سیدالعلماء
🌺 به مناسبت مولود مسعود حضرت #مجتبی علیهالسلام، مختصری از اوضاع و احوال آن بزرگوار که در مسیر #امتحان بوده را متذکر میشویم.
🍃 آن بزرگوار در دو مسئله امتیاز مخصوصی دارد:
1⃣ دورهی #امتحان سختی که برای آن حضرت و یاران و خانواده او پیشآمد کرد.
2⃣ مسئلهی #کرامت و گذشت، که بسیار مطالب عجیبی نشان دادند.
حالا حضرت مجتبی علیهالسلام در یک زمانی قرار گرفت که امتحانات سختی پیشآمد کرد.
"جاءَ بَعضُ الأعراب" یک کسی از اعراب و بیابانیها وارد شد و از ایشان هنوز چیزی نخواسته بود، حضرت دستور داد که ۲۰ هزار درهم به او بدهند!.
اعرابی گفت: آقا خب فرصت میدادی من عرض حاجتم را بکنم و شما را یک مقداری #مدح و #ثنا بکنم و #ادب را رعایت کنم!. هنوز فرصت ندادی تا رسیدم به خدمتتان، دستور پرداخت صادر کردید!.
🌹بعد حضرت نوشتهاند که ۲ بیت شعر عربی که زبان آنوقت بود در پاسخ این مرد بیان کرد:
🔹"نَحنُ اُناسٌ نَوالُنا خَضِلُ"
🌺 اینکه میگویند؛ امام حسن #کریم اهلبیت مال این جور چیزهاست!
ما یک طایفه و قوم و گروه خاصی هستیم و از جهت اعطا و بخشش، ما بخشش که داریم؛ آن بخششی است که بچسبد به طرف و گوارایش باشد را داریم!.
🔹"یَرتَعُ فیهِ الرَّجاءَ و الأملُ"
جوری ما بخشش میکنیم که #امید مردمان #مستضعف جلب بشود به بخششهای ما
🔹"تجودُ قَبلَ السّؤال أنفُسُنا"
قبل از اینکه اینها چیزی از ما بخواهند، ما جود باید بکنیم!
🔹"خَوفاً علی ماءِ وجهِ مَن یَسلُ"
از #ترس اینکه شخص #آبرویش در حضور ما از دست برود. همینکه بگذاریم #حاجت بخواهد، این خودش یک تحقیری از اوست!. فرصتی داریم، آمده پیش ما و لابد کاری دارد. موجودی هر چه هست، میدهیم خدمتش و بعد حرفش را بزند. اما جلوگیری کردیم از اینکه یک ناراحتی پیدا بکند.
🔹"لو علم البحر فضل نائلنا
***
لغاض من بعد فيضه خجل"
ما یک کاری میکنیم در بیان نشان دادن #لطف الهی -که ما نمایندهاش هستیم- که اگر دریا بفهمد، از آن کار ما خجالت بکشد!. چرا؟ برای آنکه ما نمایاندهی #اخلاق خدای جهان میخواهیم باشیم.
بشر نمایندگی پیدا میکند در بیان اخلاق خداوند. همانطوریکه #قرآن نمایندگی پیدا کرده در بیان و تحریر و نوشتاری اخلاق خداوند. این دوتا معرِّف خداوند هستند.
۸۵.۷.۱۷
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز شهادت میثم تمار رضیاللهعنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق)
🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِکَ»¹؛ این #دعا بهترین دعاهاست؛ در #قنوت، در #سجده، در ماشین، در راه، در بین #درس، در بین #مباحثه. آدم این دعا توی دلش زنده باشد و زنده نگه دارد و این دعا را تکرار کند. هر جا میشود با #زبان و هر جا نمیشود با تکرار در #قلب و خاطر؛ ای خدای من، ای مهربان خدای من، ای ارحم الراحمین من، این #دل مرا ثابت نگه دار، این نقش #ایمان، گچ تختهای نباشد که با یک پنبه از بین برود!، ثابت باشد. این انگشترهایی که رویش چیزی را مینویسند، چهار روز دست آدم است، آدم نگاه میکند، میبیند چیزی نمانده و همهاش شسته شده. در وضو و در حمام و در صابون زدنها پاک شده، اما آن انگشترهایی که در آنها حکاکی کردهاند و کنده شده رویش، آنها نه؛ دیگر با شستشو و صابون و اینها از بین نمیرود. این دعا مفادش این است که خدایا، این علاقهی به خودت را، #بندگی من نسبت به خودت را که من الآن به آن #اقرار دارم، این را خودت حکّ کن، حکاکیاش دست توست. هیچکسی نمیتواند در قلب من چیزی را حکاکی کند، تو ثابت کن، تو در آن بنگار با قلم #قدرت خودت، مثل جناب #میثم تمار!.
میثم خیلی علاقه به حضرت #علی علیهالسلام داشت در حالی که #عرب هم نبود. یک کسی بود که در جامعهی #کوفه و عربها، نام و نشانی برایش قائل نبودند، میگفتند: یک #عجمی است؛ یعنی یک بیگانه است. اما در دل او [ ایمان و محبت امام علی علیهالسلام] حکاکی شده بود.
یک روز حضرت گویا به او فرمود که: چه خواهی کرد آن وقتی که آن ولد زناهای #بنی_امیه تو را اسیر کنند و دستور بدهند که به من #فحش بدهی؟!. گفت: چنین کاری نمیکنم. حضرت فرمودند: تو را میکشند! گفت: چه مانعی دارد؟! این چنین محکم گفت من چنین کاری نمیکنم.
بعد وقتی #ابن_زیاد او را گرفت، دستور داد دست و پای او را بریدند!. همانطوریکه دست و پایش بریده شده بود و خون از دست و پایش میریخت، #مدح امیرالمؤمنین میکرد! یاد #امیرالمؤمنین میکرد؛ کمالات علی، زیباییهای علی، خوبیهای علی را به مردم میگفت: مردم بیوفا نباشید!. علی #اسلام را زنده کرد. این دین اسلام یادگار علی است در دست شما. این #نماز و #مسجد مالِ علی است که به شما داده.
مدام میگفت و میگفت، آخرش دستور داد زبانش ﺭا هم قطع کردند!. این معنی پیشآمدهاست که برای #انسان میکند.
چرا اینطور است؟ چون اصلاً #زندگی ارزشی ندارد!. ما ۲۰ سال هم زنده باشیم یا نباشیم چه ارزشی دارد. این #امتحان که اینجا از انسان توی دبیرستانها میکنند، چه چیزی است؟ دو تا مسئله است و دو تا کتاب است؛ این هم همینطور؛ این زندگی چیزی نیست که آدم پای آن بایستد و هول و هراسش را داشته باشد که مثلاً آخ چه خواهد شد، اگر من دوستی علی را نگه دارم و با اینها مبارزه کنم، از من چه چیزی میگیرند. خب غیر از این است که دست و پای مرا قطع بکنند، چشم مرا در بیاورند و کور بکنند.
آنموقع، موقعی است که علی به داد من خواهد رسید.
۸۵٫۷٫۴
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) [دعای #غریق؛ #بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۹]
@seyedololama
سیدالعلماء
🌹 میلاد حضرت امام حسن مجتبی صلواتاللهعلیه بر همگان مبارکباد
🌺 به مناسبت مولود مسعود حضرت #مجتبی علیهالسلام، مختصری از اوضاع و احوال آن بزرگوار که در مسیر #امتحان بوده را متذکر میشویم.
آن بزرگوار در دو مسئله، امتیاز مخصوصی دارد:
۱) دورهی #امتحان سختی که برای آن حضرت و یاران و خانواده او پیشآمد کرد.
۲) مسئلهی #کرامت و گذشت، که بسیار مطالب عجیبی نشان دادند.
حالا حضرت مجتبی علیهالسلام در یک زمانی قرار گرفت که امتحانات سختی پیشآمد کرد.
«جاءَ بَعضُ الأعراب»؛ یک کسی از اعراب و بیابانیها وارد شد و از ایشان هنوز چیزی نخواسته بود، حضرت دستور داد که ۲۰ هزار درهم به او بدهند!.
اعرابی گفت: آقا خب فرصت میدادی من عرض حاجتم را بکنم و شما را یک مقداری #مدح و #ثنا بکنم و #ادب را رعایت کنم!. هنوز فرصت ندادی تا رسیدم به خدمتتان، دستور پرداخت صادر کردید!.
بعد حضرت نوشتهاند که دو بیت شعر عربی که زبان آنوقت بود در پاسخ این مرد بیان کرد:
«نَحنُ اُناسٌ نَوالُنا خَضِلُ»
اینکه میگویند؛ امام #حسن مجتبی، #کریم اهلبیت است، مال اینجور چیزهاست!
ما یک طایفه و قوم و گروه خاصی هستیم و از جهت اعطا و بخشش، ما بخشش که داریم؛ آن بخششی است که بچسبد به طرف و گوارایش باشد را داریم!.
«یَرتَعُ فیهِ الرَّجاءَ و الأملُ»
جوری ما بخشش میکنیم که #امید مردمان #مستضعف جلب بشود به بخششهای ما.
«تجودُ قَبلَ السّؤال أنفُسُنا»
قبل از اینکه اینها چیزی از ما بخواهند، ما جود باید بکنیم!
«خَوفاً علی ماءِ وجهِ مَن یَسلُ»
از #ترس اینکه شخص #آبرویش در حضور ما از دست برود. همینکه بگذاریم #حاجت بخواهد، این خودش یک تحقیری از اوست!. فرصتی داریم، آمده پیش ما و لابدّ کاری دارد؛ موجودی هر چه هست، میدهیم خدمتش و بعد حرفش را بزند که با این کار جلوگیری کردیم از اینکه یک ناراحتی پیدا بکند.
«لو علم البحر فضل نائلنا
***
لغاض من بعد فيضه خجل»
ما یک کاری میکنیم در بیان نشان دادن #لطف الهی -که ما نمایندهاش هستیم- که اگر دریا بفهمد، از آن کار ما خجالت بکشد!. چرا؟ برای آنکه ما نمایندهی #اخلاق خدای جهان میخواهیم باشیم.
#بشر نمایندگی پیدا میکند در بیان اخلاق خداوند. همانطوریکه #قرآن نمایندگی پیدا کرده در بیان و تحریر و نوشتاری اخلاق خداوند. این دوتا معرِّف خداوند هستند.
۸۵٫۷٫۱۷
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 سالروز شهادت میثم تمار رضیاللهعنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق)
🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِکَ»¹؛ این #دعا بهترین دعاهاست؛ در #قنوت، در #سجده، در ماشین، در راه، در بین #درس، در بین #مباحثه. آدم این دعا توی دلش زنده باشد و زنده نگه دارد و این دعا را تکرار کند. هر جا میشود با #زبان و هر جا نمیشود با تکرار در #قلب و خاطر؛ ای خدای من، ای مهربان خدای من، ای ارحم الراحمین من، این #دل مرا ثابت نگه دار، این نقش #ایمان، گچ تختهای نباشد که با یک پنبه از بین برود!، ثابت باشد. این انگشترهایی که رویش چیزی را مینویسند، چهار روز دست آدم است، آدم نگاه میکند، میبیند چیزی نمانده و همهاش شسته شده. در وضو و در حمام و در صابون زدنها پاک شده، اما آن انگشترهایی که در آنها حکاکی کردهاند و کنده شده رویش، آنها نه؛ دیگر با شستشو و صابون و اینها از بین نمیرود. این دعا مفادش این است که خدایا، این علاقهی به خودت را، #بندگی من نسبت به خودت را که من الآن به آن #اقرار دارم، این را خودت حکّ کن، حکاکیاش دست توست. هیچکسی نمیتواند در قلب من چیزی را حکاکی کند، تو ثابت کن، تو در آن بنگار با قلم #قدرت خودت، مثل جناب #میثم تمار!.
میثم خیلی علاقه به حضرت #علی علیهالسلام داشت در حالی که #عرب هم نبود. یک کسی بود که در جامعهی #کوفه و عربها، نام و نشانی برایش قائل نبودند، میگفتند: یک #عجمی است؛ یعنی یک بیگانه است. اما در دل او [ ایمان و محبت امام علی علیهالسلام] حکاکی شده بود.
یک روز حضرت گویا به او فرمود که: چه خواهی کرد آن وقتی که آن ولد زناهای #بنی_امیه تو را اسیر کنند و دستور بدهند که به من #فحش بدهی؟!. گفت: چنین کاری نمیکنم. حضرت فرمودند: تو را میکشند! گفت: چه مانعی دارد؟! این چنین محکم گفت من چنین کاری نمیکنم.
بعد وقتی #ابن_زیاد او را گرفت، دستور داد دست و پای او را بریدند!. همانطوریکه دست و پایش بریده شده بود و خون از دست و پایش میریخت، #مدح امیرالمؤمنین میکرد! یاد #امیرالمؤمنین میکرد؛ کمالات علی، زیباییهای علی، خوبیهای علی را به مردم میگفت: مردم بیوفا نباشید!. علی #اسلام را زنده کرد. این دین اسلام یادگار علی است در دست شما. این #نماز و #مسجد مالِ علی است که به شما داده.
مدام میگفت و میگفت، آخرش دستور داد زبانش ﺭا هم قطع کردند!. این معنی پیشآمدهاست که برای #انسان میکند.
چرا اینطور است؟ چون اصلاً #زندگی ارزشی ندارد!. ما ۲۰ سال هم زنده باشیم یا نباشیم چه ارزشی دارد. این #امتحان که اینجا از انسان توی دبیرستانها میکنند، چه چیزی است؟ دو تا مسئله است و دو تا کتاب است؛ این هم همینطور؛ این زندگی چیزی نیست که آدم پای آن بایستد و هول و هراسش را داشته باشد که مثلاً آخ چه خواهد شد، اگر من دوستی علی را نگه دارم و با اینها مبارزه کنم، از من چه چیزی میگیرند. خب غیر از این است که دست و پای مرا قطع بکنند، چشم مرا در بیاورند و کور بکنند.
آنموقع، موقعی است که علی به داد من خواهد رسید.
۸۵٫۷٫۴
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) [دعای #غریق؛ #بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۹]
@seyedololama
سیدالعلماء
میلاد امام مجتبی ع مبارک باد.🌹🌹🌹
🌺 به مناسبت مولود مسعود حضرت #مجتبی علیهالسلام، مختصری از اوضاع و احوال آن بزرگوار که در مسیر #امتحان بوده را متذکر میشویم.
آن بزرگوار در دو مسئله، امتیاز مخصوصی دارد:
۱) دورهی #امتحان سختی که برای آن حضرت و یاران و خانواده او پیشآمد کرد.
۲) مسئلهی #کرامت و گذشت، که بسیار مطالب عجیبی نشان دادند.
حالا حضرت مجتبی علیهالسلام در یک زمانی قرار گرفت که امتحانات سختی پیشآمد کرد.
«جاءَ بَعضُ الأعراب»؛ یک کسی از اعراب و بیابانیها وارد شد و از ایشان هنوز چیزی نخواسته بود، حضرت دستور داد که ۲۰ هزار درهم به او بدهند!.
اعرابی گفت: آقا خب فرصت میدادی من عرض حاجتم را بکنم و شما را یک مقداری #مدح و #ثنا بکنم و #ادب را رعایت کنم!. هنوز فرصت ندادی تا رسیدم به خدمتتان، دستور پرداخت صادر کردید!.
بعد حضرت نوشتهاند که دو بیت شعر عربی که زبان آنوقت بود در پاسخ این مرد بیان کرد:
«نَحنُ اُناسٌ نَوالُنا خَضِلُ»
اینکه میگویند؛ امام #حسن مجتبی، #کریم اهلبیت است، مال اینجور چیزهاست!
ما یک طایفه و قوم و گروه خاصی هستیم و از جهت اعطا و بخشش، ما بخشش که داریم؛ آن بخششی است که بچسبد به طرف و گوارایش باشد را داریم!.
«یَرتَعُ فیهِ الرَّجاءَ و الأملُ»
جوری ما بخشش میکنیم که #امید مردمان #مستضعف جلب بشود به بخششهای ما.
«تجودُ قَبلَ السّؤال أنفُسُنا»
قبل از اینکه اینها چیزی از ما بخواهند، ما جود باید بکنیم!
«خَوفاً علی ماءِ وجهِ مَن یَسلُ»
از #ترس اینکه شخص #آبرویش در حضور ما از دست برود. همینکه بگذاریم #حاجت بخواهد، این خودش یک تحقیری از اوست!. فرصتی داریم، آمده پیش ما و لابدّ کاری دارد؛ موجودی هر چه هست، میدهیم خدمتش و بعد حرفش را بزند که با این کار جلوگیری کردیم از اینکه یک ناراحتی پیدا بکند.
«لو علم البحر فضل نائلنا
***
لغاض من بعد فيضه خجل»
ما یک کاری میکنیم در بیان نشان دادن #لطف الهی -که ما نمایندهاش هستیم- که اگر دریا بفهمد، از آن کار ما خجالت بکشد!. چرا؟ برای آنکه ما نمایندهی #اخلاق خدای جهان میخواهیم باشیم.
#بشر نمایندگی پیدا میکند در بیان اخلاق خداوند. همانطوریکه #قرآن نمایندگی پیدا کرده در بیان و تحریر و نوشتاری اخلاق خداوند. این دوتا معرِّف خداوند هستند.
۸۵٫۷٫۱۷
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 سالروز شهادت میثم تمار رضیاللهعنه؛ (۲۲ #ذی_الحجة ۶۰ق)
🔹 «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِکَ»¹؛ این #دعا بهترین دعاهاست؛ در #قنوت، در #سجده، در ماشین، در راه، در بین #درس، در بین #مباحثه. آدم این دعا توی دلش زنده باشد و زنده نگه دارد و این دعا را تکرار کند. هر جا میشود با #زبان و هر جا نمیشود با تکرار در #قلب و خاطر؛ ای خدای من، ای مهربان خدای من، ای ارحم الراحمین من، این #دل مرا ثابت نگه دار، این نقش #ایمان، گچ تختهای نباشد که با یک پنبه از بین برود!، ثابت باشد. این انگشترهایی که رویش چیزی را مینویسند، چهار روز دست آدم است، آدم نگاه میکند، میبیند چیزی نمانده و همهاش شسته شده. در وضو و در حمام و در صابون زدنها پاک شده، اما آن انگشترهایی که در آنها حکاکی کردهاند و کنده شده رویش، آنها نه؛ دیگر با شستشو و صابون و اینها از بین نمیرود. این دعا مفادش این است که خدایا، این علاقهی به خودت را، #بندگی من نسبت به خودت را که من الآن به آن #اقرار دارم، این را خودت حکّ کن، حکاکیاش دست توست. هیچکسی نمیتواند در قلب من چیزی را حکاکی کند، تو ثابت کن، تو در آن بنگار با قلم #قدرت خودت، مثل جناب #میثم تمار!.
میثم خیلی علاقه به حضرت #علی علیهالسلام داشت در حالی که #عرب هم نبود. یک کسی بود که در جامعهی #کوفه و عربها، نام و نشانی برایش قائل نبودند، میگفتند: یک #عجمی است؛ یعنی یک بیگانه است. اما در دل او [ ایمان و محبت امام علی علیهالسلام] حکاکی شده بود.
یک روز حضرت گویا به او فرمود که: چه خواهی کرد آن وقتی که آن ولد زناهای #بنی_امیه تو را اسیر کنند و دستور بدهند که به من #فحش بدهی؟!. گفت: چنین کاری نمیکنم. حضرت فرمودند: تو را میکشند! گفت: چه مانعی دارد؟! این چنین محکم گفت من چنین کاری نمیکنم.
بعد وقتی #ابن_زیاد او را گرفت، دستور داد دست و پای او را بریدند!. همانطوریکه دست و پایش بریده شده بود و خون از دست و پایش میریخت، #مدح امیرالمؤمنین میکرد! یاد #امیرالمؤمنین میکرد؛ کمالات علی، زیباییهای علی، خوبیهای علی را به مردم میگفت: مردم بیوفا نباشید!. علی #اسلام را زنده کرد. این دین اسلام یادگار علی است در دست شما. این #نماز و #مسجد مالِ علی است که به شما داده.
مدام میگفت و میگفت، آخرش دستور داد زبانش ﺭا هم قطع کردند!. این معنی پیشآمدهاست که برای #انسان میکند.
چرا اینطور است؟ چون اصلاً #زندگی ارزشی ندارد!. ما ۲۰ سال هم زنده باشیم یا نباشیم چه ارزشی دارد. این #امتحان که اینجا از انسان توی دبیرستانها میکنند، چه چیزی است؟ دو تا مسئله است و دو تا کتاب است؛ این هم همینطور؛ این زندگی چیزی نیست که آدم پای آن بایستد و هول و هراسش را داشته باشد که مثلاً آخ چه خواهد شد، اگر من دوستی علی را نگه دارم و با اینها مبارزه کنم، از من چه چیزی میگیرند. خب غیر از این است که دست و پای مرا قطع بکنند، چشم مرا در بیاورند و کور بکنند.
آنموقع، موقعی است که علی به داد من خواهد رسید.
۸۵٫۷٫۴
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) [دعای #غریق؛ #بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۹]
@seyedololama
🏴صلی الله علیک یا ابامحمد الحسن ابن علی
🔻 آن بزرگوار در دو مسئله، امتیاز مخصوصی دارد:
۱) دورهی #امتحان سختی که برای آن حضرت و یاران و خانواده او پیشآمد کرد.
۲) مسئلهی #کرامت و گذشت، که بسیار مطالب عجیبی نشان دادند.
حالا حضرت مجتبی علیهالسلام در یک زمانی قرار گرفت که امتحانات سختی پیشآمد کرد.
🔸 «جاءَ بَعضُ الأعراب»؛ یک کسی از اعراب و بیابانیها وارد شد و از ایشان هنوز چیزی نخواسته بود، حضرت دستور داد که ۲۰ هزار درهم به او بدهند!.
اعرابی گفت: آقا خب فرصت میدادی من عرض حاجتم را بکنم و شما را یک مقداری #مدح و #ثنا بکنم و #ادب را رعایت کنم!. هنوز فرصت ندادی تا رسیدم به خدمتتان، دستور پرداخت صادر کردید!.
🔹 بعد حضرت نوشتهاند که دو بیت شعر عربی که زبان آنوقت بود در پاسخ این مرد بیان کرد:
♦️ «نَحنُ اُناسٌ نَوالُنا خَضِلُ»
اینکه میگویند؛ امام #حسن مجتبی، #کریم اهلبیت است، مال اینجور چیزهاست!
ما یک طایفه و قوم و گروه خاصی هستیم و از جهت اعطا و بخشش، ما بخشش که داریم؛ آن بخششی است که بچسبد به طرف و گوارایش باشد را داریم!.
♦️ «یَرتَعُ فیهِ الرَّجاءَ و الأملُ»
جوری ما بخشش میکنیم که #امید مردمان #مستضعف جلب بشود به بخششهای ما.
«تجودُ قَبلَ السّؤال أنفُسُنا»
قبل از اینکه اینها چیزی از ما بخواهند، ما جود باید بکنیم!
♦️ «خَوفاً علی ماءِ وجهِ مَن یَسلُ»
از #ترس اینکه شخص #آبرویش در حضور ما از دست برود. همینکه بگذاریم #حاجت بخواهد، این خودش یک تحقیری از اوست!. فرصتی داریم، آمده پیش ما و لابدّ کاری دارد؛ موجودی هر چه هست، میدهیم خدمتش و بعد حرفش را بزند که با این کار جلوگیری کردیم از اینکه یک ناراحتی پیدا بکند.
♦️ «لو علم البحر فضل نائلنا
***
لغاض من بعد فيضه خجل»
ما یک کاری میکنیم در بیان نشان دادن #لطف الهی -که ما نمایندهاش هستیم- که اگر دریا بفهمد، از آن کار ما خجالت بکشد!. چرا؟ برای آنکه ما نمایندهی #اخلاق خدای جهان میخواهیم باشیم.
#بشر نمایندگی پیدا میکند در بیان اخلاق خداوند. همانطوریکه #قرآن نمایندگی پیدا کرده در بیان و تحریر و نوشتاری اخلاق خداوند. این دوتا معرِّف خداوند هستند.
۸۵٫۷٫۱۷
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
💐 میلاد کریم آلالله حضرت مولا ابامحمد الحسن ابن علی علیهماالسلام، بر همگان فرخنده و مبارک باد🌸 🌼 @
🌺 به مناسبت مولود مسعود حضرت #مجتبی علیهالسلام، مختصری از اوضاع و احوال آن بزرگوار که در مسیر #امتحان بوده را متذکر میشویم.
آن بزرگوار در دو مسئله، امتیاز مخصوصی دارد:
۱) دورهی #امتحان سختی که برای آن حضرت و یاران و خانواده او پیشآمد کرد.
۲) مسئلهی #کرامت و گذشت، که بسیار مطالب عجیبی نشان دادند.
حالا حضرت مجتبی علیهالسلام در یک زمانی قرار گرفت که امتحانات سختی پیشآمد کرد.
«جاءَ بَعضُ الأعراب»؛ یک کسی از اعراب و بیابانیها وارد شد و از ایشان هنوز چیزی نخواسته بود، حضرت دستور داد که ۲۰ هزار درهم به او بدهند!.
اعرابی گفت: آقا خب فرصت میدادی من عرض حاجتم را بکنم و شما را یک مقداری #مدح و #ثنا بکنم و #ادب را رعایت کنم!. هنوز فرصت ندادی تا رسیدم به خدمتتان، دستور پرداخت صادر کردید!.
بعد حضرت نوشتهاند که دو بیت شعر عربی که زبان آنوقت بود در پاسخ این مرد بیان کرد:
«نَحنُ اُناسٌ نَوالُنا خَضِلُ»
اینکه میگویند؛ امام #حسن مجتبی، #کریم اهلبیت است، مال اینجور چیزهاست!
ما یک طایفه و قوم و گروه خاصی هستیم و از جهت اعطا و بخشش، ما بخشش که داریم؛ آن بخششی است که بچسبد به طرف و گوارایش باشد را داریم!.
«یَرتَعُ فیهِ الرَّجاءَ و الأملُ»
جوری ما بخشش میکنیم که #امید مردمان #مستضعف جلب بشود به بخششهای ما.
«تجودُ قَبلَ السّؤال أنفُسُنا»
قبل از اینکه اینها چیزی از ما بخواهند، ما جود باید بکنیم!
«خَوفاً علی ماءِ وجهِ مَن یَسلُ»
از #ترس اینکه شخص #آبرویش در حضور ما از دست برود. همینکه بگذاریم #حاجت بخواهد، این خودش یک تحقیری از اوست!. فرصتی داریم، آمده پیش ما و لابدّ کاری دارد؛ موجودی هر چه هست، میدهیم خدمتش و بعد حرفش را بزند که با این کار جلوگیری کردیم از اینکه یک ناراحتی پیدا بکند.
«لو علم البحر فضل نائلنا
***
لغاض من بعد فيضه خجل»
ما یک کاری میکنیم در بیان نشان دادن #لطف الهی -که ما نمایندهاش هستیم- که اگر دریا بفهمد، از آن کار ما خجالت بکشد!. چرا؟ برای آنکه ما نمایندهی #اخلاق خدای جهان میخواهیم باشیم.
#بشر نمایندگی پیدا میکند در بیان اخلاق خداوند. همانطوریکه #قرآن نمایندگی پیدا کرده در بیان و تحریر و نوشتاری اخلاق خداوند. این دوتا معرِّف خداوند هستند.
۸۵٫۷٫۱۷
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama