eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.2هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
723K
دیدمت باز دیدمت باز ودلم ،شور وجنون داشت هنوز مرغک سینه من، لرزه فزون داشت هنوز پادشاه نگهت. تکیه به تختش زده بود مژه ات نیزه به کف، فوج وقشون داشت هنوز برق مرموز، درآن خنجر ابرویت بود افعی چشم سیه ، مکر وفسون داشت هنوز می درخشید، در آن ولوله چشم تو فقط چشم های سیه ت ،نور زنون داشت هنوز ابن سیرین نتواند که به تعبیر آید روز من خوش شد ودیدار، شگون داشت هنوز چون مغول سینه ام آتش زدی و این دل من صدغزل ،بهرتو با ،خامه خون داشت هنوز 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم! غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم! کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز… چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم! عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود… ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم! ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا… عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟ کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی… با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم؟ ‎ 🗓 ۳ اردیبهشت سالروز بزرگداشت و روز گرامی باد. ┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••--- 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چقدر شبیهی به نيلوفر از چشمانت چکامه می ریزد از لبانت نشاط و سر زندگی دستهایت کان سخاوتند و نمکین کلام توست که واژه واژه واژه من را شاعرم کرده است چه زیباست رد قدمهایت در سپیدهای امروز شبهای سیاهم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
-8773887_153571925.mp3
7.56M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ تو‌ بلدی❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردی شکسته، بند بند استخوانم را مثل خوره غم خورده، بنیاد روانم را آبان مگر از چشمهای من گذر کرده؟ پر کرده باران باز حجم استکانم را اردیبهشتی نیست انگاری که جا مانده تعطیل کرده خاطرات آن، دکانم را امسال دیگر من به دنیاتان نمی آیم روشن نخواهد کرد شمعی کیک جانم را جشنی نمی‌خواهم مرا آسوده بگذارید دلتنگ دیروزم، چه کس گم کرد آنم را؟ 🟩‌ ‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن حسن بن علی از بس بغلِ مادر بود مادری شد همۀ عمر و سرانجامِ حسن 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فریاد کن نام مرا تا بشکُفم در جان تو بیهوده هر جایی نرو، تنها منم درمان تو 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بر شاخه‌ای نشستی و سیبم نمی‌شوی دلتنگ دست‌های غریبم نمی‌شوی در خواب‌های من کسی از راه می‌رسد تعبیر خواب‌های عجیبم نمی‌شوی؟ بیمارم آن‌چنان که حریفت نمی‌شوم بی‌تابی آن‌چنان که طبیبم نمی‌شوی من کوهم و تو کوهنوردی که بی‌گمان قربانی فراز و نشیبم نمی‌شوی دستی شدم که گاه رفیقت نمی‌شوم سیبی شدی که گاه نصیبم نمی‌شوی... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدید در دل غم آمد و پدیده نشد دوید با غم دل هرچه کرد دیده نشده تمام زندگی اش چشم می کشید ولی به صبحگاه سعادت شبش کشیده نشد درید تیغ زمانه تن غرورش را ولی به رغم غم و غصه ها، دریده نشد نگفت جز حق و یک عمر جز مقابل حق همیشه سرو سهی مانده و خمیده نشد شبیه میوه ی باغی که تا رسید کسی سراغ از آن نگرفت و به وقت چیده نشد خرید طعنه ی بازار را به دل اما نداشت مشتری و لاجرم خریده نشد گلایه داشت از این روزگار اما دید بدون غصه و غم آدم آفریده نشد 🟩‌ عضو کانال 🌹بماند‌ به‌ یادگار از طرف‌‌ کانال کلبه‌ ی شعر به‌ آقای منوچهری‌ عزیز‌ تولدتون‌ صدها‌ سال‌ پُرتکرار‌‌ و مبارک‌ باشه🌹😍 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عجب معمار خوش ذوقے ڪه با آبادے احساس براے هر ڪه عاشـق شـد دلے ویرانه مے سازد...... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سرو از خیال قد و بالای تو  می‌افتد کوه از شکوه فوق رؤیای تو  می‌افتد وقتی که می‌تابی در این ظلمت‌سرا ای نور! خورشید مثل ذره در پای تو می‌افتد مستم نکرده جز نگاهت چشم بیماری یک روز دور من به صهبای تو می‌افتد قلبم درون سینه پرپر می‌زند ای عشق! هرگاه چشمانم به سیمای تو می‌افتد پر می‌شود دامان من از درّ و مروارید وقتی که اشک من به دریای تو می‌افتد سوز زمستان نفاق ای آتش ایمان! از سرکشی با لطف گرمای تو می‌افتد باید عزاداری کند امروز اسرائیل چون پرچمش دارد به فتوای تو می‌افتد ‌ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قدر وسع بی کرانت نیستم گوشه ای از صحن زیبایت بس است 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بُگذار زمين زير پر و بال تو باشد خورشيد نماينده‌ی فعّال تو باشد بُگذار پس از اين‌همه حرّافی بی‌ربط خط‌های جهان جمله در اشغال تو باشد هرچند خداوند غزل را به بشر داد تا شعر برازنده‌ی امثال تو باشد اوضاع جهان بدتر از آن است كه بِالْكُل مضمون غزل فلسفه‌ی خال تو باشد يک‌عمر قرار است به هر خاک بيفتی تا يک وجب از خاکِ جهان مال تو باشد سيمرغ شوی بُگذری از قاف به قاشق! تا مرغ نحيفی نوک چنگال تو باشد با اين‌همه، بُگذار به جای جدلی پوچ در اين جگر سوخته، جنجال تو باشد... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥 🍀💚 فاطمه با مکث چشم هاشو باز کرد، ولی اشک هاش بیشتر شد.ناراحت به علی نگاه میکرد.علی اشک های فاطمه شو پاک میکرد. متوجه معنی نگاهش شد. دیگه نتونست تحمل کنه،از اتاق بیرون رفت. فاطمه رو بردن خونه. نماز صبح شو نشسته خوند و خوابید. علی سرکار نرفت. تمام مدت کنار تخت فاطمه نشسته بود و نگاهش میکرد.فاطمه چشم هاشو باز کرد.علی لبخند زد ولی باز هم فاطمه ناراحت نگاهش میکرد. -علی باش...من حالم خوب نمیشه..آخرش میمیرم.. تو چه راضی باشی چه نباشی،این سختی ها هست ولی اگه راضی باشی هم تحملش برات راحت تره هم ثوابش برات بیشتره...آدم وقتی به سختی های بزرگتر فکر میکنه، تحمل سختی ای که توش هست،راحت تر میشه..به سختی های امام علی(ع) فکر کن.برای غصه های امام علی(ع) گریه کن..از خدا و امام علی(ع) بخواه تو سختی هات کمکت کنن...علی جانم، راضی باش..به مردن من راضی باش. علی دیگه نتونست تحمل کنه. از اتاق بیرون رفت.در رو بست و پشت در نشست. زینب جلوش ایستاد. بخاطر بغض باباش،بغض کرد،بعد گریه کرد.زهره خانوم از اتاق بیرون اومد. وقتی علی و زینب رو دید،اونم گریه کرد.زینب رو بغل کرد،به آشپزخونه برد و آرومش کرد. علی بلند شد و از خونه بیرون رفت. بی هدف راه میرفت.به اطراف و آدم ها توجهی نداشت.خیلی راه رفت. صدای اذان شنید. به اطراف دقت کرد.روبه‌رو‌ی امامزاده ایستاده بود.همون امامزاده ای که افشین،علی شد. بعد نماز سجده رفت. خیلی طول کشید.سر از سجده برداشت. همونجایی که برای اولین بار با فاطمه نشسته بود،نشست و به ضریح رو به روش خیره شد.فکر میکرد.به همه زندگیش،به فاطمه،به خدا،به امام علی(ع). با خدا حرف میزد. *خدایا،تا حالا هرچی ازت خواستم بهم دادی.پس چرا سلامتی فاطمه رو نمیدی؟!...خدایا،منو با فاطمه امتحان نکن.من بدون فاطمه تنها میشم ... تنهاتر از امام علی(ع)؟ ... خدایا،من امام علی (ع) نیستم.از من نگیر... اونقدر اونجا نشست،و فکر کرد که اذان مغرب شد.نماز مغرب هم همونجا خوند. آخرشب،زهره خانوم مشغول خواباندن زینب بود.حاج محمود به اتاق فاطمه رفت.فاطمه چشمش به در بود.وقتی حاج محمود رو دید لبخند زد. حاج محمود رفت داخل. -باباجونم،لطفا درو ببندین. به سختی یه کم نشست.حاج محمود درو بست و کنار فاطمه نشست.فاطمه گفت: _علی نیومده؟ -نه. -بهش زنگ زدین؟ -گوشی شو نبرده.میخوای برم تو خیابان ها دنبالش؟ -نه..بابا،بعد از من علی رو تنها نذارین. خانواده ش باشین،بیشتر از الان.کمکش کنید ازدواج کنه.بهش بگید من ازتون خواستم. به سه تا دفتر تو قفسه کتاب هاش اشاره کرد و به حاج محمود گفت: _لطفا اونارو بدید. حاج محمود دفترها رو به فاطمه داد.... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شب زیبـا ♡ بـالاتـرین آرزویـم ♡ براتـون این اسـت ♡ کـه حـاجت دلتــون ♡ با حکمت خــدا یکی باشـد♡ 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ سر‌ شار‌ از مهر‌ خدا 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوا هوای بهار است و باده باده ی ناب به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب در این پیاله ندانم چه ریختی،پیداست که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب امروزتان سرشار از بهترینها 🌼🍃 آرزودارم امروزقاصدک خوش خبر✨ براتون خوبیهاشادی های خاص 🌼🍃 عشق های پاک دوستی های ناب✨ ولبی خندان به هدیه بیاورد 🌼🍃 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز نیکی‌ 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا...مرو ز کنارم، بیا که می‌میرم نکن مرا به غریبی رها که می‌میرم توانِ کشمکشم نیست بی‌تو با ایّام برونم آور از این ماجرا که می‌میرم نه قولِ هم‌سفری تا همیشه‌ام دادی؟ قرارِ خویش مَنِه زیر پا که می‌میرم به خاک پای تو سرمی‌نهم، دریغ مکن ز چشم‌های من این توتیا، که می‌میرم مگر نه جفت توام قوی من؟ مکن بی‌من به سوی برکه‌ی آخر شنا، که می‌میرم اگر هنوز من آوازِ آخرینِ توام بخوان مرا و مخوان جز مرا که می‌میرم برای من که چنینم تو جانِ متّصلی مرا مکن ز خود -ای جان- جدا، که می‌میرم ز چشم‌هایت اگر ناگزیر دل بکَنم به مهربانی آن چشم‌ها که می‌میرم... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
قانون انتظار... - @mer30tv.mp3
4.63M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هم رجز خوانی علی آقا پسر غیور مرد ایران شهید «محسن حججی» که حالا دیگه مردی شده برای خودش ،،،،،،گوش کنید ‌ رجـز میخواند این فرزنـد ایـران بـرای دشمنان ، مثـل دلیـران به امید خدا چون مثل طوفان کند کاخ سـتـمکاران چو ویـران 🟩‌ عضو کانال ۱۴۰۳/۲/۴ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من چه تنهایم، چه دلگیرم، چه غمگین رهگذر سیر گشتم از جَهان، دریاب ما را رهگذر کو بهارم؟ کو نگارم؟ کو رفیقی بابِ میل چار فصلم شد خَزان، دریاب ما را رهگذر بس که در اطرافِ خود دیدم سَگِ انسان نما می روم هر سو دَوان، دریاب ما را رهگذر حیفِ خوبی های من که مانده حالا بی جواب گشته ایم ما از بَدان، دریاب ما را رهگذر دستهایم رو به سوی آسمان باشد دراز در سَحَر وَقتِ اَذان، دریاب ما را رهگذر ظاهرا چون نارفیقان میزنی خنجر زِ پشت لحظه ی آخِر اَمان، دریاب ما را رهگذر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky