‌‌ «اقیانوس» کم کم زمین و آسمان بی تاب میشد وقتی که دربِ خانه دَقُّ الباب میشد گویا تمامِ شهر در خوابِ عمیقی ست آن شب که کوهی ،قطره قطره، آب میشد وقتی که حق در پشت یک دیوار می سوخت وقتی که باطل ، سنگ بر قُلّاب میشد آن شب که اقیانوس در تابوت می رفت تصویری از او با علی در قاب میشد سیاره ها گردِ وجودش در سجود و تسبیحِ او ، آن آیه هایِ ناب میشد در روزگاری که علی می ماند تنها در روزگاری که وفا کمیاب میشد آری دوباره عَرشیان مرثیه خواندند، وقتی که کعبه کشته یِ محراب میشد. سروده: سلیمه _میرشکار (ساحل آرامش) 🥀به مناسبت شهادت بانو فاطمه زهرا سلام الله علیها 🥀 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

غروبِ جمعـه ــ سـردیِ پاییـز چمـدان، تو، نگـاهِ آخـر ... جمع بودند ولی عهدمن آن است، همان عهد قدیم #یوسف‌ـــ‌دفتری 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

ای شوقِ شکوفاییِ حق ، روحِ بهار ای حُجّتِ سبز و بانیِ صلح و قرار یا صاحبِ جمکران، بیا مهدی جان بر دیده ی بی قرارِ ما ، پا بگُذار #حسن_یزدان_پناهی_فَسا #اللّٰهُمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌الْفَرَج 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

از زمین تا آسمان راهی نبود اشک ها چون رود راهم بسته بود یاس پیغمبر چه آمد بر سرش زخمی در شد تمام پیکرش آتش کین دامن او را گرفت نیست غیر اشک واه در باورش شاهد این گریه هایش زینب است هم حسین وهم حسن غم پرورش سوخت بین در تمام هستی اش محسن او رفت و خون شد پیکرش دشمن دون حرمت زهرا شکست بین دیوار ودر اری او نشست فضه باور کرد زهرا رفتنی است شد علی پیر او شبی از هم گسست بعد زهراجای حیدر شد مزار بود اری هر دم او نزد نگار #صدیقه_شاداب_نیک 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

🎥 اولین مداحی با هوش مصنوعی توسط #محمدحسین_پویانفر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

از تمامِ زندگی، بر غم قناعت داشتی غصّه‌ ی آیینه را از شانه‌اش برداشتی... خونِ دل می‌خوردی از اندیشه‌های کاغذی در عمل امّا، خیالی غرقِ رویا داشتی... سال‌ها در بندِ دامِ خالِ مه‌رویی اسیر بر لبِ مجنون سکوتی تلخ‌ و تنها کاشتی... باغِ غم آیینه‌ای روشن دل و خندان نداشت زندگی را مرغکی بی دردِسر پنداشتی..!؟ نقد را آتش زدی دل‌خوش به عهدِ نسیه‌ها داغِ خود بر سینه‌ ی سیمین‌تنان بگذاشتی... روزهای عمرِ خود را آتش از غفلت زدی سال‌ها اندوه و غم در قلبِ خود انباشتی... آن‌قَدر خون خوردی‌از جامِ سیاهِ بختِ شوم تا که دست از شانه‌های آرزو برداشتی... عاقلان از فهمِ میْ، اعجازِ ساقی عاجزند خوب شد ای‌دل تو این دیوانگی را داشتی... 📓اندیشه‌ی_کاغذی ✍حسن_کریم‌زاده #منتظر ✓ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

#رمان‌درحوالی‌عطر‌یاس #قسمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شصت‌ویک‌وشصت‌ودو 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky