کلبه ی شعر
گره خورد بال خیالم،به طوفان اروند
به نیزارِ در زیرِ پای سواران اروند
دوباره نفس ،حبس شد در گلوگاه این شهر
شکست ار غوانی ترین، بغض پنهان اروند
دوباره روایتگر دشتی از لاله شد عشق
دوباره پر از درد شد شطِّ جوشان اروند
دوباره نگاهی پراز سوز می کاود از دور
تمام غریبانه ها را در اشک خروشان اروند
تَرَک خورد چشمِ غم آلودِ امُّ الرصاص و
نشستیم بر سفرهٔ اشک گُردان اروند
دل سنگ شد آب،در ماجرایی که (جِشئَم)
به مانند خولی درآمد به میدان اروند
عجب روضه ،دستان غواص هارا که بستند
پر از ندبه شد خندق صبح خیزان اروند
زچشمان پر استغاثه هویداست باید
ببارد براین آتش خصم،باران اروند
چه عطری،شبیهِ به عطر هم الصادقوناست
که میآید ازقعر گودال سوزان اروند
ترک خورد لبهای داغ و درآن تشنگیها
دگرباره آتش در افتاد بر جان اروند
چقدر آسمان ضجّه زد تا تماشایتان کرد؟!
چقدر آب،آتش گرفتای شهیدان اروند؟!
و کرب وبلا،کربلای چهارست،مردم
که هم آتش وهم عطش گشت مهمان اروند
فقط ذکر لبیک را میشنید و دگر هیچ
سیاهیکه میرفت،چشم پریشان اروند
از این خاک،بدر المنیران شدند آسمانی
وبرجان وتن هایشان خورد،سوهان اروند
خدایی ترین عشق درچشمشان موج هازد
چنانکه تب افتاد، در شطِّ حیران اروند
الا ای که سرمستی از نصر پوشالی خویش
مکِش کِل، مکن هِلهِله پیش چشمان اروند
مشو بیش از این مست آن خوی حیوانی خویش
که نَتوان شکست ای عدو چنگ و دندان اروند
اَبر شیر مردان،درآن قعر گودال وحشت
به نام حسین (ع)آرمیدند بر خوانِ اروند
#غواصان
#۴دی
#فاطمهساداتموسوی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کنار درد دل من سه نقطه چین بگذار
خطوط چهره ی خود وا کن وکمین بگذار
مرا بگیر زدستان شعر نامحدود
کنار واژه برایم دل غمین بگذار
بخط اخمتو بنویس پیری آری پیر
به گریههای شبم کودکی حزین بگذار
بگیر دست مرا لا اقل ببر یک شب
کنار عشق محبت گلی بچین بگذار
ببین که قد جوانیم ناگهان خم شد
توان کجاست بیاور مرا بر این بگذار
چقدر کفر بگویم جهنم است جایم
جنان بما که ندادی کمی جبین بگذار
مکن نگه تو بحرفم خدای خوبی ها
بجای این همه لاطا علات دین بگذار
#صدیقه_شاداب_نیک
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رمان_لقمهیحلال
#قسمتدوازدهموسیزدهم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
#لقمه_حلال
#قسمتدوازدهم
سلام بابا
بابا:سلام بر دخترگلم ,چی شده هنوز,این موقع شب بیداری؟مگه فردا مدرسه نداری عزیزدلم؟
من:باباجون,سال اخره,هی میپیچونیم,شده مثل دانشگاه,هروقت بیای,هروقت بری...
مامان:ژینوس توهمیشه این موقع خواب بودی هاا,حس ششمم بهم میگه این سرزدن اخرشبت به پاپی ومامی ,یه خواسته ای به دنبال خودش دارد.
دست انداختم گردن مامان ویه بوسه از لبش گرفتم وگفتم:اخ قربون مامان باهوش خودم بشم من ،راستش دانی پیام داده...
یکدفعه بابا مثل اینکه بهش برق وصل کنن سرش رابالا گرفت وگفت:دانی؟!!این دیگه کیه؟!! از کی تا حالا بایه پسردوست میشی هااا
مامان رو کردبه بابا وگفت:بابا جوش نیار،دوستای,واقعی ژینوس همه دخترن,این دانی یه پسره ی انگلیسی هست ,باهم تویک گروه هستن,اینترنتی,ازاین شبکه های مجازی,من درجریان هستم.....
بابا یه اهی کشید وسرش را تکون داد ومشغول کتابی که داشت میخوند شد ,اما مطمینم تمام حواسش,پیش حرفهای من ومامان بود.
مامان:خوب حالا این دانی چی گفته که باعث شده خواب از,سرت بپره.
من:مامان یه خبرخووووب,یک دوو همگانی تومجارستان برگزار میشه,قراره گروه ما هم شرکت کنه....نمیدونی چقد خوشحالم....منم گفتم که میام.
یکدفعه برای بار دوم بابا سریع سرش را گرفت,بالا وهیچی نگفت اما یه نگاه به مامان کرد که از,صدتا اولتیماتم بدتر بود.
مامان:چرا بدون اینکه ما را درجریان بذاری قول رفتن میدی هاا؟؟
من:مامااان,مگه قراره نرم؟؟یه دوو ساده است,دوروز هم بیشتر طول نمیکشه خوووب,مثل اونبار که رفتم کیش,تازه اونجا یک هفته شد ,اینجا که کمتره...
مامان:نمیدونم،باید فکر کنم,نمیباست پیش پیش قول,بدی.
من که کلا دپرس شده بودم بلند شدم تا برم اتاقم که بابا هم همراه من بلندشدوگفت:خوابت نیست ژینوس جان؟؟اخه میخوام دوتا حرف پدرودختری بزنیم.
شک نداشتم که بابا میخوادراجب همین دوو ومجارستان بامن صحبت کند,روم نشد بگم نه...بالبخندی دستم راگرفت باهم به طرف اتاق من رفتیم ومامان هم با نگاه کنجکاوش ,ردمان را دنبال میکرد.
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#لقمه_حلال
#قسمتسیزدهم
بابا نشست روصندلی پشت میز کامپیوترم ومنم نشستم روی تختم.
بابا:خوب عزیزم این گروه های مجازی که داری کجان ,میشه نشونم بدی؟شاید اگه من هم بپذیرین ,خواستم عضوش بشم,اما به شرطی به دوستات نگی که من پیرمردم 😊
خندیدم وگفتم:خیلی هم جوونی,اوناهم خیلی سعادت داشته باشن که همچی دوستی به چنگشون بیافته. مانیتور را روشن کردم,چون چیزی نداشتم که پنهان کنم وبه نظرخودم کارخلافی,هم انجام نداده بودم.
گوشیمم اوردم وگفتم:روگوشی هم دارمش ,منتها عادت کردم پشت مانیتور کامپیوتر باشم,بابا لبخندی زد وسرم رابوسید وگفت:خیلی صادقی واین خوبه ,درست مثل مامانت.
خوشحال بودم ازاینکه بابا خیلی دوستانه باهام برخوردکرده بود.
بابا یه نگاه دقیق کرد وتک تک افراد وملیتهاشون را با ریز بینی خاص خودش بررسی کرد البته کل افراد ۴۵نفربیشتر نبودن اما از کشورهای مختلف،خوب که دیدش را زد,پشتش راکرد به مانیتور وصندلی را کشید طرف تخت,روبه روی من وگفت:خوب ازاین شبکه های مجازی وگروه های ایرانی و...چی داری ,حالا روگوشی ورایانه فرق نمیکنه .
من:بابا هیچی دیگه ندارم,اخه به نظرمن این گروه ها و..وقت تلف کنی هست,من اگه عضو این گروه دوو شدم فقط به خاطرعلاقه ام به این ورزشه وگرنه از نظرمن ,پرسه زدن تومجازی عمر حروم کردنه...
بابا دوباره یه بوسه به سرم زد وگفت:خوشحالم که اینقدر درک وشعور داری اما یه چیزی راباید بگم وبرم رد کارم خخخح
بابا:ببین فضای مجازی هم درست عین فضای واقعی ست باید حرمتها حفظ بشه,همونطور که تو واقعیت ,به یک مرد اجازه نمیدی به حریمت وارد بشه,مجازی هم عین همینه ,فرقی نمیکنه....
دیگه لازم نبود بابا چیزی توضیح بدهد,تا تهش راگرفتم.
من:بابا منظورت راگرفتم,سعی میکنم تومجازی هم عین فضای واقعی بایه نامحرم برخوردکنم,حالا اجازه میدی که برم مجارستان؟؟اخه اگه شما اجازه بدی مامان حرفی نداره...
بابا درحالی که بلند میشد بره بیرون دستی به سرم کشید وگفت:از دختر پاکی مثل تو ,توقعم همین درک بالات بود....اما مسیله رفتن,مسیله ای جداست ,اونو بااین قاطی نکن.
خوب حرف بابا را میفهمیدم
اووووف این یعنی نهههه....
ازهمون اولشم میبایست موافقت مامان رابگیرم.
با فکرکردن به نقشه ای نو تا من رابه هدفم برساند ,خواب,رفتم
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
467.2K
#وقتیتونباشی
باغ وگلزار وچمن،سوخته وقتی تو نباشی
بلبل مست ، لبش دوخته، وقتی تو نباشی
بیدمجنون دلم ،کاو همه دم می رقصید
نیست جز، هیزمی افروخته ،وقتی تو نباشی
چشم من همچو یکی ،ماهی در تنگ گرفتار
صبر وآرام ،نیاموخته وقتی تو نباشی
هرچه اندوختم از مهر تو ،برباد فنا رفت
دل من مهر نیندوخته، وقتی تو نباشی
#جعفر_غفاریان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دیدهام نگاه خدا را هزاران بار
در تلاطم های سخت دوران به یکبار
در هرلحظه، هوایم راداشتی
فارغ از اینکه چه بنده ای می داشتی
دوستت می دارم ای رگ گردن به من نزدیکتر
می خوانم تو را حبیبی محبوب تر
جاودانه ای ودر کمال بی مانند
نهانی، ولی باشکوه در آوند
گل وگیاه گرفت از وجودت سر چشمه
ای ناب ترین امید و آن کرشمه
کرشمه ی گلبرگها که هستند عاشق رویت
می خوانند هردم تو را با شور و نوایت
عطر وجودت، همه جا گسترده
ساره به عشق وکرمت، دلسپرده
#ساره_ثریا_کریمی
#الحمدالله_رب_العالمین
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گلهای قالی راکه آب نمی دهند
غم واندوه رااینهمه تاب نمی دهند
بلورنازک دلم بایه تلنگرمی شکنه
بااین طعنه ها شکنجه نمی دهند
این خنده هایی که به من،تومی کنی
برای رسیدن به من،نتیجه نمی دهند
#سحر_فلاح
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شب قشنگترین اتفاقیست که
تکرار میشود تا آسمان
زیباییش رابه رخ زمین بکشد
خدایاستارههای آسمان را
سقف خانه دوستانم کن
تازندگیشان بدرخشد
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون خوش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌺سلام به روز و زندگی
🌸سـلام به دلهـای پـاکــــــ
🌺سـلام به چهره هـای خـنـدان
🌸امـروزتان پراز لبخـنـد شـیرین
🌺امیدوارم سبد امروزتان پر باشه
🌸از مـهربـانی ، عــشـق و محـبـت
🌺صبح زیبـای چهار شنبه تون بخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون زیبا
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گاهی شجاعت.... - @mer30tv.mp3
5.57M
صبح 5 دی
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ای دلم دل دل نکن از غم ز پا افتاده ام
آن همه جیدا کجاست اینک بیا افتاده ام
ما و این معشوق عشقی گر بُود اما چه سود
آن همه شور و نوا کو، از نوا افتاده ام
گر چه درد بی دوا دارم دوای من تویی
کو دوایم ای خدا من بی دوا افتاده ام
با وفا بازی نکن با حال من جانان من
کو وفایت با وفا من بی وفا افتاده ام
عاشقی را قابلیت لازم است و عاقلی
عقل کو از عشق تو، اینک سوا افتاده ام
گر ثوابی میبری از بی وفایی یار من
اجر تو باشد خطا من زین خطا افتاده ام
ای صبا ده تو خبر از حال زرین نهال
از غم آن نو نهال اینک کجا افتاده ام
این خیال تو خوشی های تمام عمر من
دل خوشا از سوی تو رو به فنا افتاده ام
از رهایی ها نگویم از برایت ای رها
زین غم زلف نگار اینک رها افتاده ام
از غم عشقت طلب خواهی کنم از هر کسی
از جدایی رخت سوی آن هدا افتاده ام
ای نواهنگ دلم ،قمری بستان دلم
از آه یارب یاربت من در صفا افتاده ام
از صفای طلعتت سربازِ تو نالان شده
چونکه روح افتد ز تن سوی بقا افتاده ام
#علیرضا_چریکی ( سرباز )
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بر دوشِ ستاره عطرِ مریم پیچید
آوازهی عاشقی در عالم پیچید
در شهر، قدم گذاشت روح القُدُسی
شالوده ی ظلم و کفر در هم پیچید
#صفيه_قومنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
غرق تماشای قطار رفتنت هستم
جسمی شکسته از فشار رفتنت هستم
از اولش معلوم شد پیشم نمیمانی
از پیشتر در انتظار رفتنت هستم
خندیدم و هرگز ندیدی گریههایم را
از روز اول غصهدار رفتنت هستم
وقتی که گفتم دوستت دارم نفهمیدی
وقتی که گفتم بیقرار رفتنت هستم...
در این کویر لعنتی باران نمیبارد
اینجا فقط من اشکبار رفتنت هستم
من سرو بودم، کوه بودم، آسمان بودم
حالا ولی خم زیر بار رفتنت هستم
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
قسم به شب که شنیده است های های مرا
کسی نداشت در این شهر غم هوای مرا
میان گریه ی من روزگار می خندد
نشسته است به شادی چرا عزای مرا!؟
همیشه دست دلم در حنای تقدیر است
گره زده است به اندوه ماجرای مرا
درست لحظه ی آخر دَمِ سپیده ی صبح
گرفته یک نفر از ره رسیده جای مرا
چقدر در تب کوچم ولی نمی شنود
برای فیض شهادت خدا دعای مرا
دخیل بسته نگاهم در آرزوی وصال
حسین(ع) می دهد آخر شبی شفای مرا...
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسینعلیهالسلام
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فردا اڪَر بدون تو باید بہ سر شود
فرقی نمیڪند شب من
کی سحر شود ..!!
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بزم سلیمانی
بیا امشب چو نی از دل بنالیم
بیا از عمر بی حاصل بنالیم
چهل وادی ز منزل دور گشتیم
بیا در حسرت ساحل بنالیم
فضای سینه طوفانی ست امشب
هوای دیده بارانی ست امشب
فتاده شور شیدایی به سرها ،
عجب بزمی سلیمانی است امشب
زند مرغ خیالم بال و پر باز ،
دلم دارد دوباره شوق پرواز
نموده یاد یاران باز این دل
دوباره با شهیدان گشته دمساز
مرا دیوانه کرده داغ میمک
زده آتش به جانم داغ گرمک
قرارم را بمو برده به یغما
به جا مانده دلم در شاخ شمشک
نموده خون دلم را داغ مهران
خمیده قامتم را هجر یاران
تنفس را برایم کرده مشکل
سموم گازهای شاخ شمران
گشایم تا چنانه بال احساس
به یاد خاطرات دشت عباس
من از فتح المبین و لاله هایش
نهان دارم به دل داغ گل یاس
نشسته داغ فکه بر جگر ها
شکسته تا دلت خواهد کمرها
شرار آتش فوگازهایش ،
نموده وحشیانه چاک سرها
غمی جانکاه دارم از لَری من
غم جانسوز سرو بی سری من
به چشم خویش دیدم با تحیر
بدون سر خرامان پیکری من
ملول از داغ شیخِ گِز نشینم
هنوزم مات آن میدان مینم
کانی مانکا زده. خنجر به قلبم
ز شیلر با غم و محنت قرینم
امان از. دست مجنون . داغ خیبر
امان از غربت لیلای لشکر
خدا داند چه حالی داشت مهدی
چو. آمد بر سر نعش برادر
طلائیه چه کردی با دل ما ؟
چرا از ما گرفتی یاغچیان را ؟
حمید گل رخ ما را چه کردی ؟
چه آوردی سر آن سرو رعنا ؟
دمی با من بیا تا باب دجله
نمی . نوشیم از خوناب دجله
دل دجله بگیرد کاش آتش
دلم را برد با خود آب دجله
بلم با ماه بدر آرام می رفت
پیِ جام مِیی زرفام می رفت
دل جمعی. میان آن بلم بود
امیر لشکری گمنام می رفت
به دل از فاو چندین داغ دارم
غم اروند کرده دل نزارم
سه راه مرگ قلبم را دریده
از آن پس چون غریبان بی قرارم
*******
ز بِلجانیه دارم عقده ها من
زده آتش مرا کنج بُوواریَن
چو بر امّ الرّصاص افتاد چشمم
مجسّم. دیدم عاشورای میهن
من از داغ پل نو دل غمینم
نشسته چین از آنجا بر جبینم
مرا امّ الخصیب آشفته کرده
من از غوّاصهایش شرمگینم
شلمچه ریخته بال و پرم را
نموده بی سر و سامان سرم را
کانال ماهی و نهر عرائض ،
ربودند از کف من دلبرم را
حمید اهل تولا و بسیجی ست
دل او تنگ یاران دوعیجی ست
لهیب شعر او بر قلب دشمن
چو رعد آذرخش آر پی جی ست
#محمدرضا_مصطفیزاده_خلخالی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#چهارشنبههایامامرضایی🌷
دوباره عرض ِادب، عرض ِ احترام از دور
دوباره قسمت ما میشود "سلام از دور"
سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور...
منی که دست بهسینه گذاشتم هرصبح،
سلام دادهام از روی پشتِبام، از دور!
اویس نیستم، اما نسیم رحمتِ تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیالِ مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوترِ دلِ تنگ مرا به دام از دور
دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک...
اگرچه لطفِ تو بودهست مستدام از دور
#مجتبی_خرسندی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
203.3K
شبیه یوز آبستن
گهی دلتنـگ،گهی ترسو
کسـی را سایهٔ امنش
بربالین یوسف نیست
#یوسفـــدفتری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بی گمان تا به ابد واله و سرگردان است
هر که در حلقهی آن موی سیاه افتاده
خلوتی داشتم و عشق تو بیتابم کرد
دل بیچارهام از چاله به چاه افتاده
#حمیدرضا_آبروان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
میلاد یارِ مهدی، عیسی بن مریم آمد
بر شیعه و مسیحی، میلادِ او مبارک
#نگین_نقیبی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آواز عاشقانهی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانهی دل ما در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطرهها در گلو شکست
بادا، مباد گشت و مبادا، به باد رفت
آیا، ز یاد رفت و چرا، در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا در گلو شکست
#قیصرامینپور
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در آرزوی مشهد و دیدار قمی
هر هفته سه شنبه ها تو زوار قمی
تابنده پلاک توست بر گردن شهر
یادآور جبهه هاست [بلوار قمی]
#حسین_جعفری
110رباعی زیر چاپ
رونمایی به زودی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky