Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا
با صدای دلنشین اباذر حوائجی
قرار هروز صبح😊🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت هفدهم 🔸 #جهش_معنوی در
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد:
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم
🔸قسمت هجدهم
🔸 #تاثیرکلام
چند ماه از پیروزی انقلاب میگذشت یکی از دوستان به من گفت فردا با ابراهیم بروید سازمان تربیت بدنی آقای داوودی با شما کار دارند فردا صبح رفتیم آقای داوودی که معلم دوران دبیرستان ابراهیم بود وما را میشناخت گفت شما که از افراد ورزشکار و انقلابی هستید بیایید در سازمان ومسولیت قبول کنید ایشان به من و ابراهیم گفت مسولیت #بازرسی_سازمان را به عهده شما میگذارم وقرار شد هر جا که مشکلی بر خوردیم با آقای داوودی در میان بگذاریم
فراموش نمیکنم یک روز ابراهیم وارد دفتر بازرسی شد وسوال کرد چکار میکنی؟ گفتم حکم انفصال خدمت رییس یکی از فدراسیونها را میزنم گفت برای چی؟ گفتم گزارش اومده با یه قیافه زننده تو محل کار میاد برخورد نا مناسب با کارمندهای خانم داره ومواضع مخالف حرکت انقلاب داره و...
ابراهیم گفت میتونم گزارش رو ببینم گزارش رو بهش دادم با دقت نگاه کرد وگفت آیا با خودش هم صحبت کردی؟
گفتم صحبت دیگه نمیخواد همه میدونن
#ابراهیم گفت نه دیگه.. مگه نشنیدی
🌷فقط انسان دروغ گو هرچی که شنیده باور میکنه 🌷 گفت آدرسش رو داری آدرس رو بهش دادم #ابراهیم گفت عصر میریم خونه شون ببینیم این آقا حرفش چیه
عصر آدرس رو برداشتیم رفتیم همینطور که دنبال آدرس میگشتیم دیدیم آقا با ماشین بنز دم در خونه ایستاد وخانمش که یه ظاهر نسبتا بی حجابی👱♀ داشت در رو باز کرد ورفتن داخل
گفتم دیدی آقا ابراهیم این بابا مشکل داره ابراهیم گفت باید صحبت کنیم
ماهم رفتیم در زدیم آقا که هنوز تو حیاط بود اومد در رو باز کرد مردی درشت هیکل🙄 که ریش وسیبیل تراشیده تا ما رو دید تعجب کرد
ابراهیم با آرامش همیشگی ولبخندی 🙂که همیشه میزد سلام کرد وگفت من ابراهیم_هادی هستم چند تا سوال داشتم برای همین مزاحم شدم اون آقا گفت اسمتون خیلی آشناست فکر کنم تو سازمان بازرسی بود درسه؟؟ ابراهیم گفت بله
ابراهیم از همه چیز صحبت کرد گفت عزیزم همسر شما برای شماست نه برای نشان دادن به دیگران میدونی چقدر از جوانان مردم با دیدن همسر شما به گناه می افتند از طرفی دیگر وقتی شما مسول اداره ای هستید نباید شوخی های زشت و حرفهای نامربوط بزنید واز این جور حرفها
کمی از انقلاب وخون شهدا گفت وبعد برگه رو بهش نشون داد گفت ببین عزیزم این حکم انفصال خدمت شماست آقای رییس یکدفعه جا خورد وبا تعجب به ما نگاه کرد ابراهیم لبخندی 😊زد وکاغذ رو پاره کرد وما موتور 🏍سوار شدیم ورفتیم ابراهیم گفت مطمئن باش چیزی مثل برخورد خوب رو آدم تاثیر نداره مگر نخوندی خدا توقرآن به پیامبرش فرموده اگر اخلاقت تند وخشن بود همه از اطرافت میرفتند
یکی دوماه بعد همون فدراسیون گزارش داد جناب رییس تغییر کرده حتی خانمش با حجاب شده
این گزارش رو به ابراهیم دادم میخواستم عکس العملش رو ببینم بعد از اینکه گزارش رو خوند گفت خدا رو شکر وبحث رو عوض کرد
اما من شک نداشتم اخلاص_ابراهیم تاثیر خودش رو گذاشته بود کلام خالصانه_ابراهیم رییس را متحول کرد
@seedammar
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
به نام خدای مهر و محبت
فرصتی پیش آمده و با جمعی از همسنگران و دوستداران شهادت محفلی به پا کردیم و به یاد بود علمدار کانال کمیل شهید ابراهیم هادی (#هادی_دلها) قدمی برداشتیم...
شما نیز دعوت هستین...🌹🌹🌹
🔷با طرح وقف هادی بیشتر آشنا شوید:
این طرح به یاد شهید والا مقام ابراهیم هادی راه اندازی شده به همین خاطر نام طرح رو وقف هادی انتخاب کردیم.
این طرح چون وابسته به جایی نیست و کاملا خود جوش میباشد لذا با کمک خیرین و شما بزرگواران کتاب های ارزشی خریداری میشه و به صورت گردشی وقف خواهد شد (وقف گردشی)...
🔹طرح کجا اجرا میشه؟
بنا به درخواست عزیزان در صورتی که امکانی مالی فراهم بشه ارسال کتاب ها به سراسر کشور امکان پذیر میباشد.
🔹تا الان چه کردیم؟
با توجه به این که طرح تازه تاسیس است تا کنون ۷۵ جلد کتاب ترگل (کتاب داخل کانال معرفی شده است) خریداری شده که ۲۵ جلد آن در مشهد و ۵۰ جلد نیز به اهواز ارسال شده است...
🔹هدف از ایجاد گروه:
این گروه رو ایجاد کردیم تا در کنار هم یک کار تیمی و گروهی رو پیش ببریم...
انتقادات، پیشنهادات، و نظر سنجی و...
💠 نکات پایانی:
۱. از شما بزرگواران خواهشمندیم با حضور و همکاری خودتون باعث دلگرمی ما باشید.🌹
۲. در صورت امکان، دوستان خودتونو که در این طرح میتونن مارو یاری کنند ، تو گروه عضو کنید🌹
۳. برا اینکه گروه با نظم خوبی پیش بره لذا عاجزانه خواهشمندیم از گذاشتن مطالب غیر مرتبط در گروه خودداری فرمایید.🙏
۴. برا اطلاعات بیشتر داخل کانال عضو بشین.😉
۵. راه ارتباطی:
@taha_00313
چشم همتون منور به جمال آقا🌹
لینک کانال "وقف هادی"👇👇👇
https://eitaa.com/vaqf_hadi
لینک گروه "وقف هادی" 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1220673552C2694e69cf5
❀🍃🌸❀🌸❀🌸🍃❀
💎محمد از اخلاق و منش بسيار خوب
برخوردار بود. رفتار او واقعا شايسته
الگوگيرے بود زيرا او همه كارها را به
موقع انجام مے داد.
⚡هيچ وقت در نماز و روزه تعلل نمے ورزيد
و هميشه خود را مقيد به انجام فرايض
دينے مے دانست.
ده سال زندگيمان همه لحظاتش خاطره است.
📗سه ماه قبل از شهادت ديدم مجله اے
را مے خواند و مے گريد.
گفتم: محمد، براے چه گريه مے كنے.
گفت اول بايد شما بگوييد كه مرا
مے بخشيد.؟ بعد بنده علت گريه ام
را عرض كنم.
💨 گفتم: اين چه حرفے است.
مگر شما چه كرده ايد كه ما بايد شما را
ببخشيم. گفت دارم زندگينامه امام را
مے خوانم مے دانيد چه نوشته است.؟
📖 نوشته حضرت امام اجازه نمے داد.
حتے زنش لباسهايش را بشويد چه رسد...
به بعضے از كارها كه معمولا ما در مورد
شما ، رعايت نمے كنيم و انجام مے دهيم.
واے بر من كه، چقدر از حق شما تضييع
نموده ام.
#شهید_محمد_شیرے🌹
🔶 @seedammar
f36b52eca522de80a43e209c65cf751041b09c6c.mp3
10.64M
🌷#شهید_گمنام
یه مادر شهیدمو دلم رو پر پر میکنم😭
#سید_رضا_نریمانی
معلمان شهیدم که گمنامن
ابراهیم هادی و سعید کمالی کفراتی😔😔
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🔸خوف #محشر از کسی باشد 🔹که او بی صاحب است 🔸 #صاحب ما در قیامت 🔹عمه جانم #زینب(س) است😍 #شهید_جواد
🔰ایشان دو سالی بود که پیگیر رفتن به #سوریه شده بود و تمام کارهایش را انجام داده بود و من خبر نداشتم🚫. وقتی خبردار شدم که قرار است #برود گفتم شما گفتی اگر در کشور خودمان🇮🇷 جنگ شد رضایت بدهم بروی ⚡️اما #سوریه کشورما نیست❌.
🔰خوب یادم است که #شب_شهادت امام کاظم (علیه الاسلام) بود که رو کرد به آسمان و گفت #یاموسیبنجعفر خودتان به دل همسرم بیاندازید راضی شود تا بروم.آن شب #خواب_دیدم به همراه همسرم به سوریه رفتهایم. زنان #عرب زیادی آنجا بودند.
🔰مردان برای نبرد⚔رفتند و یکی از #فرماندهان ما را در پناهگاهی برد و گفت اینجا به زودی تخریب میشود و همه کشته خواهند شد اما ما باید تا #آخرین_قطره خونمان از شما دفاع کنیم👊.ترس و وحشت بر من غلبه کرده بود راهی مکانی شدم که #سقف نداشت
🔰آنجا شروع کردم به #دعا کردن و گفتم خدایا مرا ببخش که رضایت نمیدادم همسرم برای دفاع از این مردم #بیدفاع به سوریه بیاید😔 درحالی که خودم انتظار دارم الان از همه جای دنیا🌍 برای کمک به ما بیایند.
🔰 #دفعه_آخر از حلب زنگ زد☎️ و گفت اینجا درگیری شدید شده💥 و شاید چند روزی نتوانم تماس بگیرم🚫 اما اگر هر اتفاقی بیفتد راضیام به #رضای_خدا و از من پرسید که آیا من هم راضی ام که پاسخ مثبت دادم✅ و پرسید به خودش توکل کنیم❓ که گفتم توکل بر خدا و به مشیت او راضی هستم.
🔰ایشان به من گفت اگر قسمت من به برگشتن #نبود میخواهم به کسانی که مرا یاد میکنند بگویی بجای من #حضرت_فاطمه(س) را یاد کنند و سه بار بگویند"یا زهرا(س)"❣.به ایشان گفتم انشالله حتما برمیگردی که دوباره همان گفتهها را تکرار کرد و از من قول گرفت به #حجاب حضرت زهرا(س) تاسی کنم و به پیروی از بانو #روبند بزنم
#شهید_جواد_جهانی
🌹🍃🌹🍃
🌺 امروز ، روزِ چندم است
که در محاصره ایم
تشنگی امانمان را بریده 😞
صدای العطش زخمی ها😢
کانال را پر کرده
بچه ها دور سید علی را گرفته اند😌
سید با اینکه زخمی است 😕
مرتب به بچه ها انرژی میدهد😍
: " ناامید نشید بچه ها !
امیدتون به خدا و امام زمان باشه ،
نیروهای کمکی تو راهن ،
محاصره شکسته میشه
از اینم به سلامت میگذریم
ما پیروز نهایی هستیم "✌️
بچه هایی که سالمند با حرفهای سید
از جا بلند میشوند 🚶
با صدای بلند داد میزنند : یا زهراااااا❗️
تمام دشت با صدای بچه ها می لرزد✊
#سلامتی_امام_خامنه_ای_صلوات
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت هجدهم 🔶 #تزکیه_نفس ندیدم سید برای هوای نفسش کاری کند در
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت نوزدهم
🔶 #شب_مردان_خدا
با وانت آمده بود اهواز. از آنجا مستقیم آمده بود هفت تپه. یک راست آمد به مقر گردان مسلم. با ماشین آمد تا جلوی چادر ارکان گروهان سلمان.
این بنده خدا را ميشناختم. نامش آقا بیژن بود؛ از کاسبهای مؤمن شهر ساری و مسئول یکی از اصناف شهر.ایشان با سید علی دوامی، معاون گردان مسلم، رفاقت دیرینه داشت. سید به او گفته بود که ما از لحاظ امکانات و تدارکات مشکل داریم. ایشان هم یک وانت پر از شیرینی و روغن و برنج و دیگر مواد غذایی با خودش آورده بود.آقا بیژن غروب بود که رسید به هفت تپه. شب را در چادر ارکان ماند. بعد از نماز و شام شروع کردیم به صحبت و گفتن و خندیدن.
شب به یاد ماندنی و خاطره انگیزی بود. بچه ها خیلی شوخی کردند. خیلی خندیدیم.
شوخی و خنده بود اما گناه و مسخره کردن و ... نبود. ساعت دوازده شب بود
که نور فانوس را کم کردیم و خوابیدیم.
ظهر روز بعد آقا بیژن را دیدم. آماده ميشد تا برگردد. من را صدا کرد. به
کنار ماشین رفتم. از دور به بچه ها، که آماده نماز جماعت ميشدند، خیره شد.
بعد گفت: شما، نگاه من را به جبهه و جنگ تغییر دادید!
دیشب تا نیمه شب با هم گفتیم و خندیدیم. وقتی موقع خواب شد به خودم مغرور شدم. فکر ميکردم من خیلی با خدا هستم.
با خودم گفتم: اینها هم یک مشت جوان بیکارند، جمع شدند اینجا و مشغول تفریح هستند!
بعد مکثی کرد و گفت: من دیشب خوابم نميبرد. وقتی همه شما خوابیدید بیدار بودم. ساعت سه صبح و دو ساعت مانده به اذان سید مجتبی از خواب بیدار
شد و از چادر بیرون رفت. بعد وضو گرفت و برگشت.در انتهای چادر با حالتی خاضعانه مشغول نماز شب شد. بعد از او مهرداد بابایی از چادر بیرون رفت. بعد حسن سعد، بعد سید علی دوامی چادر مشغول نماز شب بودند.
در زیر نور فانوس قطرات اشکی را که از صورت این بچه ها بر روی زمین ميچکید، ميدیدم. واقعًا از خودم بدم آمد. من فکر ميکردم خیلی بالاتر از این بچه ها هستم اما حالا مطمئن هستم که آنها راه صدساله را یکشبه طی کرده اند.
راست ميگفت. این بچه ها مصداق واقعی احادیث اهل بیت: بودند.
آنگاه که درباره انسانهای وارسته ميفرماید: شیران در روز و زاهدان در
شب هستند.
🍃رفتم وضو بگيرم و آماده شوم برای نماز صبح. آرام حرکت کردم تا به نماز
خانه گردان رسیدم. هنوز ساعتی تا اذان صبح مانده بود. جلوی نمازخانه يك
جفت كتانی چينی بود.
توجهم به آن جلب شد. نزديك كه رفتم متوجه شدم كسی در نمازخانه مشغول مناجات با خداوند است. او به شدت اشك ميريخت.
آنقدر شديد گريه ميكرد كه به فكر فرورفتم. با خود گفتم: خدايا اين چه
كسی است كه در دل شب اينگونه گريه ميكند؟!
خواستم بروم داخل، ولی گفتم خلوتش را به هم نزنم. پشت در ايستادم.
گريه های او در من هم اثر كرد. ناخواسته به حال او غبطه خوردم. خودم را
سرزنش ميكردم و اشك ميريختم.
با خودم گفتم: ببین این بچه بسیجیها چطور قدر این لحظات را ميدانند.
ببین چطور با خدا خلوت کرده اند. هنوز نتوانسته بودم تشخيص دهم آن فرد چه كسی است؟
از جلوی نمازخانه رفتم و موقع اذان برگشتم و وارد نمازخانه شدم. او رفته
بود.
وقتی به محل مناجات آن شخص رسيدم باورم نميشد! هنوز محل مناجات او از اشك چشمانش خيس بود!
خیلی دوست داشتم بدانم آن شخص چه کسی است. کفش کتانی او حالت
خاصی داشت.
روز بعد به پاهای بچه ها خیره شدم. بالاخره همان كتانی را در پای او دیدم؛
سید خوبيهای گردان، سيد مجتبی علمدار.
@seedammar
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
🍃💛🍃💖🍃💛🍃
📜#وصیـت_نـامه_شـهدا
⚡آنچه این حقیر تاڪنون در زندگے خویش
از کج فهمےها و بے بصیرتےهاے برخے
از انسانها فهمیده ام این است ڪه یا این
خانواده #اهل_بیت را درڪ نڪرده اند
و در هیچ برهه اے در ڪنارشان قرار
نگرفته اند ، و یا در ڪنارشان بوده اند...
ولے در صحنههاے حساس میدان را
خالے ڪرده اند و یا مانعے بوده اند ،
در این مسیر.
🔻واے از آن روزے که آنان ولایت دارند
ولے قدر آن را ندانسته و به بے راهه رفته اند
زیرا مادامی ڪه پشت سر ولے فقیه باشیم.
و مطیع ولایت باشیم و در راه و مسیر
همیشه سرافراز...
#حضرت_ولے_عصر_(عج) قرار بگیریم
پیروز خواهیم بود چرا ڪه نقطه قوت
ما ولایت است.
📝اما من مےنویسم تا هر آن ڪس ڪه
مےخواند یا مےشنود بداند شرمنده ام
از این ڪه یڪ جان بیشتر ندارم
تا در راه ولے عصر (عج) و نایب برحقش
امام خامنهاے (مدظله العالے) فدا ڪنم.
🚧اگر در حال حاضر تعدادی از برادران
در جبهه هاے سخت در حال جهادند..
دلخوش هستند ڪه جبهه فرهنگے...
تداوم جبهه سخت است ڪه توسط
شما جوانان رعایت مے شود
و امید است ڪه خواهران...
در این زمینه با حفظ حجابشان
پیش گام این جبهه باشند.
🔹به نظر این جانب در عموم جامعه
خصوصا بین نظامیان و پاسداران...
حریم ولایت هیچ چیز بالاتر از...
حسن خلق در رفتار نیست.
و در خاتمه از همه التماس دعا دارم.
..(شهید حمید سیاهکالے مرادے)..
854) 📖 فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ 📖
💢ترجمه
پس او و خانوادهاش را نجات دادیم؛ جز همسرش را که در زمره ماندگان بود.
سوره اعراف (7) آیه83
1397/9/15
28 ربیعالاول 1440
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
༻﷽༺
#سـلام_اربـابـم✋🌸
اے دیدنٺ، بهانہ ترین خواهش دلم
فڪرے بڪن براےمن و آتش دلم
#دسٺ #ادب بہ سینہے بےتاب مےزنم
#صبحٺ #بخیر حضرٺ آرامش دلم
#چشم_خود_را_باز_ڪردم🌞
#ابتدا_گفتم_حسین❤️