مداحی آنلاین - نماهنگ شهید - پرویز سرمیلی.mp3
5.57M
⏯ #شهدایی
🍃هر کی حسینی باشه
🍃باید یه روز شهید شه
🎤 #پرویز_سرمیلی
🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
🚨 #ختم_صلوات آیت الله بهجت برای سلامتی رهبر انقلاب
💠 فرزند #آیت_الله_بهجت با اشاره به هم زمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوار خود با سفر #رهبر_انقلاب به استان #کردستان گفتند : این نگرانی به گونه ای بوده است که معظمله برای سلامتی رهبر انقلاب ، چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختم ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است ، تا آخرین ساعات عمر حضرت آیت الله بهجت ادامه داشته است.
🌐 روزنامه ایران ۱۳۸۸.۷.۲۰
📚 سلاله نور -قاسم احسانی- ص۲۰۴
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌙🌙🌙
یانور.
همه منتظرند تا از پس این سکوت عمیق، جرعه ای از نور مرحم تمام دردهایشان باشد و در این هیاهوی پر خیر، چشمانی وقف عطر بال ملائک است و روحشان بیدارترین همسایه آسمان .
یا مَنْ لَا یخْفَی عَلَیهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِینَ وَ یا مَنْ لَا یحْتَاجُ فِی قَصَصِهِمْ إِلَی شَهَادَاتِ الشَّاهِدِینَ....
#دلنوشته خانم سمانه نوروزی
https://eitaa.com/shabhayeshahid
5317995_791.mp3
4.78M
⭕️ مناجات با امام زمان(عج)!
🎙 میثم مطیعی
🌸 به صحرا بنگرم.....
#مهدویت #امام_زمان
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافتهاند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.
📚بخشی از وصیتنامه شهید سلیمانی
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌴یاد شهید #سید_علیرضا_هاشمی به خیر.
علی، ارادت خاصی به آقا امام زمان داشت. دو روز قبل از شهادتش همش اسم شهداء محل و دوستاش رو میبرد و به ما میگفت: بیاید ببینید دوستام اومدن دیدنم. و من فکر میکردم تو خیال خودشه! نمیدونستم اون واقعا داره میره😔
شب قبل، به پسرخواهرم گفته بود من امشب شب آخرم هست. مراقب خاله ات و بچه ها باش.
🌷🌷🌷🌷🌷
هیچ وقت بی وضو نبود.
روز جمعه وضو گرفت گفت اعظم نماز بخونم بریم خونه مادرم.میخواست بره که افتاد روی زمین. جایی که همیشه نماز میخوند رو به قبله. رفتم بالای سرش چشماش باز بود. گفتم: علی جان! خوبی؟ با چشم اشاره کرد آره. و فقط گریه میکرد.
نمیدونم چرا همیشه حالش بد میشد، زنگ میزدم اورژانس؛ ولی آنروز نمیفهمیدم باید چکار کنم؟ و فقط ساختمان را میرفتم طبقه بالا و پایین و کمک میخواستم.
همسایه مون با پسرش اومد خونمون. بعد پسرش رفت بلندش کنه ببره رو تخت. گفته بود دست به من نزن! بذار رو به قبله باشم دارم تموم میکنم فقط به زن و بچم نگو.
همسایمون گفت یکم آب بهش بدیم؟ گفتم نه! دکتر گفته تو این حالت آب بهش ندید. علی آقا داشت جون میداد من نفهمیدم!
علی آقا هم عین اربابش تشنه بود!
رفتم بالای سرش. گفتم علی. خوبی؟ با چشماش گفت: آره. انگار نگاه آخرش بود. عین آدمی که گل بو کنه رفت پیش اربابش. 😭😭😭😭😭
شادی روحش #صلوات
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 ظرافت گفتار در نصیحت
🔘حجتالاسلام سیدعلی اکبرحسینی :
💠 #صیغه_عقد یکی از فرزندانم را مقام معظم رهبری خواندند. پس از پایان مراسم عقد ، معظم له #عروسها و #دامادها را نصیحت فرمودند .
ایشان فرمودند اگر شما یک جسم بی جان را به منزل ببرید و بخواهید آن را به عنوان یک کالا نگهداری کنید چندان به رسیدگی نیاز ندارد . شاید لازم باشد هر چند ماهی یک بار #گردگیری شود . اما اگر یک گلدان زنده را به منزل ببرید ، باید هر روز به آن رسیدگی نمایید ، از آن مراقبت کنید و در آب ، نور و هوای آن ، دقت لازم را به کار برید .
شما هم یک #گل_زنده را به منزل میبرید و باید از آن به طور مرتب مراقبت کنید تا #پژمرده نشود . عروس خانم ها باید از شوهر خودشان مراقبت نمایند و پذیرایی و رسیدگی داشته باشند . دامادها نیز باید مراقب عروس خانم ها باشند و به آنها محبت و مودت نمایند .
چقدر ایشان با دقت و #ظرافت نصیحت کردند ، این بیان نشان از توجه خاص معظم له به #نسل_جوان دارد.
📚 پرتوی از خورشید ، ص ۱۳۰
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✅ #سیره_سیاسی_آقا
🚨 خاطره رهبر انقلاب از پیمودن مسیری #خوفانگیز برای پنهانشدن در یک #روستا در زمان #شاه
💠 من تصمیم گرفتم به مشهد بروم و آنجا #مخفی شوم. هیچ کس را از تصمیمم آگاه نکردم. ساکم را بستم، در اتوبوس نشستم و راهی مشهد شدم.
احتمال میدادم که به محض ورودم به مشهد #ساواک مرا دستگیر کند؛ زیرا من به دلیل ماجرای کتابی که از آن یاد کردم (آینده در قلمرو اسلام) هم #تحت_تعقیب بودم. به همین جهت کمی مانده به مشهد، جلوی جادهی فرعی منتهی به "#اخملد" پیاده شدم. اخملد روستای ییلاقی زیبایی در حدود ده فرسخی مشهد است.
من قبلا بارها برای گذراندن تابستان به آنجا رفته بودم. بهار هنوز پایان نیافته بود و هوا گرم نشده بود. برای رسیدن به این روستا، تقریبا دو فرسخ راه را از میان درههای کوهستان که خالی از رهگذران بود، پیاده پیمودم.
#تاریکی زودتر از وقت معمول در این درهها و مناطق گودتر سایه گستر شد. اکنون که آن لحظهها را به یاد میآورم، خدا را شکر میکنم که به من در آن هنگام ، چنان جرئتی بخشید؛ چون در آن راه روستایی همه چیز خوفانگیز بود.
📚 #خون_دلی_که_لعل_شد
https://eitaa.com/shabhayeshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۸ روز مانده...
چیزی که این روزها سخت به آن محتاجیم....
https://eitaa.com/shabhayeshahid
📢 فراخوان دلنوشتهای برای « #حاج_قاسم »
❇️پایگاه خبری #سراج۲۴، در فراخوانی به مناسبت نخستین سالگرد شهادت سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی اقدام به جمعآوری دلنوشته با موضوع «سردار دلها» میکند.
✳️علاقهمندان میتوانند تا تاریخ ۹ دیماه ۱۳۹۹، ابتدا #دلنوشته های خود را در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر و «اسکرین شات» آن را به سایت PORSWEB.IR ارسال کنند.
لینک ثبت نام👇👇
http://porsweb.ir/fa/form_data/add/form_id=4
🔷فراخوان عکاسی و طراحی پوستر مدافعان سلامت
🔶همزمان با میلاد حضرت زینب (س) و روز پرستار، فراخوان عکاسی و طراحی پوستر مدافعان سلامت به همت سازمان فضای مجازی سراج و پایگاه خبری سراج24 برگزار میشود.
WWW.PORSWEB.ir
🚨خاطره جالب #سیلی خوردن #محافظ رهبری
🔘 یکی از محافظین رهبر انقلاب :
💠 اون روز، بین #سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به #پیرمرد لاغراندامی افتاد که شبکلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.
تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. #عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! میخوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل اینکه ما از یه جد هستیم» صورت #پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی میزد. کمکم، داشت از کوره در میرفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت #آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا.
پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد.
اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت #محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلیاش، انگار برق ۲۲۰ ولت خشکم کرد.
توی #شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همونموقع رفع شد.
بعد سالها، هنوز جای #بوسه_گرم آقا رو روی صورتم حس میکنم.»
📚 برگرفته از کتاب «حافظ هفت» ( رمان داستانی بر اساس سفر مقام معظم رهبری به استان فارس )
https://eitaa.com/shabhayeshahid