اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت اوّلِ محرّم حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام
وقتی که سر بر شانهیِ دیوار بُگذاری
یعنی غریبی غصّه داری بیکسوُکاری
یعنی دلی با دیدنِ حالت نمیسوزد
یعنی هوایت را ندارد هیچ غمخواری
سردارِ دیروزم ولی حالا سرِ دارم
سنگم زَنَد هر کس که داده وعدهیِ یاری
آقا قسم بر مادرت دلواپسم برگرد
چه کوفهای چه کوچههایی وُ چه بازاری
چشمانتظارِ حنجرت آن خنجرِ کُند است
در شهرِ قرآن میشوی بر رویِ نِی قاری
اینجا علی اَیتام را بر شانهاَش میبُرد
امّا یتیمش میخورَد مُشت ُو لگد آری
ناموسِ تو در کوچه و بازار میگردد
کنجِ خرابه میکند زینب عزاداری
قصّابها جسمِ مرا بر شانه میگیرند
تو نیز سهمی از صفایِ روستا داری
از خانهای یک بوریایِ کهنه آوردند
شد روضههایت تکّه تکّه جمع با زاری
سر رویِ نیزه پیکرت بر رویِ بوریا
ای ندبهیِ دَرهم که مُبهم زیرِ آواری
#حسین_ایمانی
#غزل #اول_محرم #مسلمیه
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیتی حضرت مسلم ابن عقیل اوّل محرّم و روضهیِ کربلا
نفس در سینهام شد تنگ اِی وای
امان از کوفهیِ صد رنگ اِی وای
تنم رویِ قَناره بود وقتی ....
به رویِ نیزه خوردی سنگ اِی وای
#حسین_ایمانی
#دوبیتی #اول_محرم #مسلمیه #حضرت_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بحرِ طویل شهادت حضرت مسلم علیه السلام
سردارِ سرِ دار در اندیشهیِ دلدار
آوا وُ نوایش روضههایِ غربت وُ درد وُ غمِ یار
چشمَش شده خیره بر رَه وُ ملتمسانه نگهَش بادِ صبا را
گوید که ببر این خبر از من به سویِ قافلهسالار
با یار بگو کوفه همان وادیِ صدرنگ وُ هزاران چهرهیِ دورهیِ مولاست
این شهر همانجاست
که گاهِ عهد وُ بیعت دستِ حیدر را فِشرد وُ ....
نهروان وُ جمل وُ حیله وُ نیرنگ وُ ریا از دلِ آن خواست
آنجاست که معنایِ نماز وُ سِرِّ اعجاز
میانِ سجده در سجّادهیِ راز شکستند
این کوفه همان کوفهیِ پیمانشکنیهاست
دیروز امیرِ همه امروز اسیرم
دیروز نوشتم که بیایی همهیِ شهر حسینیست
امروز کسی نیست طرفدارِ تو برگرد
شرمندهام از نامهام ارباب
راهِ دِگری گیر وُ برو خونِ خدا تا شرمنده نمیرم
آهنگرِ شهر است به فکرِ ساختن
ساختنِ نیزه وُ شمشیر
این کوفه مسلّح شده آری به کمان وُ دشنه وُ گُرز وُ سَم وُ تیر
آنها که ندارند سلاحی تا بجنگند
دامن آماده نمودند وُ در آن جمع نمودند
قلوهیِ سنگ وُ کُلوخ وُ خِشت وُ خاکسترِ تزویر
برقِ شومی دارد این چشمِ کماندار
وَ آماده نمودهَست خدایا سه سهشعبه
وَ به زهرِ کینه پرداخته کرده این سه تا تیر
اَلقرض نیست در این شهر سپاهی
وَ برایِ کودکانِ حرمِ عشق پناهی
نیست در چشمِ پر از دشمنی وُ حیلهیِ این شهر به سویِ تو نگاهی
وَ اگر هست نگاهی
به امیدِ کشتن وُ غارت وُ قتل است وُ شِقاوت
فکرشان بستنِ راه وُ سینه سوزاندن وُ آهی
آهی از خواهرِ دلخستهیِ دلخون وُ پریشان
که مُقدّر شده انگار ببیند
نورِ خورشیدِ دلِ زارش وُ هفتاد ستاره
وَ طلوعِ رُخِ پاشیدهیِ ماهی
به چه جرمی؟! چه گناهی؟!
لعلِ تشنه ضربِ دِشنه یا الهی یا الهی
نیست در کوفه اُمیدی وُ امیدم به نگار است
آنکه از کعبه میآید
وَ به دستش ذوالفقار است
ختمِ شیرینِ غمِ شیعه وُ داغِ گلِ زهرا
خاتمه بر انتظار است
مژدهیِ فصلِ بهار است
طالبِ خونِ حسینابنِعلی با دلِ زار است
دستِ این عاشق وُ دامانِ سفیری که به دار است
سرِ دار است وُ دعایش ختمِ شامِ انتظار است
#حسین_ایمانی
#بحر_طویل #مسلمیه #اول_محرم #حضرت_مسلم_علیه_السلام
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بحرِ طویل روضهیِ فاطمیه و مسلمیه
حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
بالایِ دارِ کوفه مردی فکر میکرد
ذهنَش پر از تشویش وُ از غصّه دلش ریش
مردی به قول وُ عهد وُ مردی فکر میکرد
مسلم سفیرِ بینظیر وُ تایِ ارباب
گاهی به ارباب وُ گَهی غمهایِ زینب
گاهی به این بند وُ طنابِ شهرِ کوفه
گاهی به کوچه گَه مدینه گاه حیدر
گَه مادر وُ روزِ نبردی فکر میکرد
این کوفه هم مثلِ مدینه عهد بسته امّا شکسته
دستم که میبستند یادِ یار کردم
یادِ طناب وُ حیدرِ کرّار کردم
یادِ کمربندی که زهرا بهرِ یاری آنرا گرفته
یادِ چهل نامرد امّا مرد چهره
یادِ غلافی که حمایت را گسسته
زخمِ زبان خوردم برایِ حفظِ دینم
در این مسیر همتایِ بانویِ جوانِ قامتکمانیِ امیرالمؤمنینم
از سنگِ کوفه سنگتر بودی مدینه
وقتی که بستی کوچهیِ تنگ وُ شکستی
با ضربِ سیلی سینهیِ آئینه را در
پیشِ دو چشمِ مضطرب از رویِ کینه
آن روز اگر ضربِ تو بر مادر نمیخورد
مُهرِ سکوتت بر لبِ حیدر نمیخورد
آن روز اگر سنگینیِ سیلیِ کوچه
سنگینیِ بغضِ پسربچّه نمیشد
امروز دستِ من کسی میبست هرگز
راهِ حرم را بر حرم میبست هرگز
آن روز بابِ ظلم و کینه باز کردند
از کوچه آهنگِ غمِ کربوبلا را
کین و کتک را از فدک آغاز کردند
آنجا برایِ آلِ حیدر نقشه چیدند
وقتی علی را دستبسته میکشیدند
پیش از ظهورِ ظهرِ عاشورایِ ماتم
در کوچه قبل از کربلایش سر بریدند
حرفِ دلِ این عاشق و این فاطمیون کربلاییست
کربوبلا در هایهایِ فاطمیون
آوایِ یازهرایِ دیدار و رهاییست
#حسین_ایمانی
#بحر_طویل #مسلمیه #فاطمیه #اول_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل اوّل محرّم مدح و مرثیهیِ حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام مسلمیه
بارانِ وقار وُ ادب وُ کوهِ وفایی
تو مَحرمِ شاهی وُ سفیرِ شهدایی
در زاویهیِ مسجدِ کوفه به خدا که.....
تو مالکِ یک مملکت از کربوبلایی
سردارِ حسینی و سزاوارِ شهادت
مصداقِ وفاداری وُ معیارِ صفایی
ای ساحلِ آرامش وُ دریایِ نیایش
دلدادهیِ فرماندهیِ عشّاقِ خدایی
تا لحظهیِ آخر همه جا فکرِ حسینی
تو مُسلمی وُ مظهرِ اسلام وُ ولایی
بر رویِ قناره بدنت رو به حرم بود
دلواپسِ این قافله وُ سلسلههایی
در کوفه شدی روضهیِ مکشوفهیِ گودال
تشنهلبی و غرقِ به خون ندبهسرایی
#حسین_ایمانی
#غزل #مدح_مرثیه #اول_محرم #مسلمیه #حضرت_مسلم_علیه_السلام
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رباعی مسلمیه شهادت حضرت مسلم علیه السلام اوّل محرّم
ای چشمهیِ جود وُ حلم وُ ایثار وُ حیا
ای قاصدِ غصّههایِ شاهِ شهدا
اربابِ کرم بعدِ علمدار تو را
خوانده همهیِ غیرت وُ مردی ُو وفا
#حسین_ایمانی
#دوبیتی #رباعی #اول_محرم #مسلمیه
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت اوّل محرّم حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام مسلمیه
سردارم وُ بر دارم وُ بیتابِ نگارم
دلواپسِ دلدارم اگر چه سرِ دارم
ای کاش نمیگفتمَت اِی یار بیایی
اُمّیدِ وفاداری از این کوفه ندارم
اینجا همه مَردند ولی مرد ندیدم
گاهی شَه وُ گاهِ دِگری بیکس وُ کارم
می بینم از اینجا به خدا کربوبلا را
انگار میآیی به سویم نیزهسوارم
این اشکِ غریبی که زِ چشمَم شده جاری
گرید زِ غمِ بیسر وُ سامانیِ یارم
اینجا همه صدرنگ وُ همه سنگ به دستند
راهِ دِگری گیر وُ برو مضطر وُ زارم
تیر وُ سِپر وُ دشنه وُ شمشیر وُ سهشعبه
آمادهیِ حملهَست میا کوفه قرارم
مُلکِ ری وُ رأسِ به نی وُ مجلسِ مِی وای
خاکم به سر از قافیه وُ شعر وُ شعارم
بیمعجری وُ بیسری وُ دربهدری با....
صد قافیهیِ روضه که با اشک شُمارم
این عاشق وُ آوایِ سفیری که غریب است
محزونِ غروبِ غم وُ داغِ خَس وُ خارم
#حسین_ایمانی
#غزل #اول_محرم #مسلمیه
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ترکیببند اوّل محرّم حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام مسلمیه
درهایِ خانهها شده بسته برابرم
شیری اسیرِ مردمی از گرگ بدترم
هرگز سراغِ کوفه میا چون نشانه نیست
از لشکری که گفتم از آن با تو دلبرم
افتادهام چنان تو به گودال وُ سنگها
هر لحظه میخوردند به اعضاءِ پیکرم
بر دارِ حیله فکرِ نگارم که قافله
میآید از پیامِ من اِی خاک بر سرم
کوفه کشیده نقشهیِ کشتارِ اهلِ دل
یاور که هیچ نیست در این شهر سنگرم
در شهر لشکری شده آمادهیِ هجوم
از فکرِ کاروانِ تو دلخون وُ مضطرم
مهمان در این دیار غریب است یا امیر
خود را مَخواه کشته وُ خواهر مکن اسیر
در شهرِ کوفه هیچ ندیدم به جز ریا
اینجا به جز فریب ندیدم دِگر میا
راهی گرفتهای که سرانجامِ آن غم است
رونق گرفته ساختِ تیغ وُ سِپر میا
یک سرپناه نیست در این شهر رحم کن
خواهر مکن تو را به خدا دربهدر میا
تیرِ سهشعبه تیروُکمان تیغوُنیزهاند
آماده تا که یاس شود خونجگر میا
عزم وُ ارادهای که از این شهر دیدهام
کودک یتیم وُ پیر کند بیپسر میا
یک روز قبل از عید ذبیحِ تو میشوم
سر میدهم تقاصِ بدیِ خبر میا
هجده هزار بیعتِ بیپایه بسته شد
یک صبح تا غروب گذشت و شکسته شد
دیشب عزیز بودم و امروز دشمنم
جان میدهم ولی زِ تو دل را نمیکَنم
شکرِخدا که بر سرِ دارِ بلایِ تو
حرفی به جز امام وُ تولّا نمیزنم
مسلم ولایتیست سرم نذرِ رهبرم
اوّل فداییِ شَهِ کربوبلا منم
کشته شدم ولی به رویِ ریگهایِ داغ
عریان نکرده دشمنِ قرآن رها تنم
میریزد اشکِ چشمِ من از دیدهام اگر
دلواپسِ تواَم به خدا وقتِ رفتنم
در انتظارِ آمدنِ روزِ انتقام
گویی شده دعایِ فرج آه گفتنم
ماهِ محرّم آمد و این اشک از تو خواند
سالی دگر مَهِ دلِ من پشتِ پرده ماند
#حسین_ایمانی
#مسلمیه #اول_محرم #شهادت #حضرت_مسلم_علیه_السلام
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت ( مسلمیه ) اوّل محرّم حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام
جانِ من در خطر و جانِ شما در خطر است
خطرِ بیشترِ کوفه وُ کوفی نظر است
سرِ من که به فدایِ سرِ رویِ نیزه
غصّهام دخترکِ دربهدری پایِ سر است
تشنهلب هستم و چشمانِ ترم تار شده
بر سرِ دار به سر روضهیِ دیوار و در است
یک نفر نیست به دادم برسد فریادم
بیقراریِ حریمیست که خونینجگر است
لشکرِ کوفه فقط در طلبِ کشتن نیست
طالبِ خاتم وُ گهواره ُو خلخال وُ زر است
لااقل این سفر اِی شاه مَکن همراهت
نازنینی که دلش بسته به نازِ پدر است
جانِ من نذرِ شما همسرِ من نذرِ رباب
صلهیِ حرمله وُ تیر زدن بیشتر است
آخرِ روضه به لب ندبه نشسته اَلغوث
وای از منتظری که از شما بیخبر است
#غزل #روضه #اول_محرم #کوفه #مسلمیه
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت مسلمیه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
دستم قلم شود که نوشتم بیا نیا
آواره شد سفیرِ تو در کوچهها نیا
دل را به عهدِ کوفهیِ نامرد خوش نکن
بویی نبرده شهرِ ریا از وفا نیا
سردارِ روز قبلمُو بر دار میروم
آقا سفیر شد هدفِ سنگها نیا
چرب است نانِ سفرهیِ آهنگرانِ شهر
شد کورهها پر از سپر و تیغها نیا
مردیِ مردِ کوفه محال است و فکرِ اوست
دنبالِ غارتِ حرم و خیمهها نیا
اینجا به هر که سر ببرد حکم میدهند
رِی مزدِ بردنت شــده بر نیزهها نیا
برداشت حرمله سه سهشعبه برایِ جنگ
وای از گلو و دیده و قلبِ شما نیا
زنجیرها و بند و غـلِ جامع حاضرند
تکرارِ روضهیِ علی و بچّههـا نیا
جانم به لب رسید و ندیدم نگار را
آقا بگیر جان و نـگو کربلا نیا
#غزل #مدح_مرثیه #مسلمیه #اول_محرم #حضرت_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام #کوفه
#حسین_ایمانی
@sehreashk
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت ( مسلمیه ) اوّل محرّم حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام
جانِ من در خطر و جانِ شما در خطر است
خطرِ بیشترِ کوفه وُ کوفی نظر است
سرِ من که به فدایِ سرِ رویِ نیزه
غصّهام دخترکِ دربهدری پایِ سر است
تشنهلب هستم و چشمانِ ترم تار شده
بر سرِ دار به سر روضهیِ دیوار و در است
یک نفر نیست به دادم برسد فریادم
بیقراریِ حریمیست که خونینجگر است
لشکرِ کوفه فقط در طلبِ کشتن نیست
طالبِ خاتم وُ گهواره ُو خلخال وُ زر است
لااقل این سفر اِی شاه مَکن همراهت
نازنینی که دلش بسته به نازِ پدر است
جانِ من نذرِ شما همسرِ من نذرِ رباب
صلهیِ حرمله وُ تیر زدن بیشتر است
آخرِ روضه به لب ندبه نشسته اَلغوث
وای از منتظری که از شما بیخبر است
#غزل #روضه #اول_محرم #کوفه #مسلمیه
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
@sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهارپاره مسلمیه ( اوّل محرّم )حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام
مسلمیه که میرسد قلبم
میشود سیدالکریمیتر
نیست در این نوایِ دلگیر از ....
این حرم عاشقی قدیمیتر
مسلمیه که میرسد یادِ ....
دستههایِ عزایِ اربابم
ذکرِ من یاحسین میا کوفه
نوحهیِ کاروانِ دلدارم
رویِ دارالعمارهیِ کوفه
ابرِ چشمِ سفیر بارانیست
ازدحامی عجیب میبینم
جایِ سوزن هم این طرفها نیست
همهیِ کوفه آمده انگار
که تماشا کند غریبیام
گوش کن کوفه حرفِ مسلم را
تا نفس میزنم حسینیام
به خداوندِ لاٰ شریک قسم
آرزویم شهادت است ولی ....
چه کنم نامهای نوشتم که
کرده آواره بچّههایِ علی
کاش دستم شکسته بود خدا
چه نوشتم برایِ ثاراللّه ؟!
کاش میشد کسی خبر ببرد
که نیاید به این طرف مولا
کاش میشد به جایِ این کوفه
دلبرم جایِ دیگری برود
کوفه راهیِ کربلا شده تا ....
سر به همراهِ معجری برود
میرود سر به نیزه میدانم
میشود معجرِ حرم تحفه
گوشواره به چنگِ نامردی
سهمِ سر قلوهسنگِ این کوفه
آفتابی به نیزه میتابد
وَ ستاره به خاک میافتد
غنچهای ناله میزند عمّه
تو که رفتی مرا حرامی زد
لااقل طفلِ شیرخوارت را
با حرم اینطرف نیاور که ....
حرمله با سهشعبه میآید
وای بر روزگارِ مادر که ....
سرِ ششماههاش رویِ نیزه
میخورد پیشِ دیدههایش تاب
همنوایِ سفیرِ مظلومت
ندبهیِ عاشقی بخوان ارباب
#مسلمیه #محرم #اول_محرم #کوفه #حضرت_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
@sehreashk110