eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
737 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
‌📆سال‌گرد وفات آیت الله حاج سید محمد رضا گلپایگانی؛(۲۴ #جمادی_الثانی ۱۴۱۴ ق) 🔹«إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛( #فصلت :۳۰) کسانی‌که در #زندگی خود #استقامت کنند؛ چه در #اقتصاد، چه در پیش‌آمدهای دیگر، و در مشکلاتِ زندگی #حق خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند، در همین دنیا چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود #امید دل و جان و #عقل و #روح ایشان، و وجودشان را تسخیر می‌کند؛ دیگر به #دنیا اهمیت نمی‌دهند؛ این‌ها مقاوم می‌شوند. اگر در هر استانی یکی دو تا بانو مثل حضرت #خدیجه سلام الله علیها پیدا شود و چنین فداکاری‌ای بکند که اموالش را در خدمت #اسلام قرار بدهد، همین کافی است و #مردم و #زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این ننگ نیست. آن‌وقت وضع زندگی پایین می‌آید. من از خود #روحانیت که خدمت‌شان بودم چیزها شنیده‌ام. مرحوم آقای #گلپایگانی می‌فرمود: ما زمان حاج شیخ عبدالکریم #حائری به درس ایشان می‌رفتیم. آن‌وقت در منزل یک جفت کفش داشتیم که با آن من به درس می‌رفتم و بر می‌گشتم و بعد از آن همسرم می‌پوشید و به آشپزخانه برای کار و تهیه غذا می‌رفت!. دو جفت کفش در خانه‌ی ما نبود. این‌ها با این وضع سر کردند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
🔺 استفاده از برکات مناجات شعبانیه 🔹 در وارد شده: «اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ»؛ این "کمال انقطاع الیک"، به معنای این است که آن انقطاعی که من دارم را به من بفهمان، نه این‌که من به یک جاهایی وابسته هستم، من را از آن جاها بِبُر و به خود متصل کن، بلکه شاید مقصود همین‌ است که این انقطاعی که من دارم و به غیر تو وابسته نیستم، در من آن را بده؛ ولی افرادی که تذکر ندارند، این چنین نیستند. آن‌هایی که این‌گونه نیستند در پوشش حجاب‌های مختلفی هستند، هفتاد، صد، ده هزار، صد هزار برای آن‌هایی که از خدای خودشان هستند، می‌توان فرض کرد. آن‌وقت این ، به انسان می‌دهد که حجابی که برایش هست، آن حجاب را برطرف بکند. «وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیآءِ نَظَرِها اِلَیک»؛ چشم ما این‌قدر بینا بشود که در یابد این‌که در جای دیگر، چیز دیگری نمی‌بیند، با کسی دیگری سر و کار نداشته و به موجود دیگری وابستگی ندارد. ۷۶٫۹٫۲۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🌹 میلاد حضرت امام حسن مجتبی صلوات‌الله‌علیه بر همگان مبارک‌باد
‌ 🌺 به مناسبت مولود مسعود حضرت علیه‌السلام، مختصری از اوضاع و احوال آن بزرگوار که در مسیر بوده را متذکر می‌شویم. آن بزرگوار در دو مسئله، امتیاز مخصوصی دارد: ۱) دوره‌ی سختی که برای آن حضرت و یاران و خانواده او پیش‌آمد کرد. ۲) مسئله‌ی و گذشت، که بسیار مطالب عجیبی نشان دادند. حالا حضرت مجتبی علیه‌السلام در یک زمانی قرار گرفت که امتحانات سختی پیش‌آمد کرد. «جاءَ بَعضُ الأعراب»؛ یک کسی از اعراب و بیابانی‌ها وارد شد و از ایشان هنوز چیزی نخواسته بود، حضرت دستور داد که ۲۰ هزار درهم به او بدهند!. اعرابی گفت: آقا خب فرصت می‌دادی من عرض حاجتم را بکنم و شما را یک مقداری و بکنم و را رعایت کنم!. هنوز فرصت ندادی تا رسیدم به خدمت‌تان، دستور پرداخت صادر کردید!. بعد حضرت نوشته‌اند که دو بیت شعر عربی که زبان آن‌وقت بود در پاسخ این مرد بیان کرد: «نَحنُ اُناسٌ نَوالُنا خَضِلُ» این‌که می‌گویند؛ امام مجتبی، اهل‌بیت است، مال این‌جور چیزهاست! ما یک طایفه و قوم و گروه خاصی هستیم و از جهت اعطا و بخشش، ما بخشش که داریم؛ آن بخششی است که بچسبد به طرف و گوارایش باشد را داریم!. «یَرتَعُ فیهِ الرَّجاءَ و الأملُ» جوری ما بخشش می‌کنیم که مردمان جلب بشود به بخشش‌های ما. «تجودُ قَبلَ السّؤال أنفُسُنا» قبل از این‌که این‌ها چیزی از ما بخواهند، ما جود باید بکنیم! «خَوفاً علی ماءِ وجهِ مَن یَسلُ» از این‌که شخص در حضور ما از دست برود. همین‌که بگذاریم بخواهد، این خودش یک تحقیری از اوست!. فرصتی داریم، آمده پیش ما و لابدّ کاری دارد؛ موجودی هر چه هست، می‌دهیم خدمتش و بعد حرفش را بزند که با این کار جلوگیری کردیم از این‌که یک ناراحتی پیدا بکند. «لو علم البحر فضل نائلنا *** لغاض من بعد فيضه خجل» ما یک کاری می‌کنیم در بیان نشان دادن الهی -که ما نماینده‌اش هستیم- که اگر دریا بفهمد، از آن کار ما خجالت بکشد!. چرا؟ برای آن‌که ما نماینده‌ی خدای جهان می‌خواهیم باشیم. نمایندگی پیدا می‌کند در بیان اخلاق خداوند. همان‌طوری‌که نمایندگی پیدا کرده در بیان و تحریر و نوشتاری اخلاق خداوند. این دوتا معرِّف خداوند هستند. ۸۵٫۷٫۱۷ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
میلاد امام مجتبی ع مبارک باد.🌹🌹🌹 ‌ 🌺 به مناسبت مولود مسعود حضرت علیه‌السلام، مختصری از اوضاع و احوال آن بزرگوار که در مسیر بوده را متذکر می‌شویم. آن بزرگوار در دو مسئله، امتیاز مخصوصی دارد: ۱) دوره‌ی سختی که برای آن حضرت و یاران و خانواده او پیش‌آمد کرد. ۲) مسئله‌ی و گذشت، که بسیار مطالب عجیبی نشان دادند. حالا حضرت مجتبی علیه‌السلام در یک زمانی قرار گرفت که امتحانات سختی پیش‌آمد کرد. «جاءَ بَعضُ الأعراب»؛ یک کسی از اعراب و بیابانی‌ها وارد شد و از ایشان هنوز چیزی نخواسته بود، حضرت دستور داد که ۲۰ هزار درهم به او بدهند!. اعرابی گفت: آقا خب فرصت می‌دادی من عرض حاجتم را بکنم و شما را یک مقداری و بکنم و را رعایت کنم!. هنوز فرصت ندادی تا رسیدم به خدمت‌تان، دستور پرداخت صادر کردید!. بعد حضرت نوشته‌اند که دو بیت شعر عربی که زبان آن‌وقت بود در پاسخ این مرد بیان کرد: «نَحنُ اُناسٌ نَوالُنا خَضِلُ» این‌که می‌گویند؛ امام مجتبی، اهل‌بیت است، مال این‌جور چیزهاست! ما یک طایفه و قوم و گروه خاصی هستیم و از جهت اعطا و بخشش، ما بخشش که داریم؛ آن بخششی است که بچسبد به طرف و گوارایش باشد را داریم!. «یَرتَعُ فیهِ الرَّجاءَ و الأملُ» جوری ما بخشش می‌کنیم که مردمان جلب بشود به بخشش‌های ما. «تجودُ قَبلَ السّؤال أنفُسُنا» قبل از این‌که این‌ها چیزی از ما بخواهند، ما جود باید بکنیم! «خَوفاً علی ماءِ وجهِ مَن یَسلُ» از این‌که شخص در حضور ما از دست برود. همین‌که بگذاریم بخواهد، این خودش یک تحقیری از اوست!. فرصتی داریم، آمده پیش ما و لابدّ کاری دارد؛ موجودی هر چه هست، می‌دهیم خدمتش و بعد حرفش را بزند که با این کار جلوگیری کردیم از این‌که یک ناراحتی پیدا بکند. «لو علم البحر فضل نائلنا *** لغاض من بعد فيضه خجل» ما یک کاری می‌کنیم در بیان نشان دادن الهی -که ما نماینده‌اش هستیم- که اگر دریا بفهمد، از آن کار ما خجالت بکشد!. چرا؟ برای آن‌که ما نماینده‌ی خدای جهان می‌خواهیم باشیم. نمایندگی پیدا می‌کند در بیان اخلاق خداوند. همان‌طوری‌که نمایندگی پیدا کرده در بیان و تحریر و نوشتاری اخلاق خداوند. این دوتا معرِّف خداوند هستند. ۸۵٫۷٫۱۷ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴صلی الله علیک یا ابامحمد الحسن ابن علی 🔻 آن بزرگوار در دو مسئله، امتیاز مخصوصی دارد: ۱) دوره‌ی سختی که برای آن حضرت و یاران و خانواده او پیش‌آمد کرد. ۲) مسئله‌ی و گذشت، که بسیار مطالب عجیبی نشان دادند. حالا حضرت مجتبی علیه‌السلام در یک زمانی قرار گرفت که امتحانات سختی پیش‌آمد کرد. 🔸 «جاءَ بَعضُ الأعراب»؛ یک کسی از اعراب و بیابانی‌ها وارد شد و از ایشان هنوز چیزی نخواسته بود، حضرت دستور داد که ۲۰ هزار درهم به او بدهند!. اعرابی گفت: آقا خب فرصت می‌دادی من عرض حاجتم را بکنم و شما را یک مقداری و بکنم و را رعایت کنم!. هنوز فرصت ندادی تا رسیدم به خدمت‌تان، دستور پرداخت صادر کردید!. 🔹 بعد حضرت نوشته‌اند که دو بیت شعر عربی که زبان آن‌وقت بود در پاسخ این مرد بیان کرد: ♦️ «نَحنُ اُناسٌ نَوالُنا خَضِلُ» این‌که می‌گویند؛ امام مجتبی، اهل‌بیت است، مال این‌جور چیزهاست! ما یک طایفه و قوم و گروه خاصی هستیم و از جهت اعطا و بخشش، ما بخشش که داریم؛ آن بخششی است که بچسبد به طرف و گوارایش باشد را داریم!. ♦️ «یَرتَعُ فیهِ الرَّجاءَ و الأملُ» جوری ما بخشش می‌کنیم که مردمان جلب بشود به بخشش‌های ما. «تجودُ قَبلَ السّؤال أنفُسُنا» قبل از این‌که این‌ها چیزی از ما بخواهند، ما جود باید بکنیم! ♦️ «خَوفاً علی ماءِ وجهِ مَن یَسلُ» از این‌که شخص در حضور ما از دست برود. همین‌که بگذاریم بخواهد، این خودش یک تحقیری از اوست!. فرصتی داریم، آمده پیش ما و لابدّ کاری دارد؛ موجودی هر چه هست، می‌دهیم خدمتش و بعد حرفش را بزند که با این کار جلوگیری کردیم از این‌که یک ناراحتی پیدا بکند. ♦️ «لو علم البحر فضل نائلنا *** لغاض من بعد فيضه خجل» ما یک کاری می‌کنیم در بیان نشان دادن الهی -که ما نماینده‌اش هستیم- که اگر دریا بفهمد، از آن کار ما خجالت بکشد!. چرا؟ برای آن‌که ما نماینده‌ی خدای جهان می‌خواهیم باشیم. نمایندگی پیدا می‌کند در بیان اخلاق خداوند. همان‌طوری‌که نمایندگی پیدا کرده در بیان و تحریر و نوشتاری اخلاق خداوند. این دوتا معرِّف خداوند هستند. ۸۵٫۷٫۱۷ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
💐 میلاد کریم آل‌الله حضرت مولا ابامحمد الحسن ابن علی علیهماالسلام، بر همگان فرخنده و مبارک باد🌸 🌼 @
‌ 🌺 به مناسبت مولود مسعود حضرت علیه‌السلام، مختصری از اوضاع و احوال آن بزرگوار که در مسیر بوده را متذکر می‌شویم. آن بزرگوار در دو مسئله، امتیاز مخصوصی دارد: ۱) دوره‌ی سختی که برای آن حضرت و یاران و خانواده او پیش‌آمد کرد. ۲) مسئله‌ی و گذشت، که بسیار مطالب عجیبی نشان دادند. حالا حضرت مجتبی علیه‌السلام در یک زمانی قرار گرفت که امتحانات سختی پیش‌آمد کرد. «جاءَ بَعضُ الأعراب»؛ یک کسی از اعراب و بیابانی‌ها وارد شد و از ایشان هنوز چیزی نخواسته بود، حضرت دستور داد که ۲۰ هزار درهم به او بدهند!. اعرابی گفت: آقا خب فرصت می‌دادی من عرض حاجتم را بکنم و شما را یک مقداری و بکنم و را رعایت کنم!. هنوز فرصت ندادی تا رسیدم به خدمت‌تان، دستور پرداخت صادر کردید!. بعد حضرت نوشته‌اند که دو بیت شعر عربی که زبان آن‌وقت بود در پاسخ این مرد بیان کرد: «نَحنُ اُناسٌ نَوالُنا خَضِلُ» این‌که می‌گویند؛ امام مجتبی، اهل‌بیت است، مال این‌جور چیزهاست! ما یک طایفه و قوم و گروه خاصی هستیم و از جهت اعطا و بخشش، ما بخشش که داریم؛ آن بخششی است که بچسبد به طرف و گوارایش باشد را داریم!. «یَرتَعُ فیهِ الرَّجاءَ و الأملُ» جوری ما بخشش می‌کنیم که مردمان جلب بشود به بخشش‌های ما. «تجودُ قَبلَ السّؤال أنفُسُنا» قبل از این‌که این‌ها چیزی از ما بخواهند، ما جود باید بکنیم! «خَوفاً علی ماءِ وجهِ مَن یَسلُ» از این‌که شخص در حضور ما از دست برود. همین‌که بگذاریم بخواهد، این خودش یک تحقیری از اوست!. فرصتی داریم، آمده پیش ما و لابدّ کاری دارد؛ موجودی هر چه هست، می‌دهیم خدمتش و بعد حرفش را بزند که با این کار جلوگیری کردیم از این‌که یک ناراحتی پیدا بکند. «لو علم البحر فضل نائلنا *** لغاض من بعد فيضه خجل» ما یک کاری می‌کنیم در بیان نشان دادن الهی -که ما نماینده‌اش هستیم- که اگر دریا بفهمد، از آن کار ما خجالت بکشد!. چرا؟ برای آن‌که ما نماینده‌ی خدای جهان می‌خواهیم باشیم. نمایندگی پیدا می‌کند در بیان اخلاق خداوند. همان‌طوری‌که نمایندگی پیدا کرده در بیان و تحریر و نوشتاری اخلاق خداوند. این دوتا معرِّف خداوند هستند. ۸۵٫۷٫۱۷ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز ازدواج رسول خدا با خدیجه کبری صلوات الله علیهما وآلهما؛ ( ۱۰ ۲۵ ) 🔹 ... بعد از مراسم جشن حضرت سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان به نام و که دو باشخصیت بودند و خیلی به حضرت زهرا علاقه داشتند، به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسیِ زهرا چشمش روشن می‌شد. این‌طور نیست؟! تا آن‌ها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانی‌ها و آن و از خود گذشتگی‌های خدیجه افتاد. فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا می‌شود؟! آن روز که همه‌ی مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام و خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت. امروز هم اگر یک زن از این پیدا شود، یک خانم ، یک خانم پیدا شود، بگوید: من دارایی‌ام این است؛ مثلاً کاخ فلان‌جا در مال من است، این دستگاه در مال من است، در فلان سهم دارم. دارایی‌های من این‌هاست، همه‌ی این‌ها را به دفتر آقا می‌دهم که در راه آن‌چه که لازم می‌دانند صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذاشته‌ام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی کنم و این‌ها. خود این می‌شود خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد. هر چه داشت داد. و زنها از این عمل خیلی ناراحت شدند؛ به طوری‌که وقتی باردار شد؛ فرستاد از این‌ها کمک خواست. گفتند: ما نمی‌آییم!، چقدر به تو گفتیم: به این شخص شوهر نکن!. نشنیدی!. حالا موقعش شده که ما نشان بدهیم که ما تو را می‌خواستیم که می‌گفتیم این را قبول نکن! وقتی شوهرِ این شخصِ دست خالی شدی ما هم نمی‌آییم!. این بانو خیلی شکست در حالی‌که و باردار بود و موقع وضع حملش فرا رسیده بود، و در بود که چه کار بکند؟! نشست، زانوی غم به بغل گرفت. یک وقت دید دو سه تا خانم آمدند در اتاق، تعجب کرد و تکانی خورد!.، یکی‌شان گفت: خانم تکان نخور؛ نترس!. یکی از این‌ها زن است، یکی از این‌ها است، یکی از این‌ها خواهر بن عمران است، ما آمده‌ایم به کمک تو برای این پیش‌آمد زایمان!. این است که می‌کند را؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ ( :۳۰)؛ کسانی‌که کنند - چه در ، چه در پیش‌آمدهای دیگر مشکل زندگی- و مرامِ خواهی و حق‌محوری را بر همه چیز مقدم بدارند؛ در همین چشم‌شان روشن می‌شود. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»؛ می‌گویند: ما خدا داریم و این‌که خدا داریم می‌شود دل و جان و ، و و را تسخیر می‌کند. دیگر جایی را نمی‌بینند، کسی را نمی‌بینند، به چیزی اهمیت نمی‌دهند، این‌ها می‌شوند. و از این جهت باید نتیجه گرفت و آن این است که در پی این بود که در خود جنس چنین بانویی پیدا شود و چنین بکند. در هر اگر یکی دو تا پیدا شود کافی است. دیگر مردم و زنان دیگر خجالت نمی‌کشند که مثلاً دست‌شان خالی از زینت باشد. گوش‌شان خالی از زینت باشد. لباس‌شان لباس پارسال باشد. هر سال لباس نو نداشته باشند. برای‌شان این نیست. وضع زندگی پایین می‌آید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 در مناجات شعبانیه وارد شده: «اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ»؛ این "کمال انقطاع الیک"، به معنای این است که آن انقطاعی که من دارم را به من بفهمان، نه این‌که من به یک جاهایی وابسته هستم، من را از آن جاها ببر و به خود متصل کن، بلکه شاید مقصود همین‌ است که این انقطاعی که من دارم و به غیر تو وابسته نیستم، در من آن را بده؛ ولی افرادی که تذکر ندارند، این چنین نیستند. آن‌هایی که این‌گونه نیستند در پوشش حجاب‌های مختلفی هستند، هفتاد، صد، ده هزار، صد هزار برای آن‌هایی که از خدای خودشان هستند، می‌توان فرض کرد. آن‌وقت این ، به انسان می‌دهد که حجابی که برایش هست، آن حجاب را برطرف بکند. «وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیآءِ نَظَرِها اِلَیک»؛ چشم ما این‌قدر بینا بشود که در یابد این‌که در جای دیگر، چیز دیگری نمی‌بیند، با کسی دیگری سر و کار نداشته و به موجود دیگری وابستگی ندارد. ۷۶.۹.۲۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama