، گفت: من #فرصت زیادی ندارم، به این آسمان پر ستاره اروند بیش از سی سال عمر نمی کنم! از خدا خواسته ام به من #توفیق کار برای #شهدا را بدهد. #شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷