🔵 اولین واکنش #آیت_الله_خامنه_ای به حوادث #عراق و #لبنان
👈 به دلسوزان عراق و لبنان توصیه میکنم اولویتشان را علاج #ناامنی قرار دهند.
👈 مردمشان هم مطالباتی دارند، بحق هم هست اما باید بدانند این مطالبات در چارچوب ساختارهای #قانونی [کشورشان] قابل تحقق و ممکن است.
#رهبر #ایران #تظاهرات_عراق #امنیت #داعش #قانون #خامنه_ای #شیعه
@sh_hadadian74
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥🔥 پخش پول های #عربستان و #امارات بین تظاهر کنندگان در #بغداد
#مقتدی_صدر #عراق #تظاهرات #عربستان #ایران #السعودیة #السعودي #العراق #العراق_ينتفض #لبنان #لبنان_ينتفض #مقتدي_صدر #السعودیة #نرید_وطن #انا_العراق #مظاهرات_العراق
@sh_hadadian74
4.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ_سازی جعلی علیه #ایران در #تظاهرات_عراق
ببینید چطوری برای #تفرقه دو ملت، با ذهن های ساده و خام بازی میکنند👆
🔹 فیلم فوق بصورت گسترده درحال پخش است وشعاری که شنیده میشود در ستایش از شهید #صدام!!! و خصومت با #ایران است:
حيوا شهيد صدام
غصبا على تهران
.
اما واقعیت را ببینیدکه صدای یک مراسم اقلیت #بعثی را روی تظاهرات #عراق مونتاژ کردند
٠ 🔹 اتاق فکر قدرتمندی که تسلط کافی به #مونتاژ #فیلم، #فتوشاپ وجعل وقایع رسانهای و #شبکه_های_اجتماعی دارد برای #تحریک مردم عراق علیه ایران تشکیل شده که هدفش سرنگونی دولت قانونی عراق است. .
#الموت_لآل_سعود #دسيسة_العراقية #الموت_لأمريكا #يسقط_مع_آل_سعود #العراق #العراقيين #العراقية #بغداد #موصل #كربلا #البغداد #مظاهرات_العراق #مظاهرات #البغداد #تظاهرات_العراق #التحرير #الانقلاب #عراقنا_واحد
@sh_hadadian74
🔴 عامل بدبختی #عراق این #آقازاده است: #مقتدی_صدر 👆
#بعثی #صدام #صدر #جیش_المهدی #سردارسلیمانی #فساد #آشوب #شورش #العراق #ایران #خائن #العراق_لن_یحترق #عصابة_جوكر #خلينا_واعيين #المرجعية_اماننا #عملاء_السعودية #كلا_كلا_ال_سعود #الموت_لال_سعود #خونة_العراق #عادل_عبدالمهدی #سائرون #حشدالشعبی #داعش
@sh_hadadian74
✍️متن پیشنهادی برای قبل از مهمانی و سوار شدن به تاکسی"😉
🔰 ماجرای این یادداشت به گفتوگوهای یک مهمانی دوستانه برمیگردد. پرسش و پاسخ هایی که شاید شما هم با بسیاری از آن ها برخورد داشته اید👇
❌ می گویند پولهای آزاد شده از #برجام، خرج #سوریه و #عراق شده!
✅ اما نمیگویند تمام سرمایه کشور و پول برجام با هم را ریخته اند در حلقوم #اروپا و #واردات از انگلیس و فرانسه و آلمان. حتی سوزن قفلی را از انگلستان وارد کردند! و حتی وقتی #آمریکا از برجام خارج شد و واردات پسته #ایران را هم به آمریکا تحریم کرد، وارداتش به ایران 3 برابر شد. فقط در سال 97 مبلغ 7 میلیون دلار ارز 4200 تومانی برای واردات غذای #سگ و گربه‼️ رفت و هیچکس نگفت چرا پول ما خرج غذای سگ شد!🤔
❌میگویند ایران، در منطقه #دخالت می کند!
✅ اما نمی گویند صدها پایگاه نظامی آمریکا دور تا دور ایران و در جای جای جهان، برای چیست؟! دخالت نیست؟ سلطه نیست؟! نمی گویند چرا در بولیوی، ونزوئلا و هر جای جهان که #کودتا و آشوب هست، آمریکا هست!
❌ می گویند ایران، اقتصاد #عراق را قبضه کرده، به خاطر همین در آن جا بعضی مردم معترضند!
✅ اما نمی گویند #صادرات #ترکیه به عراق دو برابر ایران است و به هیچ ترکیه ای یا عراقی قالب نمی کنند که ترکیه اقتصاد شما را قبضه کرده! می دانید چرا؟ چون ترکیه، #منوتو و #بی_بی_سی و #رادیو فردا ندارد!👌
❌ می گویند چرا ایران در عراق و سوریه دخالت نظامی دارد؟!
✅ اما نمیگویند چرا اگر ایران به درخواست خود این کشورها و صرفا برای دفاع از #حرم اهلبیت (ع)، حضور مستشاری داشته باشد بد است، ولی اگر ترکیه رسما به سوریه حمله و لشکرکشی کند، #کردها را قتل عام کند، تکفیری ها را تجهیز کند، خوب است و #سلبریتی هایش سلام نظامی می دهند!✋
❌میگویند غربیها حامی #آزادی بیان هستند!
✅ اما نمیگویند چرا هر دهانی را که علیه #اسرائیل حرف بزند، بی محابا می بندند ... از #اینستاگرام تا #فیسبوک تا #توئیتر و یوتیوب، جرات دارید علیه اسرائیل پست بگذارید! هزاران اکانت و پست افشاگرانه از جنایات اسرائیل، بایکوت و مسدود شده اند. #دیکتاتوری مطلق صهیونیستی، آزادی بیان است؟!🙄
❌میگویند باید با دنیا #دوست باشیم تا با ما کاری نداشته باشند!
✅ اما نمی گویند دوست باشیم یعنی چه؟ یعنی هسته ای تعطیل؟ موشکی تعطیل؟ نانو تعطیل؟ پزشکی و داروسازی تعطیل؟ یعنی هر نوع علم و پیشرفت تعطیل؟ تعطیلی و وابستگی، دوستی است یا بردگی؟! بله وقتی مثل #عربستان و #پهلوی، برده آنها باشید و راحت بدوشند، دیگر کاری با ما ندارند!!
❌می گویند در جمهوری اسلامی دیکتاتوری حاکم است!😶
✅ اما نمی گویند این کدام دیکتاتوری است که از صدر تا ذیل مسئولان را خود مردم #انتخاب می کنند! در کدام کشور غربی آزاد و دموکرات! در عرض 24 ساعت #رئیس_جمهور با رای مستقیم خود مردم انتخاب می شود؟! در آمریکا، بعد از یک سال و نیم نهایتا الکترالها رئیس جمهور انتخاب میکنند، نه اکثریت مردم! در انگلیس، آلمان، اسپانیا، ایتالیا و اغلب کشورهای توسعه یافته، شخص اول اجرایی، را #پارلمان انتخاب می کند. نه رای مستقیم مردم! حالا بگویید کدام کشور مردمیتر است؟!🤔
❌ می گویند چرا #شورای_نگهبان، فیلتری برای صلاحیت کاندیداهاست! #انتخابات باید #آزاد باشد و بدون فیلتر!
✅ اما نمی گویند در کدام کشور جهان انتخابات بدون فیلتر است؟! 😉مگر شورای قانون اساسی در فرانسه، دادگاه قانون اساسی در آلمان، دادگاه ویژه در انگلستان، دو حزب، دیوان عالی، مجلس سنا در آمریکا بر صلاحیت کاندیداها فیلتر نمی گذارند؟ فیلتر برای آنها آزادی است برای ما دیکتاتوری؟!
❌می گویند در ایران مگر می شود #اعتراض کرد؟ اسم هر اعتراض را می گذارند #اغتشاش!
✅ اما نمی گویند در ایران، مشتی #مزدور آمریکا و #رجوی و #پهلوی، آموزش دیده و کینه توز همیشه در کمین اند تا به محض کوچکترین اعتراض بحق مردمی، آنرا به #خشونت و تخریب بکشانند وبه موجی علیه کل نظام تبدیل کنند. اما حیف در فرانسه و آمریکا و انگلستان و کانادا، کشور خارجی برای معترضان، اسلحه و نارنجک نمی فرستند. مزدور از بقیه کشورها ندارند. بی بی سی و من و تو ندارند آموزش کوکتل مولوتف بدهد. اینها را فقط برای ما جهان سومی ها می فرستند.🙂 آنجا در برابر اخطار پلیس راهنمایی رانندگی نایستی، وسط خیابان گلوله بارانت می کند. اما این جا پلیس و #بسیجی مدافع امنیت در آشوبها گلوله باران می شود. این است فرق ما با آنها.
#محمد_عبدالهی
لطفا جهت آگاهی همگی منتشر نمایید🙏
متن کامل در خبرگزاری فارس: http://fna.ir/ddorwo
☑️ @abdollahy_moh
@sh_hadadian74
🔴 #بعثی در #عراق... #پهلوی در #ایران
هر دو تفاله #دیکتاتوری، هر دو ضداسلام، هر دو #نژادپرست
هر دو #مزدور و هر دو عامل #آشوب و #بدبختی دو ملت
این تخم و ترکه یزید، در عراق، مزار نائب خاص امام زمان را آتش میزند، در ایران، مزار امامزادگان و مسجد و قرآن..
چقدر شبیهند..
@sh_hadadian74
🏴🚩 لطفا همگی منتشر کنید..
🔵 #آمریکا توی #عراق چه غلطی میکنه؟ آمریکا 11 هزار کیلومتر دورتر از مرزهایش در عراق و سوریه و #خلیج_فارس و #خاورمیانه چه غلطی میکنه؟ به خانه هایتان برگردید.. به #جنگ با ملتها پایان بدهید.. بگذارید جهان در آرامش باشد
🔴 What's wrong with #America in #IRAQ ? What is wrong with America although it is eleven thousand miles away from its borders in Iraq, #Syria, the PersianGulf and the #MiddleEast? #Goback to your homes... End the #war with the nations... Let the World become rest and comfort
🔵 ماذا تفعل #أمریکا فی عراق بحق الجحیم؟! ماذا تعمل أمريكا التي تبعد 11000 كيلومتر عن حدودها، في #العراق، #سوريا، الخليج الفارسي و الشرق الاوسط باکمله؟ عودوا الی منازلکم. اوقفوا #الحرب مع الامم.. دعوا العالم یعیش بسلام..
@sh_hadadian74
1.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خطابه کوبنده و زینبی #دختر سردار شهید حاج #قاسم_سلیمانی علیه #ترامپ
🔺«زینب سلیمانی»، فرزند شهید سردار سلیمانی: ترامپ قمار باز، تدبیر شیطانی تو در تفرقه و جدایی بین #ایران و #عراق موجب پیوند تاریخی دو ملت شد
#إیران_والعراق_لایمکن_الفراق #ابومهدی_المهندس
👉 @roshangarii 🚩
@sh_hadadian74
🔴 بازهم وحشی گری آمريكایی ها
🔺بازهم شب جمعه ای ديگر و باز هم گردن كلفتی و وحشی گری #آمريكا در خاک #عراق !
اواخر شب گذشته و اولین ساعات بامداد امروز جنگنده های آمریکایی در حملاتی شديد ، مقرهای #حشدالشعبی، #فرودگاه تازه تاسیس #کربلا و .. را در چندين استان عراق بمباران كردند!
این نتیجه عدم انتقام کامل و کوبنده عراقی ها از آمریکا بعد از شهادت شهید #سلیمانی و #ابومهدی_المهندس و مدارای #خائن های عراق با آمریکاست
@sh_hadadian74
#رمان
#دمشق_شهرِ_عشق
#پارت_هفتم
📚 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا میزد من نبودم، سعد ناباورانه نگاهش میکرد و من فقط میخواستم با او بروم که با #اشک چشمانم به پایش افتادم :«من از اینجا میترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!»
از کلمات بی سر و ته #عربیام اضطرارم را فهمید و میترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد که قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت :«اینجوری نمیشه برید بیرون، #شناساییتون کردن.» و فکری به ذهنش رسیده بود که مثل برادر از سعد خواهش کرد :«میتونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟»
📚 برای #حفاظت از جان ما در طنین نفسش تمنا موج میزد و سعد صدایش درنمیآمد که با تکان سر خیالش را راحت کرد و او بلافاصله از پرده بیرون رفت.
فشار دستان سنگین آن #وهابی را هنوز روی دهانم حس میکردم، هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش میزد و این #ترس دیگر قابل تحمل نبود که با هقهق گریه به جان سعد افتادم :«من دارم از ترس میمیرم!»
📚 رمقی برای قدمهایش نمانده بود، پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد و حرفی برای گفتن نداشت که فقط تماشایم میکرد. با دستی که از درد و ضعف میلرزید به گردنم کوبیدم و میترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم :«#خنجرش همینجا بود، میخواست منو بکشه! این ولید کیه که ما رو به این آدمکُش معرفی کرده؟»
لبهایش از ترس سفید شده و بهسختی تکان میخورد :«ولید از #ترکیه با من تماس میگرفت. گفت این خونه امنه...» و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم :«امن؟! امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!»
📚 پیشانیاش را با هر دو دستش گرفت و نمیدانست با اینهمه درماندگی چه کند که صدایش در هم شکست :«ولید به من گفت نیروها تو #درعا جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از #اردن و #عراق برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمیکردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!»
خیره به چشمانی که #عاشقش بودم، مانده و باورم نمیشد اینهمه نقشه را از من پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به درد آمد و اشکم طعم #شکایت گرفت :«این قرارمون نبود سعد! ما میخواستیم تو مبارزه کنار مردم #سوریه باشیم، اما تو الان میخوای با این آدمکشها کار کنی!!!»
📚 پنجه دستانش را از روی پیشانی تا میان موهای مشکیاش فرو برد و انگار فراموشش شده بود این دختر مجروحی که مقابلش مثل جنازه افتاده، روزی #عشقش بوده که به تندی توبیخم کرد :«تو واقعاً نمیفهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟ اون بچهبازیهایی که تو بهش میگی #مبارزه، به هیچ جا نمیرسه! اگه میخوای حریف این #دیکتاتورها بشی باید بجنگی! ما مجبوریم از همین وحشیهای وهابی استفاده کنیم تا #بشار_اسد سرنگون بشه!»
و نمیدید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش #قربانی شود و به هر قیمتی تنها سقوط نظام سوریه را میخواست که دیگر از چشمانش ترسیدم. درد از شانه تا ستون فقراتم میدوید، بدنم از گرسنگی ضعف میرفت و دلم میخواست فقط به خانه برگردم که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد.
📚 مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفسهایش به تندی میزد. با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود و خودش همچنان اطراف را میپائید مبادا کسی سر برسد.
زن پیراهنی سورمهای پوشیده و شالی سفید به سرش بود، کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با #مهربانی شروع کرد :«من سمیه هستم، زنداداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونهمون.» سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید :«یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید!»
📚 من و سعد هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را انداخت تا من راحت باشم و او میدید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با #بسم_الله شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم.
از درد و حالت تهوع لحظهای نمیتوانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر #یاالله پیراهن سورمهای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو شبیه هم شویم.
📚 از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانهاش چشم کسی به ما نیفتد و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین میکشیدم و تازه میدیدم گوشه و کنار مسجد انبار #اسلحه شده است...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#شـہـید_محـمــد_حســــیـن_حـدادیـان 🥀
#کــپے_بـا_ذکــر_صــلـواتــ 📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
#رمان
#دمشق_شهرِ_عشق
#پارت_بیستم
📚 اشکم تمام نمیشد و با نفسهایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم :«سعد شش ماه تو خونه زندانیم کرده بود! امشب گفت میخواد بره #ترکیه، هرچی التماسش کردم بذاره برگردم #ایران، قبول نکرد! منو گذاشت پیش ابوجعده و خودش رفت ترکیه!»
حرفم به آخر نرسیده، انگار دوباره #خنجر سعد در قلبش نشست که بیاختیار فریاد کشید :«شما رو داد دست این مرتیکه؟» و سد #صبرش شکسته بود که پاسخ اشکهایم را با داد و بیداد میداد :«این #تکفیری با چندتا قاچاقچی اسلحه از مرز #عراق وارد #سوریه شده! الان چند ماهه هر غلطی دلش میخواد میکنه و #داریا رو کرده انبار باروت!»
📚 نجاست نگاه نحس ابوجعده مقابل چشمانم بود و خجالت میکشیدم به این مرد #نامحرم بگویم برایم چه خوابی دیده بود که از چشمانم به جای اشک، #خون میبارید و مصطفی ندیده از اشکهایم فهمیده بود امشب در خانه آن نانجیب چه دیدهام که گلویش را با تیغ #غیرت بریدند و صدایش زخمی شد :«اون مجبورتون کرد امشب بیاید #حرم؟»
با کف هر دو دستم جای پای اشک را از صورتم پاک کردم، دیگر توانی به تنم نمانده بود تا کلامی بگویم و تنها با نگاهم التماسش میکردم که تمنای دلم را شنید و #مردانه امانم داد :«دیگه نترس خواهرم! از همین لحظه تا هر وقت بخواید رو چشم ما جا دارید!»
📚 کلامش عین عسل کام تلخم را شیرین کرد؛ شش ماه پیش سعد از دست او فرار کرده و با پای خودش به داریا آمده بود و حالا باورم نمیشد او هم اهل داریا باشد تا لحظهای که در #آرامش منزل زیبا و دلبازشان وارد شدم.
دور تا دور حیاط گلکاری شده و با چند پله کوتاه به ایوان خانه متصل میشد. هنوز طراوت آب به تن گلدانها مانده و عطر شببوها در هوا میرقصید که مصطفی با اشاره دست تعارفم کرد و صدا رساند :«مامان مهمون داریم!»
📚 تمام سطح حیاط و ایوان با لامپهای مهتابی روشن بود، از درون خانه بوی غذا میآمد و پس از چند لحظه زنی میانسال در چهارچوب در خانه پیدا شد و با دیدن من، خشکش زد. مصطفی قدمی جلو رفت و میخواست صحنهسازی کند که با خنده سوال کرد :«هنوز شام نخوردی مامان؟»
زن چشمش به من مانده و من دوباره از نگاه این #غریبه ترسیده بودم مبادا امشب قبولم نکند که چشمم به زیر افتاد و اشکم بیصدا چکید. با این سر و وضع از هم پاشیده، صورت زخمی و چشمی که از گریه رنگ خون شده بود، حرفی برای گفتن نمانده و مصطفی لرزش دلم را حس میکرد که با آرامش شروع کرد :«مامان این خانم #شیعه هستن، امشب #وهابیها به حرم #سیده_سکینه (علیهاالسلام) حمله کردن و ایشون صدمه دیدن، فعلاً مهمون ما هستن تا برگردن پیش خانوادهشون!»
📚 جرأت نمیکردم سرم را بلند کنم، میترسیدم رؤیای آرامشم در این خانه همینجا تمام شود و دوباره آواره #غربت این شهر شوم که باران گریه از روی صورتم تا زمین جاری شد. درد پهلو توانم را بریده و دیگر نمیتوانستم سر پا بایستم که دستی چانهام را گرفت و صورتم را بالا آورد.
مصطفی کمی عقبتر پای ایوان ایستاده و ساکت سر به زیر انداخته بود تا مادرش برایم #مادری کند که نگاهش صورتم را نوازش کرد و با محبتی بیمنت پرسید :«اهل کجایی دخترم؟»
📚 در برابر نگاه مهربانش زبانم بند آمد و دو سالی میشد مادرم را ندیده بودم که لبم لرزید و مصطفی دست دلم را گرفت :«ایشون از #ایران اومده!»
نام ایران حیرت نگاه زن را بیشتر کرد و بیغیرتی سعد مصطفی را آتش زده بود که خاکستر خشم روی صدایش پاشید :«همسرشون اهل سوریهاس، ولی فعلاً پیش ما میمونن!»
📚 بهقدری قاطعانه صحبت کرد که حرفی برای گفتن نماند و تنها یک آغوش #مادرانه کم داشتم که آن هم مادرش برایم سنگ تمام گذاشت. با هر دو دستش شانههایم را در بر کشید و لباس خاکی و خیسم را طوری به خودش چسباند که از خجالت نفسم رفت.
او بیدریغ نوازشم میکرد و من بین دستانش هنوز از ترس و گریه میلرزیدم که چند ساعت پیش سعد مرا در سیاهچال ابوجعده رها کرد، خیال میکردم به آخر دنیا رسیده و حالا در آرامش این #بهشت مست محبت این زن شده بودم.
📚 به پشت شانههایم دست میکشید و شبیه صدای مادرم زیر گوشم زمزمه کرد :«اسمت چیه دخترم؟» و دیگر دست خودم نبود که نذر #زینبیه در دلم شکست و زبانم پیشدستی کرد :«زینب!»
از اعجاز امشب پس از سالها نذر مادرم باورم شده و نیتی با #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) داشتم که اگر از بند سعد رها شوم، زینب شوم و همینجا باید به #نذرم وفا میکردم که در برابر چشمان #نجیب مصطفی و آغوش پاک مادرش سراپا زینب شدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
🔺#عراق در آستانه ماه #محرم ورود زائران خارجی را ممنوع کرد
«کمیته عالی بهداشت و سلامت عراق مسؤول مقابله با کرونا ضمن اعلام تصمیمات جدید برای پیشگیری از شیوع ویروس کرونا مصوب کرد؛ ورود زائران به عراق همزمان با نزدیک شدن به ماه محرم ممنوع میشود.»
#شـہـید_محـمــد_حســــیـن_حـدادیـان 🕊
#کــپے_بـا_ذکــر_صــلـواتــ 📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇