eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
29 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به که گویم سخن از ، نعره ی مستانه ی دل آتش افروختم از عشق ، به کاشانه ی دل تا به کی درغم عشق تو شکیبا باشم ؟ گوشه ی خلوت و ، شعرو غمِ افسانه ی دل 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
844.7K
هزاربار پرسیدی که آیا دوستم داری؟ هزاران بار خواهم گفت آری مهربان آری حسودی می کنی پروانه رابا شمع ودورت من چنان چرخم که می چرخد به دور نقطه پرگاری نوازش می کنی من را بدان گلواژه های خود گهی در قعر بدمستی.گهی در اوج هشیاری مرا می بوسی و می سوزم اندر آتشی پنهان مبادا دورم اندازی چو یک ته مانده سیگاری غزل ها می شود الهام با آزار شیرینت مبادا دست از آزار این فرهاد برداری دگر جانی نخواهد ماند اگر عشق از تو برگیرم که بیماری مزمن می شود درمان به دشواری غزال از دشت عشق وباغ وبستانش گذر دارد چه داند لذت گشت وگذار آهوی پرواری من وتو عاشق وگردون به میل ما نمی چرخد عجب گردون چپ گردی .عجب آشفته بازاری شدم مسحور لبخندت .به قول حافظ شیراز که عشق آسان نمود اول.به ناگه درد شد کاری 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در علقمه، رزمِ ناب ، جاری کردند دشتِ گُل و غُنچه ، آبیاری کردند هفتاد و دو سربازِ دلاور با خون آئینِ زُلالِ عشق ، یاری کردند _____________________________________ چون کوه ، نبرد و پایداری کردند از چشمه‌ ی نور، پاسداری کردند هفتاد و دو گُل به رسمِ پیمان و وَفا سرتاسرِ باغِ حق ، بهاری کردند 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
از پچ پچ خیس ابرها فهمیدم تو مثنوی بلند باران هستی هم از تو نمی‌شود که آرام نگفت هم خالق چشم های گریان هستی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چقدر زود گذشت چقدر زود گذشت، دهه‌ی اول ماه غمت چقدر زود گذشت، گریه‌‌ی هر شب محرمت چقدر زود گذشت، گریه از غم تو ای بی‌کفن چقدر زود گذشت، گریه واسه غارت پیرهن یکی توو خیمه پی معجر بود یکی دنبال تن اصغر بود گریه کردیم چقدر، وقتی که از روی زین افتادی گریه کردیم چقدر، که با صورت رو زمین افتادی گریه کردیم چقدر، جلو چشم تو زدن زینب رو گریه کردیم چقدر، نعل تازه می‌زدن مرکب رو خیمه‌‌‌ها رو به غارت می‌برن خواهرت رو اسارت می‌برن 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
غرض از خلقت تو چیست اباعبدالله(ع)...؟! غیراز این است که دیوانه ز عشقت باشیم؟! " 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد هزار معرکه دید و هزار کوفه خطر کرد صدا شدی و صدا از گلو بریده برآمد صدا شدی و صدا در سکوت تیغ اثر کرد به نیزه تکیه زد، از راه‌ مستقیم سخن گفت سوار باد شد، از کوچه‌های فتنه گذر کرد صدات خیمه به خیمه، صدات خانه به خانه گذشت و سینه‌زنان را برای روضه خبر کرد صدات بیرق هل من معین به بام شفق زد صدات یک‌تنه شب را به خون کشاند و سحر کرد صدات در همه‌جا، در تمام پهنهٔ تاریخ درون بتکده‌ها چرخ خورد و کار تبر کرد به داد کوخ‌نشیان رسید و سنگ بنا شد بنای کاخ ستم را به لحظه زیر و زبر کرد و هرکجا که شهیدی… صدات در جریان بود و هرکجا که یزیدی… صدات سینه سپر کرد و هرکجا که به بن‌بست خورد راه تکامل صدات معجزهٔ تازه‌ای برای بشر کرد صدا شدی و صدایت هزار حنجره جوشید صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
راہ کج بود نشد تا بہ ديارم برسم فال من خوب نيامد کہ بہ يارم برسم بي‌قرارے رسيدن رمق از پایم برد نشد آخر سر ساعت بہ قرارم برسم شهريارے پر از اندوہ ثریا هستم شايد آخر سر پيرے بہ نگارم برسم استخوان سوز سياهی زمستان شده‌ام بلکه‌ نوروز بیاید بہ بهارم برسم عشق هر روز دلم را بہ کناری می‌برد عشق نگذاشت سرانجام بہ ڪارم برسم مرگ دل‌بستگی‌ آخر دنياے من است می‌روم شايد روزی بہ مزارم برسم... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
یک قطرۀ عشقم که غرق آسمانم یک ذره‌ام اما به‌قدر کهکشانم دیگر به دنبالم نگرد ای چشم دنیا هرگز نمی‌یابی مرا در لامکانم در من بهاری سبز پنهان است ای خاک هرچند در چشم تو همرنگ خزانم در قاب قلب و تور ذهنی جای من نیست طرحی ندارم  اتفاق ناگهانم با هرچه هست‌ونیست دارم رفت‌وآمد یا میهمانم دائما یا میزبانم با آفتاب و ذرّه در رازونیازم وقت نماز عاشقی بانگ اذانم بااینکه پژمرده است روی لالۀ من اما درون خویش یک باغ جوانم دیگر هراس از سوختن در جان من نیست آغوش خود را باز کن خورشید‌جانم! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می بُرد با پنبه سر، تر دامنِ اهل ریا خانه یِ عشقِ تو را با آب آتش می زند 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky