eitaa logo
ستایشگران عاشورایی
113 دنبال‌کننده
4 عکس
2 ویدیو
2 فایل
حلقه ادبی شهید غلامعلی رجبی وابسته به معاونت جوانان عاشورایی هیئت رزمندگان اسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
01_Sorood_EmamHasanAskari.mp3
1.61M
🔘 امام حسن عسکری علیه‌السلام اومده از راه باز شب شادی عیدیا دست حضرت هادی پرچم این عشق تا ابد بالا ذکر لب‌هامون یاحسن مولا اومده، باز گدا پشت در این دل و می‌دونم می‌خری جون من به فدای شما یاحسن ایها العسکری به شما، آقا، همه مدیونیم شب میلادت این و می‌خونیم اللهم عجل لولیک الفرج . نذر تو کردیم جان و تن ای جان ذکر حاجت‌هام یاحسن ای جان توی دربارت من گدا هستم توی رویای سامرا هستم مهربون، مثل زهرایی و هیبتت، هیبت حیدری تو کریم، ما گدا و فقیر یاحسن ایها العسکری تویی لیلا و همه مجنونیم شب میلادت این و می‌خونیم اللهم عجل لولیک الفرج . بین ما بوده از ازل عهدی آخرش از راه میرسه مهدی ریشه‌ی ظلم و میزنه از دم یاعلی میشه نقش هر پرچم میرسه، دست آقای ما پرچم از دستای رهبری رو سر کشور سایتون یاحسن ایها العسکری سر این سفره همه مهمونیم شب میلادت این و می‌خونیم اللهم عجل لولیک الفرج 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها 📝عباس شاه زیدی غریب شهر قمی... نه، که آشنا هستی تو مثل فاطمه، معصومۀ خدا هستی هزار فخر تو را هست در جهان امّا همین بس است شرف، خواهر رضا هستی... نوشته‌اند به تقدیر تو که زائر باش هنوز زائر آن مشهدالرضا هستی... به بارگاه تو دل از یقین شود لبریز تویی که معنی «یَهدی لِمَن یَشا» هستی... شکسته پشت من از این همه گناه، اما چه غم مرا که توأم شافع جزا هستی... چه خوانمت که زبان، عاجز است از وصفت چه گویمت که تو مستغنی از ثنا هستی 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها 📝سیدرضا مؤید بر درگهی سلام که ذلت ندیده است آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است بر حضرتی سلام که از حُسنِ تربیت در روزگار از عظمت یک پدیده است بر نخله‌ای سلام که در لاله‌زار علم از شاخه شاخه‌اش گل عرفان دمیده است بر هاجری سلام که در کعبۀ عفاف اوصاف او ز قبلۀ هفتم رسیده است بر مریمی سلام که موسای اهل بیت او را به نور عشق و دعا پروریده است بر دختری سلام که چون جده‌اش بتول او را خدا ز رجس و پلیدی بریده است معصومه‌ای که پاس حریمش دهد فلک معصوم نیست لیک به عصمت رسیده است بر ماه آسمان امامت ستاره است بر نور دیدگان علی نور دیده است در اهل بیت فاطمۀ دیگر است او او را خدا ز خیل زنان برگزیده است خورشید تابناک خراسان عشق را این ماه قم به چرخ وجاهت سپیده است... بر خواهری سلام که گردون مثال او جز زینبش به عاطفه دیگر ندیده است زینب قدش ز داغ برادر شکسته شد او هم قدش ز هجر برادر خمیده است بر هجرتش سلام که هجر برادرش او را ز شهر وحی به ایران کشیده است آمد برای دیدن روی رضا ولی او را ندید و بر لب او جان رسیده است ای در حجاب نور خود از دیده‌ها نهان! کو دیده‌ای که روی تو بی‌پرده دیده است؟ دامان سبز هر ملکی باغ گل شده است از چشم زائرت چو گل اشک چیده است امشب به شوق بوسه به درگاه عزتت مرغ دلم به سوی حریمت پریده است خوانم تو را به زمزمۀ «إشفعی لنا» لطفی که بر ولای تو ما را عقیده است بر درگهت نهاده «مؤید» سر نیاز جایی ز درگه تو که بهتر ندیده است 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۱ 📝احمد عزیزی ... ای سفیر نسترن در قرن خاک ای صدای لاله در عصر مغاک   ای زمان محکوم محرومیتت  ای زمین تاوان مظلومیتت   خاک آدم تا ابد گلگون توست  از خدا تا خاک رد خون توست   زخم دیدی تا زمین غلغل کند  تیغ خوردی تا شقایق گل کند   تو به خاک و خون کشیدی تیغ را  با رگان خود بریدی تیغ را...   ماند جای سینه‌ات بر تیرها  تا ابد زخم تو بر شمشیرها   ای مچ زنجیر را وا کرده تو  تیغ را تا حشر رسوا کرده تو...   ای غروب عصر شوم قصرها  ای بلای خواب بخت‌النصرها   ای نگین زخم بر انگشت تو  نشتر تاریخ زیر مشت تو   زخم تو تقویم طغیان است و بس  ماتم تو سوگ انسان است و بس   در رگ تاریخ جز سیل تو نیست  هرکه خونین نیست از خیل تو نیست   ای که می‌گردد به گردت هر بهار  در طوافت عشق هفتاد و دو بار...   ما همه پیغمبر خون توایم  زائران زخم گلگون توایم   یا حسین، این عصر، عصر عسرت است  قرن غیبت، قرن غبن و غربت است... یا حسین اینجا درخت و دانه نیست  یک طنین، یک باد، یک پروانه نیست   ما شهود نور را گم کرده‌ایم  ما به تاریکی تصادم کرده‌ایم   نیست این جا ابر، شبنم، رود، آب  نیست این جا ردپای آفتاب   عصر پخش روح شیطان در شب است  عصر نفی نور و محو مذهب است   ما به دامان تو هجرت می‌کنیم  بار دیگر با تو بیعت می‌کنیم...   🆔 @setayeshgaran_ashuraee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۱ 📝امیرحسین خوشرو ساده بدست نیاوردیم این نوکری و تو میدونی نمیگذریم بخدا آقا از روضه ی تو به آسونی ساده نمیگذریم از روضه از قطره قطره ی این اشکا بارون رحمتت میباره روی سر تموم دنیا ای عشق ساده ی بی آلایش ...حسین ای دریای سراسر آرامش...حسین ثارالله یا حسین ابی عبدالله۴ . ساده بدست نیاوردیم تک تک این لحظه هامونو هرچی داریم از توءِ آقا تو امضاکن کربلامونو دنیا تویی حسین ،بعداز تو دنیای بی حسین بی معنا س دنیا خلاصه شد واسه ما بین حرم تو و عباس ای عشق ساده ی بی آلایش...حسین ای دریای سراسر آرامش...حسین ثارالله یا حسین ابی عبدالله۴ 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۲ 📝سید محمدمهدی شفیعی بر فرض از دلیل و از اثبات بگذریم قرآن تویی چگونه از آیات بگذریم؟ روشن ترین دلیل همین اشک جاری است گیرم که از متون و عبارات بگذریم ما را نبود تاب تماشا، عجیب نیست از صفحه های مقتل اگر مات بگذریم تفصیل بند بند مصیبت نمی کنیم انگشترت... ، ز شرح اشارات بگذریم یک خط برای روضه ی گودال کافی است: زینب چه دید وقت ملاقات؟ بگذریم ما تیغ غیرتیم که از هرچه بگذریم از انتقام خون تو هیهات بگذریم 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
02_Zamine_HengameZiarat.mp3
1.64M
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۲ 📝یوسف رحیمی کاش منو نذاری یک‌لحظه به حال خودم خیلی از تو خوندم، اما مثل تو نشدم نه رفتار من عطری از شما گرفت نه حرفای من بوی نینوا گرفت نه دنیای من رنگ کربلا گرفت چقدر از تو دورم چقدر از تو دورم چرا دل من، فقط به اسم نوکری خوشه چقدر از تو دورم دعا کن آقا که زندگی‌مون مثل تو بشه «سفینة النجاتم حسین یا حسین» . از تو می‌خونم تا مثل تو بشه لحظه‌هام پای روضه‌هات با امید یه نگا میام چی می‌شه منم اهل نینوا بشم چی می‌شه که از غیر تو جدا بشم منم دم‌به‌دم با تو هم‌صدا بشم می‌خوام با تو باشم می‌خوام با تو باشم حسینی باشم، تا که حسینی زندگی کنم می‌خوام با تو باشم می‌خوام آقاجون، به عشق تو خوب بندگی کنم «سفینة النجاتم حسین یا حسین» 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 📝سیدرضا مؤید دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 📝ولی‌الله کلامی زنجانی زینب اگر نبود حدیث وفا نبود با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود زینب اگر نهیب نمیزد علیه کفر نطق مدافعان ولایت رسا نبود زینب اگر اسیر نمی‌شد به راه دوست دین خدا ز قید اسارت رها نبود زینب اگر طلسم ستم را نمی‌شکست امروز صحبت از شرف اولیا نبود.. در شام و کوفه باز نمی‌کرد اگر زبان نام رسول بر سر گلدسته‌ها نبود اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام زینب اگر نبود کتاب خدا نبود 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 📝وفایی شوشتری نمی‌دانم چه بر سر خامه عنبر فشان دارد که خواهد سری از اسرار پنهانی نهان دارد بمدح دختر زهرا مگر خواهد سخن گوید که با نغمات منصوری اناالحق بر زبان دارد به آهنگ حسین مدح خاتون حجازی را بصد شور و نوا خواهد به عالم رایگان دارد چه خاتون آنکه او را نور حق در آستین باشد چه خاتون آنکه جبریلش سر اندر آستان دارد حیا بند نقاب او بود عفت حجاب او زعصمت آفتاب او مکان در لامکان دارد بیا عصمت تماشا کن که از بهر خریداری درین بازار یوسف هم کلاف و ریسمان دارد نبوت شأن پیمغبر ولایت در خور حیدر نه این دارد نه آن امانشان از این و آن دارد تکلم کردنش را هر که دیدی فاش میگفتی بسان حیدری گویا که در طی لسان دارد بود ناموس حق آن عصمت مطلق که از رفعت کمینه چاکر او پا بفرق فرقدان دارد بود نه کرسی افلاک کمتر پایه قدرش اگر گویم که قصر قدر و جاهش نردبان دارد زشرم روی او باشد که این مهر درخشان را بدامان زمینش آسمان هر شب نهان دارد به جرم آنکه نرگس دیده­اش باز است در گلشن زشرمش تا قیامت رخ برنگ زعفران دارد نیفتد تا نظر بر سایه‌اش خورشید تابان را به چشم خویش از خط شعاعی صدسنان دارد زنی با اینهمه حشمت ندیده دیدة گردون زنی با اینهمه سطوت بعالم کی نشان دارد چرا با اینهمه جاه و جلال و عصمتش دوران میان کوچه و بازار هر سویش مکان دارد خرد گفتا خموش ای بیخرد از سرّ این معنی که هر کس قربش افزونتر فزونتر امتحان دارد ندارم باور ار گویند دیدش دیدة مردم که دود آه خویشش مخفی از نامحرمان دارد اگر مستورة ایجاد چون خورشید رخشنده نه بر سر چادر و نه ساتر و نه سایبان دارد در این محفل بود زهرای اطهر حاضر و ناظر وگرنه گفتمی زینب چه آذرها بجان دارد حیا از روی زهرا می نمایم ورنه میگفتم که زینب سر برهنه رو ببزم شامیان دارد سخن آهسته تر باید که شاید نشنود زهرا وگرنه سوز آهش صد خطر بر حاضران دارد صبا رو در نجف بر گو توبآن شیر یزدانی که زینب در دمشق و کوفه چشم خونفشان دارد بگو از داغ مرگ نوجوانان پیر شد زینب بزیر بار محنت سرو قدش چون کمان دارد خصوص از مرگ اکبر تا قیامت داغ چون قمری بپای سر و قدش ز اشگ خود جوی روان دارد بود بهر شفاعت هر کسی را حجّتی بر کف وفائی حجتی قاطع ازین تیغ زبان دارد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
01_Sorood_MiladHazratZainab.mp3
5.22M
🔘 حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 📝محمدحسین مکارم انجمن ادبی تکیه نوکری طلوع کرد دوباره خورشید از خونه حیدر طلوع کرد ستاره توی آسمون مادر طلوع کرد که باشه ماه شبهای برادر ‌پیغمبر خدیجه ی کبری رو میبینه تو نگاهش با لبخند میگه به علی رفته چقدر صورت ماهش اومد از بهشت زینب بابا زینت نبی زینت مولا اینه ی تمام قد حضرت زهرا زینب مددی زینب مددی . شروع شد بهار دلهای عاشق بی تاب شروع شد از امشب فصل عاشقی مهتاب شروع شد با خندش روزای قشنگ ارباب خوشحاله حسین واسه که اومده یار و نگارش تا چشماش به چشمای زینب میخوره میره قرارش اومد اونی که محشر دنیاس یاور حسین خواهر عباس سومین گل یاس ام ابیهاس زینب مددی زینب مددی . رسیده به دنیا از مدینه خبر عشق رسیده به این باغ طوبای پر ثمر عشق رسیده که یک عمر سایش باشه رو سر عشق امشب رو تموم ملائک سر سفرش مهمونن همراه، حسین و حسن واسه زینب میخونن ای شفیعه ی روز قیامت ای شریکه ی علم امامت ای تجلی مهر و صبر و شهامت زینب مددی زینب مددی 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۳ 📝زهرا بشری موحد من کیستم مگر ، که بگویم تو کیستی بسیار از تو گفته ام اما تو نیستی من هرچه گریه می کنم آدم نمی شوم ای کاش تو، به حال دلم می گریستی باید چگونه روی دو پایم بایستم وقتی به نیزه تکیه زدی تا بایستی ای هرچه آب در به در ِ خاک ِ پای تو در این زمین خشک به دنبال چیستی؟ باید بمیرم از غم این زندگانی ام وقتی که جز برای شهادت نزیستی 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
03_Zamine_HengameZiarat.mp3
757.8K
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۳ 📝حسام سلیمانی منم خاک کویت اسیر گیسویت مه به روی نی پریشان به روضه‌ت مأنوسم فراقت کابوسم زغیرتو شدم گریزان حسین نظری کن آقا به دل سیاهم دستمو بگیر ای همه ی پناهم تو افسونگر دلهایی صاحب حرم اللهی مرده زنده کند نامت ای ذکر تو مسیحایی اربابم ابی عبدالله ۲ . ز عشقت در شورم بخیزم از گورم گذرکنی اگرزخاکم اگرچه من پستم غلام تو هستم به وادی غمت هلاکم حسین ناله ی زهرا و اشک یتیمانت مانده بین گودال پیکر بی جانت زینب تو‌شده بی تاب دخترت پریده از خواب با ناله ی عمو جانم خیز از جا حرم‌و دریاب «خواهرت شده بیچاره اهل خیمه ها آواره از بابا بردند انگشتر از دختر گوش و گوشواره» یامظلوم ابی عبدالله ۲ 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها 📝حسن بیاتانی و قصه خواست ببیند یکی نبودش را بنا کند پس از آن گنبد کبودش را خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود یکی نبود و خدا در دلش سخن‌ها بود یکی نبود که جانی به داستان بدهد و مثل آینه او را به او نشان بدهد یکی که مثل خودش تا همیشه نور دهد یکی که نور خودش را از او عبور دهد یکی که مَطلع پیدایش ازل بشود و قصه خواست که این مثنوی غزل بشود نوشت آینه و خواست برملا باشد نخواست غیر خودش هیچ‌کس خدا باشد نوشت آینه و محو او شد آیینه نخواست آینه‌اش از خودش جدا باشد شکفت آینه با یک نگاه؛ کوثر شد که انعکاس خداوندی خدا باشد شکفت آینه و شد دوازده چشمه و خواست تا که در این چشمه‌ها فنا باشد و چشمه‌ها همه رفتند تا به او برسند به او که خواست خدا چشمۀ بقا باشد نگاه کرد، و آیینه را به بند کشید که اصلاً از همۀ قیدها رها باشد خدا، خدای جلالت خدای غیرت بود که خواست، آینه ناموس کبریا باشد نشست؛ بر رخ آیینه‌اش نقاب انداخت و نرم سایۀ خود را بر آفتاب انداخت در این حجاب، جلال و جمال «او» پیداست «هزار نکتۀ باریک‌تر ز مو اینجاست» نشاند پیش خودش یاس آفرینش را و داد دستۀ دستاس آفرینش را، به دست او که دو عالم، غبار معجر او و داد دست خدا را به دست دیگر او به قصه گفت ببیند یکی نبودش را بنا کند پس از این گنبد کبودش را... :: رسید قصه به اینجا که زیر چرخ کبود زنی، ملازم دستاس، خیره بر در بود چرا که دست خداوند، رفته بود از فرش انار تازه بچیند برای او در عرش کمی بلندتر از گریه‌های کودکشان درخت‌های جهان در حیاط کوچکشان کنار باغچه، زن داشت ربنا می‌کاشت برای تک‌تک همسایه‌ها دعا می‌کاشت و بی‌قرارتر از کودکی که در بر داشت غروب می‌شد و زن فکر شام در سر داشت چه خانه‌ای‌ست که حتی نسیم در می‌زد فدای قلب تو وقتی یتیم در می‌زد صدای پا که می‌آمد تو پشت در بودی به یاد در زدن هر شب پدر بودی فقیر دیشب از امشب اسیر آمده بود اسیر لقمۀ نانت فقیر آمده بود صدای پا که می‌آید... علی‌ست شاید... نه... همیشه پشت در اما... کسی که باید... نه... نسیمی از خم کوچه، بهار می‌آورد علی برای حبیبش انار می‌آورد خبر دهان به دهان شد انار را بردند و سهم یک زن چشم انتظار را خوردند ز باغ سبز تو هیزم به بار آوردند انار را همه بردند و نار آوردند قرار بود نرنجی ز خار هم... اما... به چادرت ننشیند غبار هم... اما... قرار بود که تنها تو کارِخانه کنی نه این که سینه سپر، پیش تازیانه کنی فدای نافله‌ات! از خدا چه می‌خواهی؟ رمق نمانده برایت... شفا نمی‌خواهی؟ :: صدای گریۀ مردی غریب می‌آید تو می‌روی همه جا بوی سیب می‌آید تو رفته بودی و شب بود و آسمان، بی‌ماه به عزت و شرف لا اله لا الله :: خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود یکی نبود و خدا در دلش سخن‌ها بود و قصه رفت بگرید، یکی نبودش را سیاه‌پوش کند گنبد کبودش را 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها 📝محسن رضوانی نقل زَمَخشَری ست كه روزی ابولهب یك سنگریزه جانب احمد روانه كرد ریگی - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت از روی كین، نبی خدا را نشانه كرد تبّت یدا أبی لهب از آسمان رسید فوراً لهیب خشم الهی زبانه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بریده باد نفرین بر آنكه این عمل ظالمانه كرد یك دست او فقط به كمین نبی نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با این حساب، كیفر اهل سقیفه چیست؟؟ حق كسی كه حمله بر این آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز می آمد چه می نوشت؟ در وصف آنكه خون به دل " اهل خانه" كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علی و باغ فدك را بهانه كرد با هر دو دست، بست و شكست و كشید و كشت جان بتول را هدف تازیانه كرد "آتش به آشیانه ی مرغی نمی زنند" نفرین بر آن كه شعله در این آشیانه كرد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 سوگنامه‌ی سردار حماسه 📝مهدی احمدلو جاری شد از این حماسه، چون رود دشت و دمن هم پیچید بوی شهادت، دل باخت مشک ختن هم                    یکدست شد جمع یاران، صنعاء و کشمیر و کرمان بغداد و بیروت و تهران، غزه، دمشق و عدن هم هرجا هر آزادمردی در سینه‌اش داشت دردی نجوای پَستویی‌اش را فریاد زد در علن هم گفتم به دامان بگیرم سر را که سامان بگیرم دیدم ندارد علمدار دیگر سری در بدن هم   کرمان سلیمانی‌اش را... بصره ابومهدی‌اش را... ای کاش یک روز هم قم... ای کاش یک روز من هم... 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 سوگنامه‌ی سردار حماسه 📝شهره انجم‌شعاع در درندشت کوه پیچیده، ناله‌های مداوم بوران شب، شبِ سوزی استخوان‌سوزست، مشت بر سینه می‌زند طوفان مانده در گوش دشت انگاری ردّ سُم‌کوبه‌های شبدیزی باز زین کرده رخش را رستم، می‌رود تا حوالی توران با کمانی به دوش می‌آید بر تنش زخمِ سالیان مانده آرش است و کنایه‌های مسیر، آرش است و ستیغ کوهستان از تب لهجه‌ی کویری مرد یخِ دل‌های مرده می‌شکند بوی آلاله می‌دهد دستش، بس که گل کاشته در این گلدان عطر بابونه‌های وحشی را با خودش از کویر آورده می‌برد بوی لاله را از فاو تا گذرگاه مرزی لبنان آشنای غم دهاتی‌هاست، دل، صدها کَپَر به او قرص است نام او جاری است از اروند، نام او جاری است تا جولان او کتاب مصور جنگ است، شرح تاریخ جانفشانی‌هاست بومی خاک عشق و ایثار است آبروی همیشه‌ی کرمان شعله‌های چراغ بغدادی با نفس‌های باد می‌میرد شب، شبِ سوزی استخوان‌سوزست، مشت بر سینه می‌زند طوفان تا که این سوز کارگر نشود، پیکرش دشت را بغل کرده و زمین پر شد از تن مردی که از او خالی است دست زمان در افق خون داغ پاشیده، شرق آبستن است صبحی را بوی بابونه می‌وزد با باد، می‌پرد خواب از سر دوران 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 سوگنامه‌ی سردار حماسه 📝ریحانه کاردانی از کشته‌اش هم بترسید، این مرد پایان ندارد مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد   دل‌های ما مُلک او شد، جان‌های ما سرزمینش این سرزمینِ بهار است، اینجا زمستان ندارد   ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم بخواهیم؟ جز روضه‌ی فاطمیه، این درد درمان ندارد   ای اکبرِ ارباً ارباً! ای دستِ عباس‌گونه! حزنی که در رفتن توست، صد بیت الاحزان ندارد   صدها سلیمانی اینجا می‌جوشد از خون پاکت دشمن چرا فکر کرده‌ست خون تو تاوان ندارد؟   ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشان‌های دردیم ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ندارد خون ابوالمهدی امروز آمیخت با خون سردار یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ندارد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 سوگنامه‌ی سردار حماسه 📝حسین مودب ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم کربلا غیر از اطاعت نیست، یاران العجل! در مسير جمکران باید جمارانی شویم پای درس فاطمه(س) آموختیم این عشق را در غدیر معرفت با شوق قربانی شویم صبح نزدیک است، این شام پریشان‌حال را باید اکنون عازم پیکار پایانی شویم من ز لبخند شهیدان این‌چنین فهمیده‌ام دشمنان مورند... ما باید سلیمانی شویم! 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 سوگنامه‌ی سردار حماسه 📝محمود یوسفی در سینه هامان زخم صدها بغض پنهانی ست چشمانمان از این مصیبت ابر بارانی ست ای بادهای هرزه در فکر کفن باشید حال و هوای شهرمان بدجور طوفانی ست از پشت گرچه بازهم خنجر زدید اما این شهر این خانه پر از قاسم سلیمانی ست این خانه از اهل وفا خالی نخواهد شد این شهر این خانه پر از یار خراسانی ست آری عزاداریم اما غرق امیدیم آری پس از این روزهای سخت آسانی ست آری پس از این، غنچه بسیار می روید صد ها گل قاسم در این گلزار می‌روید سردار ما را بی هوا کشتن کجا زیباست این‌گونه جنگیدن مرام بچه ترسو هاست ای گرگ ها مرد نبرد تن به تن باشید شیر آمده آماده جان باختن باشید چشم عدالت روز و شب در انتظار ماست هیهات من الذله تا آخر شعار ماست ما‌ نان ز دست خصم‌پیغمبر نمیگیریم ما مرد میدانیم در بستر نمیمیریم با دوستان خویش کارونیم و اروندیم با دشمنان خویش البرز و دماوندیم باید ببینی در رگ ما خون آرش را در چشمهامان غیرت صدها سیاوش را ما یک به یک از نسل خون از نسل شمشیریم وقتش بیاید انتقامی سخت میگیریم از ایستادن آسمان خسته نخواهد شد راهی که با خون باز شد بسته نخواهد شد حس میکنم روی سر خود دست قائم را باید بگیریم انتقام حاج قاسم را ای آسمان خونخواهی هابیل نزدیک است شبهای نابودی اسرائیل نزدیک است حالا ببین تاثیر خون مرد مخلص را هم حاج قاسم هم ابومهدی مهندس را ای چشم بسته جمعه فریاد را دیدی؟ جمعیت میلیونی بغداد را دیدی؟ از آبرو تا جان مرید امر جانانیم ای گاوهای شیرده ما شیر میدانیم در راه میهن لشکر آماده بسیار است سرباز جان بر کف چو حاجی زاده بسیار است غیرت، شرف ،عزت، بزرگی، ارمغان ماست پایش بیفتد باز موشک گفتمان ماست ... دست علی و فاطمه پشت و پناه ماست این خانه خالی نیست صاحبخانه اش زهراست زهرا همانی که سرود جان نثاری خواند تا آخرین لحظه فقط پای ولایت ماند ای حضرت خورشید هنگام ظهور توست درمان این ظلمت فقط مهتاب نور توست من شک ندارم شهرمان آباد خواهد شد من مطمئنم قدس هم آزاد خواهد شد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
01_Zamine_Fatemieh1400.mp3
947.8K
🔘 فاطمیه ۱۴۰۰ ▪️ زمینه - خروش جاویدان 📝جمعی از شاعران شکسته حرمت حیدر شکسته پهلو زهرا چرا چنین شد تفسیر مودة للقربا اگر برآرد آه از دل تمام عالم می‌سوزد به حال زهرا این شب‌ها دل محرّم می‌سوزد زهرا مولاتی . چه روضه‌هایی دارد سوره کوثر با ما غمی فراوان با اوست از اول اعطینا اهل سماء را برد از هوش غربت مولا در تشییع نمانده تاب همراهی فرشتگان را در تشییع زهرا مولاتی . سر شهادت دارند فداییان زهرا مگر بمیرد شیعه علی بماند تنها خروش زهرا در مسجد همیشه جاویدان مانده خطبه زهرا تا دنیاست مفسّر قرآن مانده زهرا مولاتی 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
02_Zamine_Fatemieh1400.mp3
1.05M
🔘 فاطمیه ۱۴۰۰ ▪️ زمینه - آیه‌های یقین 📝زهرا آراسته‌نیا آسمان سینه زد، اشک چشمش چکید کوچه آتش به دل، جامه بر تن درید فصل ماتم شد و فاطمیه رسید شده رنگ غم پیدا نوحه می‌خواند مولا یار مظلومم زهرا یاس کبود ما مادرم زهرا، زهرا . بر جانم نشاند خطبه‌های مبین تا جان گیرم از آیه‌های یقین پشت ظالمان را زنم بر زمین به تو دادم قلبم را به شهادت با مولا برسانم یا زهرا نور امید ما مادرم زهرا، زهرا . آتش می‌زند کوچه بر کربلا هر گوشه رسد ناله‌ای تا خدا بحرین و یمن، غرق ظلم و جفا هرکجا ظلمی بر پا شیعه می‌بازد جان را تا که باشد چون زهرا کوثر مرتضی مادرم زهرا، زهرا 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
03_Sangin_Fatemieh1400.mp3
1.31M
🔘 فاطمیه ۱۴۰۰ ▪️سنگین - دلیل خلقت 📝بشری صاحبی تو دلیل خلقتی آیه آیه رحمتی تو شفیع جنتی فاطمه آسمان چادر نماز توست مادر ماجرای کوچه راز توست مادر بارش باران، نسیم صبح‌گاهی جلوه‌ی راز و نیاز توست مادر بعد تو ای گل عذار مانده خالی از بهار سر رسیده روزگار فاطمه مادرم وای مادرم، فاطمه . کربلا و اشک و غم مشک و دستان قلم تشنگی، آتش، علم بعد تو خیمه‌ها آتش گرفته مثل آن دم می‌کشند این بی‌حیاها چادر از سر باز ضرب سیلی و بازوی نیلی شد رقیه سرنوشتش مثل مادر ماجرای قحط آب یک جهان غرق سراب روضه‌ی طفل رباب بعد تو مادرم وای مادرم؛ فاطمه . ما همه عباس تو مست عطر یاس تو غرق در احساس تو فاطمه نیست دیگر قسمت زینب اسارت باز شد با دست او راه شهادت سرو گونه بین طوفان ایستادند پاسبانان دمشقش با شجاعت ایستاده هر قدم تا علم باشد علم هر مدافع حرم فاطمه مادرم وای مادرم۳؛ فاطمه 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
04_Vahed_Fatemieh1400.mp3
946.5K
🔘 فاطمیه ۱۴۰۰ ▪️ واحد - دریای مهر و رحمت 📝محمدحسین رحیمیان ای راحت روح نبی صدیقه ی کبری یا حضرت ِ زهرا ام الحسن ام الحسین همسنگر مولا یا حضرت زهرا دریای مهر و رحمت و کوه وفا هستی مشکل گشا هستی کِی مادری مانند تو آید در این دنیا یا حضرت زهرا تو بهتری از هاجر و آسیه و مریم صدیقه ی اعظم هم بر تو نازد این زمین هم عالم بالا یا حضرت زهرا شکر خدا که سایه ی روی سرم هستی تو مادرم هستی با دست عباست شوی تو ضامنم فردا یا حضرت زهرا یاس  علی گشتی چرا هم رنگ ِ نیلوفر تو  بعد پیغمبر خاکی چرا شد چادرت واویلا واویلا یا حضرت زهرا آه ای بهار مرتضی رنگ خزان گشتی قامت کمان گشتی خوانی نشسته نافله ، افتاده ای از پا یا حضرت زهرا قنفذ چه آورده سرت، هستی چه بی طاقت ای مادر خلقت عجل وفاتی بر لبت ، سیری از این دنیا یا حضرت زهرا شد رنگ خون از حال تو بین در و دیوار رنگ ِ رخ ِ مسمار خوب از تو دلجویی شده در ماتم بابا یا حضرت زهرا 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها 📝سید جعفر حیدری تار می دیدم و به شک بودم این صدا از گلوی پنج تن اسـت عطر سیب ات که در هوا پیچید با خودم گفتم این حسین من است وقت مرگ آمدی به دیدن من حاضری پیش جان محتضرم لطف کردی، به زحمت افتادی من توقع نداشتم پسرم جرعه آبی بنوش، خسته راه نفسی تازه کن، برم بنشین ساعتی صبر کرده بودی اگر محضرت می رسید ام بنین تاج منت گذاشتی به سرم تو تمنایم از دو دنیایی من کجا این شکوه و رتبه کجا من کنیزم تو کنزِ زهرایی کربلا قسمتم نشد آخر حسـرت دل شمیم تربت توست گریه ام از هراس مردن نیست اشک هایم برای غربت توست گریه از دست من کلافه شده از جگر آه می کشم شب و روز آهِ سردم گواه درد دلی ست شعله ور تر از آفتاب تموز روز اول که دیدمت گفتم در غمت باید امتحان بدهم چار قل خواندم و قسم خوردم پای تو چار دفعه جان بدهم با هدف می گذشت روز و شبم تلخی روزگار شیرین بود بچه هایم فدایی ات بشوند همه آرزوی من این بود معرفت را به حوصله با ذوق کاشتم در نهاد تک تک شان گشت سیراب از اشک های سحر ریشه اعتقاد تک تک شان نیمه شب ها به جای لالایی دائم اسم تو را به لب بردم قبل هر دفعه شیر دادن شان جای خرما غم علی خوردم گرد غربت به صورتت که نشست تا مسیرت به نینوا افتاد یک به یک عرضه داشتند ای دوست با تو هستیم هرچه باداباد با من از کربلا بگو پسرم خیمه بی پناه یعنی چه؟ زینت دوش مصطفی تو بگو گودی قتلگاه یعنی چه؟ گاه کابوس آب می بینم غرق آشفتگی ست احساسم گفت راوی که تشنه جان دادی نکند کم گذاشت عباسم خواهرت از وفای او می گفت با سر و چشم و دست شد سپرت؟ آه از روضه عمود اما هرچه آمد سرش فدای سرت ساربان در شلوغیِ گودال خاتمت را ندیده بود ای کاش شمر جای سرِ مطهرِ تو سر من را بریده بود ای کاش گر عبا و عمامه را بردند غارت پیرهن برای چه بود؟ بدنی با هزار و نهصد زخم نعل تازه زدن برای چه بود؟ نفسم به شماره افتاده از عنایت نظر به حالم کن ملک مرگ هم رسید از راه این دم آخری حلالم کن بدنم بر زمین نمی ماند کفنم خاک و خون نخواهد شد جانم از تن بُرون شود اما داغت از دل برون نخواهد شد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee